منتظران امام علی(ع) که باعث شدند حضرت از خانه نشینی خارج شود، در مدت کوتاهی به چند گروه تبدیل شدند و نه تنها حضرت را در ادامه راه، یاری نکردند که به مخالفت و دشمنی هم پرداختن…
جنگ صفین
همه میدانند که امام علی(ع) مصداق دهها آیه قرآن و احادیث پیامبر اکرم(ص)، ولیّ خدا، جانشین الهی پیامبر و واسطه تکمیل دین و نعمت است. «أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دِیناً»؛ (۱) اما این امام برحق، بعد از رحلت رسول خدا(ص) بنابر مکر شیاطین جنّ و انس، خانهنشین شد و حدود ۲۵ سال به نوعی در غیبت به سر بردند تا اینکه مردم از ظلم حکومت خسته شدند و سراغ حضرت آمدند؛ نه به خاطر حقیقت ولایت حضرت، بلکه برای منفعت خویش که آن را در خطر میدیدند.
منتظران امام علی(ع) که باعث شدند حضرت از خانه نشینی خارج شود، در مدت کوتاهی به چند گروه تبدیل شدند و نه تنها حضرت را در ادامه راه، یاری نکردند که به مخالفت و دشمنی هم پرداختند:
الف. عافیتطلبان، مرفهین بیدرد، جهادگریزان در قالب حزب قاعدین، حضرت را تنها گذاشتند.
ب. ویژه خواران، سابقه دارانی که بهای تلاش خود را از حکومت میخواستند در قالب حزب ناکثین و جنگ جمل، به جنگ با حضرت پرداختند.
ج. ساده لوحان، هجده ماه از جنگ صفین را کنار امام رزمیدند؛ ولی با مکر عمروعاص و معاویه و قرآن بالای نیزه رفتن دچار شبهه و تردید شدند. خواص هم امام را تنها گذاشتند و حتی امام را در صورت ادامه جنگ، تهدید کردند.
د. خود محوران و مغروران به عبادت و تهجّد، با شعار « حَسْبُنَا کِتَابُ اللهِ» از طریق مستقیم خارج شدند و جنگ نهروان را راهاندازی کردند.
تنها گروهاندکی در یاری امام خویش ثابت قدم ماندند و با افشاگری مکر شیاطین، به بصیرت دهی پرداختند. در دعای ندبه میخوانیم: «اِلَّا الْقَلِیلَ مِمَّنْ وفی لِرعایۀ الحقّ فیهم؛ (۲) جز اندکی از مؤمنان حقیقی که حق اولاد رسول را رعایت کردند.»
وجه مشترک تمام کسانی که امام را تنها گذاشتند، دنیا گرایی و ولایت گریزی است. دو عنصری که لازم و ملزوم یکدیگرند و شیطان با زینت دادن دنیا «لَاُزَیِّنَنَّ لَهُمْ»(۳) برای زمینه داران، آنها را از صراط مستقیم ولایت جدا میکند؛ گروهی را با عافیت طلبی، گروهی را با فرصت طلبی و قدرت پرستی و ثروت اندوزی، گروهی را با شبهه افکنی و تردید در حق و مشتبه کردن امر، گروهی را هم با خود بزرگبینی، غرور، نخوت و تکبر نسبت به عبادت.
در جنگ صفین، ثقل اکبر را بالای نیزه بردند؛ در حالی که روح ثقل اکبر، ثقل اصغر یعنی امامت و ولایت است؛ چون پیامبر اکرم(ص) فرموده بود: «عَلِیٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِیٍّ یَدُورُ مَعَهُ حَیْثُ مَا دَار؛ (۴) علی با حق و حق با علی است و حق بر محور او میچرخد.» مردم را در امر ولایت مردد کردند و امر ولایت را که الهی است و بر اساس لیاقت است، بر امور ظاهری و بشری مترتب کردند، غافل از اینکه «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاهَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاهَ وَ هُمْ راکِعُونَ»؛ (۵) «ولیّ و سرپرست شما فقط خدا و رسولش و کسانی هستند که ایمان آوردهاند؛ همان کسانی که اقامه نماز کردند و در حال رکوع زکات [و صدقه] دادند.»
اَینَ عمّار؟
شخصیت عمّار، فرزند یاسر و سمیه اولین زن و مرد شهید تاریخ اسلام در بین یاران امام علی(ع) در عصر مظلومیت ولایت میدرخشد؛ چون تنها اوست که بیش از همه به نقطه اصلی فتنه توجه میدهد و آن، مشتبه کردن امر ولایت الهیه است.
عمّار در جریان فتنهها به ویژه در جنگ صفین خود را به آب و آتش میزند تا ولایت الهیه امام را تبیین کند و شبهات را پاسخ دهد و با دلیل عقل و نقل، آیه و روایت، مردم را به بصیرت در ولیّ شناسی راهنمایی کند و دست ابلیس را در ایجاد شبهات افشا نماید. عمّار، مصداق بارز کلام امام میشود که «لَا یَحْمِلُ هَذَا الْعَلَمَ إِلَّا أَهْلُ الْبَصَرِ وَ الصَّبْرِ؛ (۶) این پرچم را جز اهل بصیرت و صبر [و استقامت] نمیتوانند به دوش بکشند.»
عمّار، مبانی عقلی و شرعی ولایت را بیان میکند، از عصمت و علم الهی امام میگوید، از جانشینی به حق و الهی امام میگوید، عمّار از برکات فردی و اجتماعی پیروی از امام و ولایت میگوید، عمّار از بدبختیها و نکتبهای ولایت گریزی و نداشتن امام الهی و امام حق میگوید. اگر خواص زمان امام، همه همانند عمّار به انجام تکلیف میپرداختند و در ولیّ شناسی مردم را یاری میکردند، حوادث تلخ شهادتها و به ویژه حادثه کربلا به وقوع نمیپیوست. به تعبیر مقام معظم رهبری (مدظله العالی): «ما باید بفهمیم چه بلایی بر سر آن جامعه آمده است که سر حسین بن علی(ع) آقازاده اول دنیای اسلام و پسر خلیفه مسلمانان علی بن ابی طالب(ع) در همان شهری که پدر او بر مسند خلافت نشسته است گردانده شد و آب از آب هم تکان نخورد…» (۷)
اگر خواص دیگر زمان امام همانند عمّار در تبیین ولایت الهیه امام و زدودن شبهات تلاش میکردند، این عوامل، زمینهساز حادثه کربلا نمیشد:
۱. غفلت و دوری از یاد خدا؛ ۲. ایمانهای موقت و ناپایدار؛ ۳. دنیا گرایی؛ ۴. بیتفاوتی مردم در برابر منکرات.
قرآن بارها میفرماید: «فَاعْتَبِرُوا یا أُولِی الْأَبْصار»؛ (۸) «ای صاحبان بصیرت! [از این ماجراها] پند و عبرت بگیرید.»
عمّار با شناخت درست لایههای زیرین جبهه دشمن و دشمن شناسی دقیق توانست، فتنه را افشا کند.
پی نوشت :
۱) مائده/ ۳.
۲) دعای ندبه.
۳) حجر/ ۳۹.
۴) بحار الانوار، مجلسی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج ۱۰، ص ۴۳۲، ۴۴۵ و ۴۵۰ و ج۲۸، ص ۱۸۹.
۵) مائده/ ۵۵.
۶) نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، خطبه ۱۷۳، ص ۳۲۸.
۷) روزنامه کیهان، ۱۹/۱۱/۸۵، ش ۱۸۷۳۴، ص۶ (معارف).
۸) حشر/ ۲.
محمد مهدی ماندگار ـ سید جواد حسینی