پاسخ به تحریفهاى بریتانیکا در موضوع مهدویت
در سال1996 میلادى به شکل CD منتشر و در دسترس علاقهمندان به این دایره المعارف بزرگ قرار گرفت. دایره المعارف بریتانیکا علاوه بر داشتن مقالاتى در زمینه علوم تجربى داراى مقالاتى در زمینه علوم انسانى و علوم مذهبى نیز مىباشد. تهیه کنندگان این دایره المعارف در مورد معرفى امام زمان، عجلاللهتعالىفرجه، نیز مقالاتى را ارایه دادهاند. بررسى این مقالات نشان مىدهد که نویسندگان آنها اطلاع چندانى از موضوع مهدویت در اسلام نداشتهاند و در بسیارى از موارد، اطلاعات غلط و تحریف شده درباره ولى عصر، عجلاللهتعالىفرجه، به استفاده کنندگان از این دایره المعارف ارائه دادهاند. آنگونه که هر چند انسان خوشبین باشد، نمىتواند برخى از نادرستیها را در این مقاله نادیده انگارد. و جاى این پرسش باقى مىماند که چرا نویسندگان دایره المعارف، در این زمینه به منابع و مآخذ معتبر و مستند شیعه و سنى مراجعه نکردهاند. در حالى که عالمان و پژوهندگان شیعه از صدر اسلام تا به امروز کتابهاى ارزشمندى در موضوع مهدویت تدوین نمودهاند، و مقاله نویسان بریتانیکا مىتوانستند براحتى با حوزههاى علمى تشیع و مراکز تحقیقاتى در ایران و یا سایر نقاط جهان تماس برقرار نمایند و از آثار اصیل و منابع معتبر تشیع و تسنن بهره ببرند، و اطلاعات کاملى نسبتبه امر مهدویتبه دست آورند.
این مورد و دیگر موارد، از این دست، نشانگر آن است که نه تنها بسیارى از مستشرقان و اسلام شناسان غربى، بلکه مراکز مهم تحقیقى غرب نیز، در بررسى عقاید آئین تشیع و مکتب اهلبیت، علیهمالسلام، در پى آن نبودهاند که آنچه را مىنویسند، مستند به مراجع دست اول و مآخذ معتبر شیعه و سنى باشد. از این رو یک دانش پژوه و محقق مسلمان، براى دریافت معارف دینى و حتى تاریخى خود، نمىتواند به آثار تحقیقى و تجزیه و تحلیل غربیان، به چشم وثاقت و اطمینان بنگرد و به آنها مراجعه نماید، تا چه رسد به اینکه آنها را مبناى نگرش و دین باورى و تحقیق خود قرار دهد. در این نوشتار، ابتدا ترجمه دو مقاله تحت عناوین «آخر الزمان در مذاهب اسلام و زرتشت» و «مهدى»، از دایره المعارف بریتانیکا آورده شده و سپس به نقد و بررسى آنها خواهیم پرداخت. ذکر این نکته ضرورى است که پاسخ تمامى شبهات و اتهامات وارده در دو مقاله مذکور و دیگر موارد، در سخنان معصومین، علیهمالسلام، و آثار بزرگان و علماى تشیع، رضواناللهتعالىعلیهم، و حتى برخى از علماى اهل سنتبا بهترین شکل، موجود بوده و با مراجعه به آنها جاى هیچگونه تردید و ابهامى باقى نمىماند. بنابراین در این مقاله صرفا به جمع آورى و نقل پارهاى از این پاسخها اقدام شدهاست. امید آنکه این تلاش ناچیز، در کنار خدمات ارزشمند مرزداران عالم تشیع مورد لطف و رحمتحضرت بقیهاللهالاعظم، ارواحنافداه، قرار گیرد.
ترجمه مقالهها:
دکترینهاى مذاهب و اصول مذهبى
آخرالزمان در مذاهب غرب
اسلام و زرتشت
اسلام دینى نیست که در آن ظهور منجى انتظار برود، و جایى براى مسیح نجاتبخش در آن وجود ندارد. با این همه به طور تدریجى و شاید تحت تاثیر مسیحیت عقیده به یک اعاده کننده آخر الزمانى ایمان از نسل پیامبر و یا به عنوان عیساى رجعت کننده در آن مطرح گردیده که معمولا از او به نام مهدى یاد مىشود، که به معناى کسى است که به طور الهى هدایتشده است. بعد از ظهور عیسى، روز قیامتشروع مىشود. خوبها وارد بهشت و شریران به داخل جهنم خواهند افتاد. بهشت و جهنم داراى مراحل مختلفى براى مجازات خوبى و بدى مىباشد. دوره قبل از پایان جهان به صورت بدبینانهاى مورد نگرش قرار گرفتهاست. خداوند، خودش جهان بدون خدا را ترک و رها خواهد کرد. کعبه (زیارتگاه بزرگ و مقدس جهان اسلام) ناپدید خواهد شد. نسخههاى قرآن تبدیل به اوراق خالى مىشود و کلمات آن از خاطرهها محو مىگردد. پس آن گاه پایان فرا مىرسد.
در اسلام اهل سنت تمام این موضوع بیشتر به صورت افسانهآمیز بیان شدهاست تا به صورت یک اصل مسلم مذهبى. البته تمام مسلمانان متعصب (۱) به آمدن یک اعاده کننده نهایى ایمان، اعتقاد دارند. در زمانهاى بروز بحران و اضطرابات سیاسى یا مذهبى، توقع براى ظهور مهدى افزایش یافته و موجب قیام تعداد زیادى از کسانى که خود را مهدى مىخوانند، شدهاست. بهترین نمونه آن «محمد احمد» مهدى سودانى است که در سال ۱۸۸۱ م. شورشى را بر علیه دولت مصر بر پا کرد و بعد از چندین پیروزى پى در پى، دولت مهدى را به وجود آورد و تا سال ۱۸۹۸ م. که توسط فرمانده ارتش انگلیس به نام «کیچینیر» (KITCHENER)، در سودان شکستخورد، دوام آورد.
در آیین مسلمانان شیعه (که به واگذارى رهبریت روحانى در خانواده على، علیهالسلام، پسر عمو و داماد محمد، ، صلىاللهعلیهوآله، اعتقاد دارند) نظریه مهدى، بخش اساسى اعتقادات آنها را تشکیل مىدهد. در میان شیعیان اثنى عشرى که اصلىترین گروه شیعیاناند، اعتقاد بر این است که مهدى منتظر، امام یا رهبر مذهبى دوازدهم است که مخفى شده و از مکان پنهان خود مجددا ظاهر خواهد شد. عقیده به مهدى در ایجاد مذاهب جدید و یا فرقههاى شیعه نیز نقش داشتهاست. به عنوان مثال، مىتوان از اعتقاد دروزىها نام برد که معتقدند «الحکیم» خلیفه مصرى سلسله فاطمیون (که در سالهاى996 1021 م. سلطنت کرد) و تصور مىشود آخرین نماینده الهى پیامبر باشد، در آخرالزمان (هزار سال بعد از ظهورش در اواخر قرن نهم) باز خواهد گشت تا حکومتخود را بر تمام جهان بر پا کند. دیگر چهرههاى منجیان اسلامى عبارتند از: میرزا غلام احمد، بنیان گذار فرقه احمدیه [ قادیانى] که در اواخر قرن نوزدهم خود را به عنوان مسیح و مهدى معرفى کرد. و همین طور میرزا على محمد شیرازى در ایران که بنیانگذار مذهبى بود که بعدا به نام هائیتشناخته شد. او در سال ۱۸۴۴ م. اعلام کرد که باب (دروازه) مىباشد. این اعلام مصادف با هزارمین سالگرد غیبت امام دوازدهم بود.
آئین زرتشتى، مذهبى استبا یک افق کاملا آخرالزمانى;زیرا تاریخ جهان در این مذهب میدان جنگى است که در آن نیروهاى روشنایى و خوبى، با نیروى ظلمت و بدى مبارزه مىکنند. اگر چه عقیده به یک فرد مشخص نجاتبخش جنبه اساسى در نظام زرتشتى ندارد با این وجود چنین فردى حتما قیام خواهد کرد.
