بنا به گفته «ابن قتیبه» شعار «یالثارات الحسین» را مختار ثقفی مطرح کرد. او نخستین کسی است که به مناسبت روز عاشورا، در منزل خود در شهر کوفه مجلس یادبود برپا کرد.
در مجموع هدف از این مجالس، تحریک مردم برای جنگ علیه امویان و خونخواهی حسین (ع) بود. دینوری یادآور شده است که این مجالس برای سوگواری شهادت شهیدان کربلا و در کنار مزار آنان برگزار میشد.
شیعیان از قرن سوم، در ماه محرم در منزل امامان (ع) به نوحه سرایی می پرداختند و نوحه گرانی که «نائح» خوانده میشدند و شعر محزون می خواندند در این دوران پدید آمدند. رفته رفته نوحه گری به مقتل خوانی از روی مقتل الحسین ابن نما و ابن طاووس تبدیل شد.
گاه نوحه خوانی به درگیری میان شیعه و سنی می انجامید. مقتل خوانی در عاشورا رفته رفته به صورت عادت مرسوم درآمده بود؛ از این رو مستنصر عباسی به جمال الدین بن جوزی در سال ۴۶۰دستور می دهد در مقام محتسب، مردم را از مقتل خوانی در عاشورا باز دارد.
همچنین از همان آغاز، کربلا زیارتگاه و محل تجمع مسلمانان شد؛ لذا متوکل عباسی دستور داد قبر امام را محو کنند و مردم را تهدید کرد که به زیارت آن حضرت نروند که جان و مالشان در امان نخواهد بود.
گرچه عزاداری حسینی، با سختگیری امویان و عباسیان علیه شیعیان همراه بود، اما در زمان آل بویه، موازنه قوا به نفع شیعه دگرگون شد و معزالدوله اولین کسی بود که عزاداری را به صورت مراسم سالانه در بغداد برپا کرد. در عاشورای ۳۵۳ ه.ق/۹۳۳م. برای نخستین بار، در بغداد مجالس بی مانندی در عزای حسینی برپا و بازارها بسته شد و عزاداران در خیابان ها عزاداری کردند و مردم سیاه پوشیدند و یقه چاک کردند و به زیارت قبر امام (ع) رفتند.
دوران آل بویه در عراق از مهمترین دوران رشد و تحول شعایر و مراسم دینی و بویژه عاشورایی بود. این مراسم خشم اهل سنت را برانگیخت.
آنان این امور را بدعت و روز عاشورا را عید خواندند و جشن گرفتند و عامه مردم با اشاره عالمان سنی به عزاداران حمله کردند و امویان را ستودند و در وصف یزید کتاب نوشتند.
با به قدرت رسیدن سلجوقیان، وضع شیعیان بد شد؛ چه آنان علیه شیعه و معتزله و صوفیان و اشاعره اعلان جنگ کردند. شیعه جرات نکرد مراسم عزا برپا کند. تا زمان صفویان وضع به این منوال و به زیان شیعه بود؛ چون صفویه به حکومت رسیدند، اوضاع تغییر کرد.
آنان از مراسم عزا به عنوان سلاح سیاسی و تبلیغاتی استفاده کردند و آن را گسترش دادند. در زمان عثمانیان، عرصه بر شیعه تنگ آمد و در ۱۱ نیسان ۱۸۰۲، وهابیان به کربلا تافتند و کشتند و سوزاندند و ویران کردند و بردند.
اینان بارگاه حسین را ویران کردند و اموال آن را ربودند و هزار نفر را به خاک و خون کشیدند و ۲سال بعد قصد نجف کردند؛ اما مردم پایداری کردند و شهر و مرقد امام را به گونه ای معجزه آسا نجات دادند. این یورشها بر شیعیان و مراسم عزاداری آنها تاثیر ژرفی نهاد و ادبیات عاشورا را به شدت متاثر کرد؛ چنان که برخی از شاعران، این واقعه را کربلای دوم خواندند.
شیعیان ۲سال بعد، از آنان انتقام گرفتند و ملک عبدالعزیز را به قتل رساندند. داوودپاشا حاکم عثمانی عراق، بیش از دیگر ترکان بر شیعه سخت گرفت و آنها را از برپایی عزاداری بازداشت. او معتقد بود عزاداری، ابزار تبلیغاتی دولت ایران علیه عثمانی است.
با روی کار آمدن علیرضا در بغداد، شیعه در انجام مراسم آزادی تمام یافت و مجالس عزا به راهانداخت و علیرضا هم در آنها شرکت کرد.
در خلال قرن ۱۹میلادی، همزمان با گسترش مجالس عزا، دسته های عزاداری هم پدید آمد. یکی از نخستین این هیاتها و دسته ها، دسته های سینه زنی بود که برای نخستین بار در کاظمین به راه افتاد.
مدحت پاشا، با صدور اعلامیه ای حرکت دسته های عزاداری را ممنوع و برپایی عزاداری را جرم خواند. او پس از این دست از سختگیری برداشت و مردم را آزاد گذاشت.
در آغاز قرن بیستم، عزاداری در عراق گسترش و ژرفا یافت و رنگ مردمی و فولکلوری به خود گرفت و در کنار مجالس تعزیه، دسته های سینه زنی و زنجیرزنی هم پدید آمد. در نیمه دوم قرن نوزدهم، شیعیان عراق به تاسیس حسینیه روی آوردند. نخستین حسینیه، با نام حسینیه حیدری در کاظمین ساخته شد.
حسینیه ها رفته رفته، متحول و پیشرفته و به نهادهای اجتماعی و فرهنگی تبدیل شدند و کارشان، تنها برپایی عزاداری نبود. پس از آن که انگلیس عراق را اشغال کرد، از بزرگداشت واقعه عاشورا و برگزاری مراسم عزاداری حمایت کرد، که به سپاسگزاری رسمی عالمان شیعه از انگلیس انجامید.
پس از تشکیل حکومت ملی در عراق در ۱۹۲۱، دولت روز عاشورا را تعطیل رسمی اعلام کرد، اما رفته رفته با این مراسم مخالفت کرد تا در عاشورای ۱۹۲۷میان عزاداران و عوامل حکومتی در صحن کاظمیه درگیری منجر به قتل روی داد و در ۱۹۲۸دولت عزاداری را ممنوع کرد.
ملک فیصل اول به مراسم عزاداری عنایت داشت و به عزاداران برای این مراسم کمک مالی میکرد و خود در آن شرکت می جست. در ۱۹۳۲دولت به هیاتهای عزاداری سخت گرفت و در ۱۹۳۵در دوره وزارت یاسین هاشمیبشدت از برگزاری مراسم عزا جلوگیری شد.
در دهه پنجاه دولت بر سختگیری خود افزود و هیاتها را مجبور کرد از پلیس اجازه نامه بگیرند. در اواخر حکومت سلطنتی در عراق، مراسم عزاداری دیگر جنبه سیاسی خود را از دست داد.
در پایان دهه ۶۰ و آغاز دهه ۷۰، این مراسم به شکلی چشمگیر رشد کرد و دگرگون شد. در سال ۱۹۶۸رادیو عراق مراسم عزاداری را پخش کرد. در آغاز دهه هفتاد در کنار جنبش شیعی، از یک سو و مشکلات سیاسی و اقتصادی از سوی دیگر، مراسم عزاداری به اوج خود رسید و حکومت برای حل مشکلات، ۶۰هزار ایرانی را از عراق اخراج کرد و با اعمال فشار بر شاعران و مداحان و نوحه گران، کوشید مراسم را از بار اجتماعی و سیاسی تهی کند.
در ۱۹۷۵از برپایی مراسم در نجف جلوگیری شد و دو سال بعد مردم دست به تظاهرات زدند و شعار دادند که در پی آن شماری از مردم کشته و زخمی و زندانی و اعدام شدند.
سرانجام با آغاز جنگ عراق و ایران در ۱۹۸۰برگزاری هرگونه مراسم عزاداری حسینی در عراق ممنوع شد.
بهروز رفیعی
منبع: اخبار شیعه