در گستره تمدّن و فرهنگ کهن و متنوّع بشری، از آغاز تاکنون، هیچ کتابی در حوزه هیچ دینی نیست که صدق، صحّت، صلابت، اعتبار و اتفّاق تاریخیاش به روشنی و مقبولیّت قرآن کریم باشد. کرنش و خضوع متفکّران و فرزانگان در برابر قرآن نیز ناشی از همین حقانیّت، عمق، عظمت و ستردگی است. رسالت اصل آثار دینی هدایت انسان به شاهراه کمال است و آثار ماندگار کتب دینی به ویژه قرآن واحادیث و روایات پیشوایان معصوم(ع) گنجینههای ارزشمندی از معارف مورد نیاز بشر را تشکیل میدهند که طالبان علم و تشنگان معرفت در هر عصر و هر زمان، میتوانند از آن بهره گیرند. از نظر اسلام چیزی که تضمین میکند علم و دانش در راه درست به کار رود، ایمان است؛ علم در قرآن مقرون به ایمان آمده است که میتواند منجر به عمل صالح شود. حوادث و بلایای طبیعی که همواره به عنوان یک عامل تهدید کننده در حیات بشری تلقّی میشوند، یکی از موضوعاتی است که قرآن کریم همواره از آن سخن میگوید. آمارهای بین المللی نشان میدهد، در ۲۷ سال گذشته ۳/۶ میلیون نفر بر اثر حوادث غیر مترقّبه طبیعی جان باختهاند و بیش از سه میلیارد نفر آسیب دیدهاند و بیش از ۲۴۰ میلیاد دلار خسارت مالی به جوامع وارد شده است. از سوی دیگر وقوع این حوادث رو به افزایش است. انسان به تعبیری موجودی گیرنده، فرستنده و حسابکننده، قلمداد شده و با هوشمندی خود قادر است بسیاری از وقایع را که گاه بلیّه به نظر میرسند به رحمت مبدّل کند، یا حدّاقل از میزان خسارت وارد شده، بکاهد. این در حالی است که قرآن، کتاب هدایت انسانها، قرنها پیش، وقوع این حوادث و روشهای پیشگیری و درک و پذیرش آنها را خبر داده است تا انسان با دقّت و تمسّک به این رهنمودهای ارزشمند، مانع از وارد آمدن خسارت و آسیب به جان و مال خویش گردد.
سیل، بزرگترین عامل خسارت در بین حوادث طبیعی است. آخرین آمار انتشار یافته، تعداد دفعات وقوع سیل در طول سالهای ۱۳۳۰ ش.
تا ۱۳۸۰ ش. را ۳۷۰۰ مورد اعلام نموده است. بر اساس آمار اخیر تعداد وقوع سیل در دهه ۷۰ نسبت به دهه ۳۰، تقریباً ۱۰ برابر شده است.
نکته جالب توجّهی که در قرآن به آن اشاره شده است، بارش باران به عدد و مقدار معیّن است:
٭ «أَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء فَسَالَتْ أَوْدِیَهٌ بِقَدَرِهَا؛ ۱ [همو که] از آسمان آبى فرو فرستاد، پس رودخانههایى بهاندازه گنجایش خودشان روان شدند.»
٭ «وَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاء مَاء بِقَدَر۲؛ از آسمان آبى بهاندازه [معیّن] فرود آوردیم.»
٭ «وَ الَّذِی نَزَّلَ مِنَ السَّمَاء مَاء بِقَدَرٍ فَأَنشَرْنَا بِهِ بَلْدَهً مَّیْتًا کَذَلِکَ تُخْرَجُونَ۳؛ و آن کس که آبى بهاندازه از آسمان فرود آورد پس به وسیله آن سرزمینى مرده را زنده گردانیدیم، همین گونه [از گورها] بیرون آورده مىشوید.»
«وَإِن مِّن شَیْءٍ إلَّا عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إلَّا بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ۴؛ و هیچ چیز نیست مگر آنکه گنجینههاى آن نزد ماست و ما آن را جز بهاندازهاى معیّن فرو نمىفرستیم.»
تعبیر به«قدر» اشاره لطیفی به نظام خاصّ حاکم بر نزول باران است که بارش باران بر مقتضای تدبیر الهی است، بهاندازهای میبارد که مفید و ثمربخش است و زیانبار نیست.
بر اساس تحقیقاتی که دانشمندان بر روی تناسب قطرات باران انجام دادهاند به این نتیجه رسیدهاند که مقدار قطراتی که از زمین بخار میشود، در حدود ۱۶ میلیون تن است و به همین میزان، آب از آسمان فرود میآید.
در بینش الهی، تأثیرگذار در جهان هستی، فقط خداوند است: «لا مؤثّر فی الوجود الّا الله» از این رو نوع کار هر یک از موجودات تحت فرمان مشیّت اوست«له مقالید السّموات و الأرض؛ ۵ برای اوست کلید آسمانها و زمین»، باران نیز از این قاعده مستثنا نیست که بر اساس مشیّت الهی گاه لباس نقمت به خود میپوشد. چنانچه در آیه ۴۳ سوره نور آمده است: «آیا ندیدی که خداوند ابرهایی را که به آرامی میراند، سپس میان آنها پیوند میدهد و بعد آن را متراکم میسازد؟! در این حال، دانههای باران را میبینی که از لابهلای آن خارج میشود و از آسمان از کوههایی که در آن است (ابرهایی که همچون کوهها انباشته شدهاند) دانههای تگرگ نازل میکند و هر کس را بخواهد به وسیله آن زیان میرساند و از هر کس بخواهد این زیان را برطرف میکند، نزدیک است درخشندگی برق آن( ابرها) چشمها را ببرد.»
در «تفسیر نمونه» در زیر این آیه شریف آمده است: آری اوست که از یک ابر گاهی باران حیاتبخش نازل میکند و گاه با مختصر تغییر، آن را به تگرگهای زیانبار و حتّی کشنده، تبدیل میکند و این نهایت قدرت و عظمت او را نشان میدهد که سود و زیان و مرگ و زندگی را در کنار هم چیده و بلکه در دل هم قرار داده است.در آیات ۱۶ و ۱۷ سوره سبأ به گرفتار شدن قوم سبأ به سیل، در اثر روی گرداندن از خدا و کفران نعمت اشاره شده است: «برای قوم سبأ در محلّ سکونتشان نشانهای ( از قدرت الهی) بود: دو باغ (بزرگ و گسترده) از راست و چپ (رودخانه عظیم با میوههای فراوان و به آنها گفتیم:) از روزی پروردگارتان بخورید و شکر او را به جا آورید، شهری است پاک و پاکیزه و پروردگاری آمرزنده(و مهربان)!
امّا آنها (از خدا) روی گردان شدند و ما سیل ویرانگر را بر آنان فرستادیم و دو باغ (پر برکت)شان را به دو باغ (بی ارزش) با میوههای تلخ و درختان شوره گز و اندکی درخت سدر مبدّل ساختیم.»
قوم سبأ توانستندبا سدّ عظیمیکه در میان کوههای مهم ّ آن ناحیه برپا ساختند، سیلابهای فراوانی را در پشت آن سدّ عظیم ذخیره کنند و به این ترتیب سرزمینهای وسیع و گستردهای را زیر کشت درآوردند. آن منطقه از نظر نعمتهای مادّی، هوایی پاک و نسیمی فرحافزا داشت و سرزمینی حاصلخیز و درختانی پربار و از نظر نعمت معنوی نیز غفران خداوند شامل حال آنها بود، از تقصیر و کوتاهی آنها صرفنظر میکرد و آنها را مشمول عذاب و سرزمینشان را گرفتار بلا نمیساخت. امّا آنان نعمتهای خدا را ناچیز شمردند، عمران، آبادی و امنیّت را ساده انگاشتند، از یاد خدا غافل شدند و مست نعمت گشتند و خداوند با عذاب خود آنها را مجازات کرد.
تصویر زیر مربوط به بقایای باقیمانده این شهر است.
با بررسی باستان شناسان( همان طور که در شکل نشان داده شده) با کشف ستونها و بررسی نوشتههای روی آنها به این نتیجه رسیدند که آنها قبلاًً خورشید پرست بودهاند.
در آیه ۱۴ سوره عنکبوت به طوفان نوح اشاره شده است که: «و ما نوح را به سوی قومش فرستادیم و او در میان آنان هزار سال مگر پنجاه سال کم، درنگ کرد، امّا سرانجام طوفان و سیلاب آنان را فرا گرفت، در حالی که ظالم بودند.»
پس از آنکه نوح(ع) نهایت تلاش خود را در راه هدایت قومش به کار برد و همه راههای اصلاح آنها برای وی به بن بست رسید، به پیشگاه پروردگار خویش پناه برد و از قومش نزد او شکوه کرد. خداوند دعای نوح(ع) را مستجاب گرداند و اراده فرمود تا قبل از آنکه قوم دروغگوی وی به هلاکت برسند، اسباب رهایی نوح(ع) و ایمان آورندگان به او فراهم شود؛ از این رو به آن حضرت چنین وحی فرمود که، غیر از این عدّهای که ایمان آوردهاند، کس دیگری ایمان نخواهد آورد، خداوند به او فرمان داد تا از تکذیبِ کافران و آزار و اذیّتشان اندوهگین نشود؛ زیرا به زودی خداوند همه آنها را غرق خواهد ساخت.
در آیه ۵۴ سوره انفال به سرنوشت فرعونیان اشاره شده است:«کَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَالَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ کَذَّبُواْ بآیَاتِ رَبِّهِمْ فَأَهْلَکْنَاهُم بِذُنُوبِهِمْ وَأَغْرَقْنَا آلَ فِرْعَونَ وَکُلٌّ کَانُواْ ظَالِمِینَ؛ [رفتارى] چون رفتار فرعونیان و کسانى که پیش از آنان بودند که آیات پروردگارشان را تکذیب کردند پس ما آنان را به [سزاى] گناهانشان هلاک و فرعونیان را غرق کردیم و همه آنان ستمکار بودند.»
کشور «ایران» یکی از مستعدّترین کشورهای روی خطّ زلزله دنیاست و بر پایه آمارهای رسمی در ۳۰ سال گذشته بیش از ۶۰ درصد تلفات جانی کشور، ناشی از زلزله بوده است.
در روایات آمده است: «هر گاه چهار چیز آشکار شود، زلزله ظهور پیدا میکند: زنا، گسترش ظلم و جور، نپرداختن زکات، شرک و کفر و ربا.» همچنین وقوع زلزلههای مکرّر را از نشانههای ظهور حضرت صاحب الزّمان(ع) معرفی نمودهاند. در سوره زلزله، مزمّل و حج به وقوع حادثه زلزله اشاره شده است:٭ «إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا وَأَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقَالَهَا؛ ۶ آنگاه که زمین به لرزش [شدید] خود لرزانیده شود و زمین بارهاى سنگین خود را برون افکند.»
٭ «یَوْمَ تَرْجُفُ الْأَرْضُ وَالْجِبَالُ وَکَانَتِ الْجِبَالُ کَثِیبًا مَّهِیلًا؛ ۷ روزى که زمین و کوهها به لرزه درآیند و کوهها به سان ریگ روان گردند.»
٭ «یَا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمْ إِنَّ زَلْزَلَهَ السَّاعَهِ شَیْءٌ عَظِیمٌ؛ ۸ اى مردم از پروردگار خود پروا کنید چرا که زلزله رستاخیز امرى هولناک است.»
خداوند در آیه ۷۳ سوره اعراف، به وقوع زلزله در اثر کفران نعمت قوم ثمود اشاره کرده است:«و به سوی (قوم) ثمود، برادرشان صالح را (فرستادیم)، گفت: «ای قوم من! (تنها) خدا را بپرستید، که جز او، معبودی برای شما نیست!
دلیل روشنی از طرف پروردگارتان برای شما آمده: این«ناقه» الهی برای شما معجزهای است، او را به حال خود واگذارید که در زمین خدا (از علفهای بیابان) بخورد! و آن را آزار نرسانید، که عذاب دردناکی شما را خواهد گرفت!»قوم ثمود در سرزمین «حجر» که بین «عربستان» و «سوریه» قرار داشت، زندگی میکردند. قوم ثمود، مردمی متمدّن بودند که برای سکونت خود قصرها میساختند و از کوهها با مهارت خاصّی خانه میتراشیدند. شغل آنان زراعت، احداث قنوات و غرس نخلها بوده و زندگی آسوده و خوشی داشتند. آنان کمتر از سیصد سال عمر نمیکردند و بعضی تا هزار سال هم عمر مینمودند. متأسّفانه بتپرستی در میان آنان مرسوم شد و خداوند تعالی برای هدایتشان صالح را در سنّ شانزده سالگی که از خانوادههای اصیل و محترم خودشان بود و به عقل و علم در میانشان ممتاز و معروف بود، فرستاد و صالح تا سنّ صد و بیست سالگی در میان قوم خود مشغول هدایت بود، ولی فقط افراد قلیلی به او پیوستند؛ تا اینکه عذاب الهی بر قوم ثمود نازل شد و آن مردم بتپرست به وسیله صیحه، زلزله و صاعقه نابود شدند.
- وقوع خشکسالی از نگاه قرآن
خشکسالی را میتوان معلول یک دوره شرایط خشک غیر عادّی دانست که بهاندازه کافی دوام داشته باشد تا عدم تعادل در وضعیّت هیدرولوژی یک ناحیه ایجاد شود.
در دهههای اخیر در بین حوادث طبیعی که جمعیتهای انسانی را تحت تأثیر قرار دادهاند، تعداد فراوانی پدیده خشکسالی از نظر درجه شدّت، طول مدّت، مجموع فضای تحت پوشش، تلفات جانی، خسارات اقتصادی و اثرات اجتماعی دراز مدّت در جامعه، بیشتر از سایر بلایای طبیعی بوده است. همچنین تمایز این پدیده با سایر بلایای طبیعی در این است که برخلاف سایر بلایا این پدیده به تدریج و در یک دوره زمانی نسبتاً طولانی عمل کرده و اثرات آن ممکن است، پس از چند سال و با تأخیر بیشتری نسبت به سایر حوادث طبیعی ظاهر شود.
در آیه ۱۵۵ سوره بقره سخن از خشکسالی و قحطی به میان آمده است و خداوند از آن به عنوان وسیلهای برای آزمایش انسانها یاد کرده است: «وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِّنَ الْخَوفْ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الأَمَوَالِ وَالأنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ؛ و قطعاً شما را به چیزى از [قبیل] ترس و گرسنگى و کاهشى در اموال، جانها و محصولات مىآزماییم و مژده ده شکیبایان را.»
در آیه ۹۶ سوره اعراف آمده است: «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَاتَّقَواْ لَفَتَحْنَا عَلَیْهِم بَرَکَاتٍ مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ وَلَکِن کَذَّبُواْ فَأَخَذْنَاهُم بِمَا کَانُواْ یَکْسِبُونَ؛ و اگر مردم شهرها ایمان آورده و به تقوا گراییده بودند قطعاً برکاتى از آسمان و زمین برایشان مىگشودیم ولى تکذیب کردند، پس به [کیفر اعمال زشتشان ] گرفتار مجازات الهی [قحطی و خشکسالی] شدند.»
همچنین در آیه ۱۱۲ سوره نحل چنین آمده است: «وَضَرَبَ الله مَثَلاً قَرْیَهً کَانَتْ آمِنَهً مُّطْمَئِنَّهً یَأْتِیهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِّن کُلِّ مَکَانٍ فَکَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللهِ فَأَذَاقَهَا اللهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا کَانُواْ یَصْنَعُونَ؛ و خدا شهرى را مثل زده است که امن و امان بود [و] روزیش از هر سو فراوان مىرسید پس [ساکنانش] نعمتهاى خدا را ناسپاسى کردند و خدا هم به سزاى آنچه انجام مىدادند، طعم گرسنگى و هراس را به [مردم] آن چشانید.»
روایات فراوانی درباره پدیده خشکسالی وجود دارد که گاهی به صورت کلّی، گناهان، ریشه عمده قحطی قلمداد شدهاند.
امام باقر(ع) میفرمایند: «ای مردم بدانید باران در هیچ سالی از سال دیگر کمتر نیست، امّا نزول آن به مشیّت و اراده خداوند است؛ زیرا اگر قومیگناه کنند، خداوند متعال بارانی را که برای آنها مقدّر شده است؛ بر غیر آنها نازل میکند.»
