سهيلا صلاحي اصفهانيآن قدر شانههاي زخميام هم رنگ درد است كه د يگر رنج تخته سنگهايي را كه روي سينهام نهادهايد احساس نميكنم.حتي ...
بیشتر بخوانید »خلوتی با دوست
محبوبي فردوقتي با خود ميانديشي كه علي(ع) آن بزرگمرد تاريخ بشريت، آن امام متّقين و آن قلّه بلند معارف الهي و مظهر عدل و راستي را چرا ...
بیشتر بخوانید »ای ابر بهار، بر سر باغ ببار
اي ابر بهار، بر سر باغ بباراينجا همه پيوسته تو را ميخوانند لب تشنه و خسته تو را ميخوانند اي ابر بهار، بر سر باغ ببارگلهاي زبان بسته تو ...
بیشتر بخوانید »تو ای تنها وارث
سعيد سامكنصبح شده بود همين كه از خانه خارج شدم براي رفتن به سر كار، از دور اميد را ديدم. مثل اينكه سر كوچه ايستاده و منتظر چيزي بود. جلوتر ...
بیشتر بخوانید »قطعات ادبی
نشانه اي بفرستخيمهات در كجاست؟ مهدي جانذي طوي يا مناست؟مهدي جهاندل برايت بهانه ميگيرد در غمت مبتلاست، مهدي جاناين چه هجريست قسمت ما ...
بیشتر بخوانید »ماه رمضان تمام شد
ليلا سادات آراميدي... ديد، دي... ديد... صدايي در گوشم ميچرخيد و ذهنم آن را تشخيص نميداد... دستانم طبق معمول و ناخودآگاه در تاريكي شب در پي شيء ...
بیشتر بخوانید »گلبانگ
اي واي بر من و...!دل، خون شد از اميد و نشد يار، يار من اي واي بر من و، دل اميدوار من اي سيل اشك! خاك وجودم به باد دهتا بر دل كسي ننشيند غبار من!از ...
بیشتر بخوانید »نجیب
محمد جواد جزينيامروز بعد از مراسم صبحگاه، يك نفر ديگر به افراد اتاق اضافه شد. بچهها هيچ كدام از بودن او راضي نيستند. يااللّهي گفت و پتوي ...
بیشتر بخوانید »گفتوگو با حضرت مهدی(ع
سيد اسماعلي ليلابيسؤالاتم زياد و كاسهي صبرم لبريز شده بود. به هر دري ميزدم و به دنبال پاسخ ميگشتم. خيلي حرفها ميشنيدم اما در هيچ ...
بیشتر بخوانید »نجوا
نجواعيد است و دلم خانهي ويرانه بيااين خانه تكانديم ز بيگانه بيايك ماه تمام ميهمانت بوديميك روز به مهماني اين خانه بيامن از عطر نسيم ...
بیشتر بخوانید »