گفته شده است دولت زرتشت، پیامبر ایرانى (قرن ششم قبل از میلاد) در پایان تاریخ چهار مرحلهاى جهان که هر دوره آن ۳۰۰۰ سال به طول مىکشد گشوده خواهد شد و به فاصله هر ۱۰۰۰ سال، سه نجاتبخش دیگر که از پسران زرتشت محسوب مىشوند و بعد از مرگ وى به دنیا خواهند آمد، در پى وى ظاهر خواهند شد، آخرین آنها سوشیانز ( SOSHYANS) و یا سائوشیانت (SAOSHYANT) نام دارد که در پایان جهان ظاهر خواهد شد و خداوند وظیفه بر پایى آخرین حکومت جهان و رستاخیز مردگان را بر عهده وى خواهد گذاشت.
مهدى
واژه عربى: به معنى شخصى که به طور الهى هدایتشدهاست. و در آخرالزمانشناسى اسلامى عبارت است از منجى که انتظار ظهورش مىرود و زمین را از عدالت و برابرى پر خواهد کرد. دین راستین را اعاده خواهد نمود و در طى یک دوره کوتاه طلایى که هفت، هشت و یا نه سال تا قبل از پایان جهان طول خواهد کشید، راهنمایى مردم را بر عهده خواهد گرفت. قرآن (کتاب مقدس اسلامى) اشارهاى به او ندارد و به هیچ حدیث (گفته منسوب به محمد پیامبر، صلىاللهعلیهوآله) قابل اعتمادى نیز در مورد مهدى نمىتوان استناد کرد. بسیارى از علماى متعصب سنى اعتقاد به مهدویت را زیر سؤال مىبرند. اما این اعتقاد، بخش ضرورى اصول عقاید شیعیان مىباشد.
به نظر مىرسد عقیده به مهدى در دورههاى اغتشاش و عدم امنیت مذهبى بر تحولات سیاسى اوایل اسلام (قرنهاى هفتم و هشتم میلادى) رواج یافته باشد. {mospagebreak}
شاید مختار بنابو عبیده ثقفى، رهبر شورش مسلمانان غیر عرب در عراق، در سال686 م. اولین کسى باشد که از این نظریه براى نگهداشتن یاران خود در کنار یکى از پسران على، علیهالسلام، (داماد پیامبر، صلىاللهعلیهوآله) به نام محمد بن حنفیه، استفاده کرد. حتى بعد از مرگ محمد بن حنفیه نیز این اعتقاد ادامه یافت. ابوعبید [مختار] فکر مىکرد که مهدى یا همان محمد حنفیه زنده مانده است و در معبد خود در حالت پنهانى (غیبت) زندگى مىکند. و مجددا ظاهر خواهد شد تا دشمنان خود را نابود کند، در سال ۷۵۰ م. انقلابیان عباسى از پیشگوییهائى که در آن هنگام درباره آخرالزمان رایجبود، استفاده کردند. این پیشگوییها مىگفت که مهدى از خراسان که در مشرق قرار دارد، قیام خواهد کرد و پرچمهاى سیاهى را حمل مىکند.
اعتقاد به مهدى در هر زمان که بحرانى رخ مىدهد، مورد تاکید قرار مىگیرد، بنابراین بعد از جنگ «لاس ناواس دو تولوسا» .DE) TOLOSA) (LAS NAVAS در سال ۱۲۱۲ م. که بیشتر خاک اسپانیا از دست اسلام خارج شد. مسلمانان اسپانیایى حدیثى را بین خود، رد و بدل مىکردند که منسوب به پیامبر، صلىاللهعلیهوآله، بوده و پیشگویى مىکرد که اسپانیا مجددا توسط مهدى فتح خواهد شد. در هنگام تصرف مصر توسط ناپلئون نیز شخصى ادعا کرد که مهدى است و در دوره کوتاهى در مصر سفلى ظاهر شد. از آنجایى که مهدى اعاده کننده قدرت سیاسى و خلوص دینى اسلام است، در جامعه اسلامى این عنوان مورد ادعاى انقلابیون قرار کرفته است. بویژه شمال آفریقا شاهد تعدادى از این مدعیان، به نام مهدى بوده است. مهمترین آنها«عبیدالله» مؤسس سلسله فاطمیون (در سال909 م.) است. «محمدبن تومرت» بنیانگذار نهضت المهاد در «موروکو» در قرن دوازدهم میلادى و «محمد احمد مهدى سودانى» که در سال ۱۸۸۱ م. بر علیه دولت مصر، شورش کرد نیز از این جملهاند.
پاسخ به اشتباهات و انحرافات:
اینک به نحو اجمال و اختصار به پاسخ اشکالات فوق مىپردازیم.
نویسندگان مقالات مزبور معتقدند: «اسلام دینى نیست که در آن ظهور منجى انتظار برود و جایى براى مسیح نجاتبخش در آن وجود ندارد».
براى پاسخ مىگوییم:
اسلام دینى است که اساس تعلیمات خود را برتذکرات فطرى پایه گذارى کرده، و از فطرت انسانها به عنوان گنجینه عظیمى از ودیعههاى الهى بهره برده و آن را پشتوانه اصول معارفى و تربیتى خود قرار داده است. یکى از اصول غیر قابل انکار فطرى که همواره در طول تاریخ بشرى توسط ادیان و مذاهب تکرار شده، موضوع فرارسیدن روز موعودى است که عموم رسالتهاى آسمانى با همه ابعادشان اجرا شوند و پس از رنجهاى طولانى و نگرانیهاى جا نفرسا، انسانیت مسیرى مطمئن و قرارگاهى مجهز براى تلاشهاى آرمانى خود بیاید. شهید «صدر» (2) در این زمینه مىگوید:
انتظار آیندهاى اینچنین، تنها در درون کسانى که با پذیرش ادیان، جهان غیب را پذیرفتهاند راه نیافته، بلکه به دیگران نیز سرایت کرده است. تا آنجایى که مىتوان انعکاس چنین باورى را در مکتبهایى که جهتگیرى اعتقادى شان، با سر سختى، وجود غیب و موجودات غیبى را نفى مىکند، مشاهده کرد.
براى مثال، در ماتریالیسم دیالکتیک که تاریخ را بر اساس تضادها تفسیر مىکند نیز روزى مطرح است که تمامى تضادها از میان مىرود و سازش و آشتى حکمفرما مىگردد.
بدین سان مىبینیم که تجربه درونى که بشریت در طول تاریخ در مورد این احساس داشته، درمیان دیگر تجربههاى روحى، از گستردگى و عمومیتبیشترى برخوردار گردیده است.
دین اسلام نیز در عین حال که به این احساس روحى همگانى، استوارى مىبخشد; با تاکید بر این عقیده که زمین همانگونه که از ظلم و بیداد پر شود; از عدالت و دادگرى آکنده خواهد گشت، به این احساس، ارزش عینى بخشیده و جهت فکرى باورمندان به این اعتقاد را، به سوى ایمانى به آینده روشن، متوجه مىسازد. نگاهى به ادبیات مذهبى در ادیان الهى و حتى آیینهاى بشرى نشان دهنده اعتقاد دیرینه انسانها به روز موعود است که در آن عدالتبه دست مصلحى جهانى، در سرتاسر آفاق گسترده مىشود. تکرار اصل ظهور یک منجى و نیاز به آن، دلیلى بر فطرى بودن این احساس است.
اعتقاد به ظهور یک منجى موعود نه فقط در دین مسیحیتبلکه در دیگر ادیان الهى و یا حتى آئینهاى بشرى مورد بحث و تاکید قرار گرفته است. به عبارت دیگر این امر یک اعتقاد فطرى است که در طول تاریخ بشرى توسط سفیران الهى پیوسته تذکر داده شده است. (۳) اما ویژگى اسلام به عنوان آخرین دین الهى در این است که جزئیات این امر را نیز مورد بحث قرار مىدهد و ریشههاى فطرى بودن عقیده به مهدویت را نیز بیان مىکند.
محمد بن یعقوب کلینى (م ۳۲۸ ق.) در کافى به اسناد خودش از حمران بن اعین، از ابوحمزه از امام باقر، علیهالسلام، نقل مىکند که فرمود:
اخذ الله المیثاق على النبیین و قال الستبربکم؟ قالوا بلى و ان هذا محمدا رسولى و ان علیا امیرالمؤمنین و الاوصیاء من بعده، علیهمالسلام، و لاه امرى و خزان علمى و ان المهدى، علیهالسلام، انتصر به لدینى و اظهر به دولتى و انتقم به من اعدائى و اعبد به طوعا و کرها قالوا اقررنا ربنا و شهدنا. (۴)
خداوند از پیامبران میثاق و پیمان گرفت و فرمود: آیا من پروردگار (مالک) شما نیستم؟ گفتند آرى، سپس فرمود و اینکه این محمد، صلىاللهعلیهوآله، رسول من است و على، علیهالسلام، امیرالمؤمنین و جانشینان بعد از او، علیهمالسلام، ولى امر من (و اولى به تصرف) و خزانه داران علم من هستند و همانا بوسیله مهدى، علیهالسلام، دین خود را یارى مىکنم و دولتخود را توسط او نمایان مىسازم، و با او از دشمنانم انتقام مىگیرم و بوسیله او با گردن نهادن یا اکراه، پرستیده مىشوم. گفتند اى پروردگار ما، اقرار کردیم و گواه هستیم.
این روایت نشان مىدهد در عوالم قبل از این عالم هنگامى که خداوند میثاق توحید را از پیامبران اخذ مىکرد، میثاق ولایت چهارده معصوم را نیز از آنها اخذ کرد. این اخذ میثاق در روایتهاى متعددى در مورد تمام انسانها وارد شده است. (۵)
نویسنده مقالات بریتانیکا در مورد مهدى، علیهالسلام، ادعا کرده است که عقیده به مهدى در دورههاى اغتشاش و عدم امنیت مذهبى و تحولات سیاسى اوایل اسلام (قرنهاى هفتم هشتم میلادى) رواج یافته است.
با توجه به آنچه در مورد فطرى بودن اعتقاد به ظهور منجى گفته شد، رواج اعتقاد به مهدى، در دورههاى اغتشاش و عدم امنیت مذهبى و سیاسى، نه تنها تردیدى در اصل مهدویت ایجاد نمىکند بلکه تاکید دیگرى بر فطرى بودن آن است. زیرا امور فطرى هنگامى ظهور و بروز پیدا مىکنند که انسان با مشکلات و مصائب شدیدى روبرو مىگردد. در آن هنگام که کشتى آسیب دیده در دل دریاى طوفانى دچار امواج مىشود مسافران کشتى هر لحظه خود را در ورطه غرق شدن مىبینند، براساس فطرت، ناخودآگاه متوسل به یک نجاتدهنده مىشوند که مىتواند آنها را نجات دهد و شروع به دعا براى نجات خود مىنمایند. در صحنه اجتماعى نیز هر گاه امنیت و عدالت در جامعه دستخوش آسیب گردد همان یادآورى فطرى باعث مىشود افراد جامعه به وجود منجى که مىتواند امنیت و عدالت را برقرار کند، متوسل گردند. و انتظار ظهور چنین شخصى را در دل بپرورانند.
البته در چنین مواقعى همواره افرادى وجود دارند که بنابر دلایل مختلف مانند حس جاهطلبى، دخالتبیگانگان و یا حتى انگیزه اصلاح اجتماعى، خود را به نام همان منجى موعود مىنامند، و مقام وى را مدعى مىشوند. در حقیقت هنگامى کالاى تقلبى رواج پیدا مىکند که نوع اصیل آن نیز وجود داشته باشد. و اگر طلایى وجود نداشت کسى نیز به عرضه طلاى تقلبى اقدام نمىکرد. بدیهى است که از نظر شیعیان تمامى ادعا کنندگان ذکر شده در مقالات بریتانیکا غیر واقعى و دروغین مىباشند. زیرا همگى آنها علاوه بر نداشتن علایم امامت، نتوانستند به صورت جهانى به گسترش عدالت اقدام نمایند.