حضرت علی(ع) در این باره میفرمایند: «خداوند بندگانش را به هنگامیکه کارهای زشت انجام دهند، به کمبود میوهها و منع نزول برکات و بستن درهای خیرات، گرفتار میکند.»
گاهی در روایات به گناهان خاصّی به عنوان اساسیترین عوامل خشکسالی اشاره شده است:
۱. کم فروشی: مولا علی(ع) میفرمایند: «هرگاه مردم کم فروشی کنند، خداوند آنان را به قحطی و خشکسالی گرفتار میکند»؛
۲. منع زکات: رسول اکرم(ص) می فرمایند: «هرگاه مردم زکات مالشان را ندهند، خداوند هم برکت را از کشاورزی، میوهها و معادن آنها برمیدارد»؛
۳. دروغ: امام رضا(ع) میفرمایند: «وقتی والیان امر(فرمانروایان) دروغ بگویند، باران نازل نمیشود.»
امام خمینی(ره) در این باره فرمودهاند: منشأ قحطی و خشکسالی اموری است از جمله: شیوع گناهان، کفران نعمت، منع حقوق (مثل خمس و زکات)، کم فروشی، ظلم، خیانت، ترک امر به معروف و نهی از منکر، حکم به ناحق و هر چیزی که سبب خشم خدا شود.
علّت وقوع بلایا و راه پیشگیری و پذیرش آنها از نگاه قرآن و احادیث:
فیلسوفانِ دین، شر را به دو نوع «شرّ طبیعی» و «شرّ انسانی» (یا اخلاقی) تقسیم میکنند. شرّ طبیعی شامل تمام بلایایی میشود که طبیعت خروشان بر سر آدمی میآورد، مانند زلزلهای مهیب، آتشفشان، سیل یا ناقص الخلقگی مادرزادی، شرّ انسانی نیز مانند قتل عام گروهی از انسانهای بیگناه یا تجاوز به عنف و…. این تلّقی که خداوند مردان گناهکار را به وسیله فرستادن بلایای طبیعی عذاب میکند، ریشهای دینی دارد و در متون آسمانی ادیان توحیدی میتوان نمونههایی از آن را سراغ گرفت.
در آیه ۷۹ سوره نساء آمده است: «مَّا أَصَابَکَ مِنْ حَسَنَهٍ فَمِنَ اللهِ وَمَا أَصَابَکَ مِن سَیِّئَهٍ فَمِن نَّفْسِکَ وَأَرْسَلْنَاکَ لِلنَّاسِ رَسُولاً وَکَفَى بِاللهِ شَهِیدًا؛ هر چه از خوبیها به تو مىرسد از جانب خداست و آنچه از بدى به تو مىرسد از خود توست و تو را به پیامبرى براى مردم فرستادیم و گواه بودن خدا، بس است.» در آیه ۱۱ سوره رعد نیز میفرماید: «… إِنَّ اللهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ…؛ … در حقیقت خدا حال قومى را تغییر نمیدهد تا آنان حال خود را تغییر دهند…» همچنین در آیه ۵۳ سوره انفال اشاره شده است که: «ذَلِکَ بِأَنَّ اللهَ لَمْ یَکُ مُغَیِّرًا نِّعْمَهً أَنْعَمَهَا عَلَى قَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ وَأَنَّ اللهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ؛ این [کیفر] بدان سبب است که خداوند نعمتى را که بر قومى ارزانى داشته، تغییر نمىدهد، مگر آنکه آنان آنچه را در دل دارند، تغییر دهند و خدا شنواى داناست.» خداوند در آیه ۱۱۷ سوره هود چنین میفرماید: «وَمَا کَانَ رَبُّکَ لِیُهْلِکَ الْقُرَى بِظُلْمٍ وَأَهْلُهَا مُصْلِحُونَ؛ و پروردگار تو [هرگز] بر آن نبوده است که شهرهایى را که مردمش اصلاحگرند به ستم هلاک کند». در آیه ۴۵ سوره یونس هم آمده است: «إِنَّ اللهَ لاَ یَظْلِمُ النَّاسَ شَیْئًا وَلَکِنَّ النَّاسَ أَنفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ؛ خدا به هیچ وجه به مردم ستم نمیکند؛ لیکن مردم خود بر خویشتن ستم میکنند».
