اسب و شمشیر، پیمانه فهم من و توست

0342476ebc4f1c83bbb59dc5dde3532d - اسب و شمشیر، پیمانه فهم من و توست

وقتی روزگار ناراست و کژ می‌شود،
وقتی صاحبان زر و زور، بر اثم و عدوان هم‌دست می‌شوند،
وقتی دجّال دروغگوی حیله‌گر با دنیایی ادّعای پوچ، فریبکاری می‌کند،
تکلیف، جهاد است و مبارزه!

مصالحه با کفّار بی‌معناست…
حالا چه فرق می‌کند با شمشیر قیام کند یا با سلاحی دیگر؟!
سوار بر اسب باشد یا بر مرکبی دیگر؟!
خوشا به روز مردان جهادگر فی سبیل‌الله!
و بدا به حال آنان که فی سبیل طاغوت قتال می‌کنند!
مؤمنان خانه‌نشین زیان ندیده، هرگز با مجاهدان راه خدا یکسان نیستند…
آب دادن حاجیان و آبادی «مسجد‌الحرام» کجا و جهاد در راه خدا کجا؟!
جهاد، اسباب رستگاری است،
و جهادگران، معامله‌کنندگان با خدایند.
خیرات برای مجاهدان است و بس.
بهشت پاداش کسانی است که در راه خدا از جان و مال خویش می‌گذرند …
حالا چه فرق می‌کند با شمشیر قیام کند یا با سلاحی دیگر؟!
سوار بر اسب باشد یا بر مرکبی دیگر؟!
مگر قرار نیست حق و باطل رنگ واقعی خود را بیابند …؟
مگر نباید حساب خیر و شرّ روشن شود… ؟
مگر حزب خدا و حزب شیطان نباید دستشان رو شود…؟
و مگر اینها جز با نبردی نهایی ممکن می‌شود؟
گریز و گزیری از جهاد و مبارزه نیست….
حالا چه فرق می‌کند با شمشیر قیام کند یا با سلاحی دیگر؟!
سوار بر اسب باشد یا بر مرکبی دیگر؟!
اصل این است که تمام تسلیحات موجود، مغلوب او می‌شود…
فرض کن این اسلحه‌های عجیب و غریب امروز، در اختیار بشر باقی نمانده باشد،
یا فرض کن خداوند، سلاح‌های پیشرفته را از کار می‌اندازد و مردم ناگزیرند در جنگ از همان سلاح‏های ابتدایی استفاده ‏کنند …
فرض کن پیروزی حضرت، به واسطه رعب و وحشت در دل دشمنان است؛ طوری‌که آنها نمی‌توانند از امکانات خود بهره ببرند …
یا نه. فرض کن سپاهیان دشمن وقتی کلام صمیمی امام را شنیدند و معجزات او را دیدند، از فرماندهان ظالم خود سرپیچی کرده و از این سلاح‌ها استفاده نکنند …
اصلاً بنا را بگذار بر کنایی بودن معنای سیف و گمان کن مراد، هر جنگ‌افزار کارآمدی است که امام(عج) با آن تقویت می‌شود و بر دشمن سیطره می‌یابد …
مهم، قوّه و قدرت و قهر امام (عج) است …
اسب و شمشیر، پیمانه فهم من و توست …
حالا چه فرق می‌کند با شمشیر قیام کند یا با سلاحی دیگر؟!
سوار بر اسب باشد یا بر مرکبی دیگر؟!
دنیا منتظر عدالت مهدوی است …
به تنگ آمده از ظلم و تباهی،
از فساد و فحشا،
از مکر و تزویر،
به وعده خدا می‌اندیشد …
امام(عج) به اذن خدا می‌آید،
و به سیره جدّش، رسول خدا(ص) عمل می‌کند….
او پس از روشنگری‌هایش،
ـ با موعظه و حکمت ـ
و معرفی دین خدا، آن‌گونه که باید باشد،
ـ با بهترین دعوت‌ها ـ
تشنگان عدالت و امنیّت و جویندگان آرامش به وی می‌پیوندند،
و آنان که دستشان بوی خون بشر را می‌دهد،
و منافعشان دست‌خوش خسران،
به هر بهانه‌ای،
قهرآمیز،
مقابلش می‌ایستند …
پس ناچار …
جهاد و قتال سر می‌گیرد …
جنگی طاقت‌فرسا …
پر زخم و پر خون …
شیطان به آسانی تسلیم نمی‌شود …
و امام و یارانش،
جامه‌ها فرسوده، پیشانی‌ها نشان سجده و دل‌ها پاره‌های آهن …
می‌جنگند …
تا طعم واقعی صلح و آشتی را بر کام همگان بچشانند….
و پاکی زمین را به چشم همه آشکار سازند…
حالا چه فرق می‌کند با شمشیر قیام کند یا با سلاحی دیگر؟!
سوار بر اسب باشد یا بر مرکبی دیگر؟!
امام(عج) مظهر رحمت و رأفت است،
مهربان و غمخوار،
صمیمی و همراه،
امّا …،
آنان که گمراهی را بر هدایت برگزیده‌اند،
راحت‌طلبان منفعت‌جوی خودخواه،
کافران و منافقان ستیزنده با خدا،
مستکبران کوچک و بزرگ حق‌ناپذیر،
خشک‌مغزان جامداندیش،
و همه آنان که وجود ناپاکشان زمین را آلوده کرده،
دشمنان امامند و مانع حکومت الهی او!
اینان به غضب امام(عج) گرفتار می‌آیند و از تیغ او رهایی ندارند …
باید از میان برداشته شوند تا عدالت و دادگری، به خانه‌هایمان وارد شود؛ چونان که گرما و سرما داخل می‌شود …
باید از میان برداشته شوند تا فتنه‌ها از بین برود …
باید از میان برداشته شوند تا وعده خدا تحقّق یابد …
باید از میان برداشته شوند تا زمین به نور خدا روشن گردد …
حالا چه فرق می‌کند با شمشیر قیام کند یا با سلاحی دیگر؟!
سوار بر اسب باشد یا بر مرکبی دیگر؟!
امام(عج) منتقم است …
انتقام‌گیرنده همه خون‌های به ناحق ریخته شده،
انتقام‌گیرنده همه مظلومان عالم،
از همه ظالمان،
و همه راضی‌شدگان به ظلم،
و همه مباهات‌کنندگان به ظلم …
حالا چه فرق می‌کند با شمشیر قیام کند یا با سلاحی دیگر؟!
سوار بر اسب باشد یا بر مرکبی دیگر؟!

همچنین ببینید

شعر و ادب

...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *