مقاله حاضر که به قلم یکى از برادران اهل سنت ما در استان کردستان نوشته شده، تلاشى است در جهت تبیین جایگاه اعتقاد به مهدویت در میان اهل سنت. ضمن تشکر از این برادر گرامى توجه شما را به مقاله ارزشمند ایشان جلب مىکنیم.
سخن گفتن از قائم، علیهالسلام، و دور نماى حکومت و زمان ظهور و خروجش کار آسانى نیست چون علاوه بر تحقیق و تفحصّ در منابع کهن اسلامى، جانمایهاى از عشق و اخلاص و ایمان، نسبت به عدالت گستر گیتى و امام مستضعفان مىخواهد. در فرقههاى اهل سنت این کار بسى دشوارتر است، جداى از قرار ندادن عدل و امامت در اصول دین مذهب اهل تسنن که عملاً مبحث ظهور امام عصر را نیز در حاشیه احادیث قرار دادهاست، بلکه براى هر منتظر واقعى و دوستدار عدالت حقیقى که آنهمه احادیث را در کتب معتبر و مختلف اهل سنت در مورد نشانههاى آخر زمان و ظهور ناجى معصوم و سیما و صفات او و انصار او و… مىیابد شگفتزده مىشود که با وجود اینهمه »اشارات« و »بشارات« باز هم عدّهاى منکر مهدویت مىشوند و شگفتآورتر کسانى هستند که مهدویت را مسألهاى مختص اهل تشیع و امامیه مىدانند و هیچوقت زحمت تحقیق درباره چنین انقلاب عظیم و حادثه مهمّى که سرنوشت جهان را به دست خواهد گرفت به خود نمىدهند.
اعتقاد به مهدویت در نظر منتظران واقعى، ایدئولوژى پویا و جوشندهاى است که در کشاکش حوادث تلخ زندگى امروز همواره تسلى بخش و آرامش دهنده است. نه از آن نوع انتظار وادادهاى که زمینه را براى اسارت و خوارى بیشتر آماده مىکند بلکه آمادگى همیشگى و همه جانبه براى قیام و انقلاب در تمام ابعاد وجودى شخص منتظر است. و حتّى مسألهاى مختص اسلام هم نیست بلکه بسیار وسیعتر از مرز فرقههاى اسلامى و ادیان آسمانى دیگر است. و حتى هندوها نیز منتظر نجات دهندهاى هستند که روزى ظهور کرده و چنان آزادى و عدالتى را بر پا خواهد کرد که گرگ و میش در یک آبشخور با هم آب بخورند و مدینه فاضلهاى را که فیلسوفان در خیال خود مىسازند او بر روى همین زمین خواهد ساخت و مستضعفانى را که هیچ کس انتظار آقایى و بزرگى را از آنها ندارد وارث زمین خواهد کرد.
در جهان پر آشوب امروز که دیندارى همان َمَثل زیباى پیامبر در توصیف ایمان مردمان آخر زمان است که فرمود:
ایمان همچون پارهاى آتش است که اگر آن رابه دست گیرند مىسوزاند و اگر بیندازند، بىایمانى را به دنبال دارد.
اعتقاد به ظهور قائم، علیهالسلام، یک ضرورت و یک نیاز است و این نیاز روز به روز بارزتر مىشود.
و حال به برخى از مشخصات و سیما و صفات مبارک امام عصر، علیهالسلام، در منابع اهل سنت مىپردازیم.
۱. در آیات قرآنى و تفاسیر اهل سنّت
الف) آیه ۳۳ سوره توبه:
هو الذى أرسل رسوله بالهدى و دین الحق لیظهره على الدین کلّه و لو کره المشرکون.
او کسى است که رسولش را با هدایت و دین حق فرستاد تا آن را بر همه ادیان پیروز گرداند اگر چه مشرکان ناخوش دارند.
۱. تفسیر کبیر امام فخر رازى:
قال السدى: ذلک عند خروج المهدى.
پیروز شدن اسلام بر تمام ادیان در زمان خروج مهدى اتفاق مىافتد.
۲. تفسیر جامع الاحکام قرطبى، در تفسیر آیه فوق:
قال السدى: ذلک عند خروج المهدى. لایبقى أحد إلّا دخل فى إلاسلام أو أدّى الجزیه.
سدى نقل مىکند که این پیروز شدن در زمان مهدى اتفاق مىافتد. کسى نمىماند تا اینکه وارد اسلام مىشود یا جزیه مىپردازد.
و بعد قرطبى مىگوید:
مىگویند مهدى همان عیسى، علیهالسلام، است فقط. ولى این صحیح نیست؛ زیرا اخبار درست و متواتر ثابت مىکند که مهدى، علیهالسلام، از عترت پیامبر است و حمل آن بر عیسى جایز نیست و احادیثى که دلالت بر خروج او و اینکه ایشان از خاندان رسولاللّه، صلّىاللّهعلیهوآله، مىباشند از نظر سند صحیحتر است.۱
ب) آیه ۱۰۵، سوره انبیاء:
و لقد کتبنا فى الزّبور من بعد الذّکر أنّ الأرض یرثها عبادى الصالحون.
و براستى که پس از لوح محفوظ در کتابهاى نازل شده بر پیامبران نوشتیم که زمین را بندگان شایستهام به ارث مىبرند.
۱. تفسیر بیضاوى در تفسیر همین آیه:
اى عامه المؤمنین او الذین یستضعفون مشارق الأرض ومغاربها أو أمّه محمد، صلّىاللّهعلیهوآله.
بندگان شایستهام از عموم مسلمین و مستضعفانى که در مشرق و مغرب زمین از امت محمد پراکندهاند.
۲. تفسیر کابلى از پیامبر نقل مىکند که:
زوى لى الأرض فرأیت مشارقها و مغربها سیبلغ ملک أمّتى ما زوى لى الأرض.
زمین براى من پیچیده و جمع شد و من شرق و غرب آنرا دیدم و در آینده ملک امت من بهاندازه آنچه من دیدم گسترش مىیابد.
و در تفسیر آیه آورده است که درباره مهدى، علیهالسلام، است.
ج) آیه ۵ سوره قصص:
و نرید أن نمنّ على الذین استضعفوا فى الأرض و نجعلهم ائمّه و نجعلهم الوارثین
و مىخواهیم برآنان که در زمین به استضعاف کشیده شدهاند منّت نهیم و آنها را پیشوا سازیم و آنان را وارث زمین گردانیم.
۱. شرح نهجالبلاغه ابن ابىالحدید حنفى (ج ۴ صفحه ۳۳۶):
قال على کرماللّه وجهه: لتعطفن الدنیا علینا بعد شماسها عطف الضروس على ولدها تلى عقیب ذلک قوله تعالى »و نرید أن نمنّ على الذین استضعفوا«. قال ابن ابىالحدید: إنّ أصحابنا یقولون إنّه وعد بإمام [المهدى] یملک الأرض و یستولى على الممالک.
على [علیهالسلام] مىفرماید: دنیا دوباره به سوى ما [اهلبیت] باز مىگردد. مانند بازگشت بچه شتر شیرخوار به سوى مادرش و بعد حضرت این آیه را خواند: »و نرید أن نمنّ على الذین استضعفوا…«. ابن الحدید گوید: اصحاب ما مىگویند که منظور حضرت، امام [مهدى، علیهالسلام] مىباشد که برجهان و ممالک آن مستولى مىشود.
د) آیه ۱۱۴ سوره بقره:
… لهم فى الدّنیا خزى و لهم فى الاخره عذاب الیم.
… آنان در دنیا خفت و خوارى ودر قیامت عذابى بزرگ در پیش دارند.
۱. تفسیر درّ المنثور سیوطى، در تفسیر این آیه:
عن ابىهریره: إذ قام المهدى و فتحت قسطنطنیه قتلهم فذلک خزى.
