جمشید حسینی
مسئله اعتقاد به امام زمان (عج ) قبل از اینکه یک عقیده و ایده شیعی باشد یک مسئله اسلامی است , بلکه فراتر از آن , یک مسئله جهانی و کلی است و می توان گفت آن مقداری که در ماخذ و منابع اولیه اهل تسنن در شان ایشان از پیامبر اکرم (ص ) روایت شده است , در منابع شیعه به آن مقدار وجود ندارد. روایات و احادیث مربوط به حضرت ولی عصر(عج ) را هم اکنون در آن منابع قدیمی عامه از مسند احمد حنبل و پنج صحیح از صحاح سته اهل سنت تا در دائره المعارف فرید وجدی و حتی معاصرین به وفور میبینیم .
با این وصف باعث کمال تاسف و تعجب است که به مرور ایام , برخی از مسلمین نسبت به مسئله بی تفاوت مانده و حتی جمعی از آنان به دیده شک و تردید نگریسته , و زبان خود را به ایراد و اعتراض گشودهاند , گویی که فقط مذهب شیعه است که عقیده به مسئله امام المنتظر دارد. تا جایی که حتی مسئله مهدی (عج ) را ساخته و پرداخته جامعه شیعه دانسته و گفتهاند : « اهل سنت در این مورد نظری بیان ننموده است . »
در این نوشته سعی شده به پاره ای از آنچه از اهل سنت در موضوع امام زمان (عج ) بیان شده , نظری بیندازیم .
در این بخش روی سخن ما با آن دسته از علمای اهل تسنن است که متاسفانه می پندارند موضوع مهدی (عج ) اختصاص به شیعه دارد و آنچه پیرامون ایشان معتقد هستند واقعیت وجودی ندارد. اینک ما وجدان آن افراد را حکم قرار داده و بطور اختصار دورنمائی از این اعتقاد را در منابع ومدارک علمای خود آنان از نظرشان میگذرانیم , باشد که به خود آیند و با میراث پیامبر خویش (عترت ) بیشتر از این ظلم و ستم روا ندارند.
در اکثر روایات که علمای اهل سنت از پیامبر(ص ) روایت کردهاند , حضرت مهدی (عج ) را از دودمان امام حسین (ع ) دانستهاند , آنهم با مشخصاتی که همان موقع از زبان پیامبر نقل شده است . می توان گفت : قدیمی ترین مدرکی که بدست ما رسیده است , مسند احمد حنبل پیشوای فرقه حنبلی اهل سنت است که احادیث مهدی (عج ) را ثبت و ضبط کرده است که این احادیث در مجلدات یک , دو , سه و پنجم ذکر شده است . پس از وی « محمد بن اسماعیل بخاری » , نامی ترین محدث عامه و معاصر امام حسن عسگری (ع ) است که در کتاب صحیح خود « کتاب الاحکام » احادیث « دوازده پیشوای بعد از پیامبر اسلام که همگی از قریش خواهند بود و عزت اسلام بستگی به وجود آنها دارد » را نقل نموده است .
علاوه بر این , بخاری در همان کتاب , موضوعی در باب نزول عیسی بن مریم (ع ) پرداخته که به همکاری وی به امام زمان اشاره کرده است .
بعد از وی « ابن ماجه قزوینی » در کتاب « سنن » خود که آن هم از صحاح عامه است , احادیث مهدی (عج ) را در بخش مخصوص « باب خروج المهدی » آورده است . در همان عصر « ابو داود سیستانی » در کتاب « سنن » خود روایات مهدی موعود را در بحثی از آن به عنوان « کتاب المهدی » بیان داشته است و باز در همین عصر « ترمذی » در کتاب « الفتن » از سنن خود بابی و فصلی به نام ماجا المهدی (عج ) بیان نموده که روایات مربوطه را در آن ذکر کرده است .
اما تنها کسی که در این موضوع از صحاح سته مطلبی ذکر ننموده است , « نسائی » در سنن خودش میباشد که محتوی احادیث و مدارک , احکام دینی میباشد.
دانشمندان بعد از صحاح سته که در باب حضرت مهدی روایت نقل کردهاند , عبارتند از :
۱ ـ « ابن قتیبه دینوری » در کتاب خودش « غریب الحدیث » .
۲ ـ « ابوبکر بن ابی خیثمه » و « زهیر بن حرب » که ابن خلدون در مقدمه تاریخش می گوید : « ابوبکر بن ابی خیثمه بنا به روایت السهیلی در جمع آوری احادیث وارده پیرامون مهدی (عج ) زحمت بسیار کشیده است »
۳ ـ « حافظ ابو نعیم » است که سیوطی در کتاب « الجامع الصغیر » خود و در کتاب دیگرش « العرف الوردی » از وی نام برده است . او احادیثی را که ابونعیم درباره حضرت مهدی (عج ) آورده است جمع آوری کرده , تلخیص نموده و در کتاب خود العرف الوردی درج نموده و احادیث بسیاری بر آن افزوده است . ابو نعیم اصفهانی آنچه بیان کرده است در کتابهای اربعین و فوائد و عوالی او می توان مشاهده کرد.
۴ ـ « حافظ ابوالحسن مناوی » در کتاب « ملاحم » خود .
۵ ـ « حافظ دارقطنی » در مسند علی , مسند فاطمه و کتاب جرح و تعدیل .
۶ ـ « حافظ طیرانی » در « معجم صغیر » و « معجم اوسط » و « معجم کبیر »
۷ ـ « حاکم نیشابوری » در مستدرک صحیحین .
۸ ـ « ابواسحاق ثعلبی » در تفسیر کبیر و عراش و قصص الانبیا
۹ ـ « ابن عبد ربهاندلسی » در کتاب الاستیعاب .
۱۰ ـ « جلال الدین سیوطی » بخشی از کتاب « الحاوی للفتاوی » خود را به نام العرف الوردی فی اخبار المهدی آورده است که در آن چهل حدیث از ابونعیم اصفهانی جمع آوری کرده و تلخیص نموده و آنچه از قلم افتاده بدان افزوده است .
احادیث و روایاتی که سیطوی نقل کرده است بیش از دویست حدیث است و در آن حدیث صحیح , حسن , ضعیف و مجعول وجود دارد. وی هر گاه حدیثی را می آورد به ذکر اسامیکسانی که آن حدیث را نقل نمودهاند , می پردازد. ابو داود و ابن ماجد و الحاکم نیشابوری از ام سلمه نقل کردهاند که از پیامبر اکرم (ص ) شنیدم که فرمود « المهدی من عترتی و من ولد فاطمه » , مهدی (عج ) از خاندانم از فرزندان فاطمه (س ) است .
۱۱ ـ « ابوبکر خطیب بغدادی » در کتاب تاریخ بغداد .
۱۲ ـ « حمید قرطبی » در کتاب الجمع بین الصحیحین .
۱۳ ـ « حسین بن مسعود فرا » در کتاب مصابیح السنه .
۱۴ ـ « عماد الدین ابن کثیر » در کتاب الفتن و الملاحم .
او میگوید : « بخشی جداگانه به بیان مساله مهدی اختصاص دادم و الحمد و المنه »
۱۵ ـ « ابن حجر مکی » فقیه سنی که در اثر خود « القول المختصر فی علامات المهدی المنتظر » به ذکر مساله امام زمان (عج ) پرداخته است . « برزنجی » در کتابش « الاشاعه » این موضوع را بیان کرده و از آن نقل نموده است و همچنین « السفارینی » در « لوامع الانوار البهیه » خود.
۱۶ ـ « ابن عساکر » در کتاب تاریخ الکبیر لدمشق .
۱۷ ـ مفسر قرآن « محمود بن عمر زمخشری » در تفسیر کشاف .
۱۸ ـ « ابن خشاب بغدادی » در تاریخ موالید و وفیات الائمه .
۱۹ ـ « علی المتقی الهندی » صاحب « کنزل العمال » که « ملاعلی القاری الحنفی » در کتاب « المرقاه شرح المشکاه » از این رساله نام برده است و بعد از او برزنجی در کتاب الاشاعه خود.
۲۰ ـ « ملا علی القاری » در کتاب « المشرب الوردی فی مذهب المهدی » .
۲۱ ـ « مرعی بن یوسف حنبلی » در کتاب « فوائد الفکر فی ظهور المهدی المنتظر » که السفارینی در « لواع الانوار البهیه » از او یاد کرده است .
۲۲ ـ « محمد بن علی شوکانی » در اثر خود « التوضیح فی تواتر ما جا فی المهدی المنتظر و الدجال و المسیح » پیرامون حضرت مهدی (عج ) و دو مساله نزول عیسی (ع ) و خروج دجال صحبت نموده است که صدیق حسن در کتاب خود « الاذاعه » از آن یاد کرده و مطالبی را از آن نقل کرده است .
۲۳ ـ « امیر محمد بن اسماعیل صنعانی » مولف کتاب « سبل الاسلام » که صدیق حسن در کتاب « الاذاعه » خود میگوید « المنیر محمد بن اسماعیل صنعانی (یمانی ) احادیث مبنی بر خروج مهدی (عج ) و اینکه او از آل محمد(ص ) و در آخر الزمان ظاهر میشود را جمع آوری کرده است . »
سپس میگوید : « تعیین زمان خروج او نیامده است ولی او پیش از خروج دجال ظهور می کند. »
۲۴ ـ « حافظ ابوالحسن محمد بن الحسن ابدی سجزی » در کتاب خود به نام « مناقب الشافعی »
۲۵ ـ « ابن القیم » در کتابش « المنار »
۲۶ ـ « ابن یوسف المرعی » در کتابش « فوائد الفکر فی ظهور المهدی المنتظر »
۲۷ ـ « شیخ محمد سفارینی » در کتاب « لوامع الانوار البهیه . »
۲۸ ـ « البیهقی » در « دلایل النبوه »
۲۹ ـ « ابن خزیمه » در کتاب خود .
۳۰ ـ « البیهقی » در « دلائل النبوه »
۳۱ ـ « ابن جریر » در « تهذیب الاثار »
۳۲ ـ « ابن مندره » در تاریخ اصبهان .
۳۳ ـ « ابوالحسن الحربی » در « الاول من الحربیات »
۳۴ ـ « ابوعمرو الدانی » در سنن خود .
۳۵ ـ « ابوغنم الکانی » در کتاب « الفتن »
۳۶ ـ « الدیلمی » در « مسند الفردوس »
۳۷ ـ « ابوبکر الاسکاف » در « فوائد الاخبار »
۳۸ ـ « ابوحسین بن المنادی » در کتاب « الملاحم »
۳۹ ـ « ابن سعد » در « الطبقات »
۴۰ ـ الرویانی در مسند خود .
پاورقی :
به نقل از کتاب امید