از راه احادیث اسلامی، دجّال به صورت شخصی مقابل و ضدّ عیسی بن مریم، ۶ در ادبیات فارسی مجسّم شده است. قدیمیترین دیوان شعر که در آن کلمه دجّال و مفاهیم مرتبط با او در آن دیده میشود، دیوان حکیم ناصرخسرو قبادیانی (۳۹۴ ـ ۴۸۱ ق.) است. حکیم ناصرخسرو هفت بار کلمه دجّال را در دیوان اشعار خود آورده و دردو مورد «جهان» را به «دجّال» شبیه و مانند کرده است:
دجّال چیست؟ عالم و شب چشم کور اوست
وین روز چشم روشن او یست، بیریب
عالم دجّال تست و تو به دروغش
بستهای و ماندهای و گشته یگانه
از دیگر شاعرانی که مضامین زیبایی از کلمه دجّال ساخته، افضلالدین بدیل بن علی خاقانی، شاعر قرن ششم هجری است. در بین شاعران، خاقانی بیشتر از همه، این کلمه را در شعرخود آورده است. دجّال ۲۲ بار در شعر خاقانی دیده میشود. در شعر برخی شاعران دیگر کمابیش این کلمه دیده میشود.
بعضی ترکیبات و مضامین که شاعران بااستفاده از کلمه دجّال ساختهاند، چنین است:
۱. دجّال بند: آن که دجّال را به بند میکشد
قـلـزم دجلـه عطـا، مهدی دجّال بند
کسری جمشید جام خسرو خورشیدفر
۲. دجّال جفا: کنایه از دغلکار و ستمگر
لب بگشا، هیکل عیسی بخوان
کـز دم دجّال جـفا مردهانـد
۳. دجّال چشم: کنایه از یک چشم
چرا سوزن چنین دجّال چشماست
که انـدر جیـب عیسی یافـت مأوا
۴. دجّال خلقت: کنایه از بد نهاد
گر او هست دجّال خلقت به رغمش
تو را کم ز عیسی مریم ندارم
۵. دجّال رأی: کنایه از بداندیش
چه میخواهی از این دجّال رأیان
چه میجویی ازاین مهدی نمایان
عطار نیشابوری
۶. دجّال شکل: کنایه از فریبکار
کید این دجّال شکلان آخر اندر چه فتاد
چون لوای مهدی آخر زمان آمد پدید
۷. دجّال طبع: کنایه از بدنهاد وستمپیشه
از این دجّال طبعان وارهد دور
نماند کار و بار عالم این طور
وحشی بافقی
۸. دجّال فعل: کنایه از فریبنده
نه روحالله بر این دیر است چون شد
چنین دجّال فعل این دیر مینا
خاقانی
۹. دجّال کیش: کنایه از دروغگو وبدکردار
پی دجّال کیشان برگرفته
به تو نیرنگ ایشان درگرفته
تو را دجّال شد چون هادی راه
به جز دوزخ کجا یابی وطنگاه
وحشی بافقی
۱۰. دجّال عالم سوز: اشاره بهفریب دادن دجّال جهانیان را ( فراگیرشدن ظلم و ستم در عالم)
ای دریغا مهدیی، کامروز از هر گوشهای
یک جهان دجّال عالم سوز سر برکردهاند
سنایی
دجّال در ادبیات عرفانی نیز، گذشته از تعبیرات و معانی دینی وکلامی، کنایه از اهل نیرنگ و حیله است.
ماهنامه موعود شماره ۱۰۵