مکان بهشت

e91c615b1a284154b458549b2577497e - مکان بهشت

اگر گستره و بزرگى بهشت با گستره آسمان ها و زمین برابرى مى کند و هم اکنون وجود دارد، کجاست؟ و چنین موجود بزرگى، اگر مادّى است، چرا با ابزار علمى، قابل رؤیت نیست؟ و آیا بهشت مادی است و یا نه چیزی فراتر از ماده ؟

 

در پاسخ این سؤال مى توان گفت که آنچه از ظاهر قرآن و احادیث در این باره استنباط مى شود، این است که بهشت برزخى، در باطن همین جهان مادّه است. طبق احادیث، ارواح نیکوکاران پس از مرگ، در قالب مثالى در باغى از باغ هاى بهشت، متنعّم اند و ارواح تبهکاران در گودالى از گودال هاى دوزخ، معذّب اند . [۱] اینگونه روایات به روشنى دلالت دارد که عالم برزخ (شامل بهشت ودوزخ برزخى)، در باطن جهان مادّى، و البتّه موقّتى و تا روز قیامت است.

سه نظریّه در باره مکان بهشت

در مورد مکان بهشت جاوید ـ که جایگاه ابدى نیکوکاران است ـ، سه نظر وجود دارد :

۱ . آسمان

عدّه اى بر این باورند که بهشت جاوید، در آسمان قرار دارد؛ زیرا قرآن در گزارش معراج پیامبر صلى الله علیه و آله مى فرماید :

«وَ لَقَدْ رَءَاهُ نَزْلَهً أُخْرَى * عِندَ سِدْرَهِ الْمُنتَهَى * عِندَهَا جَنَّهُ الْمَأْوَى . [۲]

و قطعا [پیامبر] بار دیگر، او (جبرئیل) را دید، نزدیک آخرین درخت سدر، در همان جا که بهشتِ مأواست» .

یعنى بهشتِ مأوا، همان بهشت جاوید است [۳] که نزدیک آخرین درخت سِدر، در بالاترین نقطه آسمان قرار دارد.

همچنین در آیه اى دیگر است که :

«وَ فِى السَّمَآءِ رِزْقُکُمْ وَ مَا تُوعَدُونَ . [۴] و روزىِ شما و آنچه به آن وعده داده مى شوید، در آسمان است» .

بسیارى از مفسّران، معتقدند که «ما توعدون» ، همان بهشت جاویدان است که خداوند، آن را به انسان هاى شایسته وعده داده است . [۵]

همچنین در احادیثى، تصریح شده است که بهشت، در آسمان است [۶] و بر این اساس، عده اى به طور مطلق مى گویند که بهشت، در آسمان قرار دارد؛ اما موقعیّت آن را در آسمان هاى هفتگانه مشخص نکرده‌اند . [۷] از آن میان، برخى معتقدند که بهشت در آسمان چهارم است، [۸] برخى مى گویند در آسمان ششم است، [۹] و برخى بر این باورند که بهشت در آسمان هفتم [۱۰] قرار گرفته است .

۲. بى نیازى بهشت از مکان

برخى بر این باورند که اصولاً بهشت و دوزخى جدا از انسان، وجود ندارد؛ بلکه بهشت، معلول ملکات فاضله و دوزخ، پدید آمده از ملکات رذیله است . بنا بر این، بهشت، نه مادّى است و نه جدا از انسان و به همین جهت، نیازى به مکان مادّى مستقل ندارد. صدر المتألّهین در این باره مى گوید :

آگاه باش که هر خوش بختى از خوش بختان، در عالم آخرت، مملکتى بزرگ و پهناور دارد و جهانى فراتر و گسترده تر از هر چه در آسمان ها و زمین هاست . البتّه آن مملکت، بیرون از ذات او نیست؛ بلکه همه مملکت و داشته ها و خادمان و ملازمان و بوستان ها و درختان و حوریان و غلامانش، جملگى قائم به اویند و او نگهدار آنها و ایجاد کننده آنها به فرمان خداى بلندمرتبه و به قدرت اوست .

وجود اشیاى اخروى، هر چند مشابه صورت هایى است که انسان در خواب مى بیند و یا در برخى رؤیاها دیده مى شوند، [۱۱] امّا کاملاً و حقیقتا با آنها متفاوت است . جهت مشابهت آنها، این است که هر یک از این صورت ها به گونه اى هستند که موضوع هیولا و مکان و جهات موادّ امور یاد شده نیستند و میان صورت هاى متعدّد آنها، تزاحمى نیست و هیچ چیزى از آن دو نوع صورت، در این عالم، مزاحم زمان و مکان دیگرى نیست . انسان خوابیده، اى بسا افلاک عظیم و بیابان هاى وسیع دور دستى را مى بیند، همانند چیزى که شخص بیدار در این عالم مى بیند . افلاک با این که در عالم خارج، تغایر عددى دارند، امّا عرصه را بر همدیگر تنگ نمى کنند و مزاحم یکدیگر نیستند . همین طور است آنچه انسان، پس از مرگ و در عالم قبر مى بیند که تزاحم و جا تنگ کردن براى یکدیگر میان او و آن اجسام نیست . مرده، در قبر خود، چیزهایى را مى بیند که اگر آنها از اجرام دنیوى بودند، قبر، گنجایش آنها را نداشت .

امّا تفاوت آنها، به این است که صورت هایى که در نشئه آخرت هستند، جوهر قوى، وجود شدید و اثر دردمندانه یا لذّتبخش زیادى دارند . موجودات آن نشئه، قوى تر، شدیدتر و داراى وجودى برتر و توانمندتر از موجودات این عالم اند، تا چه رسد به صورت هاى رؤیایى و مرآتى . نسبت نشئه آخرت به دنیا، همانند نسبت نشئه بیدارى به نشئه خواب است . چنان که در این سخن پیامبر صلى الله علیه و آله آمده است : «مردم، خواب اند و هنگامى که مى میرند، بیدار مى شوند» . [۱۲]

این نظریّه، بر خلاف ظاهر همه آیات و احادیثى است که بر معاد جسمانى و ثواب و عقاب مادّى، دلالت دارند.

۳. باطن جهان

نظریّه سوم، این است که بهشت و دوزخ، مادّى و داراى حقیقتى مستقل از وجود انسان اند، هم اکنون، وجود خارجى دارند و مکان آنها در همین جهان است و به گستره آسمان ها و زمین اند؛ ولى با چشم ظاهر، قابل رؤیت نیستند . بیان این نظریّه، چنین است :

بهشت و دوزخ، هر دو در درون و باطن همین جهان قرار دارد و حجابهاى عالم دنیا مانع از مشاهده آنها مى شود ولى اولیاء اللّه مى توانند آن را ببینند، و پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله نیز به هنگام معراج که از هیاهوى مردم این جهان دور بود با چشم ملکوتى خود توانست گوشه اى از بهشت را در جهان بالا مشاهده کند، حتى براى اولیاء خدا ممکن است در جذبه هاى خاص معنوى در روى زمین نیز گهگاه آن را ببینند!

تعبیر «وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِیطَهُ بِالْکَـفِرِینَ؛ [۱۳] همانا دوزخ به کافران، احاطه دارد» و «إِنَّ الْأَبْرَارَ لَفِى نَعِیمٍ * وَ إِنَّ الْفُجَّارَ لَفِى جَحِیمٍ؛ [۱۴] به درستى که نیکان در بهشت اند و همانا بدکاران، در دوزخ اند» و نیز «کَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِینَ * لَتَرَوُنَّ الْجَحِیمَ؛ [۱۵] هرگز چنین نیست ! اگر شما علم الیقین داشتید، دوزخ را مى دیدید» ، ممکن است اشاره به همین معنا باشد .

از یک جهت مى توان وجود بهشت را در باطن این جهان، تشبیه به وجود گلاب در گُل کرد . درست است که هم گلاب، مادّى است و هم گل؛ ولى مانعى ندارد که یکى در دیگرى پنهان باشد و با هیچ چشمى مشاهده نشود .

تشبیهى دیگر نیز براى نزدیک ساختن این مطلب به ذهن مى توان بیان کرد که پیش تر هم به آن، اشاره اى داشتیم و آن، این که : در همین جهان مادّه، اشیاى زیادى وجود دارند که در شرایط عادى، براى ما قابل درک و احساس نیستند و بسیارى از آنها در باطن مادّى این جهان، قرار دارند . مثلاً در زمان واحد، امواج متعدّدى از فرستنده هاى رادیویى و تلویزیونى جهان، در فضا پخش مى شوند و گاه از طریق ماهواره ها به تمام دنیا مى رسند . در هر خانه اى، انواعى از این امواج وجود دارد؛ ولى هیچ کس آنها را احساس نمى کند . بعضى از فرستنده ها، صداهاى دل نشین و روح پرور، و بعضى دیگر، آژیرهاى خطر و صداهاى هول انگیز و نفرت زا پخش مى کنند . همچنین بعضى از فرستنده هاى تلویزیونى، صحنه هاى زیبا و دل انگیز و مناظرى روح پرور و نشاط آور نشان مى دهند، در حالى که امواج دیگر، صحنه هاى جنگ و خونریزى و ویرانى و آتش سوزى و جنایت را پخش مى کنند . تمام این صحنه ها و تصویرها و صداهاى مختلف، در همین دنیاى مادّى و در همین فضاى اطراف ما وجود دارند و در واقع، بهشت و دوزخ کوچکى در درون این جهان، ساخته‌اند .

بعضى از مردم، امواج دستگاه هاى گیرنده خود را صداهاى زیبا و نغمه هاى دل پذیر و صحنه ها و منظره هاى جالب و روح پرور قرار مى دهند، در حالى که بعضى دیگر، گیرنده هاى خود را اختیارا یا به حکم اجبار، با صداها و صحنه هاى ضد آن منطبق مى سازند . گروه اوّل، در عالمى لذّت بخش، و گروه دوم، در جهانى شکنجه آور به سر مى برند و اینها همه در حالى است که جهان ما، جهانى است مادّى و این امور، همه در دل این جهان مادّى، نهفته شده است .

اشتباه نشود ! هرگز نمى گوییم که بهشت و دوزخ، عینا چنین اند؛ بلکه تنها مى گوییم : چه مانعى دارد که در عمق این جهان، عالَم یا عوالم دیگرى باشد؛ ولى ما در شرایط کنونى به هیچ وجه نتوانیم از آن آگاه شویم (چون در میان ما و آن عالَم یا عوالم، حجاب هاى متعدّدى قرار دارد، هرچند کسانى که توانایى کنار زدن این حجاب ها را داشته باشند، چه بسا در همین جهان نیز آن عوالم را ببینند) ؟! دقّت کنید .

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله در سفر آسمانى خود، در آن جا که غوغاى عالم مادّه، کمتر و عوامل سرگرم کننده، ضعیف تر و جلوه هاى جلال و جمال خدا بیشتر بود، پرده ها را کنار زد و در همان جا گوشه هایى از این دو عالم (بهشت و دوزخ) را که در باطن و درون این جهان بود، مشاهده کرد .

البتّه این، بِدان معنا نیست که پیامبر خدا صلى الله علیه و آله یا سایر اولیاء اللّه نمى توانند در روى زمین، بهشت یا دوزخ را ببینند؛ بلکه چنان که از برخى احادیث بر مى آید، این مشاهده، گاهى در زمین هم اتّفاق افتاده است .

در حدیثى که راوندى در الخرائج آورده است، مى خوانیم : در آستانه عاشورا هنگامى که اصحاب و یاران حسین علیه السلام به ایشان، اعلام وفادارى کامل نمودند و از ترک میدان کربلا و نقض بیعت، سر باز زدند، امام علیه السلام براى آنان دعاى خیر کرد و پرده ها را از جلو چشمان آنها کنار زد و آنان، آنچه را که خداوند از نعمت هاى بهشتى به آنان بخشیده بود، با چشم خویش دیدند و امام علیه السلام منازل و جایگاه هایشان را به آنها نشان داد [۱۶] . [۱۷]

گفتنى است که حدیثى از امام على علیه السلام در پاسخ جاثلیق، نقل شده که مؤیّد این نظریّه است، با این تفاوت که ایشان دنیا را در دل آخرت و آخرت را محیط بر دنیا معرّفى مى نماید . روایت، این گونه است که جاثلیق از امام على علیه السلام در باره بهشت مى پرسد : «آیا بهشت در همین دنیاست، یا در آخرت است؟ » و ایشان مى فرماید :

الدُّنیا فى الآخِرَهِ وَ الآخِرَهُ مُحیطَهٌ بِالدُّنیا . [۱۸] دنیا در [دل] آخرت است و آخرت، محیط بر دنیاست .

بنابر این، هر چند دلیل قاطع و روشنى که مکان بهشت جاوید را به طور دقیق مشخّص کند، در دست نیست؛ ولى ظاهرا نظریّه سوم، به واقع، نزدیک تر است . بر اساس این نظریّه، بهشت برزخى، بخش کوچکى از بهشت جاوید است که در اختیار صالحان قرار مى گیرد؛ امّا پس از رستاخیز، آنان به جایگاه اصلى و دائمى، منتقل مى گردند، و همچنین است دوزخ برزخى .

گفتنى است که این برداشت، با احادیث ثواب و عقاب در برزخ، کاملاً هماهنگ است .

………………………………….

پی نوشت:
[۱] ر . ک : ص ۳۵ (فصل یکم : معانى بهشت در قرآن / بهشت برزخ) .

[۲] نجم : آیه ۱۳ ـ ۱۵ . [۳] گفتنى است که برخى، بهشت مأوا را به بهشت برزخى یا بهشت آدم، تفسیر کرده‌اند؛ ولى با توجّه به آیه : «أَمَّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّــلِحَـتِ فَلَهُمْ جَنَّـتُ الْمَأْوَى نُزُلَا بِمَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ» (سجده : آیه ۱۹) و آیه : «فَإِنَّ الْجَنَّهَ هِىَ الْمَأْوَى» (نازعات : آیه ۴۱)، ظاهرا این آیه نیز به بهشت جاوید، اشاره دارد . بسیارى از بزرگان اهل تفسیر، همین نظریّه را پذیرفته‌اند (ر . ک : مجمع البیان : ج ۹ ص ۲۶۵، المیزان فى تفسیر القرآن : ج ۱۸ ص ۲۷۵) . [۴] ذاریات : آیه ۲۲ . [۵] ر . ک : المیزان فى تفسیر القرآن : ج ۸ ص ۱۱۵ و ج ۱۸ ص ۳۷۵، الأقسام فى القرآن الکریم : ص ۴۲، تفسیر البغوى : ج ۱ ص ۳۵۱، تفسیر فخر الرازى : ج ۲۸ ص ۲۰۸، تفسیر ابن کثیر : ج ۴ ص ۲۵۱، البرهان، زرکشى : ج ۴ ص ۸ . [۶] ر. ک : ص ۶۷ ح ۳۵ و ۳۷ ـ ۳۸ . [۷] ر . ک : تفسیر مجاهد : ج ۲ ص ۶۱۸، شرح صحیح مسلم، نووى : ج ۲ ص ۲۲۳، شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحدید : ج ۱۰ ص ۱۲۰، المیزان فى تفسیر القرآن : ج ۱ ص ۱۳۹، شرح اُصول الکافى، ملّا صالح مازندرانى : ج ۸ ص ۱۲۴، بحار الأنوار : ج ۸ ص ۱۶۴ ح ۱۰۷، التبیان فى تفسیر القرآن : ج ۴ ص ۴۳۸، تفسیر البغوى : ج ۱ ص ۳۵۱ . [۸] ر . ک : فیض القدیر : ج ۳ ص ۴۷۶، التبیان فى تفسیر القرآن : ج ۹ ص ۳۸۵، زاد المسیر : ج ۵ ص ۱۶۸ . [۹] ر . ک : فیض القدیر : ج ۳ ص ۴۷۸ . [۱۰] ر . ک : فیض القدیر : ج ۳ ص ۴۷۶، بحار الأنوار : ج ۵۷ ص ۲۵۷، التخویف من النار : ص ۶۷، زاد المسیر : ج ۵ ص ۱۶۸، تفسیر الفخر الرازى : ج ۱۹ ص ۲۳۵ . [۱۱] بخصوص به روش شیخ اشراق (شهروردى) که صورت هاى مرآتى را موجودات عالم مثال و صورت هاى اخروى را شبیه صورت مرآتى مى داند، به شرط این که قائم به ذات باشد و نه قائم به آینه، و نیز به روح زنده متعلق باشد و نه به شبح بى روح . [۱۲] الحکمه المتعالیه : ج ۹ ص ۱۷۶ . [۱۳] عنکبوت : آیه ۵۴ . [۱۴] انفطار : آیه ۱۳ ـ ۱۴ . [۱۵] تکاثر : آیه ۵ ـ ۶ . [۱۶] الخرائج و الجرائح : ج ۲ ص ۸۴۷ ح ۶۲، بحار الأنوار : ج ۴۴ ص ۲۹۸ ح ۳ . [۱۷] پیام قرآن: ج۶ ص۳۴۱ ـ ۳۴۳. [۱۸] ر . ک : ص ۶۸ ح ۳۹ .

همچنین ببینید

ميعاد و موعود

به مناسبت سالروز نهم شهریور 1357 - امام موسی صدر شهید بی نشانسخنرانى امام موسى صدرانديشه ظهور مهدى (ع) به شيعيان اختصاص ندارد، اين عقيده در ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *