گفت وگو با محمد على مجاهدى (پروانه)

اشاره :
بسیارند پژوهشگران، نویسندگان، ادیبان، شاعران، سخنوران و هنرمندانى که خاموش و گمنام اما عاشق و دلباخته، عمر خود را وقف برافروختن چراغ انتظار در شبستان »غیبت« نموده اند. اگر چه این گروه در نزد مولا و صاحبشان شناخته شده اند، اما حیف است که جامعه مهدوى ما کسانى را که سالها به عشق امام مهدى(ع) قلم زده و یا اثرى را خلق نموده اند، نشناسد. از این رو بر آن شدیم که در هر شماره موعود، گفت وگویى داشته باشیم با یکى از این عزیزان. امید که مقبول حضرتش واقع شود.
این بار به سراغ شاعر خوب مهدوى استاد محمدعلى مجاهدى متخلّص به »پروانه« رفتیم؛ کسى که هم شعرهاى زیبایى را در غم فراق و شوق و حال مولایش سروده و هم مجموعه شعرهاى ارزشمندى را در این زمینه گردآورده است.
استاد مجاهدى در سال ۱۳۲۲ در قم به دنیا آمدند، پدر ایشان علامه نستوه مرحوم آیت اللَّه میرزا محمد مجاهدى تبریزى است. وى تحصیلات ابتدایى و متوسطه را در زادگاهش به پایان برد و پس از اخذ مدرک کارشناسى حقوق قضایى چند سالى به تحصیل علوم حوزوى پرداخت و سپس به بررسى متون منظوم پارسى و تحقیق درباره شعر آیینى و تجزیه و تحلیل مؤلفه هاى آن سرگرم شد و هم اکنون نیز در همین وادى قلم مى زند.
از آقاى مجاهدى که در حال حاضر به عنوان مدیر »انجمن شعر و قصه استان قم« فعالیت مى کنند تاکنون قریب به ۲۵ اثر تألیفى و گردآورى در قلمرو شعر و ادب فارسى عرضه شده که از آن میان فغان دل (مجموعه اشعار حسینعلى بیک شرر فرزند آذربیگدلى)، تذکره سخنوران قم، محفل روحانیان (تذکره علماى شاعر) گنجینه اسرار عمال سامانى، شکوه شعر عاشورا، سیماى مهدى موعود(ع) در آئینه شعر فارسى و تذکره شعراى مرثیه سرا در زبان فارسى قابل ذکر است.
تدارک مجموعه هاى شعرى در موضوعات مختلف آئینى از جمله فعالیتهاى خوب پژوهشى ایشان است.
با آرزوى موفقیت روزافزون براى ایشان گفت وگوى زیر را با هم مى خوانیم:

یکى از کارهاى خوب شما تهیه مجموعه هاى شعرى در موضوعات مختلف آیینى بوده است، بفرمائید تا کنون در این زمینه چه مجموعه هایى به انتخاب شما چاپ و منتشر شده است؟
مجموعه شعر بقیع، گنجینه نور، یک قطره از دریا، یاس کبود، دریاى شعله ور، آه عاشقان در فراق موعود(ع)، خوشه هاى طلایى، گریه اشک، بال سرخ قنوت و…

به قرار اطلاع در دو ساله اخیر دو اثر از شما به عنوان کتاب سال و اثر ممتاز برگزیده و معرفى شده است، لطفاً در این باره توضیح دهید.
کتاب شکوه شعر عاشورا در زبان فارسى در سال ۱۳۸۰ به اتفاق آراى داوران کنگره سراسرى شعر عاشورا در شیراز به عنوان کتاب عاشورایى سال برگزیده شد و کتاب سیماى مهدى موعود در آیینه شعر فارسى در سال ۸۱ توسط گروه داوران چهارمین جشنواره کتاب سال ولایت، به عنوان اثر ممتاز در زمینه شعر مهدوى معرفى گردید.

در اثر تحقیقى سیماى مهدى موعود در آیینه شعر فارسى به چه موضوعاتى پرداخته اید؟
این اثر در هفت بخش سامان یافته است. در بخش اول ضمن سیرگذرایى در قلمرو شعر آیینى، نمونه هایى از آثار ارزشى طلایه داران شعر فارسى معرفى شده است. در بخش دوم با گلگشتى در آفاق شعر مناقبى، ضمن بررسى پیشینه شعر مناقبى در زبان فارسى و معرفى چهره هاى مطرح در این مقوله شعرى، نمونه هایى از آثار ضد ارزشى شاعران ستایشگر دربارى و آثار ارزشى ستایشگران آیینى ارایه شده است. بخش سوم به موضوع مهدویت در پیشینه شعر فارسى پرداخته است. در بخش چهارم با سیرى در گستره شعر مهدوى موضوعاتى که در این نوع از شعر آیینى مطرح بوده و هست مورد بررسى قرار گرفته اند از قبیل: معرفى مهدى موعود(ع) به عنوان تنها مصلح جهانى، به تصویر کشیدن ولایت تکوینى حضرت ولى عصر(ع)، و تبیین رسالتهاى جهانى حضرت ولى عصر(ع) که در هفت موضوع جداگانه و در عین حال مرتبط با یکدیگر نشان داده شده است. این موضوعات عبارتند از: مبارزه بنیادى و فراگیر با بیداد و بیدادگران در عرصه جهانى، رویارویى تمام عیار باکفر جهانى و ایادى آنها، برقرارى نظام قسط و عدل واقعى در گستره جهان، تحقق جهان شمولى دین مقدس اسلام و احیاى ارزشهاى دینى، برقرارى حکومت جهانى اسلام و حاکمیت فرهنگ اسلامى و رسوایى متمهدیان و داعیه داران مهدویت نوعى و معرفى دجالان. در بخش پنجم به انواع شعر مهدوى در زبان فارسى پرداخته ایم و آنها را هم از نظر درونى و محتوایى و هم از جهت شاکله بیرونى و ساختارى بررسى کرده ایم. در پایان این بخش هم در مورد هر یک از انواع شعر مهدوى نمونه هایى ارایه شده است. در بخش ششم (بایدها و نبایدهاى شعر مهدوى) در زبان فارسى مورد بررسى قرار گرفته و بخش پایانى کتاب با نمونه هایى از شعر مهدوى معاصر سامان یافته است.

لطفاً درباره »بایدها« و »نبایدها«ى شعر مهدوى توضیح بیشترى ارایه دهید:
اگر بخواهیم به صورت گذرا و فهرست وار، از »بایدهاى شعر مهدوى« نام ببریم ناگزیریم از مؤلفه هایى همانند: بیان حسّى و عینى، زبان ساده و صمیمى، تصویرگرایى، استفاده از اوزان جدید عروضى، بهره گرفتن از قالبهاى نو، استفاده از ردیفهاى پیامدار و گویا، رویکرد جدى به آرایه هاى لفظى و معنوى نوینى که در شعر امروز مطرح است، روایت جزء به جزء احیاى ارزشها، غناى محتوایى، رعایت ادب کلامى، طبقه بندى موضوعى و بالاخره آشنایى با فنون نقد شعر آیینى یاد کنیم و مقوله هاى بسیارى نیز در (نبایدهاى شعر مهدوى) مطرح است که از مهم ترین آنهاست: رسالت مخاطبان را به دست فراموشى نسپردن و آنان را در تکمیل معنوى شعر سهیم دانستن، پرهیز از القاى مستقیم پیام شعر، پرهیز از تقلید و تکرار مقوله هاى نخ نما شده، پرهیز از گذشته گرایى و احیاى سنتهاى غیر کارآمد قدیمى، پرهیز از دشوارگویى و فضل فروشى، پرهیز از روى آوردن به مقوله هاى ضد ارزشى که بار منفى و جنبه بدآموزى دارند، پرهیز از واگویى مطالب واهى و خرافى و غیر مستند، پرهیز از غوطه ور شدن در مقوله هاى باستانى و بازآفرینى نمادهاى تاریخى، پرهیز از به کارگیرى برخى از اوزان عروضى شعرى که بدآهنگ اند، پرهیز از انتخاب ردیفهاى شعرى که جنبه ویترینى دارند؛ ردیفهایى که اگر چه در بادى امر نظرهإ؛ را به طرف خود جلب مى کنند ولى حرفى براى گفتن ندارند و نمى توان بار محتوایى و معنوى شعر را بر دوش آنها گذاشت و بالاخره پرهیز از به کارگیرى آهنگها یا تصنیفهاى مبتذل در تدوین و ارایه سروده هاى مهدوى.

انگیزه شما از پرداختن ریشه اى به مقوله هاى مطرح در شعر آیینى، خصوصاً شعر مهدوى چیست؟

تا کنون تحقیق بایسته و جامعى پیرامون شعر آیینى در زبان فارسى و زیر مجموعه هاى آن صورت نگرفته است و ستمى که خواسته و یا ناخواسته در طول سده هاى گذشته تا کنون در مورد شعراى آیینى و آثار آنان اعمال شده نیاز به توضیح ندارد و شاید مهم ترین عاملى که موجبات این غفلت دیرپاى و فراگیر را فراهم آورده است، عدم شناخت صحیح از مقوله هاى مطرح در شعر آیینى باشد.
بسیارى از پژوهشگران فارسى زبان بر این باور بوده و هستند که شعر آیینى ما از قلمرو چندان گسترده اى برخوردار نیست و در دو مقوله »مناقبى« و »ماتمى« خلاصه مى شود؛ در حالى که بخش قابل توجهى از گنجینه ارزشمند شعر فارسى صبغه »آیینى« دارد.
دامنه شعر آیینى در زبان فارسى بسیار گسترده است. اگر مقوله هاى نیایشى، توحیدى، اخلاقى، پندى، حماسى، حکمى، عرفانى و اجتماعى اجازه ورود در عرصه شعر آیینى را داشته باشند – که دارند – و اگر این عناوین از جهات بسیارى ملهم از معارف اسلامى و آموزه هاى دینى باشد – که هست – کدام نقطه از گستره شعر فارسى را مى توان نشان داد که درسیطره این مفاهیم ارزشى نباشد؟! و کدام محدوده از قلمرو شعر فارسى را مى توان سراغ کرد که حضور شهروندان شعر آیینى را به رسمیت نشناسد؟! اگر مفاهیم کلیدى مطرح در شعر آیینى را – به معناى تعمیمى و نه اصلاحى آن – از شعر فارسى بگیریم؛ جز آثار معدودى صرفاً عاطفى و عاشقانه و تغزّل آمیز چه مطلب قابل ارایه اى باقى مى ماند؟! و اگر این مفاهیم بلند و ارزشى موجود در شعر فارسى را برگرفته و متأثر از تعالیم اسلامى ندانیم؛ کدام مأخذ معتبرى را در اختیار داریم تا در مقام اثبات مدعاى خود به آن استناد کنیم؟! مگر آن که بر مفاهیم متعالى و مشترک در ادیان آسمانى اصرار ورزیم که در این صورت نیز بر صبغه دینى این مفاهیم ارزشى پاى فشرده ایم و مفهوم تعمیمى شعر آیینى را پذیرفته ایم. اگر ما تاریخ شعر مکتوب فارسى را مرور کنیم؛ به دیر سالى شعر آیینى و گستره بى کران آن پى خواهیم برد و آن را در مقوله »مناقبى« و »ماتمى« محدود نخواهیم کرد.
با عنایت به مطالبى که عنوان شد، بایستى روزى این غبار غربت و مظلومیت از چهره شعر آیینى زدوده مى شد و تعریف جامع و مانعى از شعر آیینى در زبان فارسى ارایه مى گردید تا انگیزه هاى لازم را درشعراى جوان زمانه ما براى رویکرد جدى تر به مقوله هاى بسیارى که در قلمرو شعر آیینى مطرح بوده و هست، بیدار کند و من توفیق این خدمت را داشته ام که اولین گام را در این مسیر پر فراز و نشیب بردارم و تحقیقات خود را در زمینه شعر عاشورا و شعر مهدوى فقط در حد یک حرکت مشتاقانه و هدفمند در گشودن پنجره اى بر روى یک واقعیت تاریخى ارزیابى کنم؛ حرکتى که توانسته است تصویر سایه روشنى از پیشینه شعر آیینى را در زبان فارسى و تطور ساختارى و محتوایى و سیر تاریخى آن ارایه دهد و اگر توانسته باشم نیمرخى از این چهره مستور را به تصویر بکشم، توفیق بزرگى است که باید به شکرانه آن بکوشم.

قدرى هم درباره آسیب شناسى شعر مهدوى صحبت کنید:

وقتى که ما در مقام تعریف از ذوات مقدسى همانند حضرت فاطمه زهرا و حضرت زینب(س)، فارغ از کمالات وجودى آنان به توصیف جمال صورى شان مى پردازیم و این پرده نشینان حریم عفاف را همانند یک الهه زیبایى به تصویر مى کشیم، هم به حریم حرمت آنان تجاوز کرده ایم و هم با این شیوه بیانى ناپسند، نظر مخاطبان شعر خود را از مقوله هاى معنوى و روحانى به مسایل غیر اخلاقى معطوف ساخته ایم. اگر زیبایى ظاهرى ملاک تعریف و توصیف ما باشد؛ پس وجه تمایز و افتراق این وجودهاى پاک و مطهر با کسانى است که همه حسن آنها در زیبایى ظاهرشان خلاصه مى شود؟! و یا هنگامى که مى خواهیم زیباییهاى وجودى حضرت ولى عصر، ارواحنافداه، را به تصویر بکشیم؛ چرا آنها را در جمال صورى آن حضرت به تماشا مى نشینیم و با سخن گفتن از خط و خال آن وجود نازنین، مخاطبان خود را از گلگشت در آفاق جمال معنوى باز مى داریم؟! اگر هدف یک شاعر آیینى در توصیف جمال ظاهرى این عزیزان عالم وجود خلاصه شود؛ پس وجه تمایز او را با یک شاعر غزلسرا و مغازله گو در کجا باید جست وجو کرد؟ کاش این توصیفهاى ظاهرى در قالبى عرضه شود که ترک ادب را به همراه نداشته باشد ولى متأسفانه چنین نبوده و نیست و غالباً در مقام اجراى آنها از آهنگهاى مبتذلى استفاده مى شود که تصنیفهاى رایج زمان طاغوت را در ذهن انسان تداعى مى کند، و این ستمى است که ناخواسته در حق ذوات مقدس معصومین(س)، اعمال مى شود ریشه در فقر معرفتى و عدم آگاهى ما از عظمت وجودى این بزرگواران دارد. به هر حال در قلمرو شعر آیینى نقاط ممنوعه اى وجود دارد که باید از ورود در آن حیطه ها جداً پرهیز کرد و آفاق بسیار گسترده اى نیز وجود دارد که هنوز در زاویه دید ما قرار نگرفته است.
خوشبختانه در شعر مهدوى پس از انقلاب شاهد رویکرد جدى شعراى جوان آیینى به مسایل ارزشى و مقوله هاى معرفتى و احیاى فرهنگ بالنده مهدوى هستیم که آثار مبارک خود را در آینده اى نه چندان دور نشان خواهد داد و شعر مهدوى معاصر را در مسیر دلخواه رهنمون خواهد شد. ان شاءاللَّه

چه انگیزه اى باعث روى آوردن شما به حوزه معارف مهدوى شد؟

پرورش من در خانواده اى به معناى اخصّ کلمه مذهبى و روحانى بوده و ملکات اخلاقى پدر بزرگوارم و شیفتگیهاى آن بزرگوار نسبت به ساحت مقدس حضرات معصومین خصوصاً حضرت ولىّ عصر، ارواحنافداه، بزرگ ترین انگیزه من در ورود به حوزه معارف مهدوى بوده و هست. پس از درگذشت پدرم حشر و نشرى که با علماى ربّانى و تنى چند از مردان وارسته و راه رفته داشته ام موجبات ادامه این حرکت را فراهم آورد. شخصاً نیز از کودکى علاقه زایدالوصفى نسبت به آن حضرت داشته ام و خاطرات ماندگارى از عنایت ملموس حضرت مهدى(ع) در زندگى معنوى من وجود دارد که از بازگو کردن آنها به جهاتى معذورم.

آیا در طول سالیان فعالیت خود شاهد الطاف و عنایاتى از امام عصر(ع) بوده اید؟
همانگونه که اشاره کردم زندگى معنوى خود را مدیون الطاف کریمانه آن حضرت هستم و عنایات آن بزرگوار بیشتر در سرودن اشعار آیینى رفیق راهم بوده است.

به نظر شما اشعار مهدوى چه نقشى در ایجاد و تقویت روحیّه انتظار در مخاطبان دارد؟

اصولاً در تبیین مقوله هاى اعتقادى و باورهاى مذهبى مى توان از هنر با دامنه تأثیر فراگیرى که دارد به عنوان یک ابزار مطمئن و کارآمد بهره گرفت. شعر هم یکى از جلوه هاى بدیع هنرى است که در تهییج عواطف دینى نقش اساسى دارد. یکى از مقوله هاى مهمى که از دیرباز در شعر مهدوى مطرح بوده، مسأله انتظار است و یکى از زیر مجموعه هاى شعر مهدوى که مورد عنایت شعراى آیینى قرار داشته »شعر انتظار« است. با وجود تکثّرى که در انواع شعر مهدوى از نظر موضوعى وجود دارد شعر انتظار از جایگاه بایسته و شایسته اى برخوردار بوده و هست و از مهم ترین شاخه هاى شعر مهدوى در زبان فارسى است. شور و حالى که در شعر انتظار موج مى زند روایتگر انقلاب درونى شاعران دل افروخته اى است که ظهور مهدى موعود(ع) را لحظه شمارى مى کنند و هر کدام از منظرى به این مسأله مى نگرند و اشتیاق درونى خود را به تصویر مى کشند. مرور اینگونه آثار شورانگیز – که از عاطفه و احساس و نیاز مایه مى گیرد – تأثیر شگرفى را به همراه دارد که آدمى آن را در ژرفاى وجود خود احساس مى کند و او را در مسیر انتظار ثابت قدم نگه مى دارد.

آیا در حال حاضر اثرى در دست تألیف دارید، برنامه هاى آینده شما چیست؟

در محضر لاهوتیان آخرین اثرى است که از بنده منتشر شده است×. در این اثر زندگى نامه، شیوه سلوکى، آراى معرفتى و خوارق عادات و کرامات یکى از شیفتگان جمال جمیل مهدوى که حدود ۳۲ سال با آن نادره تاریخ سلوک ولایى، مصاحب و معاشر بوده ام به تصویر کشیده شده است و نشان داده ام که چگونه مى توان با پاى صدق و اخلاص و با ره توشه محبت و ارادت به حضرات معصومین(س)، مسیر دور و دراز کمالات معنوى را در فاصله زمانى بسیار کوتاهى طى کرد و به مقامات شامخ معنوى نایل آمد. این اثر که در ۴۷۰ صفحه و در چندین بخش سامان یافته، توسط انتشارات لاهوت منتشر شده است.
حماسه عاشورا در نثر فارسى مراحل پایانى انتشار خود را سپرى مى کند. چند سالى است که تحقیق جامعى را در زمینه شعر آیینى در زبان فارسى شروع کرده ام و امیدوارم فارغ از مشغله هایى که دارم آن را به سامان برسانم و به پیشگاه شیفتگان ادب شیعى تقدیم کنم. تصحیح دیوان شاعر بزرگ آیینى دوره ناصرى، شمس الفصحاء محیط قمى، نیز از کارهایى است که در دست دارم. درباره مفاهیم کلیدى غزلیات لسان الغیب حافظ شیرازى نیز تحقیقاتى انجام داده ام و فعلاً سرگرم بازنویسى آن هستم. ترجمه ثواب الاعمال شیخ صدوق و ترجمه گونه اى از صحیفه سجادیه را نیز به دست چاپ سپرده ام.

آثار مکتوب حوزه مهدویت را چگونه ارزیابى مى کنید و به نظر شما این آثار تا چه حد نیاز مخاطبان امروز جامعه ما، به ویژه نسل جوان را برآورده مى سازد؟

در دو دهه اخیر حرکت بالنده و مبارکى در زمینه احیاى فرهنگ مهدویت در جامعه اسلامى ما صورت گرفته که برکات بسیارى را به همراه داشته است. استمرار حرکتهایى از این دست با استظهار به عنایات حضرت ولىّ عصر(ع) و اهتمام فرهیختگان حوزه و دانشگاه بسیارى از نیاز شیفتگان فرهنگ مهدوى را برآورده خواهد ساخت و با تعامل و تفاهم متولیان امور فرهنگى کشور و اصحاب قلم و رویکرد جدى آنان به آفرینش آثارى گرانسنگ و ارزشمند در موضوعات مربوط به مهدویت، خلاء محسوسى را که فعلاً در جامعه علمى و دانشگاه ما وجود دارد، از بین خواهد برد.

مجله موعود را چگونه مى بینید و چه توصیه اى براى بهتر شدن این مجله دارید؟

مجله موعود از نشریات مفید و هدفمندى است که در راستاى احیاى فرهنگ مهدویت و تبیین مفاهیم کلیدى آن گامهاى اساسى برداشته است و با شناخت نیازهاى اساسى نسل جوان و ارایه مطالب وزین علمى توانسته است به برخى از این نیازها پاسخ مناسب دهد و با رویکرد علمى تر در معرفى فرهنگ مهدوى و مقوله هاى اساسى که در این رابطه مطرح بوده و هست مى توان به غناى محتوایى مجله موعود افزود.

از این که وقت خود را در اختیار ما قرار دادید سپاسگزاریم.

 

موعود شماره  37

همچنین ببینید

استاد اسماعیل شفیعی سروستانی

رابطه فرهنگی و تمدنی پیش زمینه درک شهر

حوزه فرهنگی و تمدنی : دکتر اسماعیل شفیعی سروستانی مدیر مسئول موسسه فرهنگی موعود عصر(عج) …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *