ادبیات

مرگ شیرین

سهيلا صلاحي اصفهانيآن قدر شانه‌هاي زخمي‌ام هم رنگ درد است كه د يگر رنج تخته سنگ‌هايي را كه روي سينه‌ام نهاده‌ايد احساس نمي‌كنم.‌حتي ...

بیشتر بخوانید »

قطعات ادبی

نشانه اي بفرستخيمه‌ات در كجاست؟ مهدي جانذي طوي يا مناست؟مهدي جهاندل برايت بهانه مي‌گيرد در غمت مبتلاست، مهدي جاناين چه هجري‌ست قسمت ما ...

بیشتر بخوانید »

گلبانگ

اي واي بر من و...!دل، خون شد از اميد و نشد يار، يار من اي واي بر من و، دل اميدوار من اي سيل اشك! خاك وجودم به باد دهتا بر دل كسي ننشيند غبار من!از ...

بیشتر بخوانید »

نجیب

محمد جواد جزينيامروز بعد از مراسم صبح‌گاه، يك نفر ديگر به افراد اتاق اضافه شد. بچه‌ها هيچ كدام از بودن او راضي نيستند. يااللّهي گفت و پتوي ...

بیشتر بخوانید »

نجوا

نجواعيد است و دلم خانه‌ي ويرانه بيااين خانه تكانديم  ز بيگانه بيايك ماه تمام ميهمانت بوديميك روز به مهماني اين خانه بيامن از عطر نسيم ...

بیشتر بخوانید »