دخترک و جعبه طلایی


آنیل سیا

پول، به سختی و زحمت فراوان به دست می‌آمد. وضعیت مالی نا به‌سامانی داشتم. روزی از دست دختر سه ساله‌ام عصبانی و دلخور شدم؛ چون دختر کوچولویم یک کاغذ کادوی طلایی را بی‌جهت مصرف کرده بود. او با آن کاغذ کادو هدیه‌ای را کادو پیچ کرده و زیر درخت کریسمس گذاشته بود. صبح روز بعد، وقتی دخترم آن هدیه را به من داد و با لحن کودکانه‌ای گفت:«بابایی! این هدیه مال توست»، از عصبانیت دیروزم بسیار شرمنده و سرافکنده شده بودم. وقتی که جعبه را باز کردم، دوباره به دخترم اخم کردم و گفتم:«نمی‌دانی وقتی جعبه‌ای به کسی هدیه می‌دهی، باید چیزی داخلش بگذاری؟!»
دختر کوچولویم با چشمانی اشک‌آلود، به من نگاه کرد و با بغض گفت: «بابایی! داخل جعبه، پر از بوسه‌هایی است که برایت گذاشته بودم».
بغض راه گلویم را گرفته بود. دخترم را در آغوش کشیدم و از او تقاضای بخشش کردم. من این جعبه طلایی را برای همیشه روی میز کنار تختم گذاشتم. وقتی عصبانی، غمگین و یا ناراحت می‌شوم، یک بوسه خالی از آن برمی‌دارم و عشق و علاقه صادقانه دخترم را به یاد می‌‌آورم و آرامش خاصی به من دست می‌دهد.
در زندگی واقعی، هر یک از ما جعبه‌ای پر از محبّت بدون قید و شرط و علاقه خاص از فرزندان، والدین، خویشاوندان و دوستان خود دریافت می‌کنیم وهیچ‌چیز در زندگی، زیباتر و ارزشمندتر از «دوستی» نیست.

ماهنامه موعود شماره ۹۶

همچنین ببینید

آقا شیخ مرتضی زاهد

محمد حسن سيف‌اللهي...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *