سهیلا صلاحى اصفهانى
گاه تاریخ آنقدر تیره و پیچ در پیچ است که هر چه تلاش کنى جز سرگردانى هیچ نمى یابى و گاه آنقدر شفاف مى شود که تو شگفت زده مى مانى از این همه زلالى، و مى بینى که چگونه بازتاب ناب ترین حوادث روزگار، تصویرى یگانه است که در آن زمان و مکان درنوردیده شده و خوبان همه یک وجه گشته اند و البته آن وجه ناظرترین و نگران ترین است بر منظر خدا؛ همچون زهراى محمد(ص) و مهدى زهرا(ع)؛ تو گویى دوئیت از میان ایشان برخاسته و این دو بى هیچ چون و چرایى یکدیگرند در حق طلبى.
در نخستین محکمه اى که پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) برپا مى گردد، دادخواه فاطمه است و در واپسین محکمه نیز مهدى است که به دادخواهى قیام مى کند و هر دو حرکتشان را از مسجد آغاز مى کنند. مسجد خانه خداست، محل تقدیس و کانون توحید، مسجد مرکز مذهب است، جایگاه تشریع است و مناسب ترین پایگاه براى پس گرفتن همه آنچه که حقشان بوده است.
زهرا(س) براى دادخواهى به مسجد مى رود و شکایت خود را در جمع مسلمانان مطرح مى کند، مهدى(ع) نیز چنین مى کند. او نیز به مسجد مى رود و به سنت مادرش با مردم سخن مى گوید:
مهدى از گردنه [کوه] طوى با سیصد و سیزده مرد به عدد رزمندگان بدر فرود مى آید تا آنکه وارد مسجدالحرام مى شود و در مقام ابراهیم چهار رکعت نماز مى گذارد و به حجرالاسود تکیه مى زند و پس از حمد و ثناى خدا و یاد و نام پیامبر(ص) و درود بر او لب به سخن مى گشاید.۱
فاطمه (س) در معرفى خویش از پیامبر یاد مى کند و نسبت خود را ذکر مى نماید تا مسیر حق خواهى براى همیشه روشن بماند:
بدانید منم فاطمه دختر محمد(ص). آنچه اول مى گویم آخر هم همان را مى گویم و آنچه مى گویم غلط نمى گویم و آنچه اقدام مى کنم زیاده روى نمى کنم.۲
مهدى(ع) نیز به نسبت خود افتخار مى کند. او از اهل بیت است و چه تعریفى از خود گویاتر از آن که به پیامبراکرم(ص) اشارت شود. امام(ع) در معرفى خود مى گوید:
اى مردم! من… فرزند پیامبر خدا(ص) هستم. شما را دعوت مى کنم به آنچه پیامبر خدا دعوت فرمود.۳
رفتار فاطمه(ع) یاد پیامبر را زنده مى کند و آنگاه که از سیاست بازان سیاه دل، به ستوه مى آید حجابى به سر مى بندد و در میان گروهى از بانوان، خویشان و خدمتکاران به راه مى افتد، آن روز دامنه هاى چادرش به پایش مى پیچد اما آنقدر استوار قدم برمى دارد که رفتارش از رفتار رسول خدا هیچ کم ندارد.
مهدى فاطمه نیز با یادگارهاى پیامبر مى آید:
مهدى(ع) هنگام نماز عشاء ظهور مى کند در حالى که پرچم رسول اللَّه و پیراهن و شمشیر او را با خود دارد و داراى نشانه ها و نور و بیان است.۴
و البته این دادخواهیها به سبب بدعتها و تحریفهاى وارد در شریعت است که نه زهرا تاب آن را مى آورد و نه مهدى(ع).
فاطمه جماعت را به آیین رسول اللَّه(ص) فرا مى خواند و راه رستگارى را در پیروى از قرآن معرفى مى کند و چنین مى گوید:
آخر این قرآن است که فروزان تر از خورشید مى درخشد پس چیست که از حکمت و مصلحت کتاب اللَّه سر مى پیچید و به هوسها و شهرتها سر فرود مى آورید؟ بدانید که جز اسلام دین دیگرى در پیشگاه خداوند مقبول نیست.۵
مهدى(ع) نیز آن گونه که از روایات برمى آید مبلغ کتاب خدا و سنت پیامبر است:
من شما را به خدا و رسول و عمل به کتاب خدا و ترک باطل و احیاء سنت او دعوت مى کنم.
اى مردم! هر که درباره کتاب خدا با من به بحث و مناقشه بپردازد من آگاه ترین مردم به کتاب خدا هستم.۶
فاطمه مى دانست که انحراف از سنت پیامبر اکرم(ص) راهى به جز رسیدن به تیرگى و تباهى ندارد و آن کسى که به طعم محنت تن دهد به روزگارى مى رسد که جهان را از جور و ستم پر مى بیند و مى گفت:
به جان خودم سوگند، نطفه فساد بسته شده. باید انتظار کشید تا کى مرض فساد پیکر جامعه اسلامى را از پاى درآورد.
بشارت باد شما را بر شمشیرهاى کشیده و حمله ها و تهاجمات پى در پى و به هم ریخته شدن امور مسلمانان.
پس حسرت و اندوه بر شما! کارتان به کجا خواهد انجامید.۷
و جهانف لبریز از ظلم و جور و آشوب را تنهإ؛ مهدى(ع) است که به عدالت فرا مى خواند. او نیز با شمشیر قیام مى کند و از شمشیر او براى ستمکاران خون و مرگ مى بارد و براى ضعیف شدگان لطف و رحمت. شمشیر مهدى، شمشیر خداست که براى انتقام برخاسته است.
فاطمه براى اعلام نارضایتى از حکومت غاصب، همراهى با خلیفه را رد مى کند و مهدى نیز در حالى به پا خواهد خاست که پیمان هیچ گردنکشى بر گردن او نیست.
و این گونه است که مهدى خود تجلى اى دیگر از فاطمه مى شود. او همان را مى گوید که فاطمه گفت و همان حقى را مى طلبد که فاطمه طلبید و آنگاه که اهل مکه را به یارى فرا مى خواند اشاره اى به سرآغاز ظلم و ستم دارد و رحلت پیامبر اکرم(ص) را مبدأ آن مى شمرد او مى گوید:
از آن زمان که پیامبر ما به ملکوت اعلا پیوست تا امروز در حق ما ظلم شده بر ما ستمها رفت و حقوق مسلم ما پایمال گردید اینک، از شما یارى مى خواهیم و شما ما را یارى نمایید.۸
سرانجام فریاد فاطمه به استحکام بنیادهاى شیعه انجامید که هسته مرکزى حق طلبى را در همه ادوار تاریخ مى ساخت و فریاد مهدى(ع) به ایجاد دولتى کریمه به نام دولت مستضعفان صالح مى انجامد که امیر مؤمنان على(ع) آن را چنین توصیف کرده است:
بدى از بین مى رود و نیکى برقرار مى ماند و زنا از بین مى رود و ربا محو مى شود. مردم به عبادات و شرع و دیندارى و نماز جماعت روى مى کنند و عمرها طولانى مى گردد و امانتها ادا مى شود و درختان پربار مى شوند و برکتها چند برابر مى گردد و بدان نابود مى شوند و نیکان برقرار مى مانند.۹
در نخستین محکمه اى که پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) برپا مى گردد، دادخواه فاطمه است و در واپسین محکمه نیز مهدى است که به دادخواهى قیام مى کند و هر دو حرکتشان را از مسجد آغاز مى کنند. مسجد خانه خداست، محل تقدیس و کانون توحید، مسجد مرکز مذهب است، جایگاه تشریع است و مناسب ترین پایگاه براى پس گرفتن همه آنچه که حقشان بوده است.
زهرا(س) براى دادخواهى به مسجد مى رود و شکایت خود را در جمع مسلمانان مطرح مى کند، مهدى(ع) نیز چنین مى کند. او نیز به مسجد مى رود و به سنت مادرش با مردم سخن مى گوید:
مهدى از گردنه [کوه] طوى با سیصد و سیزده مرد به عدد رزمندگان بدر فرود مى آید تا آنکه وارد مسجدالحرام مى شود و در مقام ابراهیم چهار رکعت نماز مى گذارد و به حجرالاسود تکیه مى زند و پس از حمد و ثناى خدا و یاد و نام پیامبر(ص) و درود بر او لب به سخن مى گشاید.۱
فاطمه (س) در معرفى خویش از پیامبر یاد مى کند و نسبت خود را ذکر مى نماید تا مسیر حق خواهى براى همیشه روشن بماند:
بدانید منم فاطمه دختر محمد(ص). آنچه اول مى گویم آخر هم همان را مى گویم و آنچه مى گویم غلط نمى گویم و آنچه اقدام مى کنم زیاده روى نمى کنم.۲
مهدى(ع) نیز به نسبت خود افتخار مى کند. او از اهل بیت است و چه تعریفى از خود گویاتر از آن که به پیامبراکرم(ص) اشارت شود. امام(ع) در معرفى خود مى گوید:
اى مردم! من… فرزند پیامبر خدا(ص) هستم. شما را دعوت مى کنم به آنچه پیامبر خدا دعوت فرمود.۳
رفتار فاطمه(ع) یاد پیامبر را زنده مى کند و آنگاه که از سیاست بازان سیاه دل، به ستوه مى آید حجابى به سر مى بندد و در میان گروهى از بانوان، خویشان و خدمتکاران به راه مى افتد، آن روز دامنه هاى چادرش به پایش مى پیچد اما آنقدر استوار قدم برمى دارد که رفتارش از رفتار رسول خدا هیچ کم ندارد.
مهدى فاطمه نیز با یادگارهاى پیامبر مى آید:
مهدى(ع) هنگام نماز عشاء ظهور مى کند در حالى که پرچم رسول اللَّه و پیراهن و شمشیر او را با خود دارد و داراى نشانه ها و نور و بیان است.۴
و البته این دادخواهیها به سبب بدعتها و تحریفهاى وارد در شریعت است که نه زهرا تاب آن را مى آورد و نه مهدى(ع).
فاطمه جماعت را به آیین رسول اللَّه(ص) فرا مى خواند و راه رستگارى را در پیروى از قرآن معرفى مى کند و چنین مى گوید:
آخر این قرآن است که فروزان تر از خورشید مى درخشد پس چیست که از حکمت و مصلحت کتاب اللَّه سر مى پیچید و به هوسها و شهرتها سر فرود مى آورید؟ بدانید که جز اسلام دین دیگرى در پیشگاه خداوند مقبول نیست.۵
مهدى(ع) نیز آن گونه که از روایات برمى آید مبلغ کتاب خدا و سنت پیامبر است:
من شما را به خدا و رسول و عمل به کتاب خدا و ترک باطل و احیاء سنت او دعوت مى کنم.
اى مردم! هر که درباره کتاب خدا با من به بحث و مناقشه بپردازد من آگاه ترین مردم به کتاب خدا هستم.۶
فاطمه مى دانست که انحراف از سنت پیامبر اکرم(ص) راهى به جز رسیدن به تیرگى و تباهى ندارد و آن کسى که به طعم محنت تن دهد به روزگارى مى رسد که جهان را از جور و ستم پر مى بیند و مى گفت:
به جان خودم سوگند، نطفه فساد بسته شده. باید انتظار کشید تا کى مرض فساد پیکر جامعه اسلامى را از پاى درآورد.
بشارت باد شما را بر شمشیرهاى کشیده و حمله ها و تهاجمات پى در پى و به هم ریخته شدن امور مسلمانان.
پس حسرت و اندوه بر شما! کارتان به کجا خواهد انجامید.۷
و جهانف لبریز از ظلم و جور و آشوب را تنهإ؛ مهدى(ع) است که به عدالت فرا مى خواند. او نیز با شمشیر قیام مى کند و از شمشیر او براى ستمکاران خون و مرگ مى بارد و براى ضعیف شدگان لطف و رحمت. شمشیر مهدى، شمشیر خداست که براى انتقام برخاسته است.
فاطمه براى اعلام نارضایتى از حکومت غاصب، همراهى با خلیفه را رد مى کند و مهدى نیز در حالى به پا خواهد خاست که پیمان هیچ گردنکشى بر گردن او نیست.
و این گونه است که مهدى خود تجلى اى دیگر از فاطمه مى شود. او همان را مى گوید که فاطمه گفت و همان حقى را مى طلبد که فاطمه طلبید و آنگاه که اهل مکه را به یارى فرا مى خواند اشاره اى به سرآغاز ظلم و ستم دارد و رحلت پیامبر اکرم(ص) را مبدأ آن مى شمرد او مى گوید:
از آن زمان که پیامبر ما به ملکوت اعلا پیوست تا امروز در حق ما ظلم شده بر ما ستمها رفت و حقوق مسلم ما پایمال گردید اینک، از شما یارى مى خواهیم و شما ما را یارى نمایید.۸
سرانجام فریاد فاطمه به استحکام بنیادهاى شیعه انجامید که هسته مرکزى حق طلبى را در همه ادوار تاریخ مى ساخت و فریاد مهدى(ع) به ایجاد دولتى کریمه به نام دولت مستضعفان صالح مى انجامد که امیر مؤمنان على(ع) آن را چنین توصیف کرده است:
بدى از بین مى رود و نیکى برقرار مى ماند و زنا از بین مى رود و ربا محو مى شود. مردم به عبادات و شرع و دیندارى و نماز جماعت روى مى کنند و عمرها طولانى مى گردد و امانتها ادا مى شود و درختان پربار مى شوند و برکتها چند برابر مى گردد و بدان نابود مى شوند و نیکان برقرار مى مانند.۹
پى نوشتها :
۱ . محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۰۷.
۲ . محمدتقى سجادى، فاطمه زهرا، ص۲۹۵.
۳ . بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۰۶.
۴ . على کورانى، عصر ظهور، ص۳۱۶.
۵ . جواد فاضل، معصوم سوم، ص۱۱۸.
۶ . عصر ظهور، ص۳۱۹.
۷ . فرهنگ سخنان حضرت فاطمه(س)، ص۱۱۳.
۸ . عصر ظهور، ص۳۱۲.
۹ . مصطفى دلشاد تهرانى، دولت مهدى سیرت مهدى، ص۲۲.
موعود شماره ۴۵