عذر تقصیر به پیشگاه امام عصر، علیه‌السلام

اشاره: بى‏تردید یکى از اساسى‏ترین مایه‏هاى وحدت شیعه و اهل سنت، اعتقاد به وجود منجى آخرالزمان حضرت مهدى، علیه‏السلام، است. شخصیتى که همه مذاهب اسلامى با اندک اختلافى، در مورد آن اتفاق نظر دارند و قیام عدالت‏گسترش را انتظار مى‏کشند.
مقاله حاضر که به قلم یکى از برادران اهل سنت ما در استان کردستان نوشته شده، تلاشى است در جهت تبیین جایگاه اعتقاد به مهدویت در میان اهل سنت. ضمن تشکر از این برادر گرامى توجه شما را به مقاله ارزشمند ایشان جلب مى‏کنیم.

سخن گفتن از قائم، علیه‏السلام، و دور نماى حکومت و زمان ظهور و خروجش کار آسانى نیست چون علاوه بر تحقیق و تفحصّ در منابع کهن اسلامى، جانمایه‏اى از عشق و اخلاص و ایمان، نسبت به عدالت گستر گیتى و امام مستضعفان مى‏خواهد. در فرقه‏هاى اهل سنت این کار بسى دشوارتر است، جداى از قرار ندادن عدل و امامت در اصول دین مذهب اهل تسنن که عملاً مبحث ظهور امام عصر را نیز در حاشیه احادیث قرار داده‏است، بلکه براى هر منتظر واقعى و دوستدار عدالت حقیقى که آنهمه احادیث را در کتب معتبر و مختلف اهل سنت در مورد نشانه‏هاى آخر زمان و ظهور ناجى معصوم و سیما و صفات او و انصار او و… مى‏یابد شگفت‏زده مى‏شود که با وجود اینهمه »اشارات« و »بشارات« باز هم عدّه‏اى منکر مهدویت مى‏شوند و شگفت‏آورتر کسانى هستند که مهدویت را مسأله‏اى مختص اهل تشیع و امامیه مى‏دانند و هیچوقت زحمت تحقیق درباره چنین انقلاب عظیم و حادثه مهمّى که سرنوشت جهان را به دست خواهد گرفت به خود نمى‏دهند.
اعتقاد به مهدویت در نظر منتظران واقعى، ایدئولوژى پویا و جوشنده‏اى است که در کشاکش حوادث تلخ زندگى امروز همواره تسلى بخش و آرامش دهنده است. نه از آن نوع انتظار واداده‏اى که زمینه را براى اسارت و خوارى بیشتر آماده مى‏کند بلکه آمادگى همیشگى و همه جانبه براى قیام و انقلاب در تمام ابعاد وجودى شخص منتظر است. و حتّى مسأله‏اى مختص اسلام هم نیست بلکه بسیار وسیعتر از مرز فرقه‏هاى اسلامى و ادیان آسمانى دیگر است. و حتى هندوها نیز منتظر نجات دهنده‏اى هستند که روزى ظهور کرده و چنان آزادى و عدالتى را بر پا خواهد کرد که گرگ و میش در یک آبشخور با هم آب بخورند و مدینه فاضله‏اى را که فیلسوفان در خیال خود مى‏سازند او بر روى همین زمین خواهد ساخت و مستضعفانى را که هیچ کس انتظار آقایى و بزرگى را از آنها ندارد وارث زمین خواهد کرد.
در جهان پر آشوب امروز که دیندارى همان َمَثل زیباى پیامبر در توصیف ایمان مردمان آخر زمان است که فرمود:
ایمان همچون پاره‏اى آتش است که اگر آن رابه دست گیرند مى‏سوزاند و اگر بیندازند، بى‏ایمانى را به دنبال دارد.
اعتقاد به ظهور قائم، علیه‏السلام، یک ضرورت و یک نیاز است و این نیاز روز به روز بارزتر مى‏شود.
و حال به برخى از مشخصات و سیما و صفات مبارک امام عصر، علیه‏السلام، در منابع اهل سنت مى‏پردازیم.

۱. در آیات قرآنى و تفاسیر اهل سنّت
الف) آیه ۳۳ سوره توبه:
هو الذى أرسل رسوله بالهدى و دین الحق لیظهره على الدین کلّه و لو کره المشرکون.
او کسى است که رسولش را با هدایت و دین حق فرستاد تا آن را بر همه ادیان پیروز گرداند اگر چه مشرکان ناخوش دارند.
۱. تفسیر کبیر امام فخر رازى:
قال السدى: ذلک عند خروج المهدى.
پیروز شدن اسلام بر تمام ادیان در زمان خروج مهدى اتفاق مى‏افتد.
۲. تفسیر جامع الاحکام قرطبى، در تفسیر آیه فوق:
قال السدى: ذلک عند خروج المهدى. لایبقى أحد إلّا دخل فى إلاسلام أو أدّى الجزیه.
سدى نقل مى‏کند که این پیروز شدن در زمان مهدى اتفاق مى‏افتد. کسى نمى‏ماند تا اینکه وارد اسلام مى‏شود یا جزیه مى‏پردازد.
و بعد قرطبى مى‏گوید:
مى‏گویند مهدى همان عیسى، علیه‏السلام، است فقط. ولى این صحیح نیست؛ زیرا اخبار درست و متواتر ثابت مى‏کند که مهدى، علیه‏السلام، از عترت پیامبر است و حمل آن بر عیسى جایز نیست و احادیثى که دلالت بر خروج او و اینکه ایشان از خاندان رسول‏اللّه، صلّى‏اللّه‏علیه‏وآله، مى‏باشند از نظر سند صحیحتر است.۱
 ب) آیه ۱۰۵، سوره انبیاء:
و لقد کتبنا فى الزّبور من بعد الذّکر أنّ الأرض یرثها عبادى الصالحون.
و براستى که پس از لوح محفوظ در کتابهاى نازل شده بر پیامبران نوشتیم که زمین را بندگان شایسته‏ام به ارث مى‏برند.
۱. تفسیر بیضاوى در تفسیر همین آیه:
اى عامه المؤمنین او الذین یستضعفون مشارق الأرض ومغاربها أو أمّه محمد، صلّى‏اللّه‏علیه‏وآله.
بندگان شایسته‏ام از عموم مسلمین و مستضعفانى که در مشرق و مغرب زمین از امت محمد پراکنده‏اند.
۲. تفسیر کابلى از پیامبر نقل مى‏کند که:
زوى لى الأرض فرأیت مشارقها و مغربها سیبلغ ملک أمّتى ما زوى لى الأرض.
زمین براى من پیچیده و جمع شد و من شرق و غرب آنرا دیدم و در آینده ملک امت من به‌اندازه آنچه من دیدم گسترش مى‏یابد.
و در تفسیر آیه آورده است که درباره مهدى، علیه‏السلام، است.
ج) آیه ۵ سوره قصص:
و نرید أن نمنّ على الذین استضعفوا فى الأرض و نجعلهم ائمّه و نجعلهم الوارثین
و مى‏خواهیم برآنان که در زمین به استضعاف کشیده شده‏اند منّت نهیم و آنها را پیشوا سازیم و آنان را وارث زمین گردانیم.
۱. شرح نهج‏البلاغه ابن ابى‏الحدید حنفى (ج ۴ صفحه ۳۳۶):
قال على کرم‏اللّه وجهه: لتعطفن الدنیا علینا بعد شماسها عطف الضروس على ولدها تلى عقیب ذلک قوله تعالى »و نرید أن نمنّ على الذین استضعفوا«. قال ابن ابى‏الحدید: إنّ أصحابنا یقولون إنّه وعد بإمام [المهدى] یملک الأرض و یستولى على الممالک.
على [علیه‏السلام] مى‏فرماید: دنیا دوباره به سوى ما [اهل‏بیت] باز مى‏گردد. مانند بازگشت بچه شتر شیرخوار به سوى مادرش و بعد حضرت این آیه را خواند: »و نرید أن نمنّ على الذین استضعفوا…«. ابن الحدید گوید: اصحاب ما مى‏گویند که منظور حضرت، امام [مهدى، علیه‏السلام] مى‏باشد که برجهان و ممالک آن مستولى مى‏شود.

د) آیه ۱۱۴ سوره بقره:
… لهم فى الدّنیا خزى و لهم فى الاخره عذاب الیم.
… آنان در دنیا خفت و خوارى ودر قیامت عذابى بزرگ در پیش دارند.
۱. تفسیر درّ المنثور سیوطى، در تفسیر این آیه:
عن ابى‏هریره: إذ قام المهدى و فتحت قسطنطنیه قتلهم فذلک خزى.
از ابوهریره روایت مى‏کند که خوارى و زبونى آنها (نصارى و یهودیها و کفار) زمانى است که مهدى قیام مى‏کند و قسطنطنیه را فتح مى‏نماید پس آن خوارى و زبونى برایشان باشد.۲
۳ ه’) آیه ۸۶، سوره هود:
بقیّت الله خیر لکم إن کنتم مؤمنین…
بازمانده رحمت الهى برایتان بهتر است اگر ایمان دارید…
۱. نورالابصار شبلنجى شافعى: از امام محمدباقر، علیه‏السلام، روایت مى‏کند که فرمود:[خلاصه حدیث]هنگامى که مهدى قیام کند پشت به کعبه دهد و ۳۱۳ تن از پیروانش نزد او گرد آیند، پس اولین چیزى که گوید این آیه است: »بقیهاللّه خیرلکم إن کنتم مؤمنین«. پس مى‏فرماید منم بقیهاللّه و خلیفه او و حجت او بر شما…
این روایت را ابن صباغ مالکى هم در کتاب »فصول‏المهمه« (باب دوازدهم) آورده است.
و) آیه ۳، سوره بقره:
الذین یؤمنون بالغیب و یقیمون الصّلوه و ممّا رزقناهم ینفقون.
کسانى که به غیب ایمان مى‏آورند و از آنچه روزیشان کرده‏ایم انفاق مى‏کنند.
آیه ۵۵، سوره نور:
وعد الله الذین امنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنّهم فى الأرض کما استخلف الذین من قبلهم….
خداوند به کسانى از شما که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده‏اند وعده داده است که بى‏شک آنان را در این سرزمین جانشنى کند چنانکه کسانى را که پیش از آنان بودند جانشین ساخت…
۱. تفسیر نیشابورى (در حاشیه تفسیر طبرى چاپ عصر) در مورد آیه ۳ بقره آورده است:
مراد از این آیه مهدى منتظر است که خداوند در گفتار خودش، قرآن [سوره نور، آیه ۵۵] بدو وعده داده است. و آنچه از حضرت رسول، صلّى‏اللّه‏علیه‏وآله، رسیده است که فرمودند: »اگر از عمر دنیا جز یک روز باقى نماز خداوند آنروز را آنقدر طولانى مى‏کند تا مردى از امت من که اسم او چون اسم من و کنیه او چون کنیه من باشد قیام کند و زمین را پر از عدل سازد چنانکه از ظلم شده است«.
۲. تفسیر ابن کثیر (ج ۳، ص۳۰۱، چاپ بیروت) در تفسیر آیه ۵۵ سوره نور، از صحیح مسلم نقل مى‏کند که:
عن جابر ابن سمره: قال سمعت رسول اللّه یقول لایزال أمر الناس ماضیاً ماولّیهم اثنى عشر رجلاً ثم تکلم النبى بکلمهف خفیت عنّى، فسألت أبى ماذا قال رسول اللّه، صلّى‏اللّه‏علیه‏وآله، فقال: قال، صلّى‏اللّه‏علیه‏وآله، کلهم من قریش.
از جابر بن سمره نقل شده که گفت: از رسول خدا، صلّى‏اللّه‏علیه‏وآله، شنیدم که مى‏فرمود: سرنوشت این مردم تا زمانیکه سرپرست آنها دوازده مرد باشد از دست نمى‏رود. سپس پیامبر کلمه‏اى فرمود که من نفهمیدم. از پدرم پرسیدم پیامبر چه فرمود: پدرم گفت: فرمود که همگى از قریش‏اند.
و ابن کثیر گوید:
و منهم المهدى الذى اسمه یطابق اسم رسول اللّه، صلّى‏اللّه‏علیه‏وآله، کنیته ککنیته یملأ الأرض عدلاً و قسطاً کما ملئت ظلماً و جوراً.
و مهدى از آن دوازده نفر است که اسم او مثل اسم پیامبر و کنیه‏اش هم چون کنیه اوست و زمین را پر از عدل و داد مى‏کند زمانى که پر از ظلم وجود شده باشد.
مشابه این حدیث در غیبت نعمانى نیز آمده است.
ز) آیه ۲۱، سوره سجده:
و لنذیقنّهم من العذاب الأدنى دون العذاب الأکبر لعلّهم یرجعون
آنها را به عذاب کوچکتر مى‏چشانیم که غیراز عذاب بزرگتر است تا شاید به سوى خداى باز گردند.
۱. تفسیر جامع‏الاحکام قرطبى (ج۱۴، ص۱۰۷) در تفسیر آیه فوق:
»و العذاب الاکبر«، روى عن جعفر بن محمد أنّه خروج المهدى بالسیف و الأدنى غلاء السعر.
عذاب بزرگتر، خروج مهدى با شمشیر است و عذاب کوچکتر، گرانى و بالا رفتن قیمتهاست.
۲. تفسیر مواهب علیه، مشهور به تفسیر حسینى، از تفسیر نقاش روایت مى‏کند که:
عذاب ادنى، گرانى کالاها، و عذاب اکبر خروج مهدى با شمشیر است.
همچنین برخى دیگر از آیاتى که مفسران اهل سنّت تحقق آنها را در زمان خروج قائم، علیه‏السلام، دانسته‏اند، عبارتند از:
آیه ۱۸ سوره محمد (تفسیر درّ المنثور، سیوطى)، آیه ۱ سوره بقره (تفسیر شیخ محى‏الدین)، آیه‏هاى ۴ و ۵ و ۷ سوره اسراء (تذکره قرطبى)، آیه ۹ سوره صف (تفسیر طبرى)، آیه ۱۵۵ بقره (تفسیر بحرالمحیط)، آیه ۶۴ زخرف (صواعق‏المحرقه، ابن حجر؛ نورالابصار، شبلنجى و فى ظلال القرآن، سید قطب)، آیات ۵۱ تا ۵۴ سوره سبأ (تفسیر درّ المنثور، سیوطى، ج۵، ص۲۴۰ – ۲۴۱)، سوره ص، آیه ۷۹ – ۸۰ (فرائد السمطین، حموینى شافعى، ج۲)، آیه ۴۶ سوره قمر (تفسیر شیخ محى‏الدین)

۲. در کتب روایى اهل سنّت
حدیث شماره ۱:
لا تذهب الدنیا حتى یملک العرب رجل من أهل بیتى یواطئ اسمه اسمى.۳
 دنیا تمام نمى‏شود تا اینکه مردى از اهل بیت من بر عرب غالب شود که اسم او مطابق اسم من است.
حدیث شماره ۲:
عن على، کرم اللّه وجهه، عن النبى، صلّى‏اللّه‏علیه‏وآله، قال: لولم یبق من الدنیا إلّا یوم لبعث اللّه رجلا من اهل بیتى یملأها عدلاً کما ملئت جوراً.۴
 از على، علیه‏السلام، و او از پیامبر، صلّى‏اللّه‏علیه‏وآله، نقل شده که فرمود: اگراز دنیا جز یک روز باقى نماند خداوند مردى را از اهل بیت من مبعوث مى‏کند که زمین را پر از عدل مى‏کند همچنانکه پر از ظلم شده باشد.
حدیث شماره ۳:
المهدى من عترتى من ولد فاطمه.۵
مهدى از خاندان من و از فرزندان فاطمه است.
حدیث شماره ۴:
المهدى منّا أهل البیت یصلحه اللّه فى لیله.۶
 مهدى از اهل بیت من است که خدا در یک شب او را اصلاح مى‏فرماید.
حدیث شماره ۵:
المهدى من هذه الامه الذى یؤمّ عیسى بن مریم، علیه‏السلام.۷
 مهدى از این امت است و او کسى است که عیسى پشت سرش نماند مى‏خواند.
حدیث شماره ۶:
تختصّ الامامه بالمهدى مع نزول عیسى، علیه‏السلام.۸
 امامت مخصوص مهدى است همراه و همزمان با نازل شدن عیسى، علیه‏السلام، از آسمان.
حدیث شماره ۷: ابن عباس روایت مى‏کند که رسول اللّه فرمود:
المهدى طاووس اهل الجّنه.۹
 مهدى طاوس اهل بهشت است.
حدیث شماره ۸:
عن ابن عباس عن النبى، صلّى‏اللّه‏علیه‏وآله، ملک الأرض أربعه، مؤمنان و کافران، فالمؤمنان ذوالقرنین و سلیمان و الکافران نمرود و بخت النصر و سیملکها خامس من اهل بیتى.۱۰
 از ابن عباس و او از پیامبر، صلّى‏اللّه‏علیه‏وآله، روایت کرده است که: پادشاهان زمین چهار نفر بودند، دو نفر مؤمن و دو نفر کافر، دو نفر مؤمن، ذوالقرنین و سلیمان بودند و دو نفر کافر نمرود و بخت‏النصر و بزودى پنجمین نفر از اهل‏بیت من زمین را مالک مى‏شود.
حدیث شماره ۹:
کیف أنتم إذا نزل ابن مریم و إمامکم منکم.۱۱
 چگونه‏اید زمانى که عیسى بن مریم نازل شود و امامتان از خودتان است.
حدیث شماره ۱۰:
لن تهلک أمه أنا فى أوّلها و عیسى بن مریم فى آخرها و المهدى فى وسطها.۱۲
 امت من گمراه و هلاک نمى‏شوند چون من در اول این امتم و عیسى در آخر آن و مهدى در وسط آنست.
حدیث شماره ۱۱:
أخرج ابونعیم و ابن ماجه عن أنس، قال سمعت رسول‏اللّه، صلّى‏اللّه‏علیه‏وآله، قال: نحن سبعه من ولد عبدالمطلب ساده أهل الجنه، أنا و حمزه و على و جعفر و الحسن و الحسین و المهدى.۱۳
 ابونعیم و ابن ماجه از انس روایت مى‏کنند که گفت: پیامبر فرمود: ما هفت نفر از فرزندان عبدالمطلب بزرگان اهل بهشتیم، من و حمزه و على و جعفر و حسن و حسین و مهدى.

۳. مبحث انتظار فرج امام زمان، علیه‏السلام
حدیث شماره ۱:
افضل العباده انتظار الفرج.۱۴
 بهترین عبادتها انتظار فرج است.
حدیث شماره ۲:
انتظار الفرج من اللّه عباده.۱۵
 انتظار فرج حضرت قائم عبادت است از طرف خدا.

۴. وجوب بیعت با امام عصر، علیه‏السلام
حدیث شماره ۱:
من مات بغیر إمام مات میتهً جاهلیّه.۱۶
کسى که بدون امام بمیرد به مرگ جاهلیت مرده‏است.
حدیث شماره ۲:
من مات و لم یعرف امام زمانه فلیشاء ان یموت نصرانیه او یهودیه.۱۷
 کسى که بمیرد و امام زمان خودش را نشناسد پس موقع مرگ به مذهب نصرانى و یهودى مرده است.
حدیث شماره ۳:
من مات و لم یعرف إمام زمانه مات میته جاهلیّه.۱۸
 کسى که بمیرد و امام زمان خودش رانشناسد به مرگ جاهلیت مرده‏است.

۵. انکار خروج مهدى، کفر است.
حدیث شماره ۱:
من انکر خروج المهدى فقد کفر بما أنزل على محمد، صلّى‏اللّه‏علیه‏وآله.۱۹
 کسى که منکر خروج مهدى شود بر آنچه که بر پیامبر نازل شده، کافر شده است.
حدیث شماره ۲:
من کذب بالدجال فقد کفر و من کذب بالمهدى فقد کفر.۲۰
 کسى که دجّال و آمدنش را باور نکند و کسى که مهدى را تکذیب کند، کافر شده است.
خداوند ما را از یاران واقعى و منتظران راستین امام عصر، علیه‏السلام، قرار دهد. ان‏شاءاللّه

پى‏نوشتها:
۱. مصادر دیگر حدیث مزبور بدین قرار است: تفسیر خواجه عبداللّه انصارى در ذیل همین آیه؛ تفسیر درّ المنثور سیوطى در سوره توبه؛ تفسیر غرایب القرآن نیشابورى در حاشیه تفسیر طبرى؛ المستدرک على الصحیحین، حاکم نیشابورى، ج۴، ص۴۳۰، در تفسیر آیه فوق.
۲. سایر مصادرى که آیه فوق در آنها به قیام حضرت امام، علیه‏السلام، تفسیر شده است بدون کمترین اختلافى در روایت عبارتند از: تفسیر بحرالمحیط ابن حیان اندلسى، همان آیه؛ الحاوى للفتاوى، سیوطى، ج۲، همان آیه از سدى مفسر معروف؛ تذکره، قرطبى [شامل احادیث مهدى، علیه‏السلام]؛ تفسیر قرطبى، در تفسیر آیه مذکور ایضاً از سدى؛ تفسیر ابن کثیر دمشقى، ج۱، ص۱۵۷، آیه مزبور.
۳. صحیح ترمذى، ج۲، ص۴۶، مشابه این حدیث در بیشتر کتب حدیث آمده است.
۴. سنن ابى داود، ج۲، ص۲۰۷، چاپ مصر؛ مسند امام احمد حنبل، ج۱، ص۹۹؛ جامع‏الاصول، ابن‏اثیر جوزى، ج۱۱، کتاب ۹، ص۴۷؛ النهایه، ابن‏کثیر، ج۱، ص۲۴؛ صواعق‏المحرقه، ابن حجر هیثمى، ص۱۶۰، چاپ مصر؛ سنن ابن ماجه.
۵. سنن ابن ماجه، ج۲، ص۲۲، باب خروج مهدى؛ وفیات‏الاعیان، ابن خلکان، ج۴، ص۵۴۲؛ سنن ابى داود، ج۲، ص۲۰۷؛ عرف‏الوردى، سیوطى، ج۲، باب اخبار مهدى.
۶. مسند امام احمد حنبل، ج۱، ص۸۴؛ سنن ابن ماجه، ج۲، باب‏الفتن؛ فرائد السمطین، سعدالدین حموینى، ج۲، ص۳۱۰؛ عرف‏الوردى، ج۲، باب اخبار مهدى.
۷. العرف‏الوردى فى اخبار المهدى، عبدالرحمن سیوطى، ج۲، باب ۲.
۸. صحیح مسلم، ج۱، ص۹۵؛ الحاوى للفتاوى، سیوطى، ص۶۴؛ صواعق‏المحرقه، ابن حجر هثیمى، ص۹۸؛ اسعاف‏الراغبین، ص۱۵۰.
۹. فصول‏المهمه، ابن صباغ مالکى، فصل۱۱.
۱۰. الفتاوى‏الحدیثیّه، ابن حجر هیثمى، چاپ دوم مصر، ص۳۷؛ العرف‏الوردى، ج۲، باب اخبار مهدى.
۱۱. ارشادالسارى شرح صحیح بخارى، علامه قسطلانى، ج۱۰، ص۲۰۵، در تفسیر همین حدیث از صحیح بخارى؛ شرح فارسى شیخ الاسلام بر صحیح بخارى در حاشیه تیسیر القارى، ج۶، ص۱۵۸، چاپ قندهار؛ فیض الغدیر، علامه مناوى شافعى، شرح جامع الصغیر، سیوطى، چاپ دارالفکر، ج۵، ص۵۸، شماره ۶۴۴.
۱۲. فیض‏الغدیر، مناوى، ج۵، شماره ۷۳۸۴؛ حاکم نیشابورى در تاریخ نیشابور.
۱۳. العرف‏الوردى فى اخبار المهدى، سیوطى، ج۲، باب اخبار مهدى.
۱۴. کنزالعمال، علامه متقى هندى، چاپ بیروت، ج۲، ص۳۲۵.
۱۵. همان.
۱۶. مسند امام احمد، ج۲، ص۸۳؛ مجمع‏الزوائد، هیثمى، ج۵، ص۲۱۸.
۱۷. رسائل خمسون، امام فخر رازى، چاپ مصر.
۱۸. مسند ابوداود طیالسى؛ شرح عقاید نسفى؛ شرح مقاصد، تفتازانى، ج۲، ص۲۷۵؛ در ضمن احادیث فوق در منابع دیگرى از جمله صحیح مسلم، ج۶، ص۲۱ و ۲۲، حدیث شماره ۱۸۴۹؛ حلیهالاولیاء، ج۳، ص۲۲۴ و تفسیر ابن‏کثیر، ج۱، ص۵۶۷ و مسند امام احمد، ج۳، ص۴۴۶ و ج۴، ص۹۶ نیز آمده‏اند.
۱۹. فرائدالسمطین، حموینى شافعى، ج۲، ص۳۳۱.
۲۰. العرف‏الوردى، سیوطى، ج۲، باب اخبار مهدى، ص۱۶۶؛ الفتاوى‏الحدیثیه، ابن حجر هیثمى، ص۳۰.

موعود شماره ۲۲

همچنین ببینید

من مهدى هستم‏

سيد جمال الدين حجازى‏اين ماجرا مربوط به شخصى است كه «حسن عراقى» نام داشت. او در زهد و معنويت به جايى رسيد كه همرديف بزرگان عصر خويش قرار ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *