اسماعیل شفیعی سروستانی
رمضان ۴۹۲ ق.
قاضى ابوسعد هروى، بدون عمامه و با سر تراشیده به نشانه عزادارى، فریادزنان وارد بارگاه وسیع خلیفه میشود. انبوهى از همراهان پیر و جوان به دنبال او میآیند و با هیاهو گفتههاى او را تأیید میکنند و همانند او منظره خشم آلود ریشهاى آشفته و سرهاى تراشیده را عرضه میدارند. تنى چند از اهل بارگاه سعى میکنند قاضى را آرام سازند، اما او با حرکتى تحقیرآمیز آنان را کنار میزند و قاطع و مصمم به وسط تالار میرود و با فصاحت واعظى پرشور از فراز منبر، حضار را بیتوجه به شأن و مقامشان مورد خطاب قرار میدهد:
چگونه روامیدارید که در سایه امنیتى سعادت بار، مانند گلهاى باغ در زندگى سبکسرانه و زودگذر، چرت بزنید و از دنیا غافل باشید و برادران شامى شما جز در میان سرگین شترها و امعاء و احشاى کرکسها جایى براى زیستن نداشته باشند؟ چه خونهایى که ریخته نشد! چه دوشیزگان زیبایى که مجبور نشدهاند از فرط شرم چهرههایشان را با دست بپوشانند! آیا اعراب غیور از این اهانتها خشنودند؟ آیا ایرانیان دلیر تن به این بیآبروییها میدهند؟
وقایع نگاران عرب مینویسند:
این خطابه اشک از دیدگان جارى میساخت و بر دلها چنگ میزد.
همه حضار از شدت گریه تکان میخوردند. اما هرویخواهان هق هق گریه آنان نیست و فریاد میزند:
بدترین سلاح مرد این است که از شمشیرها آتش جنگ برخیزد و او اشک بریزد.
روز جمعه، ۲۲ شعبان سال ۴۹۲ ق. مصادف با ۱۵ ژوئیه ۱۰۹۹، فرنگیان بیت المقدس را پس از محاصرهاى چهل روزه تسخیر کردند. دو روز بعد که کشتار متوقف میشود، در میان حصارهاى شهر حتى یک مسلمان نیز نمانده بود. هزاران هزار مسلمان در گودالهایى لبریز از خون در آستانه منازل یا اطراف مساجد افتادند. در میان آنان انبوهى از ائمه جماعت، علماى دین و صوفیان مجاور نیز دیده میشوند. کشتار و تاراج بیت المقدس که نقطه شروع دشمنى هزار ساله اسلام و جهان غرب است، هیچ گونه جهشى ناگهانى ایجاد نکرد. نیم قرن به درازا کشید تا مشرق زمین مسلمان در برابر جهان مسیحى بسیج شود و نداى جهادى که از سوى قاضیالقضات دمشق (هروى) در بارگاه خلیفه سر داده شد، نخستین اقدام رسمى در زمینه مقاومت بود.
اگر چه واسپس ۲۰۰ سال جنگ صلیبى، سرزمینهاى مسلمین با رشادت مردانى چون »شیرکوه« و »صلاح الدین ایوبى« از فرنگیان مسیحى بازپس گرفته شد اما، خاطره و نتایج این سالها و جنایات صلیبیون هیچگاه از سرزمینهاى اسلامى محو نشد.
دیگر بار غرب، صلیبیون تا دندان مسلح را وارد کارزار ساخته است. شهر به شهر و روستا به روستا پیش میآید. چونان گذشته از هیچ جنایتى رویگردان نیست. ترک و فارس و عرب و کرد نمیشناسد. از منظر او جملگى مسلمانانى هستند که میبایست کشته شوند. نام اسلام و رسم مسلمانى، چنان غرب مسیحى و یهودیت صهیونیستى را یکپارچه ساخته که جز اضمحلال کامل آنان را نمیطلبد. چه ساده لوحى است اگر پنداشته شود سواره نظامهاى فرنگى بر دروازههاى نجف و کربلا متوقف خواهند شد.
انهدام کامل سرزمینهاى اسلامى، لگدکوبى همه مساجد و مشاهد شریف، قتل عام مسلمین و بهویژه شیعیان، استراتژى قطعى مسیحیان صهیونیست در اولین دهه از هزاره جدید است.
چگونه است که چشمها بر آن همه اخبار و اطلاعات مستند و مندرج در رسانهها فرو بسته شده است.
چگونه است که تجربه آنهمه جفا و بدعهدى و خصومت غرب نادیده انگاشته میشود؟
چگونه است که تخریب پى در پى دیوارها و حصارها و مرزها که دشمن صلیبى را به مقصود و مقصدش نزدیک میسازد بههیچ گرفته میشود؟
چگونه است که هیچ صدایى، هیچ فریادى، هیچ تهدیدى، هیچ تمهیدى براى آنهمه خطر و حادثه که کیان اسلام و مسلمین را به مخاطرهانداخته از میان سرزمینهاى اسلامى، از میان جمع نویسندگان و اندیشمندان برنمیخیزد؟
بلاى روشنفکرى طى دو قرن گذشته تمامى حساسیتها، تعصبها و غیرتهاى مسلمین را از بین برده است. صحت این فرض را چه کسى تضمین میکند که سیاست »سکوت« ما را از تعرض غرب در امان میدارد؟ این استراتژى تنها جنگ خونبار صلیبى دوم را به میان صحن و سراى ما میکشد.
اگر امروز همه توان و قواى نهفته مردم مسلمان جهان را براى سردادن فریادى بلند، به بلنداى آسمان و پهناى زمین بسیج نکنیم، اگر امروز از همه توان مالى، اعتبارهاى بین المللى و سرمایههاى خدادادى براى تهدید و توقف این سیل بنیان کن که به نام »مسیح و صلیب« وارد میدان شده بکار نگیریم فردا دیر است. فردا یعنى تحمل بیش از هزار سال سلطه تام و تمام مسیحیت صهیونیستى بر همه مساجد و مشاهد و منابع و مقدورات و مقدرات شرق اسلامى.
تخریب بیت المقدس، تخریب مسجد کوفه و تهدید مسجدالحرام به منزله از هم پاشیدن ستونهاى عمده و نگهدارنده کیان اسلام و مسلمین بر پهنه خاک است.
تجربه بیش از ۵۰ سال حضور یهود در فلسطین اشغالى حاکى از آنست که هرگاه مسلمین فریاد اعتراض و تهدید سر دادهاند آنان در لاک دفاعى فرو رفته و از حجم تهدیدها کاستهاند. تداوم این سکومت و انفعال تا سر حد دریغ ورزیدن از حمایت همه جانبه لفظى و یا حضور گسترده خیابانى بهزودى و براى همیشه »مسجدالاقصى و قبهالصخره« را از صحن گستره بیت المقدس محو خواهد کرد.
گویى این فریاد صلاح الدین ایوبى واسپس قرنها دیگربار طنین افکن شده است:
فرنگیان را ببینید! ببینید با چه سماجتى در راه دینشان میجنگند، در حالى که ما مسلمانان هیچ شور و حرارتى براى پیشبرد این جهاد مقدس از خود نشان نمیدهیم. والسلام
سردبیر
موعود شماره ۴۶