مقدمه
السلام علیک یا نوراللَّه الذى یهتدى به المهتدون و یفرّج به عنالمؤمنین.
در بیکران هستى همواره رساننده فیض ربالارباب وجود مبارک امام عصر، علیهالسلام، است که بى او نه کتاب آفرینش را شیرازه مىماند و نه کشتى نجات و رحمت بر عالمیان را سکاندارى، چنانکه فرمود:
بفیفمْنفهف رفزفقَ الوَرى و بفوفجودفهف ثَبَتَتف الأرضف و السّماءف.
دخیره خداوند و مصلح کل در این ایام خوشبوتر از همه گلها عطر برکات خویش را در رواق زندگى رعایایش مىپراکند؛ چرا که او نرگسىترین عطرها را دارد و ربیعالانام است و طالبان جمال پرىطلعتش مترنم به نواى »أین بقیهاللَّه«؛ تا چشمانشان به جمال محبوب منور گردد دست به دعا برمىدارند تا آن هنگام که خورشید درخشان آل عصمت پدیدار گردد و خزان دنیا را مبدل به بهار سازد.
آرى او خواهد آمد تا وعده الهى تحقق یابد در جمعهاى موعود و در طلوعى نزدیک. انشاءاللَّه.
سازمان تبلیغات اسلامى مفتخر است در سالى که به نام مبارک امیرالمؤمنین امام على بن ابیطالب، علیهالسلام، مزین گردیده است سومین اجلاس دوسالانه خود را برگزار نماید و ضمن ارتقاى سطح فرهنگ انتظار و مهدویت به بررسى ابعاد وجودى حضرت مهدى، علیهالسلام، بپردازد.
در آستانه برگزارى سومین اجلاس، مناسب دیدیم که نگاهى اجمالى داشته باشیم به دستاوردهاى اجلاسهاى پیشین و برنامههاى سومین اجلاس.
اجلاس مقدماتى
در آبانماه ۱۳۷۴ پس از برگزارى نخستین اجلاس نماز در زاهدان به برگزارى نشستى در خصوص حضرت مهدى، علیهالسلام، توجه گردید. با وجود آنکه حرکت و تلاش پایهگذاران این نشست بدون زمینهسازى قبلى صورت مىگرفت لیکن شور و شوقى که در میان بود بسرعت مقدمات برگزارى همایشى با عنوان »فلسفه انتظار حضرت مهدى، علیهالسلام« را فراهم آورد. و حاصل آن شد که در ایام نیمه شعبان همان سال همایش مذکور در شهر زاهدان با اهتمام نماینده ولىفقیه در استان و امام جمعه زاهدان و سایر مسؤولان برگزار شود که در اینجا به نکات ارزشمندى از آن اشاره مىگردد:
۱. عنایت خاص مقام معظم رهبرى، دامظلهالوارف، و حضور نمایندگان ایشان؛
۲. حضور بیش از ۱۵۰ تن از شخصیتهاى برجسته علمى و دینى و ارایه سخنرانى توسط برخى از آنها؛ تنى از جمله حضرات آیات: امامى کاشانى، علامه عسکرى، امینى، معرفت، خرازى، رسولى محلاتى، تسخیرى، کریمى جهرمى و حججالاسلام والمسلمین آقایان محمدى عراقى، باریک بین، نعیم آبادى و…
همچنین حضور جمعى از طلاب خارجى مرکز جهانى علوم اسلامى از کشور تایلند، هند، پاکستان، آمریکا، آلمان، نروژ و…؛
۳. ارایه ۱۴۲ مقاله علمى از سوى اندیشمندان و اقشار فرهنگى کشور؛
۴. حضور و شرکت علماى اهل تسنن و ارایه مقالات در اجلاس؛
۵. ایجاد انگیزه تحقیق و زمینه پژوهش در بین آحاد جامعه حول وجود مقدس حضرت حجهبنالحسن، عجّلاللَّهتعالىفرجه.
