حدیث نیاز

فاطمه رهبرى شندى

یا اباصالح المهدى، ادرکنى و لا تهلکنى

اى مهدى محمد، صلى الله علیه وآله!

هر دو یادگار رسول، صلى الله علیه وآله، مگر جز تو بودند؟

قرآن ناطق «تویى » و عترت باقى هم، تنها «تو».

کنون چه شده ست دیده دل را، که «قرآن ناطق » را نمى بیند و «عترت باقى » را نیز، نمى یابد؟…

اى فرزند «على عظیم »، علیه السلام!

سکوت پرمعنایت، سکوت «على »، علیه السلام، را تفسیر مى کند و صبرت، عظمت صبر او رامتجلى مى سازد.

اى تمامى عدالت، صاحب ولایت و مصدر جهانى حکومت!…

کنون این دست ما و التماس بیعت!… (عجل على ظهورک)

اى یوسف «زهرا»، سلام الله علیها!

مگر ریسمان ستم، به واسطه جهل عوام تواند که دو دست غیرت جوانمردان را به زنجیر کشد;خانه امید نبوت را به آتش کشد; به مسمار قساوت، مهبط وحى (۱) را از «خون خدا» گلگون کندو فرزند «ولى حق » را نیامده، قربانى کند!؟

مى دانم که همیشه آزارت مى دهد. آخرین فریاد جگرخراش مادرى در میان آتش در و دیوارکه:

«یا مهدى!…»

اى جان جانان «حسن »، علیه السلام!

تو زیباترین تجلى حسنى و امین ترین وارث بر کمال عقل «حسن »، علیه السلام.

چه زیبا همچو «حسن »، شجاعت را به نجابت آمیخته اى.

اى وارث «خون خدا»!

«حسین »، آغازگر نهضت بود…

از آن روزى که امام، علیه السلام، خون «اصغرش » را به آسمان هدیه فرستاد، خون «پسر» در آسمانها و خون «پدر» بر زمین سرخ کربلا، غوغا مى کند.

اى منتقم خون خدا!

«حسین » آغاز کرد…، تو کى پایان خواهى بخشید؟…

اى حقیقت عاشقانه ترین سجده ها!

زیباترین جلوه هاى هستى، لحظه اى است که «بقیه الله »، در سجده «الله »، سر تعظیم فرود مى آورد.

اى وارث سجده هاى هر دو «على » (۲) !

آنان را که توفیق نظاره سجود تو در نماز، حاصل شد; زان پس به شرم نشستند از هرچه سجده انسانى، که پیش از آن بر کره خاک دیده بودند…

اى یگانه «علم و حکمت »!

تو وارث «شهر علم » و «دروازه آنى ». تو وارث علوم انبیا و «شکافنده » آنى!

اى سیره ات همه بر مبناى حکمت!

«علوم حقیقت » و «حقیقت حکمت » را، بر قلب ما مستولى ساز!

اى حافظ استوار مکتب «صدق »!

دین آباء تو با «صداقت » قوام یافت و صداقت محض نیز، تنها «تشیع » متجلى است…

رهروان مکتب خود را از شر دو طایفه گمراه، در امان دار:

«عالمان بى عمل و جاهلان مقدس مآب » (۳) اى عظیم تمثال «حلم »!

درس حلم و کظم «موسوى » را به ما و همکیشانمان بیاموز تا بدانیم که تنها دشمنان تو شایسته غضب اند، و نه دوستان!

اى تجلى محض «رضا»!

خدا هم در خیل بندگانش – پس از على بن موسى الرضا، علیه السلام – هرگز «رضایى » دوباره چون تو ندید.

«رضا»یى که هرلحظه، شقاوت دنیا را دید; چشم حیا برهم نهاد و شاید، تنها در دل گریست، اماگفت: «الهى; رضا برضائک، صبرا على بلائک، فاغث یا غیاث المستغیثین!».

اى متصل به دریاى جود «جواد»!

چشم دل را از هرچه سراب دنیاست، ناامید کن تا ببیند که سرچشمه زلال جود و سخاوت، به دست کیست!

اى روح هدایت «هادى »، علیه السلام!

دگر دل را طاقت دیدن اینهمه «ضلالت » نیست… دست افتادگان، همه برگیر.

اى فرزند حسن «زکى »، علیه السلام!

شاید کسى همچو پدر، هرگز ترا نشناخت; صاحب لشکرى که خود آرزوى سربازى سپاه تو بردل داشت… سپاهش به سپاه مخلص تو، متصل باد.

یا «اباصالح المهدى »(عج)!

چه بگویم با تو، که ناگفته، همه را مى دانى…; سوز حزین دل را تنها تو دریابى!

بدان که من هم به تو اقتدا مى کنم آنگاه که براى فرج خویش، مى خوانى:

«امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء».

پى نوشتها:
۱. ساحت مقدس، سینه فاطمه زهرا، سلام الله علیها، که به واسطه فرو رفتن میخهاى در مجروح شد.
۲. على بن ابى طالب، علیه السلام، و على بن الحسین، «سجاد»، زین العابدین، علیه السلام.
۳. امام جعفر صادق، علیه السلام، فرمودند: «دو طایفه کمر مرا شکستند: «عالمان بى عمل و جاهلان مقدس مآب ».

 

ماهنامه موعود شماره ۱۲

همچنین ببینید

همه خوبی‌ها

همه خوبی‌ها برای او

هزاران مرتبه قلب‌ها و عکس‌العمل‌های بی‌شیله پیله جوانان را تجربه کرده‌ام،  , همه خوبی‌ها برای …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *