“بداء” و نشانه‌هاى ظهور

صحبت کردن از حضرت مهدى(ع) و نشانه‌‌هاى ظهور ایشان در واقع صحبت کردن از حوادثى است که بناست در آینده اتفاق بیفتد و لذا به جاست که از خود بپرسیم: اگر در مورد احادیث نقل شده در این زمینه بررسى اسناد صورت گرفت و مطمئن شدیم که آنها از معصوم(ع) صادر شده است، آیا مى‌‌توان مطمئن بود که حتماً همه آن حوادث آن‌‌گونه که در روایات شریف ما آمده‌‌اند وقوع یابند؟ پاسخ به این سؤال در کتب عقیدتى و فلسفى تحت عنوان »بداء« داده مى‌‌شود که طى این بخش از مطالب به آن مى‌‌پردازیم.
»بداء« در لغت به معناى ظهور و روشن شدن پس از مخفى بودن چیزى است و اصطلاحاً به روشن شدن چیزى پس از مخفى بودن از مردم است؛ بدین معنا که خداوند متعال بنا بر مصلحتى مسئله‌‌اى را از زبان پیامبر یا ولى‌‌اى از اولیاى خویش به گونه‌‌اى تبیین مى‌‌کند و سپس در مقام عمل و ظهور و بروز، غیر آن را به مردم نشان مى‌‌دهد. در قرآن آمده است:
یَمحفوا اللَّهَ ما یَشاءف وفیفثبفتف وَ عفندَهف افمّف الکفتابف.۱
خداوند هر چه را بخواهد محو یا ثبت مى‌‌کند در حالى که ام‌‌الکتاب نزد اوست [و خود مى‌‌داند عاقبت هر چیزى چیست].
و در آیه‌‌اى دیگر:
وَ بَدالَهفم سَیّفئاتف ما کَسَبفوا.۲
بدى‌‌هایى را خود کسب کرده بودند و براى آنها مخفى بود برایشان نمایان شد.
و یا:
ثفمَّ بَدالَهفم مفن بَعدف ما رَأَؤا الآیاتف.۳
پس از آن که نشانه‌‌ها را دیدند [حقیقت امر] بر آنها روشن شد.
این ظهور پس از خفا تنها براى انسان رخ مى‌‌دهد و در مورد خداوند متعال ابداً صدق نمى‌‌کند وگرنه لازمه‌‌اش این است که خداوند نسبت به آن موضوع جهل داشته باشد که این امر محالى است. خداوند، چنانکه قرآن کریم مى‌‌فرماید به همه چیز آگاه و داناست: »إن‌‌اللَّه کان علیماً خبیراً، ۴ است و نسبت به همه چیز – در همه زمانها و مکانها چه حاضر باشند و چه غایب، چه موجود باشند و چه فانى و چه در آینده به وجود بیایند، علم حضورى دارد. قرآن کریم در این زمینه مى‌‌فرماید:
إنَّ اللَّهَ لا یَخفى عَلیهف شَى‌‌ءٌ ففى‌‌الاَرضف وَلا ففى‌‌السَّماءف.۵
هیچ چیزى در آسمان و زمین از [نظر] خداوند متعال مخفى نمى‌‌شود.
از همین روست که مسئله بداء و ظاهر کردن آن امر مخفى را به خداوند نسبت داده مى‌‌شود:
وَبَدالَهفم مفنَ‌‌اللَّهف مالَم یَکفونفوا یَحتَسفبفونَ۶
خداوند آنچه را گمان نمى‌‌کردند، براى آنها ظاهر کرد.
براساس آیه:
افنَّ اللَّهَ لا یفغَیَّرف ما بفقَومف حَتّى یفغَیّفروفا ما بفاَنففسفهفم۷
خداوند چیزى را که از آنف مردمى است دگرگون نکند تا آن مردم خود دگرگون شوند و با استفاده از دیگر آیات و روایات مى‌‌توان چنین برداشت کرد که برخى اعمال حسنه، نظیر: صدقه، احسان به دیگران، صله رحم، نیکى به پدر و مادر، استغفار و توبه، شکر نعمت واداى حق آن و… سرنوشت شخص را تغییر داده و رزق و عمر و برکت زندگیش را افزایش مى‌‌دهد، همان‌‌طور که اعمال بد و ناشایست اثر عکس آن را بر زندگى شخص مى‌‌گذارد.
پیش از شرح این عبارت که بداء در حقیقت ظاهر شدن چیزهایى که از ناحیه خداوند متعال براى مردم مخفى و براى خودش مشخص بود، لازم است یادآور شویم که خداوند متعال بنا بر آیات قرآن دو لوح دارد:

۱ – لوح محفوظ

لوحى که آنچه در آن نوشته مى‌‌شود؛ پاک نشده و مقدرات آن تغییر نمى‌‌یابند؛ چرا که مطابق با علم الهى است:
بَل هفوَ قفرآنٌ مَجیدٌ × فی لَوحف مَحفوظف.۸
بلکه آن قرآن مجیدى است که در لوح محفوظ ثبت گردیده است.

۲ – لوح محو و اثبات

بنا بر شرایط و سننى از سنتهاى الهى سرنوشت شخص یا جریانى به شکلى خاص مى‌‌شود، با از بین رفتن آن سنتها و یا مطرح شدن سنتهاى جدید سرنوشت آن شخص و یا آن جریان تحت‌‌الشعاع سنتهاى جدید قرار مى‌‌گیرد. به عنوان مثال بناست که شخص در سن ۲۰ سالگى فوت کند اما به واسطه صله رحم یا صدقه‌‌اى که مى‌‌دهد، ۳۰ سال به عمرش اضافه مى‌‌شود و تا ۵۰ سالگى زنده مى‌‌ماند و یا به عکس، آن شخص بناست ۵۰ سال عمر کند به واسطه گناه کبیره‌‌اى خاص ۳۰ سال از عمرش کاسته مى‌‌شود در همان ۲۰ سالگى مى‌‌میرد. که البته خداوند متعال از اول مى‌‌دانست که بناست اولى ۵۰ سال و دومى ۲۰ سال عمر کند ولى براى روشن شدن این سنتهاى الهى مطلب به این شکل از زبان پیامبران یا اولیاى الهى(ع) بیان مى‌‌شود.
در قرآن کریم هم آمده است: یَمحفوااللَّهَ ما یَشاءف وَ یفثبفتف وَ عفندَهف افمّف الکفتابف۹ و یا این آیه: ثفمَّ قَضى اَجلاً و اَجَلٌ مفسَمّى عفندَهف.۱۰
با توجه به این دو لوح و مطالبى که تا به حال به آنها پرداختیم، این سؤال به ذهن مى‌‌رسد که: آیا ظهور حضرت مهدى(ع) و نشانه‌‌هایى که براى آن بیان شده است، در لوح محفوظاند یا محو و اثبات. به عبارت دیگر آیا ممکن است اصلاً مسئله‌‌اى به نام ظهور ایشان تا آخر عمر بشریت و هستى اتفاق نیفتد و یا ظهور بدون تحقق نشانه‌‌ها رخ دهد یا خیر همه نشانه‌‌ها باید رخ دهند؟ در پاسخ به این سؤال باید نشانه‌‌هاى ظهور را به دو دسته تقسیم کنیم:
۱. امور و علائم مشروط؛
۲. امور و علایم حتمى. آنگونه که امام باقر(ع)۱۱ امور را به موقوفه و حتمیه و امام صادق(ع) به حتمى و غیر حتمى تقسیم کرده‌‌اند.۱۲ مسئله بداء هم در چهار زمینه با موضوع ظهور حضرت مهدى(ع) ارتباط مى‌‌یابد:

نخست، نشانه‌‌هاى مشروط و غیر حتمى ظهور

جز نشانه‌‌هایى که صراحتاً در احادیث به حتمى بودن آنها اشاره شده است، بقیه نشانه‌‌هاى ظهور همگى از امور موقوفه به شمار مى‌‌روند، چنانکه بزرگانى مانند شیخ مفید، شیخ صدوق و شیخ طوسى بدان تصریح کرده‌‌اند. بدین معنا که به جز نشانه‌‌هاى حتمى ظهور بقیه آنها بنا بر مشیت و اراده الهى ممکن است دچار تغییر و تبدیل، تقدم و یا تأخر شوند. به عبارت دیگر آنها از جمله امور لوح محو و اثبات به حساب مى‌‌آیند و ممکن است با تغییر و تبدیل در شرایط آنها و عوض شدن علل رخ دادن آنها به گونه دیگرى پدید آیند و یا اصلاً رخ ندهند. البته بسیارى از رویدادهایى که در احادیث ما به آنها اشاره شده است تا کنون اتفاق افتاده‌‌اند و دچار بداء در اصل تحقق خویش نشده‌‌اند.
مثلاً اگر در حدیث به نزول بلایى (مشروط) اشاره شده باشد به واسطه توسل و استغفار مؤمنان و مسلمانان ممکن است در نزول آن تأخیر رخ دهد و یا اصلاً چنین بلایى به جهت عظمت عمل صالح ایشان نازل نشود و یا اینکه با برخى اعمال صالح و یا ناصالح ظهور حضرت را دچار تعجیل یا تأخیر کنند.
شاید بتوان علت بیان چنین اخبارى را این دانست که اگر مسأله به این شکل تبیین نمى‌‌شد، مؤمنان هم از احتمال حدوث آن حادثه باخبر نمى‌‌شدند و بدان مبتلا مى‌‌گشتند اما پس از صدور حدیث از ناحیه معصوم(ع) و آگاه شدن مؤمنان و مسلمانان از آن با دعا و توسل و استغفار از پدید آمدن چنان حادثه ناگوارى ممانعت به عمل آورند و یا سبب حدوث اتفاقى خوشایند شوند. البته فراموش نکنیم که عکس این مطلب هم کاملاً صادق است به این معنا که شخص معصوم(ع) با اعلام نزول بلا و علت آن حجت را بر مردم تمام مى‌‌کنند که شما با وجود آنکه مى‌‌توانستید، آن بلا را از خویش دفع نکردید یا فلان خیر را به سوى خویش جلب ننمودید و از همین روست که روایت شده است:
خداوند متعال، به چیزى مثل بداء عبادت نشده است.۱۳

دوم، علائم ظهور و امور حتمى

پنج مورد از نشانه‌‌هاى ظهور در بسیارى از روایات که از حد تواتر گذشته است؛ از جمله نشانه‌‌هاى علایم حتمى برشمرده شده‌‌اند:
خروج سید خراسانى و یمانى، نداى آسمانى (مبنى بر حقانیت حضرت مهدى(ع))، شهادت نفس زکیه و فرو رفتن سپاهیان سفیانى در منطقه بیداء (بیابان بین مدینه و مکه).۱۴
این نشانه‌‌هاى پنجگانه را احادیث از علایم حتمى شمرده‌‌اندو هیچ‌‌گونه احتمال بدایى در مورد تحقق آنها نداده‌‌اند وگرنه خلاف حتمى بودن آنها مى‌‌شد. این نشانه‌‌ها شدیداً با مسأله ظهور ارتباط داشته و همگى مقارن ظهور رخ خواهند داد ان‌‌شاءاللَّه. بزرگوارانى چون مرحوم آیت‌‌اللَّه خویى در پاسخ به نویسنده کتاب سفیانى۱۵ و علامه سید جعفر مرتضى عاملى، در کتاب خویش۱۶ و شیخ طوسى، در غیبت خویش نسبت به این موضوع تصریح و اذعان کرده‌‌اند که:
هر چند بنابر تغییر مصلحتها با تغییر شروط اخبارى که به حوادث آینده مى‌‌پردازند، ممکن است دچار تغییر و تبدیل شوند جز آن که روایت تصریح کرده باشد که وقوع آن جریان حتمى است که (با توجه به اعتماد ما به معصومین(ع)) ما هم یقین به حدوث آنها در آینده پیدا مى‌‌کنیم و قاطعانه مى‌‌گوییم در آینده چنین خواهد شد.۱۷
اشکال اساسى که به این نظر گرفته مى‌‌شود؛ متکى به حدیثى است که نعمانى در کتاب خویش آورده است که: محمدبن همام از محمد بن احمد بن عبداللَّه خالنجى از ابوهاشم داوود بن قاسم جعفرى نقل کرده‌‌اند که گفته است: نزد امام جواد(ع) بودیم و صحبت از حتمى بودن آمدن سفیانى شد، از آن حضرت پرسیدم: آیا در مورد امور حتمى هم بداء رخ مى‌‌دهد؟ فرمودند: آرى. گفتم: مى‌‌ترسم در مورد خود حضرت مهدى(ع) بداء رخ دهد. حضرت فرمودند:
[ظهور] حضرت مهدى(ع) وعده الهى است و خداوند خلف وعده نمى‌‌کند.۱۸
علامه مجلسى، هم در بحارالانوار پس از نقل این حدیث این توضیح را اضافه کرده‌‌اند که:
شاید محتوم معانى مختلفى داشته باشد که با توجه به اختلاف در تعاریف ممکن است در مورد برخى از آنها بداء رخ بدهد. مضاف بر اینکه شاید منظور از بداء در مورد خصوصیات آن حادثه محتوم و حتمى باشد و نه اصل تحقق آن، که مثلاً پیش از زوال حکومت بنى‌‌عباس سفیانى جنبشهاى خویش را آغاز کند.۱۹
این فرضیه چندان قابل قبول نیست؛ چرا که در صورت پذیرفتن آن، چه فرقى بین حتمى و غیر حتمى خواهد بوده مضاف بر این که روایت از حیث سندى ضعیف است.۲۰ در ضمن نمى‌‌توان از آن همه حدیث و روایتى که به شدت بر حتمى بودن این پنج نشانه امتناع احتمال رخ دادن بداء در آنها تأکید مى‌‌کنند، چشم‌‌پوشى کرد و به احادیث انگشت‌‌شمارى از این دسته تمسک نمود؛ چرا که ممکن است در شرایط خاصى (به فرض قوت و اعتبار سندى آنها) معصوم(ع) مجبور شده باشند از روى تقیه، چینى سخنى بگویند.
به امام باقر(ع) در مورد حضرت مهدى(ع) گفتم: مى‌‌ترسم که زود بیایند و سفیانى نباشد. حضرت فرمودند:
واللَّه نه. [سفیانى] از حتمیاتى است که حتماً خواهد آمد.۲۱
امور یا موقوفه‌‌اند یا حتمیه که سفیانى از دسته حتمیاتى است که حتماً خواهد بود۲۲.
و یا امام صادق(ع) فرمودند:
از حتمیاتى که پیش از قیام حضرت مهدى(ع) خواهند بود [اینهاست]: شورش سفیانى، فرو رفتن در بیداء، شهادت نفس زکیه و منادى که از آسمان ندا در دهد۲۳ .
حمران بن اعین از امام باقر(ع) راجع به آیه: »ثفمّ قَضى اَجلاً وَ اَجَلٌ مفسمّى عفندَه«24 مى‌‌پرسد. حضرت مى‌‌فرمایند:
دو اجل وجود دارد: محتوم و موقوف.
– محتوم چیست؟
– جز آن نخواهد شد
– و موقوف؟
– مشیت الهى در رابطه آن جارى مى‌‌شود.
– امیدوارم که سفیانى جزء موقوفها باشد.
– واللَّه که نه از محتومات است.۲۵

سوم، بداء و قیام حضرت مهدى(ع)

ظهور حضرت حجت(ع) از امورى است که در اسلام نسبت به آنها به شدت تأکید شده و در حتمیت آن ذره‌‌اى شک و شبهه وجود ندارد. پیش از این گفتیم که در آیاتى نظیر آیه ۵۵ سوره نور خداوند متعال به مؤمنان وعده داده است که فرمانروایان زمین گردند و بر آن سیطره یابند که چنین واقعه‌‌اى در تمام طول تاریخ تا کنون اتفاق نیفتاده است و از آنجا که »افنَّ اللَّهَ لایفخلففف المیعادَ«26 و خداوند در وعده خویش تخلف نمى‌‌کند، در آینده‌‌اى دور یا نزدیک حتماً چنین اتفاقى خواهد افتاد ان‌‌شاءاللَّه…
علاوه بر اینکه در موارد بسیارى رسول مکرم اسلام(ص) و معصومین(ع) شدیداً تأکید نموده‌‌اند که:
حتى اگر از عمر هستى بیش از یک روز باقى نمانده باشد، خداوند آن قدر این روز را طولانى مى‌‌کند که حضرت مهدى(ع) ظهور کرده و جهان را مملو از قسط و عدالت گردانند.۲۷

چهارم، تعیین زمان ظهور حضرت مهدى(ع)

بسیارى از روایات، ما را از توقیت (مشخص کردن زمان ظهور) یا تعیین محدوده زمانى براى ظهور حضرت به شدت نهى کرده‌‌اند و شیعیان را امر کرده‌‌اند که هر که چنین کرد تکذیب کنند و دروغگو بشمارند؛ چرا که این مطلب در زمره اسرار الهى است و کسى آن را نمى‌‌داند؛ امام صادق(ع) به محمدبن مسلم فرمودند:
محمد! اگر کسى وقتى از جانب ما [براى ظهور حضرت مهدى(ع)] نقل کرد، از تکذیب کردن او نترس! چرا که ما براى احدى تعیین وقت نمى‌‌کنیم.۲۸
وقتى فضیل از امام باقر(ع) مى‌‌پرسد: آیا این مسئله وقت مشخص دارد حضرت سه مرتبه مى‌‌فرمایند:
[آنها که وقت تعیین مى‌‌کنند دروغ مى‌‌گویند.]۲۹
یکى از یاران امام ششم(ع) به ایشان عرضه مى‌‌دارد: این مسئله‌‌اى که چشم انتظارش هستیم کى خواهد آمد؟ حضرت مى‌‌فرمایند:
اى مهزم! آنها که وقت تعیین کنند دروغ مى‌‌گویند، آنها که عجله کنند هلاک مى‌‌شوند و آنها که تسلیم [امر خداوند] باشند نجات مى‌‌یابند و به سوى ما باز مى‌‌گردند۳۰.
آنگونه که از احادیث برمى‌‌آید ظهور حضرت حجت(ص) از جمله امورى است که خداوند متعال آن را از مردم پنهان نموده است و هر زمان که خداوند تبارک و تعالى اراده کنند و شرایط و علل فراهم و مناسب باشد؛ زمین را از برکات وجودى آن امام همام(ع) بهره‌‌مند خواهند نمود.
البته همان‌‌طور که طى مطالب این مجموعه نوشتار دیدیم؛ نهى از تعیین وقت شامل نشانه‌‌هاى حتمى ظهور نمى‌‌شود؛ چرا که خود معصومین(ع) در این موارد به فاصله زمانى میان حدوث آن نشانه حتمى و ظهور حضرت اشاره کرده‌‌اند که مثلاً از ابتداى شورشهاى سفیانى تا قیام حضرت بیش از ۹ ماه طول نخواهد کشید یا مثلاً ۱۵ روز پس از شهادت نفس زکیه حضرت در مکه ظهور مى‌‌کنند. ولیکن دیگر نشانه‌‌ها حداکثر به این اشاره مى‌‌کنند که ظهور آن وجود مقدس نزدیک شده است و نه بیش از این. چنانکه دیدیم برخى از نشانه‌‌هاى ظهور قرنهاست که اتفاق افتاده‌‌اند و گذشته‌‌اند و هنوز ظهور رخ نداده است. که البته به جهت ایجاد امید و در دل شیعیان مبنى بر نزدیک شدن ظهور معصوم(ع) از آن به عنوان نشانه قیام حضرت صاحب(ع) یاد کرده‌‌اند. (در بخشهاى پیشین مفصلاً به این موضوع پرداختیم).
ضمناً اگر بنا بود زمان ظهور مشخص شود و همگان بدانند که ایشان بناست چه زمانى قیام جهانى خویش را آغاز کنند؛ ستمگران و ظالمان تمام عفدّه و عفدّه خویش را براى آن روز مهیا و آماده مى‌‌کردند – که به خیال خام و واهى خود – آن نور الهى را خاموش کنندو نگذارند عدالت را در جهان گسترش دهند و مؤمنان و مستضعفانى هم که قرنها با حدوث این حادثه عظیم و بزرگ فاصله داشتند مبتلا به یأس و کسالت و خمودى مى‌‌شدند حال آن که قرنهاست بسیارى در انتظار آن یار غایب از نظر، دیده‌‌ها را خونبار کرده و هر صبح و شام دست دعا به تعجیل در فرج ایشان برداشته‌‌اند و امید دارند که در زمره یاران و یاوران ایشان باشد. مشخص نبودن زمان ظهور خواب از چشم‌‌هاى ستمگران ربوده و هر صبح و شام از این هراسناکند که شاید آن عزیز مقتدر امروز ظهور کند و پایه‌‌هاى حکومت شیطانى‌‌شان را درهم شکند.
به امید آن که آن روز را ببینیم و از یاوران حضرتش باشیم. ان‌‌شاءاللَّه.
أللّهم عجّل فرجه وَ سّفهفل مخرجه واجعلنا من انصاره واعوانه و مقویه سلطانه. آمین

