دیوبندیه
«دیوبندیه» مکتبی است که در قرن دوازدهم هجری به دست شماری از علمای حنفی در شبهقاره هند بر مبنای تفکر شاه ولیالله دهلوی در روستای دیوبند تأسیس شد. علمای دارالعلوم دیوبند در فقه مقلد ابوحنیفه و در اعتقادات و کلام تابع ابومنصور ماتریدی و ابوالحسن اشعری هستند، نگاه مثبتی به سلسلههای تصوف اعم از نقشبندیه، چشتیه، قادریه و سهروردیه دارند و تحت تأثیر ابنتیمیه برخی از اعمال مسلمانان را بدعت و شرک میدانند.
به نظر دیوبندیان، هر فردی آرا و افکار خود را از مجدّد الف ثانی احمد سرهندی و شاه ولیالله دهلوی اخذ کند و این تفکّرات را با اندیشه مؤسسان جامعه دارالعلوم دیوبند متّصل بداند در زمره علمای دیوبندی به شمار میرود، اگرچه خارج از شبهقاره هند به امور دینی، سیاسی یا اجتماعی اشتغال داشته باشد. دیوبندیه، با تأثیرپذیری از شاه ولیالله دهلوی، عزاداری و بنای بر قبور را بدعت میدانند، استغاثه و نذر برای ارواح اولیای الاهی را شرک قلمداد میکنند و گرچه گرایشهای صوفیانه دارند اما برخی از اعمال صوفیان را نیز شرک و بدعت محسوب میکنند.
بعد از فروپاشی امپراتوری عثمانی و برقراری جنبش خلافت در هند در سال ۱۹۲۶، یکی از فارغالتحصیلان دیوبند با تأسیس سازمان «جماعت تبلیغ» باعث گسترش فزایندۀ تفکر و مکتب دیوبند شد و این تفکر در سراسر جهان بسط یافت. تفکر دیوبندیه قریب به هفتاد سال پیش به ایران اسلامی وارد شد و امروزه بسیاری از مولویهای شرق ایران از فارغالتحصیلان مکتب دیوبند هستند و به گسترش این طرز تفکر کمک میکنند.
در کنار گروههای معتدل و ضدتکفیری دیوبند، برخی از فارغالتحصیلان افراطی این مکتب گروههایی تأسیس کردند که امروزه از مهمترین جریانهای تکفیری جهان اسلام به شمار میروند. سپاه صحابه، لشکر جهنگوی، لشکر طیبه و طالبان افغانستان و پاکستان از این دستهاند. این عده در مدارس دیوبند تحصیل کردهاند و به گسترش تکفیر و افراط در جهان اسلام، بهویژه در شرق جهان اسلام، دامن زدهاند. آنچه در ادامه میآید مختصری از تاریخ پیدایش، تطورات، عقاید و افکار دیوبندیان است.
از مهمترین افرادی که تأثیر فراوانی بر تفکر دیوبندیه گذاشتهاند احمد فاروقی سرهندی از فقیهان حنفی ماتریدی نقشبندی (متوفای ۱۰۳۴ ه.ق.) است که نزد نقشبندیان به امام ربانی معروف است. او به سبب مبارزه با بدعتهای اهل زمانه خود به مجدّد الف ثانی، یعنی تجدیدکننده دین اسلام در هزاره دوم، معروف شد. سرهندی اعتقاد داشت که ظلمتِ کفر و بدعت بر جهان اسلام مستولی شده و نور قرآن و سنت نبوی رو به افول است. به اعتقاد او، جهان اسلام در دریای بدعت غرق شده و در ظلمتِ بدعت آرام گرفته است. بیشتر علما، به جای احیای سنّت، خود مروج بدعتاند و مردم را به بدعت دلالت میکنند.
شیخ احمد معتقد بود تمام این مشکلات به پذیرش بدعت حسنه از سوی علما باز میگردد، لذا به مبارزه با آن پرداخت او اعتقاد داشت نباید هیچ فقیهی به حُسن بدعت فتوا دهد. به همین دلیل بسیاری از اعمال همچون برگزاری جشن میلاد پیامبر$ را به سبب نبود دلیل شرعی بر مشروعیت آنها بدعت میشمرد و خواستار احتراز از چنین اعمالی بود.