اولین اجلاس
پس از برگزارى نشست ابتدایى به منظور انجام حرکتى علمى، تحقیقاتى و ثمربخش، تصمیم به تأسیس دبیرخانه دائمى گرفته شد تإ؛ /پپ در هر دو سال، اجلاسى با محورهاى مورد لزوم برگزار گردد. به دنبال این اقدام نشست رسمى تحت عنوان »اولین اجلاس دو سالانه بررسى ابعاد وجودى حضرت مهدى، علیهالسلام« در سال ۱۳۷۵ در شهر زاهدان برگزار گردید. که به نکات ارزندهاى از آن اشاره مىگردد:
۱. مقالات واصله با توجه به محورهاى تعیین شده در فراخوان از غنا و محتواى مطلوبترى برخوردار بود و اندیشمندان و فرهیختگان حوزه و دانشگاه تلاش وافرى در زمینه پژوهش و تحقیق به عمل آورده بودند؛
۲. انتخاب ۷۵ مقاله که حاوى دیدگاههاى مطرح شده در فراخوان بود؛
۳. انتشار دو جلد کتاب تحت عنوان »سیماى حضرت مهدى، علیهالسلام«، »مبانى تمدن غرب و جامعه ایدهآل اسلامى« که متضمن عناوین فراخوان بود؛
۴. تشکیل کمیته علمى اجلاس با حضور برخى از محققان و مهدى پژوهان حوزه و دانشگاه.
محورهاى مقالات در اولین اجلاس
الف)اثرات وجود مقدسحضرت مهدى عجّلاللَّهتعالىفرجه، در جوامع بشرى؛
۱. نقش سازنده انتظار منجى در جوامع بشرى؛
۲. بررسى تطبیقى دیدگاههاى ادیان در مفهوم انتظار و اثرات منجى؛
۳. آثار اجتماعى، اخلاقى و اعتقاد به حضرت مهدى، عجّلاللَّهتعالىفرجه؛
۴. تأثیر انتظار ظهور در تکوین و پیدایش انقلاب اسلامى؛
ب) بررسى ابعاد وجود مقدس حضرت مهدى، عجّلاللَّهتعالىفرجه، از تولد تا غیبت و ظهور
۱. تواقیع حضرت و مسأله رهبرى جامعه اسلامى؛
۲. بررسى و جوابگویى شبهات و اشکالات مطروحه پیرامون حضرت؛
۳. دیدگاه انبیا و ائمه، علیهمالسلام، در ارتباط با وجود مقدس حضرت مهدى، عجّلاللَّهتعالىفرجه
ج) بررسى مبحث نظم به اصطلاح نوین جهانى و سرانجام آن از دیدگاههاى گوناگون
دومین اجلاس
در سال ۱۳۷۷، شهر زاهدان میزبان دومین اجلاس بود که بحمداللَّه بار دیگر نظر ژرفاندیشان جامعه را به خود معطوف ساخت و توانست حرکتى در جهت عرض ادب و ارادات به ساحت مقدس حضرت بقیهاللَّهالاعظم، عجّلاللَّهتعالىفرجه، در تاریخ کشور به یادگار گذارد و فضایى قدسى و معنوى ایجاد نماید. از آنجایى که با تشکیل دبیرخانه دائمى کار قوت بیشترى یافته بود لذا مشارکت عمومى از طبقات مختلف موجب پربارتر شدن این اجلاسیه گردید و حضور پرشوراندیشمندان و علاقهمندان به حضرت بیش از اجلاسهاى گذشته درخشندگى یافت. در این سال مباحث مطروحه با داشتن برکات معنوى حول محورهاى ذیل برگزار گردید:
محورهاى مقالات در دومین اجلاس
بخش اول؛ مباحث شخصیتى شامل:
۱. بررسى موضوع اصالت مهدویت و شخصیت وجودى حضرت؛
۲. امام مهدى، عجّلاللَّهتعالىفرجه، از دیدگاه قرآن و روایات؛
۳. بررسى مسأله انتظار، ادله، فوائد و نقش آن؛
۴. عوامل غیبت، موانع ظهور، علائم و رابطه آن با انقلاب اسلامى.
بخش دوم؛ مباحث حکومتى شامل:
۱. بررسى ابعاد ولایت تکوینى؛
۲. بررسى ولایت کبراى الهیه و ارتباط آن با ولایت فقیه؛
۳. فلسفه حکومت اسلامى در زمان غیبت؛
۴. تبیین سیماى زمامداران حکومت اسلامى در حکومت جهان.
بخش سوم؛ مباحث اجتماعى شامل:
۱. تبیین سیماى خواص و عوام در زمان غیبت؛
۲. تبیین سیماى جوانان صالح در عصر غیبت؛
۳. بررسى و کنکاش پیرامون زندگى اجتماعى در جامعه نبوى (مدینهالنبى) و حکومت جهانى امام مهدى، عجّلاللَّهتعالىفرجه.
سومین اجلاس
در حال حاضر دبیرخانه اجلاس در حال تدارک مقدمات اجلاس سوم است و در این راستا اقداماتى به شرح زیر صورت گرفته است:
۱. تاکنون ۱۳۰ اثر اعم از مقاله و آثار هنرى واصل گردیده و حدود ۲۰ مقاله توسط اندیشمندان و متفکران و صاحبان قلم تدوین گردیده است؛
۲. با هماهنگى سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامى با بعضى اندیشمندان خارج از کشور تماس حاصل شد که مقالاتى از کشورهاى سوئد، هند، تایلند، سودان و پاکستان واصل گردیده است؛
۳. کمیته علمى دیدارهاى متعددى با علما و اندیشمندان داخل ایران جهت مشاوره و اخذ نظرات کارشناسى داشته است تا انشاءاللَّه در اجلاس ۷۹ موضوع و محور راصلى اجلاس ۸۱ تعیین و مطرح گردد.
۴. مسابقه بزرگ عکس مهدویت در ایام نیمه شعبان امسال در سراسر کشور برگزار خواهد گردید.
۵. جهت ارتباط با علما و اندیشمندان خارج از کشور و نشر معارف مهدویت در اینترنت سایتى به نام شبکه اجلاس مهدى افتتاح شده که آدرس آن WWW.Eglasmahdi.com مىباشد.
۶. چند اثر راجع به حضرت که به زبان عربى نوشته شد، جهت ترجمه به دبیرخانه ارایه گردیده که، در دست بررسى و کارشناسى است.
۷. چند طرح ادبیات داستانى براى تألیف در سطح نوجوانان و جوانان ارایه گردیده که در دست کارشناسى و بررسى است.
۸. طرحى به عنوان نکوداشت مهدى پژوهان در حال اجراست که همزمان با برگزارى سومین اجلاس از کسانى که در حوزههاى: تحقیق و پژوهش، ادبیات و هنر، فرهنگ و تبلیغات تلاش کردهاند، تشکر و قدرانى گردد.
۹. کتابخانه تخصصى امام مهدى، عجّلاللَّهتعالىفرجه، در محل کمیته علمى قم در حال تشکیل است.
۱۰. طرحى با عنوان بانک اطلاعات مهدى پژوهان مراحل اولیه اجرا را مىگذارند که هدف آن شناسایى محققان و مهدىپژوهان در ایران و خارج از کشور و تشکیل بانک اطلاعات نرمافزارى مىباشد.
گزیدهاى از سخنرانیهاى دومین اجلاس دو سالانه بررسى ابعاد وجودى حضرت مهدى (عج)
موعود خداپرستان
سخنرانى آیهاللَّه امامى کاشانى
بسماللَّهالرحمنالرحیم
»وَعَدَاللَّه الذین آمنوامنکم و عملوا الصّالحات لیستخلفنّهم فىالارض کما استخلف الذین من قبلهم و لیمکنن لهم دینهم الذى ارتضى لهم و لیبدّلنّهم من بعد خوفهم امناً یعبدوننى لایشرکون بىشیئا و من کفر بعد فاولئک هم الفاسقون«.۱
در صبح نیمه شعبان، سال ۲۵۵ ق. در شهر سامرا، از پدرى که امام حسن عسکرى، علیهالسلام، است، بر دامن مادرى به نام »نرجس«، علیهاالسلام، منجى عالم بشریت، حضرت مهدى صاحبالزمان، عجّلاللَّهتعالىفرجه، طلوع فرمود.