بنابراین به روشنی میتوان دریافت علّت اصلی بر هم خوردن نظام اصلی طبیعت و حادث شدن وقایع خانمان برانداز طبیعی، چیزی جز گناه و معصیت خود انسانها و از یاد بردن خالق هستی و دل سپردن به امور دنیایی نیست که در این زمان اذن و اراده خداوند بر این امر حاکم میگردد که ملّت گنهکار را عذاب و به تعبیری دیگر از کرده خویش آگاه نماید. چنانچه در سوره عصر به طور صریح به این نکته اشاره شده است که «انسان در خسارت و زیان است مگر اینکه به خدا ایمان آورد و کارهای شایسته انجام دهد و دیگران را به راستی، درستی، صبر و شکیبایی سفارش نماید.» این در حالی است که انسان از این آیات عظیم الهی که به راستی روشنگر راه زندگی و نجات بخش او از تمامی خسارات و زیانهای جانی و مالی است، غافل است و به همین دلیل در سوره نحل از او چنین نام برده شده: «خلق الأنسان من نطفه فاذو هو خصیم مبین.»
با این وجود، خداوند در زمان رخ دادن این وقایع، باز هم بندگان هرچند گنهکار خویش را فراموش نمینماید و آنان را به صبر و شکیبایی فرا میخواند: «وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِّنَ الْخَوفْ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الأَمَوَالِ وَالأنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِیبَهٌ قَالُواْ إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعونَ؛ ۹ و قطعاً شما را به چیزى از [قبیل] ترس و گرسنگى و کاهشى در اموال و جانها و محصولات مىآزماییم و مژده ده شکیبایان را [همان] کسانى که چون مصیبتى به آنان برسد، مىگویند: ما از آن خدا هستیم و به سوى او باز مىگردیم.»
در واقع قادر متعال سوانح و بلایای طبیعی را آزمایش قلمداد مینماید تا بازماندگان این حوادث، با درس گرفتن از این وقایع و دست کشیدن از گناه و آلودگی، مانع وقوع مجدّد آنها شوند و با دعوت آنان به صبر (الله مع الصّابرین) این امید را به آنها میدهد که خدایی هست و نازل کننده عذاب، سرچشمه رحمت است و بندگانش را تنها نمیگذارد (انا اقرب من حبل الورید) چنانچه امام علی(ع) درباره این حوادث فرمودهاند: «گنهکاران از گنه دست بکشند و اهل توبه، توبه کنند و روشن ضمیران، پند گیرند.» و مقام معظم رهبری نیز در این زمینه در پیام به زلزله زدگان «استان گیلان» چنین فرمودهاند: افراد بشر با حوادث طبیعی امتحان میشوند. ما باید همّت کنیم و کشور را علیه جور کامل، بسازیم. در حقیقت همه این حوادث طبیعی امتحان خداست و مسلمان صحیح و سالم آن کسی است که وقتی حادثهای به وجود آمد با تلاش، نیرو و فعّالیت آن حادثه را جبران کند. صبر در برابر حوادث تلخ، اجر بزرگی دارد. کسانی که عزیزانی را ازدست دادهاند، بدانند خدای متعال در مقابل این مصیبت و این سوز غم برای آنها اجر بزرگ در نظر گرفته است. البتّه شرطش همین است که صبر کنید و ناشکری نکنید. گاهی خداوند پلّههای ترقّی را به وسیله بلا بالا میبرد. گاهی بلا به ظاهر بد است، ولی بعد پردههای غیب کنار میرود و رشد و ترقّی فرا میرسد.
منصوره قوام عربانی
ماهنامه موعود شماره ۱۱۷
پی نوشتها:
۱.سوره رعد (۱۳)، آیه ۱۷.
۲.سوره مؤمنون (۲۳)، آیه ۱۸.
۳. سوره زخرف (۴۳)، آیه ۱۱.
۴. سوره حجر (۱۵)، آیه ۲۱.
۵. سوره زمر (۳۹)، آیه ۶۳.
۶. سوره زلزله (۹۹)، آیات ۱و۲.
۷. سوره مزمّل (۷۳)، آیه ۱۴.
۸. سوره حج (۲۲)، آیه۱.
۹. سوره بقره (۲)، آیات ۱۵۵و۱۵۶.