اندیشههای دیوبندیه
علمای دیوبند برای شناساندن عقاید و منهج عملی مدارس خود دست به نشر تألیفاتی در این خصوص زدهاند. یکی از این آثار کتاب علماء دیوبند عقیده و منهجاً اثر قاری محمد طیب، رئیس سابق دارالعلوم دیوبند، است. او در این کتاب به تشریح منهج و اعتقادات علمای دیوبند پرداخته است. پیش از وی، ملا خلیل احمد سهارنپوری نیز با نگارش کتاب المهنّد علی المفنّد به تشریح عقاید علمای دیوبند پرداخته بود.
دیوبندیان، همانطور که در فقه پیرو مذهب حنفی هستند، در کلام نیز از افکار ملا محمد قاسم نانوتوی (متوفای ۱۲۹۷ ه.ق.)، مؤسس دارالعلوم دیوبند، متأثرند. به نظر وی، اختلافی بین ابوالحسن اشعری و ابومنصور ماتریدی در مسائل کلامی وجود ندارد و اختلافات این دو عالم در مسئله ایمان، حسن و قبح، قدرت انسان و برخی مسائل دیگر تماماً صوری است. قاری محمد طیب، مدیر دارالعلوم، در این باره مینویسد:
در عرف علمای دیوبند اینگونه مشهور است که ماتریدی هستند، اما جماعتی در بین آنان موجود است که به دلایلی خود را اشعری میدانند، اما احسن وجه این است که علمای دیوبند را ماتریدی مایل به اشعری حساب آورد و اختلافات بین اشعری و ماتریدی همگی اختلافات صوری هستند. این شیوه توفیق بین مذهب اشعری و ماتریدی را دیوبندیان از شیخ نانوتوی اخذ کردهاند.
چنین تصریحاتی از علمای دیوبند حاکی از آن است که آنان نه در مسائل کلامی و نه در مسائل فقهی سلفی نیستند، زیرا در مسائل فقهی مقلد امام ابوحنیفه هستند و در مسائل کلامی پیرو ماتریدیه و اشاعره و آرای این دو مکتب را بر فهم سلف مقدم میدارند. علاوه بر این، دیوبندیان در مسائل کلامی رویکردی عقلی دارند که با ظاهرگرایی سلفیه سازگاری ندارد.
گرایشهای فکری دیوبندیه
ورود اندیشه ابنتیمیه حرّانی، ابنقیم جوزیه و شوکانی به شبهقاره هند از طریق برخی از پیروان فکری آنان، همچون شاه ولیالله دهلوی و جماعت اهل حدیث و تأثیرپذیری شاه اسماعیل دهلوی از اندیشه محمد بن عبدالوهاب و انتشار کتاب تقویه الایمان، که طبق گفته برخی ترجمه اردوی کتاب التوحید محمد بن عبدالوهاب است، پرسشهایی را در حوزه توحید و شرک مطرح کرد که پاسخ به آنها باعث ایجاد شکاف در بین صفوف دیوبندیان شد، تا حدی که به تکفیر و مشرکدانستن یکدیگر انجامید. نزدیکی به افکار وهابیان یا دوری از آنها دیوبندیان را به دو گروه حیاتی (مخالفان تفکرات وهابیت) و مماتی (مدافعان تفکر وهابیت) تقسیم کرد، و گرچه تعداد حیاتیها بیشتر از مماتیها است، اما متأسفانه مماتیها از طرف عربستان و وهابیت حمایت میشوند
تقابل دیوبندیه با شیعه
بعد از تأسیس مدرسه دارالعلوم دیوبند به دست جمعی از علمای احناف شبهقاره که به نحوی تعلیمیافتۀ مکتب شاه ولیالله دهلوی بودند، این عده به تأسی از اکابر خود همچون شاه ولیالله و عبدالعزیز دهلوی از رویکرد ضدشیعی خود دست برنداشتند و علیه مذهب شیعه دست به تألیف زدند. در اینجا به برخی از آنها اشاره میکنیم.
محمود اشرف عثمانی، عضو دارالافتای کراچی، علاوه بر کتاب تحفه اثنی عشریه اثر عبدالعزیز دهلوی، کتابهای هدیه الشیعه ملا محمد قاسم نانوتوی و هدایه الشیعه رشید احمد گَنگوهی را در کنار هدایات الرشید و مطرقه الکرامه خلیل احمد سهارنپوری در مسائل اختلافی بین شیعه و سنی از مهمترین کتب علمیبرمیشمارد که به عنوان منبع و مأخذ برای آنها به حساب میآید.
دیوبندیان، علاوه بر این کتابها، کتابهای دیگری در رد شیعه نگاشتهاند که از آن جمله میتوان به این آثار اشاره کرد: مقالات مختلفه مقام صحابه پر، از حسین احمد مدنی، کشف التلبیس، از ولایت حسین شاگرد خلیل احمد سهارنپوری، إرشاد الشیعه از سرفرازخان صفدر، ارتداد شیعه از عبدالشکور لکنوی، انقلاب ایران و خمینی از محمد منظور نعمانی، إبطال أصول الشیعه بالدلائل العقلیه والنقلیه از شیخ رحیمالله بجنوری، حقیقه الشیعه از شیخ رشید احمد لدیانوی، بطلان عقائد الشیعه و صورتان متضادّتان لنتائج جهود الرسول الأعظم از ابوالحسن ندوی. نویسندگان دیوبندیه کتب دیگری نیز در این خصوص نوشتهاند که نشان از اهتمام آنها به نقد عقاید شیعه و ادامه راه پیشینان خود از جمله شاه ولیالله دهلوی و شاه عبدالعزیز دهلوی دارد.
پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل حکومت اسلامیبر مبنای مذهب شیعه در ایران تأثیر بسزایی بر بیداری مسلمانان جهان، بهویژه مردم پاکستان، گذاشت. شیعیان پاکستان، که تا قبل از انقلاب ایران چندان تحرک سیاسی نداشتند، بعد از انقلاب ایران بهتدریج وارد عرصۀ سیاسی شدند که از مهمترین اقدامات آنان میتوان به تشکیل نهضت جعفری اشاره کرد. پس از گذشت حدود پنج سال از انقلاب ایران، طیف تندرو دیوبندیان پاکستان در تاریخ ۲۰ ذیالحجه ۱۴۰۵ ه.ق. برابر با ۶ سپتامبر ۱۹۸۵ به رهبری حق نواز جهنگوی انجمن سپاه صحابه را تشکیل دادند. این انجمن به نام دفاع از مقام صحابه ولی با هدف جلوگیری از تأثیر انقلاب اسلامی ایران به تشویش اذهان عمومی علیه شیعیان و معتقدات آنان پرداخت و معتقدات شیعیان را به گونهای معرفی کرد که شیعیان کافر جلوه کنند. آنها از حزب «جماعت اسلامی» پاکستان به سبب دفاع از انقلاب ایران شدیداً انتقاد کردند تا مبادا این گروه از انقلاب ایران تأثیر بپذیرند. انجمن سپاه صحابه بهترین راه برای جلوگیری از تأثیر انقلاب ایران در پاکستان را کافر نشاندادن شیعیان دانستند و تلاش کردند با این کار تنفر عمومی از شیعه، معتقدات آنها و نظام حکومتیشان ایجاد کنند. فاروقی، از رهبران سپاه صحابه، معتقد است شیعیان چهارده قرن خود را با تقیه مسلمان معرفی کردهاند، در حالی که عقاید آنها با عقاید اسلام در تضاد است. به گفته آنها، شیعیان کلمه طیبه لا اله الّا الله را تغییر میدهند و قائل به تحریف قرآن کریم و کفر صحابه هستند. تمام علمای اسلام اعم از بریلوی، دیوبندی و اهل حدیث قائلاند که عقاید شیعیان از اسلام به دور است. شیعیان بعد از انقلاب اسلامی ایران علمدار اسلام شدند و ادعا کردند که پیرو امت اسلامی هستند در حالی که حقیقت اینگونه نیست. شیعیان سالیان متمادی هویت اصلی خود را از همگان مخفی میکردند تا اینکه بعد از تشکیل سپاه صحابه در دهه ۹۰ میلادی کفر شیعیان برای همگان نمایان شد. فاروقی در کتاب تاریخی دستاویز و اعظم طارق از دیگر رهبران سپاه صحابه در کتاب فیصله آپ کرین و سایر آثار خود مطالب خود را به گونهای پیش میبرند که شیعه در نهایت کافر تلقی شود. به همین دلیل فاروقی بر روی جلد کتاب تاریخی دستاویز خود از مخاطب میپرسد «شیعه مسلمان است یا کافر؟ شما قضاوت کنید».
آنچه مهم است و سپاه صحابه و سایر تندروها باید بدانند این است که از کلمات بسیاری از بزرگان دیوبند تکفیر شیعه به دست نمیآید و نهایت مطلبی که میتوان از فتاوای علمای دیوبند استنباط کرد این است که شیعه اهل بدعت است. عبدالعزیز دهلوی در کتاب فتاوای خود آورده است که اجماعی بر کفر شیعه وجود ندارد، بلکه بسیاری از علمای حنفیِ ماوراءالنهر و علمای حنفیِ مصر و عراق و همچنین علمای شافعی شیعیان را مبتدع میخوانند.
دیوبندیه در پاکستان
با استقلال پاکستان از هند در سال ۱۹۴۷ مسلمانان از هند به پاکستان مهاجرت کردند. بیشتر مهاجران سنیمذهب و متعلق به مکتب دیوبندیه بودند. برخی از مدارس، مانند مدرسه دارالعلم در کلکته هند، نیز به کورَنگی پاکستان انتقال یافت. در سال ۱۹۷۷ ژنرال ضیاءالحق با کودتا علیه ذوالفقار علی بوتو به قدرت رسید. و پاکستان شاهد اوج روابط دولتش با عربستان سعودی بود. ضیاءالحق در دوره دهساله حکومت خود بیست و هفت بار از عربستان دیدن کرد و عربستان سعودی نیز فعالیتهای تبلیغی – مذهبی خود را در این دوره به بالاترین حد خود رساند و از مدارس علمیه و احزاب هوادار وهابیت نظیر مکتب دیوبندی حمایت مالی کرد.
ژنرال ضیاءالحق به تقلید از مدل عربستان سعودی به اسلامیزهکردن پاکستان همت گماشت و زمینه تأسیس هزاران مدرسه مذهبی را در کشورش فراهم کرد، به طوری که در سال ۱۹۷۱ فقط ۹۰۰ مدرسه علمیه در پاکستان وجود داشت. اما در پایانِ رژیم ضیاءالحق در سال ۱۹۸۸ آمار غیررسمی مدرسهها، که عمدتاً به دیوبندیان تعلق داشت، بین هشت تا بیستوپنج هزار مدرسه متغیر بود و در این مدرسهها بیش از نیم میلیون طلبه تحصیل میکردند.
در حال حاضر حدود سی هزار مدرسه مذهبی در پاکستان به ثبت رسیده که حدود دوازده هزار مدرسه گرایشهای افراطگرایانه دارند. در دوره جهاد در افغانستان دروس جهادی و آموزشهای نظامی و سلاح بخش وسیعی از دروس این مدارس را تشکیل میداد. در سالهای اخیر سیلی از پیکارجویان آسیای مرکزی برای تحصیل در شبکه عظیم مدارس دینی دیوبندی به پاکستان سرازیر شدهاند. حرکت اسلامی حزب التحریر و شورشیان چچنی بسیاری از افراد جوان خود را برای تحصیل به پاکستان فرستادهاند و از سوی دیگر احزاب اسلامی پاکستان همچنان به محصلان آسیای مرکزی در مدارس خود به عنوان شاهدی بر نفوذشان در منطقه مباهات میکنند. تربیتکنندگان دینی در مدارس و فرهنگ جهادی به محصلانشان چنین القا میکنند که حتی بیش از میدانهای نبرد افغانستان در حال پرورش و تغذیه تندروهای اسلامی متعهد برای نزاع آتی در آسیای مرکزی هستند.