{mospagebreak}
نویسنده مقاله بریتانیکا مدعى است که قرآن، کتاب مقدس اسلامى اشارهاى به او یعنى مهدى، علیهالسلام، ندارد و به هیچ حدیث قابل اعتمادى، یعنى گفته منسوب به محمد، صلىاللهعلیهوآله، نیز در مورد مهدى نمىتوان اشاره کرد!!
مراجعه به برخى آیات قرآن بطلان این ادعا را نشان مىدهد، که از جمله مىتوان به آیات ذیل توجه نمود:
هو الذى ارسل رسوله بالهدى و دین الحق لیظهره علىالدین کله و لو کره المشرکون. (۶)
او همان خدایى است که رسولش را با هدایت و دین حق فرستاد تا آن را بر تمام ادیان غلبه و چیرگى دهد، هر چند که مشرکان ناخوش داشته باشند.
هو الذى ارسل رسوله بالهدى و دین الحق لیظهره علىالدین کله و کفى بالله شهیدا. (۷)
او همان خدایى است که رسول خود را با هدایت و دین حق فرستاد تا اینکه آن را بر تمام ادیان چیرگى و غلبه دهد و خداوند براى شهادت کافى است.
یریدون لیطفئوا نور الله بافواهم و الله متم نوره و لو کره الکافرون. (۸)
مىخواهند تا نور خدا را با دهانهایشان فرو نشانند، در حالیکه خداوند تمام کننده نور خود خواهد بود هر چند که کافران ناخوش داشته باشند.
به صراحت این آیات دین اسلام به رغم خواسته کافران و مشرکان باید بر تمام ادیان جهان چیره شود و این هدف و اراده خداى متعال است. باید از مدعیان پرسید آیا تاکنون چنین اتفاقى در جهان افتاده است؟ و اسلام بر همه ادیان غالب و چیره گشته یا هنوز باید براى تحقق این فرموده خداى متعال در انتظار بود و چشم به راه آنکس که رسول خدا، صلىاللهعلیهوآله، به وى بشارت داده، که این کار به دست تواناى او انجام خواهد شد.
انسان در شگفت مىشود که چگونه حقایق نادیده انگاشته شده و افرادى که گویا از همان مصادیق بارز مخالفان در آیات فوق هستند به کتمان یکى از بر جستهترین و بارزترین عقاید اسلامى که توسط رسول خدا بیان شد، پرداختهاند. روایات منقول از رسول خدا، صلىاللهعلیهوآله، در امر قیام «مهدى، علیهالسلام» از منابع سنى و شیعى، افزون بر صدها حدیث است که در صدها کتاب و اثر، آمده است.
قیام حجتحق در آخرالزمان تا آنجا قطعى است که اهل سنت از رسول خدا، صلىاللهعلیهوآله، نقل کردهاند که فرمود:
من انکر خروج المهدى فقد کفر بما انزل على محمد، صلىاللهعلیهوآله. (۹)
هر کس قیام مهدى را انکار کند همانا بر آنچه بر محمد، صلىاللهعلیهوآله، نازل شده، کفر ورزیده است.
روایات انبوهى که بسیارى از آنها فوق حد تواتراند از طریق اهل سنت در قیام مهدى، علیهالسلام، از سوى رسول خدا، صلىاللهعلیهوآله، نقل شده که از آن جمله است:
لو لم یبق من الدنیا الا یوم واحد لطول الله عز و جل ذلک الیوم حتى یبعث فیه رجلا من ولدى اسمه اسمى. (۱۰)
اگر از عمر جهان جز یک روز باقى نمانده باشد خداوند بزرگ آن روز را طولانى خواهد کرد تا اینکه برانگیزد در آن روز مردى را از فرزندانم که نام او نام من است.
المهدى حق و هو من ولد فاطمه. (۱۱)
مهدى حق است و او از فرزندان فاطمه، علیهالسلام، است.
در مجلدات اول و دوم از دوره پنج جلدى «معجم احادیث الامام المهدى» بیش از پانصد و چهل حدیثبه نقل از رسول خدا، صلىاللهعلیهوآله، آمده است که بیشتر آنها از طریق اهل سنت روایتشده است. منابع و مآخذ دو مجلد ۴۰۸ کتاب و رساله مىباشد که حدود بیست اثر از آنها از شیعه و همگى مآخذ دیگر از اهل سنت است. در این آثار انبوه ویژگیهاى فروانى از «مهدى، علیهالسلام» و قیام و نهضت جهانى او ترسیم شده است.
نکته مهمتر آنکه امر قیام مهدى در آخرالزمان تا آن پایه قطعى بوده که اهل سنت آثار مستقل در موضوع «مهدى». قیام او نگاشتهاند. از جمله در خلال «کتابنامه امام مهدى» نوشته على اکبر مهدىپور که بیش از دو هزار اثر تالیف شده در باب مهدویت را معرفى نموده، هفتاد نوشته مستقل از اهل سنت نیز شناسانده شده است. هم چنین مؤلف این اثر، در مقدمه خود مىنویسد:
هم اکنون بیش از یکصد جلد کتاب مستقل، از علماى اهل سنت در دست داریم که پیرامون آن موعود جهانى، نگارش یافته است. (۱۲)
در «کتاب خورشید مغرب»، تالیف محمد رضا حکیمى نیز بیش از چهل اثر از این دست گزارش شده که از آن جملهاند:
– البرهان فى علامات مهدى آخرالزمان، على بنحسامالدین معروف به متقى هندى (۹۷۵ ق.).
– البیان فى اخبار صاحب الزمان، محمد بن یوسف گنجى شافعى (۶۵۸ ق.).
– العرف الوردى فى اخبار المهدى، جلالالدین سیوطى (۹۱۱ ق.).
– صفهالمهدى، ابونعیم اصفهانى (۴۳۰ ق.).
– عقدالدرر فى اخبار المنتظر، یوسف بن یحیى بن شافعى (قرن هفتم). (۱۳)
– احقاق الحق و ازهاق الباطل، مجلد سیزدهم، مجموعهاى از روایات اهل سنت و از منابع ایشان است در اینکه ائمه، علیهمالسلام، دوازده نفرند. و ویژگیهاى دوازدهمین امام، علیهالسلام.
– « احقاق الحق» مجلد چهاردهم، نیز مجموعهاى است از روایات از طریق اهل سنت در تفسیر آیات قرآن کریم که مربوط به اهل البیت، علیهمالسلام، و از جمله مهدى، علیهالسلام، مىباشد.
پىنوشتها:
۱. ORTHODOX
۲. امام مهدى حماسهاى از نور، ص14-13.
۳. ر.ک: امام مهدى حماسهاى از نور، ص14-13.
۴. تفسیرالبرهان، ج2، ص47، ذیل آیه ۱۷۲، سوره اعراف.
۵. براى مصادر فراوان دیگر، رک: مدرک یاد شده ص46 51، بحار الانوار، ج25، ص1 تا۳۶.
۶. سوره توبه (۹)، آیه33.
۷. سوره فتح (۴۸)، آیه ۲۸.
۸. سوره صف (۶۱)، آیه ۸.
۹. احقاق الحق، ج13، ص213، به نقل از ابنحجر عسقلانى در لسان المیزان، ج5، ص130، چاپ حیدرآباد.
۱۰. معجم احادیث الامام المهدى، ج1، ص142-143، به نقل از یازده اثر از اهل سنت.
۱۱. معجم احادیث الامام المهدى ج1، ص136-141، به نقل از ۵۰ کتاب از اهل سنت که برخى از آنها، صحاح و مسندهاى ایشان است.
۱۲. ج1، ص9، ج2، صص،۸۲۸ -۸۲۹.
۱۳. براى خصوصیات چاپى آثار همانند دیگر ر.ک: معجم احادیث الامام المهدى ج2، ص46-49.
مجله موعود شماره ۱۹