از ابوهریره روایت مىکند که خوارى و زبونى آنها (نصارى و یهودیها و کفار) زمانى است که مهدى قیام مىکند و قسطنطنیه را فتح مىنماید پس آن خوارى و زبونى برایشان باشد.۲
۳ ه’) آیه ۸۶، سوره هود:
بقیّت الله خیر لکم إن کنتم مؤمنین…
بازمانده رحمت الهى برایتان بهتر است اگر ایمان دارید…
۱. نورالابصار شبلنجى شافعى: از امام محمدباقر، علیهالسلام، روایت مىکند که فرمود:[خلاصه حدیث]هنگامى که مهدى قیام کند پشت به کعبه دهد و ۳۱۳ تن از پیروانش نزد او گرد آیند، پس اولین چیزى که گوید این آیه است: »بقیهاللّه خیرلکم إن کنتم مؤمنین«. پس مىفرماید منم بقیهاللّه و خلیفه او و حجت او بر شما…
این روایت را ابن صباغ مالکى هم در کتاب »فصولالمهمه« (باب دوازدهم) آورده است.
و) آیه ۳، سوره بقره:
الذین یؤمنون بالغیب و یقیمون الصّلوه و ممّا رزقناهم ینفقون.
کسانى که به غیب ایمان مىآورند و از آنچه روزیشان کردهایم انفاق مىکنند.
آیه ۵۵، سوره نور:
وعد الله الذین امنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنّهم فى الأرض کما استخلف الذین من قبلهم….
خداوند به کسانى از شما که ایمان آورده و کارهاى شایسته کردهاند وعده داده است که بىشک آنان را در این سرزمین جانشنى کند چنانکه کسانى را که پیش از آنان بودند جانشین ساخت…
۱. تفسیر نیشابورى (در حاشیه تفسیر طبرى چاپ عصر) در مورد آیه ۳ بقره آورده است:
مراد از این آیه مهدى منتظر است که خداوند در گفتار خودش، قرآن [سوره نور، آیه ۵۵] بدو وعده داده است. و آنچه از حضرت رسول، صلّىاللّهعلیهوآله، رسیده است که فرمودند: »اگر از عمر دنیا جز یک روز باقى نماز خداوند آنروز را آنقدر طولانى مىکند تا مردى از امت من که اسم او چون اسم من و کنیه او چون کنیه من باشد قیام کند و زمین را پر از عدل سازد چنانکه از ظلم شده است«.
۲. تفسیر ابن کثیر (ج ۳، ص۳۰۱، چاپ بیروت) در تفسیر آیه ۵۵ سوره نور، از صحیح مسلم نقل مىکند که:
عن جابر ابن سمره: قال سمعت رسول اللّه یقول لایزال أمر الناس ماضیاً ماولّیهم اثنى عشر رجلاً ثم تکلم النبى بکلمهف خفیت عنّى، فسألت أبى ماذا قال رسول اللّه، صلّىاللّهعلیهوآله، فقال: قال، صلّىاللّهعلیهوآله، کلهم من قریش.
از جابر بن سمره نقل شده که گفت: از رسول خدا، صلّىاللّهعلیهوآله، شنیدم که مىفرمود: سرنوشت این مردم تا زمانیکه سرپرست آنها دوازده مرد باشد از دست نمىرود. سپس پیامبر کلمهاى فرمود که من نفهمیدم. از پدرم پرسیدم پیامبر چه فرمود: پدرم گفت: فرمود که همگى از قریشاند.
و ابن کثیر گوید:
و منهم المهدى الذى اسمه یطابق اسم رسول اللّه، صلّىاللّهعلیهوآله، کنیته ککنیته یملأ الأرض عدلاً و قسطاً کما ملئت ظلماً و جوراً.
و مهدى از آن دوازده نفر است که اسم او مثل اسم پیامبر و کنیهاش هم چون کنیه اوست و زمین را پر از عدل و داد مىکند زمانى که پر از ظلم وجود شده باشد.
مشابه این حدیث در غیبت نعمانى نیز آمده است.
ز) آیه ۲۱، سوره سجده:
و لنذیقنّهم من العذاب الأدنى دون العذاب الأکبر لعلّهم یرجعون
آنها را به عذاب کوچکتر مىچشانیم که غیراز عذاب بزرگتر است تا شاید به سوى خداى باز گردند.
۱. تفسیر جامعالاحکام قرطبى (ج۱۴، ص۱۰۷) در تفسیر آیه فوق:
»و العذاب الاکبر«، روى عن جعفر بن محمد أنّه خروج المهدى بالسیف و الأدنى غلاء السعر.
عذاب بزرگتر، خروج مهدى با شمشیر است و عذاب کوچکتر، گرانى و بالا رفتن قیمتهاست.
۲. تفسیر مواهب علیه، مشهور به تفسیر حسینى، از تفسیر نقاش روایت مىکند که:
عذاب ادنى، گرانى کالاها، و عذاب اکبر خروج مهدى با شمشیر است.
همچنین برخى دیگر از آیاتى که مفسران اهل سنّت تحقق آنها را در زمان خروج قائم، علیهالسلام، دانستهاند، عبارتند از:
آیه ۱۸ سوره محمد (تفسیر درّ المنثور، سیوطى)، آیه ۱ سوره بقره (تفسیر شیخ محىالدین)، آیههاى ۴ و ۵ و ۷ سوره اسراء (تذکره قرطبى)، آیه ۹ سوره صف (تفسیر طبرى)، آیه ۱۵۵ بقره (تفسیر بحرالمحیط)، آیه ۶۴ زخرف (صواعقالمحرقه، ابن حجر؛ نورالابصار، شبلنجى و فى ظلال القرآن، سید قطب)، آیات ۵۱ تا ۵۴ سوره سبأ (تفسیر درّ المنثور، سیوطى، ج۵، ص۲۴۰ – ۲۴۱)، سوره ص، آیه ۷۹ – ۸۰ (فرائد السمطین، حموینى شافعى، ج۲)، آیه ۴۶ سوره قمر (تفسیر شیخ محىالدین)
۲. در کتب روایى اهل سنّت
حدیث شماره ۱:
لا تذهب الدنیا حتى یملک العرب رجل من أهل بیتى یواطئ اسمه اسمى.۳
دنیا تمام نمىشود تا اینکه مردى از اهل بیت من بر عرب غالب شود که اسم او مطابق اسم من است.
حدیث شماره ۲:
عن على، کرم اللّه وجهه، عن النبى، صلّىاللّهعلیهوآله، قال: لولم یبق من الدنیا إلّا یوم لبعث اللّه رجلا من اهل بیتى یملأها عدلاً کما ملئت جوراً.۴
از على، علیهالسلام، و او از پیامبر، صلّىاللّهعلیهوآله، نقل شده که فرمود: اگراز دنیا جز یک روز باقى نماند خداوند مردى را از اهل بیت من مبعوث مىکند که زمین را پر از عدل مىکند همچنانکه پر از ظلم شده باشد.
حدیث شماره ۳:
المهدى من عترتى من ولد فاطمه.۵
مهدى از خاندان من و از فرزندان فاطمه است.
حدیث شماره ۴:
المهدى منّا أهل البیت یصلحه اللّه فى لیله.۶
مهدى از اهل بیت من است که خدا در یک شب او را اصلاح مىفرماید.
حدیث شماره ۵:
المهدى من هذه الامه الذى یؤمّ عیسى بن مریم، علیهالسلام.۷
مهدى از این امت است و او کسى است که عیسى پشت سرش نماند مىخواند.
حدیث شماره ۶:
تختصّ الامامه بالمهدى مع نزول عیسى، علیهالسلام.۸
امامت مخصوص مهدى است همراه و همزمان با نازل شدن عیسى، علیهالسلام، از آسمان.
حدیث شماره ۷: ابن عباس روایت مىکند که رسول اللّه فرمود:
المهدى طاووس اهل الجّنه.۹
مهدى طاوس اهل بهشت است.
حدیث شماره ۸:
عن ابن عباس عن النبى، صلّىاللّهعلیهوآله، ملک الأرض أربعه، مؤمنان و کافران، فالمؤمنان ذوالقرنین و سلیمان و الکافران نمرود و بخت النصر و سیملکها خامس من اهل بیتى.۱۰
از ابن عباس و او از پیامبر، صلّىاللّهعلیهوآله، روایت کرده است که: پادشاهان زمین چهار نفر بودند، دو نفر مؤمن و دو نفر کافر، دو نفر مؤمن، ذوالقرنین و سلیمان بودند و دو نفر کافر نمرود و بختالنصر و بزودى پنجمین نفر از اهلبیت من زمین را مالک مىشود.
حدیث شماره ۹:
کیف أنتم إذا نزل ابن مریم و إمامکم منکم.۱۱
چگونهاید زمانى که عیسى بن مریم نازل شود و امامتان از خودتان است.
حدیث شماره ۱۰:
لن تهلک أمه أنا فى أوّلها و عیسى بن مریم فى آخرها و المهدى فى وسطها.۱۲
امت من گمراه و هلاک نمىشوند چون من در اول این امتم و عیسى در آخر آن و مهدى در وسط آنست.
حدیث شماره ۱۱:
أخرج ابونعیم و ابن ماجه عن أنس، قال سمعت رسولاللّه، صلّىاللّهعلیهوآله، قال: نحن سبعه من ولد عبدالمطلب ساده أهل الجنه، أنا و حمزه و على و جعفر و الحسن و الحسین و المهدى.۱۳
ابونعیم و ابن ماجه از انس روایت مىکنند که گفت: پیامبر فرمود: ما هفت نفر از فرزندان عبدالمطلب بزرگان اهل بهشتیم، من و حمزه و على و جعفر و حسن و حسین و مهدى.
۳. مبحث انتظار فرج امام زمان، علیهالسلام
حدیث شماره ۱:
افضل العباده انتظار الفرج.۱۴
بهترین عبادتها انتظار فرج است.
حدیث شماره ۲:
انتظار الفرج من اللّه عباده.۱۵
انتظار فرج حضرت قائم عبادت است از طرف خدا.
۴. وجوب بیعت با امام عصر، علیهالسلام
حدیث شماره ۱:
من مات بغیر إمام مات میتهً جاهلیّه.۱۶
کسى که بدون امام بمیرد به مرگ جاهلیت مردهاست.
حدیث شماره ۲:
من مات و لم یعرف امام زمانه فلیشاء ان یموت نصرانیه او یهودیه.۱۷
کسى که بمیرد و امام زمان خودش را نشناسد پس موقع مرگ به مذهب نصرانى و یهودى مرده است.
حدیث شماره ۳:
من مات و لم یعرف إمام زمانه مات میته جاهلیّه.۱۸
کسى که بمیرد و امام زمان خودش رانشناسد به مرگ جاهلیت مردهاست.
۵. انکار خروج مهدى، کفر است.
حدیث شماره ۱:
من انکر خروج المهدى فقد کفر بما أنزل على محمد، صلّىاللّهعلیهوآله.۱۹
کسى که منکر خروج مهدى شود بر آنچه که بر پیامبر نازل شده، کافر شده است.
حدیث شماره ۲:
من کذب بالدجال فقد کفر و من کذب بالمهدى فقد کفر.۲۰
کسى که دجّال و آمدنش را باور نکند و کسى که مهدى را تکذیب کند، کافر شده است.
خداوند ما را از یاران واقعى و منتظران راستین امام عصر، علیهالسلام، قرار دهد. انشاءاللّه
پىنوشتها:
۱. مصادر دیگر حدیث مزبور بدین قرار است: تفسیر خواجه عبداللّه انصارى در ذیل همین آیه؛ تفسیر درّ المنثور سیوطى در سوره توبه؛ تفسیر غرایب القرآن نیشابورى در حاشیه تفسیر طبرى؛ المستدرک على الصحیحین، حاکم نیشابورى، ج۴، ص۴۳۰، در تفسیر آیه فوق.
۲. سایر مصادرى که آیه فوق در آنها به قیام حضرت امام، علیهالسلام، تفسیر شده است بدون کمترین اختلافى در روایت عبارتند از: تفسیر بحرالمحیط ابن حیان اندلسى، همان آیه؛ الحاوى للفتاوى، سیوطى، ج۲، همان آیه از سدى مفسر معروف؛ تذکره، قرطبى [شامل احادیث مهدى، علیهالسلام]؛ تفسیر قرطبى، در تفسیر آیه مذکور ایضاً از سدى؛ تفسیر ابن کثیر دمشقى، ج۱، ص۱۵۷، آیه مزبور.
۳. صحیح ترمذى، ج۲، ص۴۶، مشابه این حدیث در بیشتر کتب حدیث آمده است.
۴. سنن ابى داود، ج۲، ص۲۰۷، چاپ مصر؛ مسند امام احمد حنبل، ج۱، ص۹۹؛ جامعالاصول، ابناثیر جوزى، ج۱۱، کتاب ۹، ص۴۷؛ النهایه، ابنکثیر، ج۱، ص۲۴؛ صواعقالمحرقه، ابن حجر هیثمى، ص۱۶۰، چاپ مصر؛ سنن ابن ماجه.
۵. سنن ابن ماجه، ج۲، ص۲۲، باب خروج مهدى؛ وفیاتالاعیان، ابن خلکان، ج۴، ص۵۴۲؛ سنن ابى داود، ج۲، ص۲۰۷؛ عرفالوردى، سیوطى، ج۲، باب اخبار مهدى.
۶. مسند امام احمد حنبل، ج۱، ص۸۴؛ سنن ابن ماجه، ج۲، بابالفتن؛ فرائد السمطین، سعدالدین حموینى، ج۲، ص۳۱۰؛ عرفالوردى، ج۲، باب اخبار مهدى.
۷. العرفالوردى فى اخبار المهدى، عبدالرحمن سیوطى، ج۲، باب ۲.
۸. صحیح مسلم، ج۱، ص۹۵؛ الحاوى للفتاوى، سیوطى، ص۶۴؛ صواعقالمحرقه، ابن حجر هثیمى، ص۹۸؛ اسعافالراغبین، ص۱۵۰.
۹. فصولالمهمه، ابن صباغ مالکى، فصل۱۱.
۱۰. الفتاوىالحدیثیّه، ابن حجر هیثمى، چاپ دوم مصر، ص۳۷؛ العرفالوردى، ج۲، باب اخبار مهدى.
۱۱. ارشادالسارى شرح صحیح بخارى، علامه قسطلانى، ج۱۰، ص۲۰۵، در تفسیر همین حدیث از صحیح بخارى؛ شرح فارسى شیخ الاسلام بر صحیح بخارى در حاشیه تیسیر القارى، ج۶، ص۱۵۸، چاپ قندهار؛ فیض الغدیر، علامه مناوى شافعى، شرح جامع الصغیر، سیوطى، چاپ دارالفکر، ج۵، ص۵۸، شماره ۶۴۴.
۱۲. فیضالغدیر، مناوى، ج۵، شماره ۷۳۸۴؛ حاکم نیشابورى در تاریخ نیشابور.
۱۳. العرفالوردى فى اخبار المهدى، سیوطى، ج۲، باب اخبار مهدى.
۱۴. کنزالعمال، علامه متقى هندى، چاپ بیروت، ج۲، ص۳۲۵.
۱۵. همان.
۱۶. مسند امام احمد، ج۲، ص۸۳؛ مجمعالزوائد، هیثمى، ج۵، ص۲۱۸.
۱۷. رسائل خمسون، امام فخر رازى، چاپ مصر.
۱۸. مسند ابوداود طیالسى؛ شرح عقاید نسفى؛ شرح مقاصد، تفتازانى، ج۲، ص۲۷۵؛ در ضمن احادیث فوق در منابع دیگرى از جمله صحیح مسلم، ج۶، ص۲۱ و ۲۲، حدیث شماره ۱۸۴۹؛ حلیهالاولیاء، ج۳، ص۲۲۴ و تفسیر ابنکثیر، ج۱، ص۵۶۷ و مسند امام احمد، ج۳، ص۴۴۶ و ج۴، ص۹۶ نیز آمدهاند.
۱۹. فرائدالسمطین، حموینى شافعى، ج۲، ص۳۳۱.
۲۰. العرفالوردى، سیوطى، ج۲، باب اخبار مهدى، ص۱۶۶؛ الفتاوىالحدیثیه، ابن حجر هیثمى، ص۳۰.
موعود شماره ۲۲