موعود شماره ۳۷
پى‌‌نوشت‌‌ها :

۱ . سوره رعد(۱۳)، آیه۳۹.
۲ . سوره زمر(۳۹)، آیه۴۸.
۳ . سوره یوسف(۱۲)، آیه۳۵.
۴ . سوره نساء (۴)، آیه۳۵.
۵ . سوره آل‌‌عمران (۳)، آیه۵.
۶ . سوره زمر(۳۹)، آیه۴۷.
۷ . سوره رعد(۱۳)، آیه۱۱.
۸ . سوره بروج(۸۵)، آیه۲۱ù22.
۹ . سوره رعد(۱۳)، آیه۳۹.
۱۰. سوره انعام(۶)، آیه۲.
۱۱. نعمانى، کتاب الغیبه، ص۲۰۴، بحارالانوار، ج۵۲، ص۲۴۹.
۱۲. نعمانى، همان، ص۲۰۲.
۱۳. کلینى، الکافى، ج ۱، باب البدأ، ح ۱ شیخ صدوق؛ التوحید باب ۵۴، ح ۲.
۱۴. شیخ صدوق، اکمال‌‌الدین، ج۲، ص۶۵۰، شیخ طوسى، الغیبه ص۲۶۷، نعمانى، الغیبه، ص۱۶۹ و ۱۷۲؛ بحارالانوار؛ ج۵۲، ص۲۰۴، اعلام الورى، ص۴۲۶؛ منتخب‌‌الاثر، ص۴۳۹ و ۴۵۵.
۱۵. محمد فقیه سفیانى، ص۱۰۲.
۱۶. دراسته فى‌‌علامات الظهور، ص۶۰.
۱۷. شیخ طوسى، الغیبه، ص۲۶۵.
۱۸. نعمانى الغیبه، ص۲۰۵، بحارالانوار، ج۵۲، ص۲۵۰.
۱۹. بحارالانوار، ج۵۲، ص۲۵۱.
۲۰. رک: السفیانى و علامات الظهور، ص۱۰۲.
۲۱. نعمانى الغیبه، ص۲۰۳؛ بحارالانوار، ج۵۲، ص۲۴۹.
۲۲. نعمانى الغیبه، ص۲۰۴؛ بحارالانوار، ج۵۲، ص۲۴۹.
۲۳. نعمانى الغیبه، ص۱۷۶، منتخب‌‌الاثر، ص۴۵۵.
۲۴. انعام، ص۲
۲۵. بحارالانوار، ج۵۲، ص۲۴۹.
۲۶. سوره آل عمران، (۳) ص۹.
۲۷. رک: شیخ مفیدالارشاد، ج۲، ص۳۴۰، اعلام الورى، ص۴۰۱، بحارالانوار، ج۵۱، ص۱۳۳.
۲۸. نعمانى الغیبه، ص۱۹۵، شیخ طوسى الغیبه، ص۲۶۲، بشارهالاسلام، ص۲۹۸، بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۰۴.
۲۹. شیخ طوسى الغیبه، ص۲۶۲؛ بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۰۳؛ منتخب‌‌الاثر، ص۴۶۳.
۳۰. نعمانى الغیبه، ص۱۹۸؛ شیخ طوسى الغیبه، ص۲۶۲؛ بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۰۴؛ بشارهالاسلام، ص۲۹۹؛ منتخب‌‌الاثر، ص۴۶۳.

همچنین ببینید

آیا داعش، همان سفیانی است؟

به نظر میرسد در پشت پرده تشکیل داعش، اتاق فکرهای جریان باطل، یهود، صهیونیسم مسیحی و سرویس های اطلاعاتی غربی، هستند و با مطالعه گسترده در ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *