در کشور ما طبّ و طبابت ادوار مختلفی دارد که مهم ترین آنها عبارتند از: ۱. دوران هخامنشی، ۲. دوران ساسانی، ۳. دوران اسلامی.
1. دوران هخامنشی
این دوره یکی از ادوار درخشنده و پرثمر طبّ ایران است و در ۲۵۰۰ سال پیش، این علم دارای منزلت خاصّی بوده است زیرا در کتب مذهبی زرتشت نیز به خصوص از بهداشت، بسیار سخن گفته شده است. بنابراین از این دوران پزشکان طبقه بندی شدهاند که مهمترین آنها طبیب (پزشک)، جرّاح (کاردْ پزشک)، منتر پزشک و گیاه پزشک یا پسیانز هستند که در «اوستا» میتوان به یادداشتهایی در این مورد دست یافت.
2. دوران ساسانیان
انتقال اصل و مایه طبّ، از دوران هخامنشی به دوران ساسانی بود، امّا بر اثر اختلافات مذهبی که در امپراتوری روم شرقی بین امپراتوران با دانشمندان و پزشکان پیدا شد، دوران جدیدی در تاریخ طبّ ایران و در نتیجه در طبّ اسلامی پدیدار شد. ایران از همسایگان کشورهای روم شرقی بود، بنابراین دانشمندان و پزشکان عالی رتبه از مرزها به ایران مهاجرت کردند و به تعلیم این دانش اشتغال ورزیدند و به این ترتیب بیمارستان و «مدرسه جندی شاپور» تأسیس شد. در دوران انوشیروان انقلاب بزرگی در علم طبّ ایران و جهان به وقوع پیوست که همانا تأسیس «اوّلین کنگره پزشکی» برای مناظره و مباحثه پزشکان در مورد فلسفه و طبّ بوده است.
3. دوران اسلامی
واگذاری تمام میراث ساسانیان علاوه بر میراث بزرگ یونانیان به مسلمانان، پس از غلبه اعراب بر ایران و انقراض سلسله ساسانیان و اشاعه زبان عربی بود. مثلاً در دوران عبّاسیان مرکز علم پزشکی از «جندی شاپور» به «بغداد» انتقال یافت به این ترتیب کم کم بغداد مرکز علم و دانش پزشکی شد و جندی شاپور از رونق افتاد. خلاصه آنکه به برکت تعالیم اسلامی، مسلمانان به خدمات بزرگی در علم طبّ، ترجمه و تألیف متون پزشکی توفیق یافتند.در دوران اسلامیبه خصوص در باب ترجمه، در اثر تشویقهای افراد درجه اوّل اجتماع، باب جدیدی بر مترجمان باز شد و آثار زیادی به صورت کتابهای طبّی، علمی، فلسفی، تاریخی و غیره از زبان یونانی به عربی ترجمه شد.
گروهی از مترجمان نیز در غرب کشورهای مسلمان یعنی مراکش، الجزایر، اسپانیا، تونس و… به ادامه این خدمت اشتغال داشتهاند.گروه بزرگی از مؤلّفان بودند که پس از مطالعه کامل ترجمه کتابهای یونانی، خود توانستهاند کتابهایی را نوشته و حتّی به صورت نظم درآورند و از خادمان جهان پزشکی هستند. ولی پزشکان مشرق زمین قدمهای بزرگتری در راه پیشبرد علم طبّ برداشتهاند. بیشترین سهم در طبّ اسلامی متعلّق به ایرانیان است. از بهترین شاگردان بقراط و جالینوس میتوان از پزشکان مسلمان نام برد که با حفظ اخلاق پزشکی و سایر صفات نیک، بعدها کتب اساتید را خود نقد و بررسی کردند.
آنها عقل سلیم و تجربه را سرچشمه تحقیقات خود قرار دادند و بدین ترتیب استادان بزرگ و بی نظیری در آسمان علم و دانش چونان ستارههایی پرفروغ درخشیدند. مانند:
محمّد بن زکریای رازی که یکصد و چند جلد کتاب و رساله در طبّ مانند «حاوی» و «المنصوری» و «مرشد» و «آبله و سرخک» تألیف نمود. شیخ ابوعلی سینا صاحب و مؤلّف کتاب «قانون» و «نبض» و امثال آنها؛ اسماعیل جرجانی صاحب کتاب «ذخیره خوارزمشاهی»، «یادگار» و «اغراض»؛ ابن رشد قرطبی صاحب کتاب «کلّیات»، «سموم» و «شرح بر قانون»؛ علیّ بن عبّاس مجوسی ارجانی مؤلّف کتاب «کامل الصّناعه الطبّیه الملکی»؛ ابوالقاسم بن خلف الزهراوی مؤلّف کتاب «التصریف».
اگر بخواهیم مروری بر دستاوردهای تلاشهای بی شائبه دانشمندان ایرانی و ثمرات آن در جهان پزشکی داشته باشیم، میتوانیم بگوییم:
۱. بیرون آوردن علم طبّ از صورت نظری و متحوّل ساختن این علم با ایجاد بستر مناسب برای عرضه طبّ عملی، گامیبسیار مثبت در راه توسعه و پیشبرد این دانش بوده است؛
۲. ایجاد نظم و ترتیب در دانش طبّ پراکنده و
بی سر و سامان یونانی و افزودن اطّلاعاتی جدید در زمینه پزشکی و تکمیل اطّلاعات قبلی آن؛
۳. با نظر بر وظایف و طبایع شرح داده شده برای اعضای بدن، تأثیر دارو و درمان را با توجّه به طبیعت داروها و شرایط اقلیمیبیماران وارد علم پزشکی ساختهاند و توانستند تا قرن شانزدهم، هفدهم و نیمههای قرن هجدهم در علم پزشکی اروپا، تأثیرات حیرت انگیزی به جا بگذارند. حتّی عده زیادی از پزشکان اروپایی (آلمان و اتریش) تحت تأثیر افکار و تحقیقات پزشکان اسلامی قرار گرفتند و آنان را آرابیست (Arabistes) مینامیدند که تا اوایل قرن هفدهم میلادی در اروپا از حامیان زیادی برخوردار بودند و افکارشان مورد توجّه بوده است.
کار آنها تحقیق و بررسی عینی روی نتایج به دست آمده از پژوهشهای پزشکان اسلامی و بسط و ترویج افکار آنها بوده است که گروه بزرگی از پزشکان را تشکیل میدادهاند. خود این پزشکان گروههای فکری و مکتبهای علمی در اروپا ایجاد کردند که از آن شمار میتوان مکتب سالرن و پادوا در «ایتالیا» را نام برد که تحت تأثیر و نفوذ مستقیم دانشمندان علم طبّ اسلامیبودهاند. ترجمههایی از آثار دانشمندان اسلامی نیز نشان دهنده نفوذ همه جانبه آثار آنها بر نام آوران عرصه علم طبّ در دیار فرنگ است. برای مثال میتوان از ترجمه کتاب «آبله و سرخک» رازی که به زبان لاتین ترجمه شده و همچنین ترجمه «قانون» ابوعلی سینا یاد کرد که هر یک حدود چهل تا پنجاه بار به زبانهای زنده دنیا تجدید چاپ شده است.
علاوه بر آن ژراد دو کرمن فرانسوی از معروفترین کسانی است که به ترجمه «قانون» شیخ و «حاوی» و «منصوری» زکریای رازی و کتاب «تصریف» ابوالقاسم پرداخته است و از کسانی که اطّلاعات طبّ اسلامی ایران را به اروپا بردهاند و همچون گنجینهای از آن مراقبت کردهاند، میتوان از ژرد برد وریاک و آشوک ریموند نام برد.
عصر تحوّل طبّ اسلامی ایران
این مهم از زمانی شروع میشود که کتاب «ذخیره خوارزمشاهی» توسط سیّد اسماعیل جرجانی (متوفی سال ۵۳۱ ق.) تألیف میشود. این دانشمند والامقام ایرانی جنبش عظیمی در نشر متون پزشکی در تمدّن اسلامی آن زمان ایجاد کرد و کتاب خود را به زبان فارسی به رشته تحریر درآورد.
کتاب «ذخیره خوارزمشاهی» مشتمل بر ده جلد کتاب کوچکتر است، بدین شرح: کتاب اوّل: در شناختن حدّ و حدود طبّ، هدف آن وگنجینه بدن انسان از مواد، خلطها، مزاجها، طبیعت بدنها، عادتها و شرح هر یک از اعضای بدن؛ کتاب دوم: در تشخیص بیماری از حالتهای بدن انسان و انواع و درجهبندی بیماریها و دلایل بروز آن و تشخیص و شناسایی نبض بیمار، تفسیر و شناسایی حال بیمار مبتنی بر موارد زائدی که از تن بیرون یا خارج میشود، مانند عرق و ادرار؛ کتاب سوم: در حفظ تندرستی و چگونگی انجام این امر و شناخت نوشیدنیها، خوراکیها، میزان و چگونگی خواب و بیداری، حرکت، سکون و بازشناسی انواع رایحهها و عطردرمانی (Aromatherapy)، تدابیر و راههای به کارگیری روغنها، مصرف مسْهِل و ملیّن و موادّ تهوّعآور، چگونگی انجام فصد و حجامت، فواید شادی و مضرّات غم و مسائل فرهنگی روانشناسی که بسیار زیبا و دلنشین بیان شده است، تشخیص نشانههای بیماری و پرورش بچّهها و نگهداری از پیران و مسافران از جمله مطالب بسیار شیوا، دقیق و مهمّی است که از آن سخن به میان آمده است.
کتاب چهارم: در تشخیص مرض و بیماری و راههای آن، که بسیار ظریف و مدبّرانه بیان شده است؛ کتاب پنجم: علل و علامت و عوارض تب و چگونگی معالجه آن؛ کتاب ششم: در معالجه بیماریها از فرق سر تا نوک پا؛ کتاب هفتم: در معالجه ورمها، آماسها، زخمها و چگونگی شکافتن و داغ کردن آنها (جرّاحی) و معالجه کردن عضوی که سیاه شده و میمیرد، چگونگی معالجه شکستگی و ضرب خوردگی؛ کتاب هشتم: در زمینه راههای حفظ بهداشت و آراستگی ظاهری؛ کتاب نهم: در زمینه چگونگی کارکرد و استفاده از زهرها و پادزهرهای مهم در پزشکی؛ کتاب دهم: در تعبهایی که به شکلهای گوناگون پدیدار میگردند.
بد نیست بدانیم که سه کتاب دیگر خوارزمشاهی نیز به زبان فارسی نوشته شده است که عبارتند از: «یادگار»، «اغراض الطّبیه و مباحث العلائیه» و «خف علایی» یا «خفی علایی».
از جمله کتابهایی که در چنین دورانی تألیف شد، میتوان از کتاب «قانون» شیخ که شامل پنج کتاب بدین ترتیب است، نام برد:
۱. کلّیات که شامل چهار فن و چهار شیوه است؛ ۲. ادویه مفرده (داروهایی گیاهی)؛ ۳ . بیماریهای اعضای بدن از سر تا نوک پا که شامل بیست و دو تکنیک است؛ ۴ . بیماریهای تخصّصی که به عضو خاصّی اختصاص ندارد؛ ۵ . داروهای گیاهی مرکّب که در بردارنده مقالات است.
یکی از مؤلّفان بزرگ کتابهای طبّی در تمدّن اسلامی، سیّد اسماعیل طبیب بوده است. از دوران حمله مغول و خسارات فراوان وارده بر ایران زمین تا دوران قاجار هیچ کتاب و رساله پزشکی دیگری نوشته نشده است. عنوانهای سایر کتب که در این عصر تألیف شدهاند، عبارتند از:
کتاب «تحفه حکیم مؤمن» اثر محمّد مؤمن بن میرزا محمّد زمان تنکابنی، کتاب «مالا یسمع الطّبیب» تألیف یوسف بن اسماعیل خویی شافعی معروف به ابن الکبیر، «جامع المفردات الأدویه و الأغذیه» تألیف ابن ابیطار (ضیاءالدّین عبدالله بن احمد مالقی اندلسی) از مسلمانان اهل اسپانیا، «تذکره شیخ داوود انطاکی» نوشته شیخ داوود بن انطاکی ملقّب به بینا، کتاب «حاوی» رازی و اختیار «شرح جالینوس بر بقراط»، «قرا با دین موجز», حواشی بر قانون ابنسینا، «رساله در فصد»، کتاب «معالجات بقراطی»، «حاوی کبیر و صغیر: کتاب حاوی به زبان ساده» تألیف محمّد بن زکریای رازی، این کتاب همچنین به زبان لاتین «Continent» نیز ترجمه شده است و کتاب «کوناش فاخره»: از نوشتههای محمّد بن زکریای رازی.
در ادامه معرّفی تاریخچه بزرگان و آثار طبّ سنّتی ایران زمین میتوان از نام ایلاقی (شرف الزّمان) که از شاگردان مشهور بوعلی سینا در طبّ بود، نام برد. کتب «طبّ ایلاقی»، «فصول ایلاقی» و «فصول ایلاقیّه» یا «ایلاقیّـه الفصول» در کتابخانهها و فهرستها دیده میشود و مورد اعتبار بوده است.
کتاب «کوناش فاخره» از نوشتههای محمّد بن زکریای رازی بوده است که در زمان خود برای طالبان علم طبّ و دانشجویان این رشته دارای ارزشی فراوان بوده است.
در تاریخ طبّ همچنین به کلمه ای برمی خوریم که به معنای خاندان پزشکی است که در پیشبرد اهداف دانشگاه جندی شاپور سهم بسزایی داشتهاند که به آنها «بختشیوع» میگفتند.
یکی از مورّخان بزرگ اروپایی در مورد خاندان پزشکی «بختشیوع» چنین مینویسد: ۱. بختشیوع اوّل (بنیانگذار)؛ ۲. جرجیس طبیب (۷۶۱ م.)؛
۷. عبیدالله؛ ۸. یحیی یا یوحنّا؛ ۹. جبرائیل (۱۰۰۶ م.)؛
۱۰. بختشیوع چهارم (۹۴۵ م.).
وی در ساختن مراکز درمانی معروف در زمان عضدالدّوله دیلمی خدماتی انجام داده است و کتاب او «کامل الصّناعـه» مبتنی بر دو بخش مهم و عمده است: قسمت تئوری و قسمت پراکتیکال (عملی) که دارای فصلها و مقالات و بخشهای کوچکتر است. قابل ذکر است که این کتاب در حدود سال ۱۵۰۰م. ترجمه و در حدود سال ۱۵۲۵م. در «فرانسه» چاپ شد و بسیار مورد استفاده پزشکان در دانشکدههای پزشکی آن زمان قرار گرفت. این کتاب در ایتالیا و فرانسه ترجمه شده است.
جالب توجّه است که یک دوره کامل جرّاحی که از زمان یونانیان شروع شده، در این کتاب به رشته تحریر درآمده و بسیار مورد استفاده جرّاحان اروپا قرار گرفته است.
منابع و مراجع غنی در این مورد، کتب: «اهوازی کیست» و «ملکی چیست»، میباشند. همچنین «پندنامه اهوازی» که در حدود سال ۱۳۲۶ در تهران چاپ شد. کتاب «تحفه حکیم مؤمن» نیز از کتب گرانمایه در زمینه طبّ قدیم که حدود ۳۰۰ سال است که مورد تحقیق پزشکان علوم قدیم قرارگرفته و قرار دارد. این کتاب یکی از پرارزش ترین کتب طبّی در اسلام و ایران است که در نوع خود کم نظیر، کامل، پویا و مفید است و به کلیّه علاقهمندان توصیه میشود، در صورت آشنایی با زبان عربی حتماً آن را مورد تحقیق و مطالعه قرار دهند. این کتاب ارزشمند در زمینه درمان بیماریها با داروهای گیاهی با منشأ طبیعی و معدنی، حیوانی و غیره است.
ماهنامه موعود شماره ۱۱۱
پینوشت:
٭ با تشکّر از استاد گرانمایه، دکتر محمود نجم آبادی.