یکی از نکاتی که رسول گرامی اسلام(ص) همواره بر آن تأکید کرده و مسلمانان را نسبت به آن هشدار میدادند، لزوم تمسک به قرآن و عترت و جداییناپذیری این دو از یکدیگر بود.
آن حضرت بر اساس روایت شریفی که به صورت متواتر از شیعه و اهل سنت نقل شده است، میفرماید:
من دو چیر گرانبها را در میان شما به یادگار میگذارم و تا زمانی که بدانها تمسک جویید هرگز گمراه نمیشوید: یکی کتاب خدا و دیگری خاندان و اهل بیت من. این دو از یکدیگر جدا نمیشوند تا زمانی که در [کنار] حوض [کوثر] بر من وارد شوند.۱
امام علی(ع) نیز در روایتی، مضمون حدیث ثقلین را به صورت دیگری یبان کردهاند. آن حضرت میفرماید:
خداوند ما را پاکیزه داشته و از خطا حفظ کرده است. او ما را گواه بر آفریدگان خویش و حجت خود در سرزمین ساخته و ما را با قرآن و قرآن را ما قرار داده است؛ نه ما از قرآن جدا میشویم و نه قرآن از ما.۲
بر اساس این حقیقت انکارناپذیر میتوان گفت: عزلت و غیبت خاندان پیامبر اکرم(ص) موجب مهجوریت قرآن و غیبت آن از متن جامعه میشود، همچنانکه اقبال و رویکرد مردم به این خاندان و حضور فعال آنان در عرصه اجتماع، موجب ظهور و بروز قرآن و جاری شدن آن در بستر جامعه میگردد.
بررسی روایاتی که به جایگاه و نقش قرآن در پیش و پس از ظهور اشاره دارند، این موضوع را بر ما روشن ساخته و حقانیت کلام نبی مکرم اسلام(ص) را بیش از پیش روشن میسازد.
با توجه به آنچه گفته شد، در این مقاله مروری اجمالی بر روایات یاد شده خواهیم داشت؛ باشد تا با ظهور امام مهدی(ع) و تجلی کامل ولایت، شاهد ظهور و تجلی کامل قرآن کریم و بهرهوری تام و تمام جهانیان از این مائده آسمانی باشیم.
۱. قرآن در پیش از ظهور
در تصویری که روایات معصومان(ع) از جایگاه قرآن در پیش از ظهور امام عصر(ع) ارائه میدهند، قرآن کتابی مهجور و متروک است که تنها خطی و رسمی از آن باقی مانده است و مردم تنها به تلاوت آن اکتفا میکنند.
۱ـ۱. پیامبر گرامی اسلام(ص) در این زمینه میفرماید:
بر امت من زمانی پیش میآید که از قرآن جز نقش آن و از اسلام جز نام آن باقی نباشد، به ظاهر مسلمان نامیده میشوند در حالی که بیش از همه مردمان از آن دورند. مسجدهایشان آباد ولی خالی از هدایت است.۳
۱ـ۲. آن حضرت در روایت دیگری وضعیت اسلام و قرآن در قبل از ظهور را چنین توصیف میکنند:
… زمانی برای امت من فرا رسید که از اسلام جز نام و از قرآن جز نقشی باقی نمیماند. در این هنگام خداوند بزرگ مرتبه به او اجازه قیام میدهد و اسلام را با وی آشکار و تجدید میکند.۴
۱ـ۳. حضرت ختمی مرتبت(ص) همچنین در بخشی از خطبهای که در آن به بیان حوادث آینده و احوال مردمان پس از خود میپردازند، درباره جایگاه قرآن در آن زمان میفرمایند:
مسجدهایشان با اذان آباد ولی دلهایشان خالی از ایمان است، قرآن را سبک میشمارند و مؤمن از آنها به هر خواری دچار میشود.۵
۱ـ۴. امام صادق(ع) نیز در ضمن روایات مفصلی، یکی از ویژگیهای جهان پیش از ظهور را کهنه و مهجور شدن قرآن دانسته، میفرماید:
هنگامیکه ببینی حق از بین رفته و اهل آن رخت بر بستهاند و ببینی که ستم همه شهرها را فرا گرفته است و ببینی که قرآن کهنه شده و آنچه در آن نیست احداث شده و بر طبق خواستهها توجیه و تفسیر شده است؛ و ببینی که دین دگرگون شده آنچنان که آب در ظرف دگرگون میشود.۶
آنچه گذشت بخشی از روایات فراوانی است که در آنها به توصیف وضعیت قرآن و دین در پیش از ظهور و استقرار حکومت اهل بیت(ع) پرداخته شده است. چنانکه ملاحظه میشود در نگاه پیامبر اسلام(ص) و اهل بیت(ع) در این دوران، قرآن از جایگاه شایستهای برخوردار نیست و با آرا و اهوای مردم توجیه و تفسیر میشود.
۲. قرآن پس از ظهور
بر خلاف تصویری که از جایگاه قرآن در پیش از ظهور ارائه شده است، در جهان پس از ظهور قرآن از جایگاه برجستهای برخوردار بوده و در زندگی فردی و اجتماعی مردم نقش مهمی دارد.
بر اساس روایاتی که در آنها به توصیف حوادث پس از ظهور پرداخته شده است، میتوان گفت در عصر ظهور دو اقدام اساسی در جهت احیای قرآن صورت میگیرد:
۲ـ۱. بیان معارف قرآن: نخستین اقدامیکه حضرت مهدی(ع) در این زمینه انجام میدهد، توسعه و ترویج آموزش قرآن و بیان علوم و معارف ـ به گونهای که بر پیامبر(ص) نازل شده بود ـ است.
برای روشن شدن این موضوع، در اینجا به برخی از روایاتی که به بیان جایگاه قرآن پس از ظهور پرداخته شده، اشاره میکنیم:
۲ـ۱ـ۱. امیر مؤمنان(ع) در این زمینه میفرماید:
گویی با چشم خود میبینم که شیعیانم در مسجد کوفه خیمه زده، برای مردم قرآن را آنچنان که نازل شده آموزش میدهند.۷
۲ـ۱ـ۲. امام باقر(ع) نیز در این باره میفرماید:
هنگامیکه قائم ال محمد(ع) برپا خیزد، برای کسانی که قرآن را بر طبق نزول آموزش دهند، چادر میزند.۸
۲ـ۱ـ۳. امام صادق(ع) نیز در همین زمینه بیان زیبایی دارند، آن حضرت میفرماید:
چون قائم(ع) قیام کند، کتاب خدای عزّوجلّ را آنچنان که هست تلاوت میکند و قرآنی را که امیر مؤمنان(ع) نوشته بیرون میآورد.۹
آن حضرت در ادامه روایت درباره مصحف امام علی(ع) میفرماید:
هنگامیکه علی(ع) از نوشتن قرآن کریم فارغ شد، آن را بر مردم عرضه کرد و فرمود: این کتاب خدای عزّوجلّ است، آن گونه که خدا بر محمد(ص) نازل کرد، و من آن را از دو لوح گرد آوردهام. مردم گفتند: ما مصحفی داریم که همه آیات قرآن را در بر دارد، دیگر نیازی به این نداریم. پس آن حضرت فرمود: به خدا سوگند، دیگر بعد از امروز آن را نخواهید دید! من وظیفه داشتم هنگامیکه از نوشتن آن فارغ شدم آن را بر شما عرضه کنم تا شما آن را بخوانید.۱۰
۲ـ۲. اقامه احکام قرآن: دومین قدم اساسی امام مهدی(ع) برای احیای قرآن در جامعه بر پا داشتن احکام قرآن و بنای جامعه عادلانه بر اساس آموزههای قرآنی است.
در عصر ظهور، بر خلاف عصر غیبت که برخی مردم قرآن را بازیچه هوا و هوسهای خود ساخته و برای تحقق ایدهها و آمالهای خود آن را به هر گونه که بخواهند تأویل و تفسیر میکنند، قرآن و آموزههای آن بر امیال و هواهای نفسانی مقدم شده و محور برنامهریزیهای اجتماعی قرار میگیرد.
امیرمؤمنان علی(ع) در بیان بسیار زیبایی اقدام امام مهدی(ع) در زمینه حاکم کردن احکام قرآن بر هواجس و امیال نفسانی انسانها را، به عنوان مقدمه برپایی عدالت، چنین توصیف میکنند:
هواهای نفسانی را به متابعت هدایت الهی باز میگرداند، آن زمان که مردم هدایت الهی را به متابعت هواهای نفسانی درآورده باشند. آراء و اندیشهها را تابع قرآن گرداند وقتی که قرآن را تابع آراء و اندیشههای خود ساخته باشند […] و او به شما نشان خواهد داد که دادگری چگونه است و کتاب خدا و سنت را که متروک شده زنده گرداند.۱۱
به دلیل همین پیوند ناگسستنی احیای احکام کتاب و سنت و برقراری عدالت است که در دعای ندبه ناله سر میدهیم که:
کجاست آنکه برای زنده کردن کتاب (قرآن) و حدود آن، امیدها به اوست.۱۲
و در دعای عهد از خداوند متعال چنین درخواست میکنیم:
خداوند! او را پناهگاه بندگان ستمدیدهات و یاری دهنده کسی که جز تو یاوری ندارد، قرار ده و به وسیله او احکام قرآن را که تعطیل گردیده برقرار ساز و او را برپا دارنده آنچه از نشانههای دینت و سنتهای پیامبرت، که درود خدا بر او و خاندانش باد.۱۳
در پایان این مقاله لازم است نکاتی را یادآور شویم:
۱. آنچه در مورد غیبت و مهجوریت قرآن در عصر غیبت امام عصر(ع) گفته شد، قطعاً نسبت به همه زمانها یکسان نبوده و در هر زمان که مردم به اهل بیت(ع) توجه بیشتری داشته و در تحقق خواستههای آنها تلاش فزونتری از خود بروز دادهاند، قرآن نیز در جامعه ظهور و بروز بیشتری یافته و تا حدی از مهجوریت خارج شده است؛ همچنانکه در پی استقرار نظام جمهوری اسلامی در ایران ـ که به بیان امام راحل(ره) زمینهساز حکومت امام عصر(ع) است ـ شاهد توسعه و ترویج علوم قرآنی و توجه روزافزون مردم به قرآن بودهایم. اگرچه هنوز تا تحقق جایگاه مطلوب قرآن در جامعه فاصله زیادی داریم.
۲. نکته مهمیکه در مورد ظهور و حضور قرآن در جامعه مطرح است، عمل به احکام قرآن و بهرهگیری از آن برای ساماندهی زندگی فردی و اجتماعی مسلمانان و اداره جامعه است؛ یعنی چیزی که در حال حاضر کمتر به آن توجه میشود و حتی در میان اهل علم نیز قرآن جایگاه شایستهای در زمینه استنباط احکام نداشته و تنها به تعداد محدودی آیه که به عنوان «آیات الاحکام» شناخته شده اکتفا میشود. و این همان موضوعی است که در حکومت امام عصر(ع) به طور کامل به آن توجه شده و قرآن به عنوان منشور حکومت مهدوی و پایههای عدالت موعود مطرح میشود.
ابراهیم شفیعی سروستانی
پینوشتها:
۱. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۲۳۳؛ ح ۳؛ شیخ صدوق، الخصال، ج ۱، ص ۶۵ و ۹۷؛ شیخ مفید، الارشاد، ج ۱، ص ۱۲۴؛ الترمذی، سنن، ج ۵، ص ۶۶۳، ح ۳۷۸۸، احمد بن حنبل، مسند، ج ۳، ص ۱۷ ۱۴ و ۲۶: «إنّی تارک فیکم الثقلین ما إن تمسکتم بهما لن تضلّوا: کتاب الله و عترتی أهل بیتی و إنّهما لنیفترقا حتّی یردا علیّ الحوض».
۲. محمد بن یعقوب کلینی، همان، ص ۱۹۱، ح ۵ : «إنّ الله طهّرنا و عصمنا و جعلنا شهداء علی خلقه و حجته فی أرضه و جعلنا مع القرآن و جعل القرآن معنا لا نفارقه و لا یفارقنا.»
۳. محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۹۰، ج ۲۱، به نقل از: کامل سلیمان، روزگار رهایی، ترجمه علیاکبر مهدیپور، ج ۲، ص ۷۹۳ : «یأتی علی أمّتی زمان لا یبقی من القرآن إلاّ رسمه و لامن الإسلام إلاّ إسمه. یسمّون به وهم أبعد الناس عنه. مساجدهم عامره و هی خراب من الهدی».
۴. سلیمان بن ابراهیم القندوزی، ینابیع الموده، ج ۳، ص ۱۰۰. به نقل از همان: «… و یأتی علی أمّتی زمان، لا یبقی من إلاسلام إلاّ إسمه و لا من القرآن إفلاّ رسمه فحینئذ یأذن الله تعالی بالخروج، فیظهر الله الإسلام و یجدّده».
۵. محمد باقر مجلسی، همان، ص ۲۶۴ – ۲۶۳، ج ۱۴۸: «مساجدهم معموره بالأذان و قلوبهم خالیه من إلایمان و استخفّوا بالقرآن و بلغ المؤمن عنهم کلّ هوان».
۶. همان، ص ۲۵۶، ح ۱۴۷ : «فإذا رأیت الحق قد مات و ذهب أهله، و رأیت الجور قد شمل البلاد، و رأیت القران قد خلق و أحدث فیه ما لیس فیه، و وجّه علی الأهواء، و رأیت الدین قد انکفأ کما ینکفیء الماء فی الإناء».
۷. همان، ص ۳۶۴، ج ۱۳۹: «کأنّی أنظر إلی شیعتنا بمسجد الکوفه و قد ضربوا الفساطیط یعلّمون الناس القرآن کما أنزل».
۸. همان، ص ۳۳۹، ج ۸۵ : «و إذا قام قائم ال محمد(ع) ضرب فساطیط لمن یعلّم الناس القرآن، علی ما أنزل الله جلّ جلاله».
۹. محمد بن یعقوب کلینی، همان، ج ۳، ص ۶۳۳، ح ۲۳ :« إذا قام القائم، علیه السلام، قرأ کتاب الله عزّوجلّ علی حدّه و أخرج المصحف الذی کتبه علیّ»
۱۰. همان: «أخرجه علیّ، علیه السلام، إلی الناس حین فرغ منه و کتبه فقال لهم: هذا کتاب الله عزّوجلّ کما أنزله [الله] علی محمد، صلیالله علیه و آله، و قد جمعته من اللّوحین فقالوا: هو ذا عندنا مصحف جامع فیما القرآن لا حاجه لنا فیه. فقال: أما والله ما ترونه بعد یومکم هذا أبداً، إنّما کان علیّ أن أخبرکم حین جمعته لتقرؤوه».
۱۱. نهجالبلاغه، خطبه ۱۳۸، ص ۱۷۳ـ۱۷۴؛ محمدباقر مجلسی، همان، ج ۵۱، ص ۱۲۰، ح ۲۵ : «یعطف الهوی علی الهدی إذا عطفوا الهدی علی الهوی و یعطف الرّای علی القرآن إذا عطفوا القرآن علی الرّأی […] فیریکم کیف عدل السّیره و یحیی میّت الکتاب و السّنّه».
۱۲. أین المؤمّل لإحیاء الکتاب و حدوده.
۱۲. محمدباقر مجلسی، همان، ج ۱۰۲، ص ۱۱۱؛ قمی، شیخ عباس، مفاتیحالجنان، دعای عهد:«واجعله اللّهمّ مفزعاً لمظلوم عبادک و ناصراً لمن لایجد له ناصراً غیرک و مجدّداً لما عطّل من أحکام کتابک و مشیّداً لما ورد من أعلام دینک و سنن نبیّک، صلیالله علیه و آله».
ماهنامه موعود شماره ۵۹