زمانى در ستاد نماز جمعه تهران پیشنهاد شد که کنگرهاى درباره وجود شخصى حضرت و هویت ایشان برگزار گردد و این امر، هماکنون در این محفل برگزار شد و باید گفت که چنین نشستى براى تمام خداپرستان ضرورت دارد و این را در سفرى که به اروپا داشتم، دریافتم.
خلاصه قصه چنین است که در یک سفر به بلژیک، به دانشکدههاى مربوط به علوم و معارف دینى در »لاهه« سرى زدیم (این کار در چنین سفرهایى معمول است.) در یک دانشکده الهیات که استادان آن مسیحى بودند و کرسى اسلامشناسى نیز داشتند، حضور یافتیم. در دفتر رئیس دانشکده گرد آمدیم و با آنان، از جمله استاد اسلامشناسى، مشغول صحبت شدیم. من بحث را متوجه آینده بشر کردم و از آنان خواستم که کلمات حضرت مسیح، على نبیّنا و آله و علیهالسلام، را در این مورد بیان کنند و به گذشتهها نپردازند؛ همیشه که جهان با وضع کنونى نمىتواند باقى بماند. جهان بر عدل خداوند برپاست و خداوند حکیم و عادل است و بالاخره روزى دست عدالت او براى نجات بشر به سوى انسان دراز مىشود. این سنت الهى است؛ از بدو خلقت، تاکنون؛ ولى سخن اینجاست که این دست کیست؟ پروفسور اسلامشناسى گفت: »بحث بسیار جدى شد. من سالهاست در تناقص شدید گرفتار شدهام« سپس قرآن را برداشت و ادامه داد: قرآن مىفرماید: »و مبشراً برسول یأتى من بعدى اسمه احمد« من مسیحى۲ هستم؛ ولى به این »احمد« عقیده دارم. مسیح و انجیل مىگوید: آینده، به دست مسیح است؛ ولى »احمد« مىگوید: آینده به دست مهدى است. شما این مشکل را براى من حل کنید.«
چون بحث به اینجا رسید، بنده عرض کردم: »هیچ تناقضى وجود ندارد و هر دو مطلب صحیح است. »مهدى« مقتداست و »عیسى« اقتدا کننده به او«. سپس به روایاتى که از شیعه و سنى نقل شده، اشاره کردم که مضمونش چنین است:
حضرت مسیح، على نبیّنا و آله و علیهالسلام، به هنگام ظهور در مکه بر حضرت مهدى، علیهالسلام، وارد مىشود. امام مىفرمایند:
»تَعال! صَلّف بنا« جلو بایست تا۳ به تو اقتدا کنیم، و حضرت مسیح مىفرماید: که شما جلو بایستید، »کرامهً لهذه الامّه«؛ چرا که خداوند خواسته تا شما را و اسلام را گرامى بدارد.
این روایت در کتب مختلف شیعه و سنى نقل شده است؛ از جمله کتابف »مرقاه المفاتیح فى شرح مشکاه المصابیح« که نوشته محقق فاضلف اهل سنت، »القارى« است.
بنده انجیلها را بررسى کردم که درباره هویت حضرت چه مىگویند. نسخههاى دست اول را جستوجو کردم. به نسخهاى که اصل آن در »واتیکان« است و تصویر آن در »بروکسل«، دست یافتم. این نسخه مربوط به قرن چهارم میلاد مسیح، یعنى حدود دو قرن قبل از اسلام است و داراى خطى ناخواناست. در آن کتاب، در مورد اوضاعف آخر الزمان، تعبیر »پاراکلیتوس« و »پرکلیتوس« آمده است. »پرکلیتوس« یعنى کسى که جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد و این با معناى پاراکلیتوس متفاوت است و این تفاوت را یکى از زبانشناسان متبحّر تأیید کرده است. ما انجیلها را تا قرن پانزدهم میلادى بررسى کردیم و متوجه شدیم که به مرور زمان این دو واژه به یک معنا به کار رفته و »پرکلیتوس« معناى خود را از دست داده است.
