از اولین روزهای نشر موعود، مشی ما در برخورد با مدیریت کلان و خرد کشور و همه آنچه که در پهنه مناسبات سیاسی و اجتماعی میگذشت مبنی بر دو اصل روشن بود: پرهیز از بزرگ کردن تضادهای داخلی و دیگر اتخاذ سیاست مشورتی، ارشادی، تذکر و نقد در وقت مشاهده مسایل مختلف. چه، از سویی انقلاب و نظام اسلامی را چنان در تیررس تهدید و تصمیم خصمانه غرب استکباری و بویژه یهودیت صهیونیستی میشناسیم که شایسته بود نه تنها حتی برای یک لحظه غفلت از مواضع خصمانه و جدی غرب اتفاق نیفتد بلکه در مقابل، به طور لحظهای آخرین مواضع و اطلاعات حاصله، مورد مطالعه و نظر مردان امضاء و تصمیم قرار گیرد. مباد که غفلت و بیخبری موجب بروز ضربهای ناخواسته به کلیت نظام اسلامیشود. امّا در مقابل، هیچ یک از اعضاء گروه گردانندگان و مدیران و تصمیمات آنان را کامل و عاری از عیب و اشکال و مستغنی از نقد نمیشناختیم تا از تذکر، ارشاد و راهنمایی صمیمانه دریغ بورزیم و در شرایط مختلف برای گذار از نقاط عطفهای مهم در حد توان و تشخیص ارائه طریق ننمائیم. و این همه بیچشمداشت به خوش آمد، تکریم، قدردانی، اعطاء جایزه و حتی توجه به آن نکات ارائه شده و امثالهم بوده و هست. چه اساساً خود را به دلیل توجه و تذکر درباره ساحت مقدس حضرت ولی عصر، (ع) مستغنی از این معنی میشناسیم. چنانکه در بسیاری مواقع مایحتاج خود و از جمله کاغذ موردنیاز مجله را هم خارج از نظام سهمیهبندی و اعطائی سازمانهای موظف تدارک دیده و نسخههای فراوانی را هم در تمامی دورههای نشر خدمت عموم مسئولان و مدیران اهداء کردهایم تا مبادا از اداء تکلیف خود در برابر حضرت حجت، علیه السلام غفلت ورزیده باشیم و در این باره نیز در انتظار اعلام وصول حتی یک نسخه از مجله هم نبودیم. چنانکه، حسب رفعت مقام و مناعت جایگاه و میز هیچ یک از دریافتکنندگان نشریات اهدایی خود را موظف به اعلام وصول نیز نشناختند.
بیگمان، در دوره جدید و ریاست جناب آقای احمدینژاد نیز همین خطمشی را دنبال خواهیم نمود. امید که مقبول طبع لطیف حضرت صاحب الامر(ع) واقع شود. ضمناً این گفتگو را هم به هیچ روی خارج از موضوع اصلی مجله نمیشناسیم، چنانکه قبلاً ذکر آن رفته، در فرهنگ مهدوی، هوشیار زیستن، بیوضع نبودن، امر به معروف و نهی از منکر و عمل تا سرحد امکان و مقدورات در زمره اصول ثابت ولایتغیرند.
در سرمقاله شماره قبل از مثلث شوم سوداگری، سکولاریزیم و تساهل و تسامح به عنوان سه معبر که منجر به دور شدن مناسبات و معاملات عمومی مردم از دریافتهای «ولایی، مهدوی و معنوی» میشود، یاد کردیم. مبحث کلی و مجمل بود امّا به عبارت «العاقل یکفیک الاشاره» همه معانی را در خود داشت.
٭ ٭ ٭
تجربه حضور مداوم مردم در مناسبات سیاسی، اجتماعی یک ربع قرن گذشته باعث بوده تا امروز هرکدام از اعضای عاقل و بالغ این جمعیت شصت و پنج میلیون نفری آمادگی این را داشته باشد که برای این سؤال «چه توصیهای به مدیران صاحب امضاء و تصمیم دارید؟» پاسخهای فراوانی ارائه نماید و تردیدی نداریم که عموم مدیران نیز درباره جمله این مباحث متذکر و هوشیارند.
در اولین هفته از آغاز کار رسمی جناب آقای رئیس جمهور جدید و حسب تکلیف امّا صمیمانه موارد زیر را متذکر میشویم. مواردی که توجه به آنها میتواند عموم مدیران را از لغزش در امان نگه دارد.
۱. حفظ اعتماد مردم درباره کارگزاران
حفظ اعتماد مردم به کارگزاران مقدم بر تامین نان و حتی امنیت مردم است. چه در آن هنگام که مردم در فقر و ناامنی بسر میبرند به دلیل اعتماد به امیران در کنار آنان و با آنان میمانند و به عکس… این اعتماد بویی و رنگی دارد که مردم بینیاز از هر بلندگو و رسانهای آنرا با جان خود حس میکنند.
هیچ سفره رنگینی جایگزین اعتماد مردم نمیشود.
۲. جلوگیری از شکلگیری مواضع و قوای تصمیمگیرنده متعدد
در طول تاریخ تعدد منابع تصمیمگیر و اعمال کننده قدرت در نظام اجتماعی و حکومتی موجب بروز ناهماهنگی امور، ضعف قوا، پراکندگی نیروها و نفوذ عوامل دشمن بوده است. معمولاً مدیران ضعیف، فاقد استراتژی و برنامه، متأثر از عوامل زیر دست مبتلای عارضه و باعث تولد قوای تصمیمگیر متعدد میشوند. عارضهای مهلک که هر نظامی را از درون متزلزل میسازد.
تعارض میان این عوامل امروزه بسیاری از سازمانها و وزارتخانهها را دچار بحران ساخته است.
جلوگیری از این واقعه شرط ضروری حفظ سلامت امور است.
۳. حذف و یا ادغام سازمانهای موازی
سازمانهای موازی باعث بروز برنامهها، طرحها و تاکتیکهای مختلف درباره یک موضوع واحد میشوند. در همان حال سرمایههای مادی را میبلعند و عوامل انسانی را در میان کشمکشها ضایع میسازند. بهویژه در وضعگیریهای مختلف در برابر مسایل داخلی و بینالمللی، از اعتبار کل سیستم میکاهند. این موضوع امروزه در دستگاههای فرهنگی کشور بیداد میکند.
این وضع در برخی از این سازمانها به دلیل عدم نظارت جدی و مستمر، بسیاری از فرصتها و اموال را ضایع میسازد. چنانچه کارکنان برخی از این سازمانهای موازی فرهنگی در خانه بنشینند و حقوق کامل هم دریافت کنند خسارتشان کمتر از حضورشان است.
۴. دوری از چشمپوشی بر اشتباهات و خطایای اقران، دوستان و خویشان
بزرگترین لطمه این خطمشی در اداره سیستمها در وقت تصمیمگیری و انتخاب، موجب بیاعتباری مجموعه و از بین رفتن اعتماد مردم به مدیران میشود. ضمن آنکه اشخاص خاطی را آرام در یک دایره امنیتی ویژه قرار داده و مبدل به طلبکار و رانتخوار میسازد.در حالیکه ضرورتاً میبایست درباره افراد خودی سختگیری بسیار جدی، همه جانبه و بدون وقفه اتفاق بیفتد و از طرح و اعلام آن نیز خودداری ورزیده نشود تا پایههای اعتماد عمومی درباره مدیران همواره، مستحکم بماند.
این امر بزرگترین شرط حفظ اعتماد رعایا درباره امیران است.
۵. جلوگیری از بکارگیری افراد خام، بیتجربه و سفارش شده در امور مهم که نیازمند آگاهی و تجربه است.
تجربه عمومی همه ملل در طول تاریخ این است که سپردن افراد شایسته و کارآمد به دست مردان رهنرفته موجب بروز فساد میشود، به آن میماند که ریاست یک بیمارستان فوق تخصصی با حضور جمعی از پزشکان و متخصصان، به یک خانم خانهدار و یا یک لیسانسیه مامایی سپرده شود. عاقبت کار معلوم است. در چنین موقعیتی هر سادهلوحی میتواند از عدم آگاهی و تجربه مدیر مربوطه سوء استفاده کند، مردان کارآمد میدان خالی میسازند و زمام امور از هم میپاشد.
میادین جدی که «دین و مال و اعتبار» نظام و مردم را ضامن است میدان تجربه و تمرین و ممارست نیست. که هر نورستهای بدون طی مراتب و مدارج و آموزش و کسب تجربه بلافاصله بر یکی از مراتب مهمش تکیه زند، کارآموزی کند، و هزینه کسب تجربه را از بیتالمال تعدیه نماید. چنانکه طی سالهای گذشته افرادی با داشتن مدرک دیپلم صاحب منصب شدند و در پایان مدت ریاست با مدرک دکتری مرحمتی فارغالتحصیل شدند.
۶. جلوگیری از مدیریتهای حزبی و جناحی.
اگر هریک از مدیران متوجه این معنا باشند که تاوان ذره المثقال مال و آبرو و فرصت تک تک احاد مردم را میبایست در قیامت و در پیشگاه امام عصر(ع) پاسخگو باشند برای خوش آمد هیچ حزب و گروه و تشکل و جریانی میان دو مرد حتی برای یک دقیقه فردی ناکارآمد را بکار نمیگمارد و یا در وقت انتخاب برای تصدی اداره امور یک واحد کوچک رابطه خویشی و حزبی را ملاک انتخاب قرار نمیدهد.
انتخاب حزبی طی هشت سال گذشته بسیاری از فرصتها، سرمایهها و مردان کارآمد را از ما گرفت.
۷. جلوگیری از غفلت درباره خصم در وقت توانایی و قدرت
این مصرع شاعرانه را باید در بلندای دیوار اتاق کار همه مدیران نظام جمهوری اسلامی نوشت و نصب کرد: «دشمن نتوان حقیر و بیچاره شمرد».
رویکرد نگارنده متوجه دشمن غربی، یهودیت صهیونییستی و نظام استکباری است که طی همه قرون گذشته حتی برای یک لحظه چشم از عمل و نظر ساکنین شرق اسلامی و مخصوصاً شیعیان برنداشته است. این غفلت در وقت قدرت و احساس امنیت و برخورداری به ناگاه بزرگترین ضربه را وارد میسازد.
تا پای شیعه بودن، مسلمان زیستن، ایرانی بودن و صاحب ثروت کلان بودن آنهم در منطقه مهم و حساس خاورمیانه و در حاشیه خلیج فارس در میان باشد، آماده باش. برای جلوگیری از رخنه نظامی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و ضربه زدن خصم صددرصد است.
بیگمان، در دوره جدید و ریاست جناب آقای احمدینژاد نیز همین خطمشی را دنبال خواهیم نمود. امید که مقبول طبع لطیف حضرت صاحب الامر(ع) واقع شود. ضمناً این گفتگو را هم به هیچ روی خارج از موضوع اصلی مجله نمیشناسیم، چنانکه قبلاً ذکر آن رفته، در فرهنگ مهدوی، هوشیار زیستن، بیوضع نبودن، امر به معروف و نهی از منکر و عمل تا سرحد امکان و مقدورات در زمره اصول ثابت ولایتغیرند.
در سرمقاله شماره قبل از مثلث شوم سوداگری، سکولاریزیم و تساهل و تسامح به عنوان سه معبر که منجر به دور شدن مناسبات و معاملات عمومی مردم از دریافتهای «ولایی، مهدوی و معنوی» میشود، یاد کردیم. مبحث کلی و مجمل بود امّا به عبارت «العاقل یکفیک الاشاره» همه معانی را در خود داشت.
٭ ٭ ٭
تجربه حضور مداوم مردم در مناسبات سیاسی، اجتماعی یک ربع قرن گذشته باعث بوده تا امروز هرکدام از اعضای عاقل و بالغ این جمعیت شصت و پنج میلیون نفری آمادگی این را داشته باشد که برای این سؤال «چه توصیهای به مدیران صاحب امضاء و تصمیم دارید؟» پاسخهای فراوانی ارائه نماید و تردیدی نداریم که عموم مدیران نیز درباره جمله این مباحث متذکر و هوشیارند.
در اولین هفته از آغاز کار رسمی جناب آقای رئیس جمهور جدید و حسب تکلیف امّا صمیمانه موارد زیر را متذکر میشویم. مواردی که توجه به آنها میتواند عموم مدیران را از لغزش در امان نگه دارد.
۱. حفظ اعتماد مردم درباره کارگزاران
حفظ اعتماد مردم به کارگزاران مقدم بر تامین نان و حتی امنیت مردم است. چه در آن هنگام که مردم در فقر و ناامنی بسر میبرند به دلیل اعتماد به امیران در کنار آنان و با آنان میمانند و به عکس… این اعتماد بویی و رنگی دارد که مردم بینیاز از هر بلندگو و رسانهای آنرا با جان خود حس میکنند.
هیچ سفره رنگینی جایگزین اعتماد مردم نمیشود.
۲. جلوگیری از شکلگیری مواضع و قوای تصمیمگیرنده متعدد
در طول تاریخ تعدد منابع تصمیمگیر و اعمال کننده قدرت در نظام اجتماعی و حکومتی موجب بروز ناهماهنگی امور، ضعف قوا، پراکندگی نیروها و نفوذ عوامل دشمن بوده است. معمولاً مدیران ضعیف، فاقد استراتژی و برنامه، متأثر از عوامل زیر دست مبتلای عارضه و باعث تولد قوای تصمیمگیر متعدد میشوند. عارضهای مهلک که هر نظامی را از درون متزلزل میسازد.
تعارض میان این عوامل امروزه بسیاری از سازمانها و وزارتخانهها را دچار بحران ساخته است.
جلوگیری از این واقعه شرط ضروری حفظ سلامت امور است.
۳. حذف و یا ادغام سازمانهای موازی
سازمانهای موازی باعث بروز برنامهها، طرحها و تاکتیکهای مختلف درباره یک موضوع واحد میشوند. در همان حال سرمایههای مادی را میبلعند و عوامل انسانی را در میان کشمکشها ضایع میسازند. بهویژه در وضعگیریهای مختلف در برابر مسایل داخلی و بینالمللی، از اعتبار کل سیستم میکاهند. این موضوع امروزه در دستگاههای فرهنگی کشور بیداد میکند.
این وضع در برخی از این سازمانها به دلیل عدم نظارت جدی و مستمر، بسیاری از فرصتها و اموال را ضایع میسازد. چنانچه کارکنان برخی از این سازمانهای موازی فرهنگی در خانه بنشینند و حقوق کامل هم دریافت کنند خسارتشان کمتر از حضورشان است.
۴. دوری از چشمپوشی بر اشتباهات و خطایای اقران، دوستان و خویشان
بزرگترین لطمه این خطمشی در اداره سیستمها در وقت تصمیمگیری و انتخاب، موجب بیاعتباری مجموعه و از بین رفتن اعتماد مردم به مدیران میشود. ضمن آنکه اشخاص خاطی را آرام در یک دایره امنیتی ویژه قرار داده و مبدل به طلبکار و رانتخوار میسازد.در حالیکه ضرورتاً میبایست درباره افراد خودی سختگیری بسیار جدی، همه جانبه و بدون وقفه اتفاق بیفتد و از طرح و اعلام آن نیز خودداری ورزیده نشود تا پایههای اعتماد عمومی درباره مدیران همواره، مستحکم بماند.
این امر بزرگترین شرط حفظ اعتماد رعایا درباره امیران است.
۵. جلوگیری از بکارگیری افراد خام، بیتجربه و سفارش شده در امور مهم که نیازمند آگاهی و تجربه است.
تجربه عمومی همه ملل در طول تاریخ این است که سپردن افراد شایسته و کارآمد به دست مردان رهنرفته موجب بروز فساد میشود، به آن میماند که ریاست یک بیمارستان فوق تخصصی با حضور جمعی از پزشکان و متخصصان، به یک خانم خانهدار و یا یک لیسانسیه مامایی سپرده شود. عاقبت کار معلوم است. در چنین موقعیتی هر سادهلوحی میتواند از عدم آگاهی و تجربه مدیر مربوطه سوء استفاده کند، مردان کارآمد میدان خالی میسازند و زمام امور از هم میپاشد.
میادین جدی که «دین و مال و اعتبار» نظام و مردم را ضامن است میدان تجربه و تمرین و ممارست نیست. که هر نورستهای بدون طی مراتب و مدارج و آموزش و کسب تجربه بلافاصله بر یکی از مراتب مهمش تکیه زند، کارآموزی کند، و هزینه کسب تجربه را از بیتالمال تعدیه نماید. چنانکه طی سالهای گذشته افرادی با داشتن مدرک دیپلم صاحب منصب شدند و در پایان مدت ریاست با مدرک دکتری مرحمتی فارغالتحصیل شدند.
۶. جلوگیری از مدیریتهای حزبی و جناحی.
اگر هریک از مدیران متوجه این معنا باشند که تاوان ذره المثقال مال و آبرو و فرصت تک تک احاد مردم را میبایست در قیامت و در پیشگاه امام عصر(ع) پاسخگو باشند برای خوش آمد هیچ حزب و گروه و تشکل و جریانی میان دو مرد حتی برای یک دقیقه فردی ناکارآمد را بکار نمیگمارد و یا در وقت انتخاب برای تصدی اداره امور یک واحد کوچک رابطه خویشی و حزبی را ملاک انتخاب قرار نمیدهد.
انتخاب حزبی طی هشت سال گذشته بسیاری از فرصتها، سرمایهها و مردان کارآمد را از ما گرفت.
۷. جلوگیری از غفلت درباره خصم در وقت توانایی و قدرت
این مصرع شاعرانه را باید در بلندای دیوار اتاق کار همه مدیران نظام جمهوری اسلامی نوشت و نصب کرد: «دشمن نتوان حقیر و بیچاره شمرد».
رویکرد نگارنده متوجه دشمن غربی، یهودیت صهیونییستی و نظام استکباری است که طی همه قرون گذشته حتی برای یک لحظه چشم از عمل و نظر ساکنین شرق اسلامی و مخصوصاً شیعیان برنداشته است. این غفلت در وقت قدرت و احساس امنیت و برخورداری به ناگاه بزرگترین ضربه را وارد میسازد.
تا پای شیعه بودن، مسلمان زیستن، ایرانی بودن و صاحب ثروت کلان بودن آنهم در منطقه مهم و حساس خاورمیانه و در حاشیه خلیج فارس در میان باشد، آماده باش. برای جلوگیری از رخنه نظامی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و ضربه زدن خصم صددرصد است.
۸. دوری از رسم پالیزیان در وقت برداشت محصول
برخی از مدیران بلافاصله و در اولین روز احراز پست و بزرگ شدن میز و اتاق کاری امر را بر خود و اطرافیان مشتبه میسازند و براین فرض دامن میزنند که مانند ماجرای علاءالدین و چراغ جادو به ناگهان و همراه با بزرگ شدن میز، قدرت درک و دریافت و تعقل و تفکر و … هم بزرگ شده است. از همین جا بلافاصله نوع شنوایی آنها هم تغییر میکند.
چنین فرضی دام خطرناکی است. زمین خدا وسیع و بندگان خدا فراوانند و نعمتهای خداوند هم بین همه افراد بشر تقسیم شده. هشدار که مردان نمیبایست فرصت شنیدن را از خود سلب کنند. هشدار که دوستان و همراهان به سرعت راهها را یک طرفه میکنند، فضای بیرون و عمومی را امن و بیعیب در برابر چشم میآرایند و مجال ارتباط فرهیختگان دردمند را از بین میبرند و گاه منتقدان صمیمی را خصم خونی جلوه میدهند.
منتقد صمیمیبا زبانی صریح که گاه دل را میآزارد هزار مرتبه بهتر از مجیزگوی لاف زن است.
شنیدن مردان را صدمرتبه مفیدتر است تا گفتن و گفتن و گفتن. پس چه بهتر که مجال را برای شنیدن توسعه دهیم و نه گفتن، و از همراهان که همواره چون دیواری حایل میان مدیران و مردم میشوند بترسیم.
در توقیع شریف حضرت صاحبالامر، علیهالسلام، که با واسطهای برای سیدابوالحسن اصفهانی(ره) ارسال شده، آمده است: خود را تحت اختیار و در دسترس عموم بگذار، محل جلوس خود را در دهلیز خانه قرار بده تا مردم به آسانی بتوانند به حضورت برسند، حاجات مردم را برآور. ما تو را نصرت و یاری خواهیم کرد.
نصرت و یاری حضرت مشروط به مراعات موارد مذکور و سابق الذکر است.
۹. جلوگیری از تصمیمگیری عجولانه در امور مهم و بزرگ عمومی
عموم مردم وقتی که میخواهند برای خود یک جوراب یا کفش خریداری کنند چندین مغازه را وارسی میکنند اما گاه هم آنان در مقام کارپرداز، در طرفهالعینی هزاران کارتن کیف و کفش و جوراب معامله میکنند.
بیتالمال را میبایست به دست مردان با کیاستی داد که در برابر مال مردم بیش از مال خود حساس میشوند. و در اخذ تصمیم مهم که مستلزم هزینه کردن از بیتالمال، شأن و آبروی مسلمانان و دنیا و آخرت مردم است منتهای خداترسی را در کار وارد میسازند. حسابرسی دقیق و موشکافانه، پیش بینی برای امور مختلف و نحوه انجام عمل حسب برنامهریزی دقیق (در فرصتی کامل و شایسته) و دوری از مقدم نداشتن «نام و نشان خود» بر رضایت خداوند و بالاخره مشورت با کارآمدترین مردان با تجربه ضمن توکل و توسل بزرگ میتواند رهگشای این امر باشد.
عجله و شتاب همواره باعث انجام برنامههای سطحی، سخیف، نابخردانه میشود.
۱۰. دوری از رقابت با غرب در سوگیری فرهنگی و مادی مناسبات و اخذ تصمیم و برنامهریزی
همواره آنچه باعث میشود هریک از ما آگاهانه دربارهء لباس و کفش، همراه و رفیق، وسیله نقلیه و بالاخره زمان خروجمان از خانه تصمیمگیری کنیم آگاهی، از مقصدی است که در پیشرو داریم. این مقصد ما است که بر ما حکم میراند و باعث میشود ما درباره همه امور سابقالذکر دقت کنیم. کدام عاقل مردی را دیدهاید که با کت و شلوار و کفش چرمی مخصوص میهمانی شب به کوهپیمایی مشغول شود؟
همواره اول مقصد است بعداً راه و وسیله
طی سالهای آخر با غفلت از این اصل بسیاری از فرصتها و سرمایهها را از دست دادهایم. به راهی رفتهایم که نباید، شیوهای را تبلیغ کردهایم که نباید، قوانینی را وضع کردهایم که نباید.
مقصد ما کجاست؟ میخواهیم کجا برویم؟ مالزی، ژاپن، انگلیس؟ کدامین کشور را و نظام را الگو ساختهایم که چنین پراکنده میرویم؟
ضرورتاً کلیه تصمیمات، قوانین، شیوهنامهها، برنامهها و … متناسب با مقصد ما تعیین و تنظیم میشوند. این مقصد ضرورتاً میبایست مقصد ثابت و واحد تبیین شده برای کلیه سازمانها، نهادها و وزارتخانهها باشد تا هرکدام متناسب با وظیفه و مقدوراتشان مردم را در طی طریق و نیل بدان مقصود مطلوب یاری دهند.
آنچه در برنامههای پنجساله قابل گفتگو است «توسعه و گسترش مناسبات بدون اتکاء به استراتژی کلان» است. پرسش از استراتژی و تدوین آن به مدد «مبانی و منابع دینی» و مقصد «کلان و مطلوب» متناسب با شأن و جایگاه مسلمانی مقدم بر توسعه و گسترش امکانات است.
۱۱. تلاش برای کشف سؤالات و ارائه پاسخهای مناسب
یکی از بغرنجترین مشکلات ما در مناسبات ابهام در «سؤالات» است. در واقع مشکلات و معضلات مردم در موضوعات مختلف اجتماعی، اقتصادی، قضایی، و … احصاء نشدهاند. در حالیکه با گذر ایام در هریک از مناسبات مشکلات و مسایلی سر راه مردم قرار گرفته که حسب موضوع برای حل و فصل آن قاعده و قانون لازم است. در مرتبه نخست میبایست کلیه «سؤالات شناسایی، احصاء و دستهبندی شود و سپس دستگاههای مربوطه موظف به کشف پاسخ، قانونمند کردن آنها و ایجاد ضمانت اجرائیش شوند.
۱۲. برخورد سخاوتمندانه همراه با بزرگمنشی و مناعت طبع با عموم مردم و بهویژه رعایای ضعیف
۱۳. مقدم داشتن فرهنگ و نظر و ارج نهادن به مقام اهل نظر و فرهنگ, چه اینان اساس نظام را استوار و آنرا در نقاط عطف مهم در امان نگه میدارند.
۱۴. هوشیاری درباره آخرالزمان، فرهنگ مهدوی و اخبار ویژه مربوط به این فصل از حیات بشر.
بیشک براین مجموعه موارد دیگری را میتوان افزود و هریک از بندها را میتوان مشروع و مفصل بیان کرد. در این مجال اندک و در این وقت خاص صمیمانه آنچه را شایسته میشناختیم ابراز داشتیم.
بیشک جمله موارد چهاردهگانه در زمره مصادیق «عدالت ورزیاند».
تا یار که را خواهد و میلش به که باشد.
والسلام
سردبیر
برخی از مدیران بلافاصله و در اولین روز احراز پست و بزرگ شدن میز و اتاق کاری امر را بر خود و اطرافیان مشتبه میسازند و براین فرض دامن میزنند که مانند ماجرای علاءالدین و چراغ جادو به ناگهان و همراه با بزرگ شدن میز، قدرت درک و دریافت و تعقل و تفکر و … هم بزرگ شده است. از همین جا بلافاصله نوع شنوایی آنها هم تغییر میکند.
چنین فرضی دام خطرناکی است. زمین خدا وسیع و بندگان خدا فراوانند و نعمتهای خداوند هم بین همه افراد بشر تقسیم شده. هشدار که مردان نمیبایست فرصت شنیدن را از خود سلب کنند. هشدار که دوستان و همراهان به سرعت راهها را یک طرفه میکنند، فضای بیرون و عمومی را امن و بیعیب در برابر چشم میآرایند و مجال ارتباط فرهیختگان دردمند را از بین میبرند و گاه منتقدان صمیمی را خصم خونی جلوه میدهند.
منتقد صمیمیبا زبانی صریح که گاه دل را میآزارد هزار مرتبه بهتر از مجیزگوی لاف زن است.
شنیدن مردان را صدمرتبه مفیدتر است تا گفتن و گفتن و گفتن. پس چه بهتر که مجال را برای شنیدن توسعه دهیم و نه گفتن، و از همراهان که همواره چون دیواری حایل میان مدیران و مردم میشوند بترسیم.
در توقیع شریف حضرت صاحبالامر، علیهالسلام، که با واسطهای برای سیدابوالحسن اصفهانی(ره) ارسال شده، آمده است: خود را تحت اختیار و در دسترس عموم بگذار، محل جلوس خود را در دهلیز خانه قرار بده تا مردم به آسانی بتوانند به حضورت برسند، حاجات مردم را برآور. ما تو را نصرت و یاری خواهیم کرد.
نصرت و یاری حضرت مشروط به مراعات موارد مذکور و سابق الذکر است.
۹. جلوگیری از تصمیمگیری عجولانه در امور مهم و بزرگ عمومی
عموم مردم وقتی که میخواهند برای خود یک جوراب یا کفش خریداری کنند چندین مغازه را وارسی میکنند اما گاه هم آنان در مقام کارپرداز، در طرفهالعینی هزاران کارتن کیف و کفش و جوراب معامله میکنند.
بیتالمال را میبایست به دست مردان با کیاستی داد که در برابر مال مردم بیش از مال خود حساس میشوند. و در اخذ تصمیم مهم که مستلزم هزینه کردن از بیتالمال، شأن و آبروی مسلمانان و دنیا و آخرت مردم است منتهای خداترسی را در کار وارد میسازند. حسابرسی دقیق و موشکافانه، پیش بینی برای امور مختلف و نحوه انجام عمل حسب برنامهریزی دقیق (در فرصتی کامل و شایسته) و دوری از مقدم نداشتن «نام و نشان خود» بر رضایت خداوند و بالاخره مشورت با کارآمدترین مردان با تجربه ضمن توکل و توسل بزرگ میتواند رهگشای این امر باشد.
عجله و شتاب همواره باعث انجام برنامههای سطحی، سخیف، نابخردانه میشود.
۱۰. دوری از رقابت با غرب در سوگیری فرهنگی و مادی مناسبات و اخذ تصمیم و برنامهریزی
همواره آنچه باعث میشود هریک از ما آگاهانه دربارهء لباس و کفش، همراه و رفیق، وسیله نقلیه و بالاخره زمان خروجمان از خانه تصمیمگیری کنیم آگاهی، از مقصدی است که در پیشرو داریم. این مقصد ما است که بر ما حکم میراند و باعث میشود ما درباره همه امور سابقالذکر دقت کنیم. کدام عاقل مردی را دیدهاید که با کت و شلوار و کفش چرمی مخصوص میهمانی شب به کوهپیمایی مشغول شود؟
همواره اول مقصد است بعداً راه و وسیله
طی سالهای آخر با غفلت از این اصل بسیاری از فرصتها و سرمایهها را از دست دادهایم. به راهی رفتهایم که نباید، شیوهای را تبلیغ کردهایم که نباید، قوانینی را وضع کردهایم که نباید.
مقصد ما کجاست؟ میخواهیم کجا برویم؟ مالزی، ژاپن، انگلیس؟ کدامین کشور را و نظام را الگو ساختهایم که چنین پراکنده میرویم؟
ضرورتاً کلیه تصمیمات، قوانین، شیوهنامهها، برنامهها و … متناسب با مقصد ما تعیین و تنظیم میشوند. این مقصد ضرورتاً میبایست مقصد ثابت و واحد تبیین شده برای کلیه سازمانها، نهادها و وزارتخانهها باشد تا هرکدام متناسب با وظیفه و مقدوراتشان مردم را در طی طریق و نیل بدان مقصود مطلوب یاری دهند.
آنچه در برنامههای پنجساله قابل گفتگو است «توسعه و گسترش مناسبات بدون اتکاء به استراتژی کلان» است. پرسش از استراتژی و تدوین آن به مدد «مبانی و منابع دینی» و مقصد «کلان و مطلوب» متناسب با شأن و جایگاه مسلمانی مقدم بر توسعه و گسترش امکانات است.
۱۱. تلاش برای کشف سؤالات و ارائه پاسخهای مناسب
یکی از بغرنجترین مشکلات ما در مناسبات ابهام در «سؤالات» است. در واقع مشکلات و معضلات مردم در موضوعات مختلف اجتماعی، اقتصادی، قضایی، و … احصاء نشدهاند. در حالیکه با گذر ایام در هریک از مناسبات مشکلات و مسایلی سر راه مردم قرار گرفته که حسب موضوع برای حل و فصل آن قاعده و قانون لازم است. در مرتبه نخست میبایست کلیه «سؤالات شناسایی، احصاء و دستهبندی شود و سپس دستگاههای مربوطه موظف به کشف پاسخ، قانونمند کردن آنها و ایجاد ضمانت اجرائیش شوند.
۱۲. برخورد سخاوتمندانه همراه با بزرگمنشی و مناعت طبع با عموم مردم و بهویژه رعایای ضعیف
۱۳. مقدم داشتن فرهنگ و نظر و ارج نهادن به مقام اهل نظر و فرهنگ, چه اینان اساس نظام را استوار و آنرا در نقاط عطف مهم در امان نگه میدارند.
۱۴. هوشیاری درباره آخرالزمان، فرهنگ مهدوی و اخبار ویژه مربوط به این فصل از حیات بشر.
بیشک براین مجموعه موارد دیگری را میتوان افزود و هریک از بندها را میتوان مشروع و مفصل بیان کرد. در این مجال اندک و در این وقت خاص صمیمانه آنچه را شایسته میشناختیم ابراز داشتیم.
بیشک جمله موارد چهاردهگانه در زمره مصادیق «عدالت ورزیاند».
تا یار که را خواهد و میلش به که باشد.
والسلام
سردبیر