همه ساله، در گرمترین فصل سال، گرمترین ماراتن سال یا همان مسابقه عمومی جوانان کشور برای ورود به دانشگاه برگزار میشود. در حالی که این جمعیّت میلیونی سرتاسر سال را در قرنطینه و انزوای اتاق و کنج کتابخانهها به سر برده تا شاید در این مسابقه میلیونی جایی و رتبهای برای خود دست و پا کند.
این عدد را حدّاقل در عدد ۵ ضرب کنید تا چشمتان به بیش از هفت میلیون نفر عضو خانوادههایی روشن شود که همه آرزوها، همه دارایی و همه آسایش خود را به نتیجه این مسابقه میبندند و حتّی در پشت درب دانشگاهها و محلهای برگزاری این مسابقه نفسگیر به دعا و مناجات دست برمیدارند. جز اینها، جمعیّت بزرگ اولیای مدارسند که از اوّلین سالهای ابتدایی، عقربه جهتیاب خود را با افق این ماراتن تنظیم میکنند و ذهن و زبان و آرزوهای کودکی بیش از هجده میلیون کودک و نوجوان را در طول دوازده سال متوالی، درگیر به کسب مقام و رتبه نهایی این مسابقه تکراری و همه ساله میسازند. خوب که نگاه کنید درمییابید که همه فرصتها، اموال و همه عُدّه و عِدّه یک کشور هفتاد ـ هشتاد میلیونی مصروف امری میشود که در گرمترین فصل سال، گرمترین مسابقه و بزرگترین آزمون کشوری و ملّی را ترتیب میدهد.
عالم و آدم در برابر چشم این جمعیّت مانده تیره میشود، آینده نامعلوم و گُم و قلبهای مملوّ از نومیدی، گوییا که خالق و رزّاق و محیّ و ممیت همه عالم کسانی را به مغاک تاریک لعنت و محروم از رحمت و حیات تبعید کرده باشد.
بیتعارف و تردید، آیا هیچ پرسیدهاید حکم کدامین حاکم و آیات کدامین کتاب مقدّس تا این حد نافذ بوده است؟
هیچ دیدهاید عابد و زاهد و مؤمنی بر درگاه معبودش این چنین سر بساید و رویگرداندنش را موجب آوار رنج و تعب و حرمان بشناسد.
بسیار خوانده بودم که قبل از ظهور کبرای حضرت صاحب الزّمان(ع)، بشر مبتلا به جهالت ثانوی و بت پرستی مدرن میشود، امّا تا این حد از بتپرستی را گمان نمیبردم.
هیچ جادویی و هیچ جادوگری تا این حد قدرت سحر مردم و جلوه دادن مجاز و روانه ساختن جماعت میلیونی انسانها را در پی خیال و پندار نداشته است. گوییا با ساحری تمام عیار رو به روییم که همه معانی علم، خردورزی، حکمت، تفکّر، تعقّل، سعادت، حسن عاقبت و توکّل را مقلوب ساخته و مجاز را به جای حقیقت نشانده است. تردیدی ندارم که هم اینک جمعیّت کثیری به این سخنان با چشم تردید مینگرند. البتّه حق را به آنها میدهم.
جادوگران و ساحران عصر ما، ابتدا با دستکاری در معانی و مقاصد، همه منظور و مراد ادیان حقیقی را از عالم و آدم و آغاز و انجام امور، معکوس و مقلوب ساختند و آنگاه مسابقهای بزرگ ترتیب دادند تا همگان برای سبقت گرفتن از هم و تجربه خیرات جعل شده به رقابت مشغول شوند. بله، درست منظور من همین است. ابتدا تعریفی جدید از «خیرات» و «معروف» ارائه شده و آنگاه جماعت میلیونی فریفته و وارد مسابقه جلب و کسب آن خیرات شده است. این همه، شعبده و جادویی است که به آن اشاره کردم. آرایش مجاز و پندار و زینت آنچه که در جان خود اثری از حیات طیّبه ندارد و جز بر توسعه وهم و جز بر رجحان یافتن اعتبار و عالم اعتبار نمیانجامد.
البتّه روی سخنم به این وجه از آغاز و انجام این مارتن همه ساله و جمعیّت میلیونی شرکت کننده در آن و طرّاحان پنهان و پوشیدهاش که در ماورای دریاها نشستهاند، نیست. این ماجرا وجهی دیگر هم دارد. وجهی که عملههای شیطان یا همان مستکبران از قِبَل آن به تاراج سرمایهها و سرقت جوانترین و مستعدّترین افراد سرزمینهای مستضعف و مسلمان مشغولند.
پوشیده نیست دوام و بقای تمدّن تکنولوژیک غربی که بر کلّ جهان معاصر سایه افکنده در گرو اندام و اندیشههای جوان و پر توانی است که موتورهای این تمدّن را همواره برپا و برقرار نگه میدارند.
دروازهها را گشودهایم و خود را به خواب زدهایم تا آسودهخاطر بیاید و آسوده خاطر ببرد.
گزیدهترین دارایی خود را یک جا گرد آوردهایم و نقشه و نشان آن را درب دروازهها آویختهایم تا او، راحت و بیدردسر ببرد. بله، درست خواندید. حال نگاهی به آمار بکنیم تا تصویری از وضع موجود جلوی چشمانمان مجسّم شود:
طبق اطّلاعات و آمار اعلام شده:
ایران از نظر فرار مغزها در صدر کشورهای جهان قرار دارد. طبق آمار صندوق بینالمللی پول، سالانه بین ۱۵۰ تا ۱۸۰ هزار نفر از ایرانیان تحصیل کرده برای خروج از ایران اقدام میکنند.
از این حیث، ایران در بین ۹۱ کشور در حال توسعه و توسعه نیافته جهان مقام اوّل را دارد.
خروج سالانه ۱۵۰ تا ۱۸۰ هزار ایرانی با تحصیلات عالی، معادل خروج ۵۰ میلیارد دلار سرمایه سالیانه از کشور است.
در سال ۱۳۸۸ وزارت علوم، تحقیقات و فناوری اعلام کرد از ابتدای انقلاب (۱۳۵۷) از میان ۰۰۰,۱۲ دانشجویی که با هزینه دولت به کشورهای مختلف رفتهاند، ۴۰۰ نفر باز نگشتهاند.
۸۰% از نفرات اوّل کنکور دانشگاهها و نفرات اوّل تا سوم المپیادهای ایرانی در ده سال گذشته از کشور مهاجرت کردهاند و از ۱۷۵ نفر که مدالهای گوناگون دریافت کردهاند، اکثر آنها در کشور نیستند.
به طور متوسط از هر ۱۸ نفری که از سوی دانشگاهها برای کسب تخصّص به کشورهای توسعه یافته اعزام شدهاند، تنها ۳ نفر به ایران بازگشتهاند.
بر اساس آمار سازمان ملل در سال ۱۹۳۳ م. (۱۳۷۲ش.) حدود ۲۴۰ هزار ایرانی دارای تحصیلات عالی در آمریکا زندگی میکردند که از این تعداد ۱۸۶۳ نفر عضو هیئت علمی تمام وقت، ۳۲۰۰ نفر عضو هیئت علمی نیمه وقت بودهاند.
همه پذیرفته شدگان با رتبه دو رقمیکنکور سراسری دانشگاههای کشور، هر سال از بهترین دانشگاههای کشورهای دیگر دعوتنامه دریافت میکنند.
جالب توجّه آنکه، کشورهای عضو اتّحادیه اروپا پیشبینی کردهاند تا سال ۲۰۲۰ م. به دلیل نیاز داشتن به قریب ۸۰ میلیون نیروی کار متخصّص، هر ساله آماده پذیرش ۴ میلیون نخبه از کشورهای مختلف هستند، ناگفته نماند که رخدادها و هیجانات بزرگ اجتماعی همچون درگیریهای خیابانی سال ۱۳۶۰ و کوی دانشگاه در سال ۱۳۷۸ تأثیر بسزایی در بالا گرفتن موج مهاجرتها داشته است.
آسودهخاطر، با تفاخر تمام و به بهانههای مختلف، دانشمندان و نخبگان را برای دریافت چند دیپلم افتخار و چند سکّه بهار آزادی جلوی دوربینهای تلویزیونی ردیف میکنیم.
گزیدهترینها را با سر و صدا و پس از برگزاری صدها آزمون به اقصانقاط دنیا اعزام میکنیم و در برگشت با موزیک و سان و رژه و حلقههای گل از آنها استقبال میکنیم و رتبهها و مدالهایشان به همراه عکس و تفصیلات را زینت مطبوعات و گزارشهای خبری میسازیم. قبل از اعلام نتایج عمومی این ماراتن سخت، برگزیدههای اوّل تا سوم هر رشته را برملا ساخته و در چشم و گوش همه سفارتخانههای بیگانه میآراییم.
گاه با ندانمکاری و با بهانههای مختلف دست رد بر صاحبان استعداد و توان و آماده به خدمت زده و جماعتی هم حزبی و هم محفلی را در حالی که فاقد هر گونه صلاحیّت و توانایی و تخصّص هستند، بر مناصب و مدارج عالی شغلی با حقوقهای باد آورده مکفی مینشانیم و آنگاه انگشت حسرت از تاراج توانمندترین جوانان این سرزمین به دندان میگزیم و برای جلب و جذب آنها که سالها قبل رفتهاند، همایش بینالمللی برگزار میکنیم و از «مکتب ایران» دادِ سخن میدهیم.
این همه به شما تذکّر نمیدهد که ما دروازهها را گشوده، نقشه راهنما و نشان گزیدهترین داراییهایمان را بر دروازه آویخته و به نگهبانان فرمان دادهایم تا خود را به چرت و خواب بزنند تا دزد مکّار، هر چه سریعتر و راحتتر، گزیدهها را برباید. اگر آنها ساحر و ما سحرزده و طلسم شده نیستیم، پس چیستیم؟ آیا شما عنوان بهتری را برایش سراغ دارید؟
در مجالی دیگر، آمار قتل عامّ دانشمندان عراقی را طیّ ده سال اخیر عرض خواهم کرد. دانشمندانی که توسط سفارتخانهها شناسایی شدند و به تدریج و در سکوت و خلوت همه خبرگزاریها و رسانهها به دست جلادان اشغالگر سپرده شدند.
اسماعیل شفیعی سروستانی
رادیو معارف ۲۹/۵/۸۹