سال پیش، کنگرهاى در تهران به نام »اسلام و مسیحیت« برگزار شد. علماى مسیحى را دعوت کردیم و من همین مسأله را مطرح کردم. دانشمندترین آنها گفت: من تزى در همین موضوع نوشتهام که این دو لغت، دو معنا دارند. از وزارت امورخارجه، (کسى که به واتیکان هم مربوط بود) این نوشته را براى ما آورد که هنوز ترجمه نشده است.
من دنبال این بحث هستم و انشاءاللَّه به عنایت خود حضرت، بخوبى تنظیم و تدوین مىشود. بسیارى از اهلسنت، درباره هویت ایشان مسأله را حل کرده و هویت شخصى دانستهاند؛ این جا را بسیار خوب بحث کرده و از گذشتهها صرفنظر کردهاند و این کار بسیار خوبى است؛ البته این نه به معناى مسکوت گذاشتن حق است. مرحوم آقاى بروجردى، رحمهاللَّهعلیه، همین پیشنهاد را به شیخ بزرگ الازهر، »شیخ محمود شلتوت« کرد که حق، حق است؛ اما اکنون وظیفه جهان اسلام در گرفتن »دین و احکام« از چه کسى است؟ تمام کتابهاى شیعه و سنى، انگشت اشاره به اهل بیت، علیهمالسلام، دارند. »فخر رازى« در مسألهجهردر»بسماللَّهالرحمنالرحیم« مىگوید: »عدهاى اجماع بر اخفات کردهاند؛ ولى قرائت »على بن ابىطالب« جهر است و من اقتدى فى دینه بعلى فقد اهتدى.« چهاندازه۴ این روایت ثقلین از صحابه نقل شده! و همچنین است سایر روایات: آقاى بروجردى، رحمهاللَّهعلیه، مىفرمود: بیایید از اهلبیت، علیهمالسلام، این را اخذ کنیم. بنده عرض مىکنم: آن به جاى خود، اکنون بیایید در هویت حضرت مهدى، علیهالسلام، متفق شویم؛ مثل »عبدالرحمن جامى« از شخصیتهاى بزرگ اهل سنت، در کتابى به نام »شواهد النبوه« مىگوید: »و انّه الّذى یملأ الأرض عدلاً و قسطاً« و روایت »حکیمه۵ خاتون« را در ولادت حضرت مهدى، عجّلاللَّهتعالىفرجه، نقل مىکند:
»وقتى متولد شد، بر دو زانو نشست و سبابه را به سوى آسمان بلند کرد و عطسه نمود و گفت: »الحمدللَّه ربالعالمین.« باز هم نقل۴مىکند: »شخصى بر امام حسن عسکرى، علیهالسلام، وارد شد و از جانشین و امام بعدى سؤال کرد. امام حسن عسکرى، علیهالسلام، فرمود: »لو لا کرامتک علىاللَّه لا اریتک هذا الولد: اگر نزد خداوند کرامت۶ نداشتى، این طفل را به تو نشان نمىدادیم.« اسم او اسم رسول خدا و کنیهاش کنیه اوست.«
پس در این مسأله هم با برادران اهل سنت اختلافى نداریم و کسانى که شبههاى دارند، با مقدارى بررسى در کتابهاى خودشان برطرف مىشود؛ ولى باید به دیده انصاف به بحث نگاه کنند.
همه شما با »مثنوى« آشنا هستید. »مولوى« عالم و شاعر اهل سنت است و اشعارى در مورد اهلبیت، علیهمالسلام، دارد. این اشعار را »منتخب الاثر« از »ینابیع الموده« نوشته »قندوزى« نقل کرده است. سراغ مثنوى رفتم، ولى به نظر نمىرسید که در مثنوى یافت شود؛ زیرا وزن آن متفاوت بود. کلیات را نیز بررسى کردم و فقط قسمتهاى ابتدایى و انتهایى اشعار را یافتم، ولى بقیه حذف شده بود. صاحب »اینابیعالموده«، از علما و مورخان اهل سنت است و از حنفىهاست که در اوایل قرن سیزده مىزیسته و این اشعار را نقل کرده است. در کتابخانه مدرسه عالى شهید مطهرى، یک نسخه خطى از کلیات را پیدا کرده، اشعار را در آن به طور کامل یافتیم. با دوستى این قضیه را مطرح کردم و ایشان نیز وجود چنین اشعارى را در چاپ بمبئى از کلیات، تأیید کردند و بعدها بعضى از ناشران از ما خواستند که نسخه را در اختیار آنان بگذاریم تا چاپ شود.
پىنوشتها:
۱. سوره نور، آیه ۵۵.
۲. سوره صف، آیه ۶.
۳. بحارالانوار، علامه مجلسى، ج۶، ص۳۰۱.
۴. مائه منقبه، محمدبن احمدالقمى، ص۶۱.
۵. سوره حمد، آیه ۲.
۶. بحارالانوار، علامه مجلسى، ج۲۶، ص۲۶۲.
۷. اعلامالورى، شیخ طبرسى، ص۴۳۹.
مهدى، علیهالسلام، موعود شیعه و اهل سنّت
سخنرانى علامه سیدمرتضى عسکرى
قالَاللَّه سبحانهَ و تَعالى: »وَعَدَاللَّه الذین امنوا و عملوا الصّالحات، لیستخلفنّهم فىالأرض کما استخلف الذین من قبلهم و لیمکنن لهم دینهم الذى ارتضى لهم و لیبدلنّهم منبعد خوفهم امناً یعبدوننى لا یشرکون بىشیئاً…«
۲ تا جایى که تاریخ نشان مىدهد، بشر به دو دسته تقسیم شده: عدهاى مىپندارند که جهان هستى با تمام نظام و حکمتى که دارد، تصادفى به وجود آمده است؛ اینان هیچ علمى از آغاز و پایان هستى ندارند و تابع »ظّن« هستند.
دسته دیگر مؤمنان هستند و علم دارند که جهان را خالق حکیم و مدبرى آفریده، آغاز آن را از فرموده خالق مىدانند و به پایانش آگاهى دارند و همچنین قیامت و معاد را پذیرفتهاند. اینان اصحاب ادیان آسمانى هستند که خود دو دستهاند:
دستهاى که کتابهاى آسمانى آنها مورد دستبرد و تحریف واقع شده و به همین دلیل از نهایت کار جهان بىاطلاع هستند؛ اما همه ایمان دارند که در پایان، خداوند براى عالم بشریت یک منجى مىفرستد و این امرى است اجماعى در بین ادیان. در میان ادیان، مسلمانها که کتاب آسمانى آنها بدون تحریف و در دسترس است، از بقیه نسبت به مسأله، بیناتر و داناترند. پیامبرى که جز وحى نمىگوید، آنان را به این مسأله از راه وحى آگاه کرده که مهدى موعود، علیهالسلام، در پایان جهان، حکومت عادلهاى بر پا مىکند که براى هیچ یک از انبیایى که حکومت داشتهاند، میسر نبوده است و اینکه عیسى بن مریم على نبیّنا و آله و علیهالسلام، هم به او اقتدا مىکند، شاید اشاره به این باشد که عیسویان نیز پیرو او خواهند گردید. باز مسلمانها در اینجا دو دستهاند:
یک دسته جزئیات قضیه را مىدانند. علامتهاى ظهور، صفات آن حضرت، محل قیام، کیفیت حکمرانى یاران آن حضرت – که ۳۱۳ نفر هستند و در حکومت بر دنیا فرمانداران حضرت خواهند بود – اینها بزرگان یاران حضرت هستند، ولى اولین لشکرکه از مکه خارج مىشود ده هزار نفر است؛ به عدد لشکرى که پیامبر در فتح مکه داشت. دلیل اینکه این مطالب براى این دسته از مسلمانان روشن و واضح است، این است که اینان تابع مکتب اهلبیت، علیهمالسلام، بودند و به روایات اهتمام مىورزیدند؛ به خلاف پیروان مکتب خلفا که بر اثر اجتهاد بعضى از آنان، نوشتن حدیث پیامبر، صلىّاللَّهعلیهوآله، ممنوع شد. اجتهادشان این بود که مبادا قرآن با کلمات پیامبر اکرم، صلىّاللَّهعلیهوآله، آمیخته شود. »تاریخالاسلام« ذهبى، این رویه را ثبت کرده است و نیز »تاریخالخلفاء« سیوطى در ترجمه حال »ابىجعفر« مىنویسد: »تا این زمان، کتاب حدیث و علمى در دست عالمان نبوده و همه علوم را استادان قرآن و حدیث، از حفظ بیان مىکردند.«
طبیعى است که احادیث کمى در این میان براى آنان باقى بماند. اما بنده در کتاب »معالم المدرستین« اثبات کردهام که تابعین مذهب اهلبیت، عیلهمالسلام، از زمان ائمه، علیهمالسلام، تا امروز، احادیث پیامبر را مىنوشتند؛ لذا احادیث غیر احکام در مکتب اهلبیت اینگونه روشن است. سند دیگر، اینکه غالباً به نام مهدویت در برابر خلفا قیام مىکردند؛ »محمدبن عبداللَّه بن الحسن«، نواده امام حسن، علیهالسلام، که در مقابل »ابى جعفر منصور« با نام »مهدى« قیام نموده، گرچه امام صادق، علیهالسلام، از آنچه نزد او از کتب ارث برده، از پیامبر خبر مىدهد که این »محمد«، مهدى موعود نیست و کشته خواهد شد.
روایتى وجود دارد که: »هر رأیتى قبل از ظهور حضرت حجت، علیهالسلام، بلند شود، رأیت ضلال است.« معناى این روایت این است که هر کس ادعاى مهدویت کند، بر ضلال است؛ نه هر رأیتى که به اسم اسلام بلند شود؛ مانند رأیتى که امام خمینى، رحمهاللَّهعلیه، بلند نمودند.
حال چند روایت از کتب صحاح و غیره نقل مىکنیم تا اجماعى بودن آن روشن شود. روایات را به طور مختصر از کتاب »معالم المدرستین« نقل مىکنم. در »سنن ترمذى« در باب »ماجاءفىالمهدى« آمده که پیامبر فرمود:
دنیا به آخر نمىرسد تا اینکه کسى بر عرب حکومت کند، از خاندان من که اسم او مانند اسم من است.
و نظیر این حدیث در »مستدرک صحیحین« و »مسند احمد« از روات دیگر وجود دارد. از پیامبر روایت مىکند:
لو لم یبق منالدنیا إلّاْ یوم لطوّله اللَّه عزّوجلّ حتّى یملک رجل من أهل بیتى…
۳ در حدیث دیگر مىفرماید:
المهدىّ منّا أهل البیت
۴ مهدى از ما اهلبیت است و خداوند در یک شب کار او را آماده مىکند.
حدیث دیگر در »مستدرک صحیحین« است که سیماى او را توضیح مىدهد و مىفرماید:
… یملأ الأرض قسطاً و عدلاً…
۵ در حدیث دیگرى است که حضرت فرمود:
لو لم یبق منالدنیا إلّاْ یوم واحد لطوّل ذلک الیوم حتّى یبعث اللَّه رجلاً من ولدى اسمه کاسمى.
۶ سلمان مىپرسد: »از کدامین فرزند تو؟«
حضرت مىفرماید: »من ولدى هذا و ضرب بیده على الحسین، علیهالسلام« یعنى از فرزندان امام حسین، علیهالسلام، است. البته عبارات مختلفى وجود دارد، »من اهل بیتى«، »من قریش« و روایاتى هم اسم و صفات حضرت مهدى، علیهالسلام، را بیان مىکند. در صحاح و سنن و مسانید بر عدد ائمه – که گاهى به خلفا تعبیر شده – تصریح شده که دوازده نفر هستند. در صحیح مسلم آمده:
لا یزال هذا الدّین قائماً حتّى تقوم السّاعه…
۷ اسلام تا قیام قیامت به پاست.
و در شمار دوازده خلیفه مىآید که همه از قریش هستند و در یک جا مىفرماید: »من ولد الحسین« یا تعبیر دوازده امیر که در »صحیح بخارى« آمده است.
در روایتى مىخوانیم:
لا تزال هذه الامه مستقیماً أمرها ظاهره على عدو٠
موعود شماره ۲۲