گفت و گویی کوتاه با حجتالاسلام والمسلمین سید ابوالحسن مهدوی
- اشاره:
حجتالاسلام و المسلمین سید ابوالحسن مهدوی، امام جمعه موقت و از سخنرانان و اساتید مباحث اخلاقی و معارف مهدوی شهر اصفهان هستند. ایشان مسئولیت خیریه فرهنگی المهدی(ع) و سازمان تبلیغات اسلامی را نیز عهدهدار بوده و از محضر اساتید بزرگواری چون آیتالله ناصری دولتآبادی بهره بردهاند. این همه موجب بود تا درباره مسئله روزمان، یعنی «ادعاهای مهدویت و تکلیف ما نسبت به آن» با ایشان به گفتوگو بنشینیم، که حاصل آن تقدیم خوانندگان گرامی میشود.
- چرا این همه مدعی تشرف در شرایط حاضر سر برآوردهاند؟
صرفِ ادعای تشرف، برای تصدیق یا ردّ آن کافی نیست. ما نمیتوانیم ادعای کسی را بیدلیل بپذیریم یا رد کنیم. مسئولیت ادعای او با خودش است و مسئولیت پذیرش یا رد کردن ما بر عهده خود ما. یعنی عملی را که ما میخواهیم انجام بدهیم و بگوییم ما ادعای شما را قبول داریم یا قبول نداریم، باید مستند به دلیل باشد. ابن سینا قانون خوبی دارد. او میگوید آنچه را که به گوش تو رسید و شنیدی، در بقعه امکان بگذر و تا وقتی برهان قاطعی بر ردّ آن نیافتهای آن را رد نکن. لذا اصل تشرف، امری است ممکن. اما اینکه آقایی که الآن دارد ادعا میکند آیا منطبق یا مخالف واقع است نمیدانیم. اگر قرائنی داشته باشیم که او را تأیید بکند مثل اینکه از قبل او را بشناسیم و او فردی متقی باشد، میپذیریم. اگر هم قرائنی نبود، نمیپذیریم. چون پذیرش ما نیاز به دلیل دارد، تا وقتی که دلیلی برای پذیرش آن پیدا کنیم. علت زیاد شدن ادعا در این میدان، به خاطر ثمرات حاصل از بحث تشرف است؛ چون عوام مردم اصل تشرف را دلیل برای امتیاز و تقرّب شخص گرفتهاند. میگویند، کسی که تشرف پیدا کرده خیلی به خدای متعال تقرب دارد و به امام زمانش خیلی نزدیک است. همین، علت افزایش ادعاهاست. ما دلیلی برای این مطلب نداریم. البته خود تشرف یک امتیاز به شمار میآید ولی گاهی مواقع هم بنا بر مصلحت دیگری تشرف حاصل شده است، چنانچه افرادی مسیحی و یهودی داریم که خدمت امام(ع) رسیدهاند. این را که دیگر دلیل تقرب نمیتوان گرفت. آن افراد خیلی از اسلام دور بودهاند و اصلاً با مسلمانهای دیگر هم فاصله زیادی داشتهاند.
- در منابع و متون و از اقوال ائمه(ع) چه سخنان و نظراتی درباره مدعیان بیان شده است؟
اصلی ترین مطلب همان روایتی است که در نهم شعبان سال ۳۲۹ ق. از طرف امام زمان(ع)، شش روز قبل از وفات علی بن محمد سمری ـ چهارمین نماینده خاص ـ صادر شد. در آن نامه حضرت(ع) پیشبینی کردند که بعد از وفات علی بن محمد سمری پس از شش روز، کسانی میآیند که ادعای نیابت میکنند و میگویند ما با حضرت، به اختیار خودمان در ارتباط هستیم و جوابهای سؤالهای شما را میآوریم. برخی هم نزد خودشان این طور پیش بینی میکردند که با توجه به روال گذشته، بعد از درگذشت نماینده چهارم، فلانی نماینده پنجم است، چون اطلاعات کافی را که الآن در اختیار ماست نداشتند. فکر میکردند چهارمیکه از دنیا میرود، همین طور پنجمی، ششمی، هفتمی و… را حضرت جایگزین میکنند. امام(ع) میخواستند بفرمایند آن بحث تمام شد و وارد مرحله جدیدی شدیم لذا باید به شدت آن را تکذیب میکردند و این را به علی بن محمد سمری با صراحت فرمودند که من دیگر چنین نیابتی ندارم و مدعیان را تکذیب کنید.
اما در مورد اصل ادعای تشرف ما مطلب خاصی نداریم مگر همان دلیل عقلی کلی که اگر کسی ادعایی کرد، انسان باید ببیند ادعای او مطابق با واقع هست یا نه. این مثل دیگر ادعاهای معمولی است که مثلاً کسی میگوید من فلان علم را بلد هستم؛ علم جفر، طی الارض و… ما بلافاصله رد نمیکنیم، تصدیق هم نمیکنیم. قبل از هر چیز او را امتحان میکنیم تا ببینیم قرائنی برای صدق گفتار او هست یا نه. اگر کسی آمد به شما گفت من دیشب یک خوابی دیدهام، هیچ راهی برای امتحان او ندارید که مثلاً شخص دیگری بگوید بله او که داشت خواب میدید من هم خواب او را میدیدم. در چنین مواقعی فقط و فقط باید آن گوینده، انسان راستگویی باشد. یعنی قرائن دیگری ـ غیر از خود خواب ـ باید صدق آن را تأیید کند. وقتی سالهاست با او ارتباط دارید و میدانید دروغ نمیگوید و بر رفتارش مواظبت دارد، میپذیرید. ولی اگر کسی را نمیشناسید، اصل بر رد کردن چنین ادعاهایی است. غیر از این، ما از ائمه دین(ع)، سخن و نظراتی اینچنین راجع به مدعیان تشرف نداریم.
- راه شناسایی ادعای غیرواقعی از ادعای واقعی چیست؟
همان طور که عرض کردم، راه شناسایی، ملاحظه قرائن دیگر در کنار کارهای فرد است. اگر افرادی مثل شیخ انصاری(ره) ـ که در نگاه و صحبتهایشان دقت داشتند و خیلی احتیاط میکردند و از آنکه از ایشان تعریف شود یا اینکه خودشان حالات خوب خودشان را بیان کنند به شدت فراری بودند ـ، انسان از آنها میپذیرد. ولی درباره بقیه، صرف ادعا، دلیلی برای پذیرش نیست.
- وظیفه ما در برخورد با مدعیان تشرّف در عصر حاضر چیست؟
راه برخورد با مدعیان هم همین است که گفتیم. به ویژه درباره کسانی که الآن برای خود دکان باز کردهاند. گاهی قرائنی وجود دارد که بعضی از کسانی که الآن مدعی شدهاند، کار خلاف میکنند، یعنی افراد را فریب میدهند. حتی بعضی را به گناه کشاندهاند، و غیبت کردهاند. در جلسههایشان غیبت افراد را میکنند، علیه نظام صحبت میکنند. تهمت میزند یا کارهای خلاف دیگر، حتی بعضی از آنها روابط نامشروع و جنسی داشتهاند؛ دست به بدن نامحرم میگذاشته و از این دست اعمال شنیع مرتکب میشدهاند. کار خلاف وقتی به اینجا رسید دیگر نیاز نیست انسان تحقیق بکند، کار حرام، حرام است و انسان بلافاصله باید با آنها برخورد بکند. در برخورد، هم انسانها یک وظیفه شخصی دارند که نهی از منکر میکنند اما گاهی آنها با نهی از منکر دست از کارشان برنمیدارند. نیاز است که با همکاری مسئولان انتظامی و قضایی اقدام کرده، با آنها برخورد شود.
- مدعیان در پی چه هستند، آیا گروه بندی خاصی دارند؟
میشود گفت عمدتاً مدعیان در پی جمعآوری مرید هستند؛ یعنی دنبال اینکه افرادی را حامی خودشان بکنند. گاهی سرمایه انسان سرمایه ظاهری و مال است و ثروت جمع میکند. گاه، مهم تر از آن، سرمایه دل است که دهها نفر را حامی خودش بکند. این سرمایه نادیدنی است ولیکن چون ارزش آن خیلی بیشتر است، این افراد حامی او هستند که افرادی را بتوانند حامی خودشان بکنند و در جاهایی از آنها استفاده بکنند. گاهی هم عرض کردم استفادههای گناه آلود از آن کردهاند. به عبارت دیگر مدعیان غالباً دنبال مریدپروری هستند که گاه در کنار آن دست به اعمال نامشروع نیز میزنند و نیازهای مادی و شهوانی خود را از این طریق تأمین میکنند.
- سابقه ادعای تشرّف از گذشته تا امروز چگونه بوده است؟
همانطور که عرض کردم ادعای تشرف، از همان زمان غیبت صغرای حضرت(ع) شروع میشود و در کنار آن چهار نماینده خاصّ امام(ع) که مأموریت داشتند، خیلی افراد ادعا کردند و نامههای متعددی از طرف امام(ع) در رد و تکذیب آن دروغگوها صادر شده است؛ حتی مواردی هست که حضرت آنها را لعنت کردهاند. زمان غیبت صغرای حضرت زمان خیلی مشکلی بود، چون نمایندههای حضرت باید مخفی میماندند تا دولت آنها را دستگیر و اذیت نکند، چنانچه حسین بن روح سالها زندانی بود و امام زمان(ع) مصلحت نمیدانستند که او را از زندان نجات بدهند و چند سالی در زندان ماند.
از طرف دیگر نمایندههای حضرت باید از خودشان معجزه هم نشان میدادند که بگویند ما با امام(ع) ارتباط داریم. لذا بین دو محذور قرار گرفته بودند. البته امام(ع) هم خیلی آنها را تأیید میکردند. گاهی معجزه به دستشان جاری میشد و از درون کیسههایی که مردم برای امام(ع) فرستاده بودند، خبر میدادند. گاهی دستور صادر میشد که دیگر پولی از کسی به عنوان وجوهات نگیرید، پولها را به فلانجا ارجاع دهید. گاهی میخواستند شیعهها را شناسایی بکنند؛ نامه از طرف حضرت صادر میشد که بگویید از این مدت، نه کسی کربلا برود و نه سامرا. چون گفته بودند شیعیان را از این طریق شناسایی و دستگیر بکنید و از آنها اطلاعات بگیرید. تا جایی که مدتی بود شیعیان دیگر به کربلا و سامرا نمیرفتند. تا اینکه دستور رسید که بروید. آن زمان، زمان خیلی سختی بود.
در زمان غیبت کبرا یک مقدار از جهتی سختی کمتر شد چون ارتباط کمتر شد و لذا آن سودجوییها کمتر بود. اما در عین حال چهار، پنج نفر ادعا کردند که برخی را هم اعدام کردند ولیکن هر چه جلوتر آمده است مثلاً در زمان خود ما برخی به یک نحوی ادعا میکنند که پذیرش عمومی داشته باشد. مثلاً کسی میگوید حاجتهایتان را به من بگویید تا من نزد امام(ع) ببرم. اگر یک مقدار جرئت بیشتری پیدا کند مثل محمدعلی باب که کمکم گفت من خودم باب امام زمانم. یک مقدار که گذشت، دید مریدهای احمقی دارد گفت من خودم امام زمانم، کمکم رسید به خدا و پیغمبر و ادعاهای بالاتر کرد. برخی سودجوییها اینچنین است، تا زمانی که ببینند مخاطبان و مریدانشان پذیرش دارند ادعا میکنند. ما هم وظیفه داریم موارد اینطوری را که بدون دلیل، ادعا میکند بدون تحقیق رد بکنیم و لازم نیست ببینیم آدم خوبی است یا نه تا بفهمیم راست میگوید یا دروغ. ما از طرف امام(ع) دلیل داریم که نائب خاص وجود ندارد لذا باید به شدت آنها را تکذیب کرد، ما هم وظیفه داریم آنها را رد کنیم.
اما مواردی که صرف ادعای تشرف است یعنی فقط میگوید من خدمت امام رسیدم و جریان تشرفش را نقل میکند، از آنجا که اصل تشرف امکان دارد و به تعبیر مرحوم نهاوندی(ره)، بیش از هزار نفر را داریم که خدمت امام زمان(ع) رسیدهاند، اینها را ما در بقعه امکان میگذاریم. تا وقتی که طرف نخواهد سودجویی بکند یا ادعاهای دیگری بکند، بلکه تنها اصل تشرف را میگوید، ممکن است باشد و ممکن است نباشد. اگر قرائن مبنی بر صحت گفتارش بود میپذیریم؛ مثل مراجع و بزرگان که زیاد بودهاند و تشرفاتی داشتهاند که انسان اطمینان به صحت گفتارشان دارد.
خلاصه اینکه اگر فردی ادعای تشرف داشت و به دنبال جمع کردن مرید، کسب شهرت، مال و منال و یا امور شهوانی و خلاف شرع بود، بدون هیچ تردیدی او را تکذیب کنید و مطمئن باشید که دروغگوست ولی اگر کسی صرفاً گفت من تشرفی داشتهام و به دنبال آن چیزی دیگری مطرح نکرد، شما نه او را رد و نه تأیید کنید و بگویید ممکن است راست بگوید؛ همین و بس.
از اینکه در این گفتوگو شرکت کردید، متشکریم.
ماهنامه موعود شماره ۹۰