انتظار؛ فُرصتی برایِ ظهور
زندگی همین فُرصتهایِ رو به راهیست، که گاهی داریم.
مدیریتِ زندگی، مدیریتِ فُرصتهاست؛
و «انتظار»، مدیریتِ برنامه ریزی شده و برآیندِ همین فُرصتهای در هم آمیخته.
فُرصت، زمانِ مُدیریت شده آدمیست.
زمانهایِ معمولی، فرصت نیست . زمانهایِ برنامهریزی نشده، فرصت نیست. زمانهای فلّهای، فُرصت نیست. ساعتها و روزهایِ باری به هر جهت، فُرصت نیست.
تنها آن مقداری از زمانِ هر کس و هر جامعهیی، «فُرصتِ» او تلّقی میشود ـ
که مدیریت شده، برنامهریزی شده، و بستهبندی شده باشد!
و گر نه، زمانهای فلّهای، برای همه یکسان ست.
زمانِ فلّهای، همان «زمان بیرونیِ» شماست؛ که نسبت به هیچ «شیء»یی، فرقی ندارد.
این تنها «زمانِ درونیِ» انسان است، که میتواند منشأ «فُرصت سازی» و «فُرصت آفرینیِ» انسان بشود.
انتظار، از جنسِ زمان ست.
«انتظار»، در بسترِ «مهندسیِ زمان»، دست به زمینهآفرینیِ «ظهور» زدن است.
آنکه «زمان» را نمیشناسد، هیچ گاه، نسبت و معادله درخوری را با «انتظار» ـ و در نتیجه، فُرصتِ فراخوری را، با «ظهور» ـ نمیتواند فراهم آورد.
خداوند، مهارِ «زمان» و «زمین» را، به دستِ «انسان» داده است؛
و «مهارت»،
یعنی اینکه «مهارِ» پدیدهها و اشیا و ابزارِ هستی را در دست بگیریم؛ و «ماهرانه»، در راستایِ خوشبختی و خوشکامی و بالندگیِ انسانی / الاهیِ خویش، همه آنان را به کار ببریم.
والاترین هنر انتظار، هنر فُرصت آفرینی است.
«حکایتِ» آن کس که همهاش «شکایت» میکند، حکایتِ آن ورشکسته مفلوکیست که هیچ وقت رنگِ راحتی را نمیتواند دید…
«تصمیم»، با شماست: «اِن تَنْصُرُوالله، یَنْصُرْکُم وَ یُثَبِّتْ اَقْدامَکُمْ
[سوره محمّد / آیه ۷]اگر که یاری خدا را در پیش گیرید،
یاری او ـ نیز ـ دربرتان خواهد گرفت و، گامهایی ماندگار خواهید یافت.»
انتظار، از جنسِ اقدام است؛
نمیشود در جادّه جدّیِ انتظار گام نزد، امّا به ظهور رسید!
روزمرّگی، مرگِ فُرصتهاست؛
و «انتظار»، کاربُردیترین راه مُشتاقانه، برای تجدیدِ حیات و تمدید فُرصتها…
ابوالقاسم حسینجانی
ماهنامه موعود شماره ۱۱۳