بیهیچ مقدّمه؛ در روزهایی که زائران «بیتالله الحرام»، عزم خود را برای به جا آوردن حج جزم کرده و راهی «حجاز» میشوند، متذکّر یکی از شگفتانگیزترین سنّتهای مندرج در این سفر دور و دراز میشوم: «طواف خانه و استلام حجرالاسود».
سدیر میگوید:
از امام باقر(ع) شنیدم؛ در حالی که وارد «مسجدالحرام» میشدند و من خارج میشدم، دست مرا گرفتند و برابر کعبه ایستادند و فرمودند:…
سدیر میگوید:
از امام باقر(ع) شنیدم؛ در حالی که وارد «مسجدالحرام» میشدند و من خارج میشدم، دست مرا گرفتند و برابر کعبه ایستادند و فرمودند:
«ای سدیر! همانا به مردم دستور داده شده است که بیایند، به این سنگها طواف کنند و سپس نزد ما آیند و ولایت خود را به ما اعلام دارند و این است قول خداوند: «و إِنِّی لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدی؛ و به راستی من بسیار آمرزندهام برای کسی که بازگردد و کار خوب کند و سپس رهبری شود…»۱
پس از آن، اشاره به سینه خود کردند و فرمودند: «به سوی ولایت ما رهبری شوند.»۲
به عبارتی، امام حجگزار را کسی معرفی میکنند که درآینه اعمال و آداب این سفر، موفّق به «اعلام ولایت» بر آستان امام و حجّت حیّ خداوند و تجدید عهد با ایشان شده باشد.
از قول امام علیّ بن موسی الرّضا(ع) نیز درباره راز استلام و مسّ نمودن حجرالأسود آمده است:
«سرّ استلام و مسّ نمودن حجرالأسود این است که حقتعالی، وقتی پیمان و عهد از بنیآدم گرفت [عهد بندگی خداوند، عهد به رسالت رسول ختمی مرتبت(ص) و عهد ولایت و امامت]، حجر آن عهد و پیمان را در خود فرو برد و به همین خاطر است که مردم مکلّف شدهاند، آن میثاق را با استلام حجر، تجدید کنند؛ لذا در مقابل حجرالأسود که میرسند، به آن خطاب کرده و میگویند: امانت مرا بده و میثاق و عهد خود را با تو تجدید میکنم تا شهادت دهی که به آن وفا کردهام و کلام سلمان فارسی، علیهالرّحمه، اشاره به همین معنا دارد که فرموده: روز قیامت البتّه حجرالأسود میآید، همچون «کوه ابوقیس» یک زبان و دو لب دارد و برای کسانی که با او تجدید عهد کردهاند، شهادت میدهد که ایشان به عهدشان وفا نمودهاند.»۳
هر زائر، در لحظه شروع طواف، دست عهد و بیعت، به سوی حجر الأسود، سنگ میثاق و پیمان ازلی بلند میکند و در پایان، به نشانه تجدید عهد با خداوند، رسول خدا(ص) و حضرت ولیّالله الأعظم، ارواحنا لتراب مقدمه الفداء، حجرالأسود را استلام و بر آن بوسه میزند تا حجر، شاهدی بر تجدید عهدش در فردای قیامت باشد.
باید پرسید: چه تعداد از حجگزاران و چه تعداد از ما، عهد خویش را با حجّت حیّ خداوند، تجدید و پیمان ازلی را نو کردهاند؟ و در مسیر این تجدید عهد و معرفت درباره مقام والای حجّت حیّ خداوند، چگونه تکلیف خویش را ادا و آن را به اثبات رساندهاند؟
به عبارت دیگر، تعداد حجگزاران واقعی، به تعداد تجدید عهدکنندگان واقعی قابل شناسایی است.
با غفلت از ساحت قدسی حضرت ولیّالله الأعظم(عج) و غرقه شدن خلق روزگار در هواجس و حوادث تلخ و شور آخرالزّمانی، هر روز از تعداد حجگزاران واقعی کاسته و بر شمار قبیله لعنت و ابلیس ملعون افزوده میشود و اگر چنین نبود، امام علی(ع) از این عصر و زمان، با عنوان «شرّالازمنه» یاد نمیفرمودند.۴
و امّا بعد!
در این دوران واویلا و واحسرتا، موعود و محصولات فرهنگی موعود، هر روز لاغر و لاغرتر میشوند. شاید تا چند صباح دیگر، جز یکی دو خاطرهای از آنها باقی نماند.
با کمال تأسّف باید اعلام داشت که از حیث کمیّت آثار و کمیّت نفرات، به پائینترین رقم در مقایسه با همه سالهای گذشته رسیدهایم.
دیگر قادر به چاپ همه ماهه نشریه موعود نیستیم؛ چنانکه تعداد نسخههای قابل چاپ ارزشمندترین کتابهای فرهنگی و مهدوی مؤسّسه به عددی سه رقمی رسیده است و این، یعنی فاجعه!
فاصله زمانی حادث شده طیّ ماههای اخیر در نشر و توزیع مجلّه نیز به همین دلیل بوده است.
به دلیل مشکلات شدید مالی، واحد پژوهشی مربوط به تألیف «دائرهالمعارف موعود آخرالزّمان» را تعطیل و تولید محصولات چند رسانهای را نیز متوقّف کردهایم. عذر مترجمان ثابت را خواسته و عوامل اجرایی را به حدّاقل رساندهایم. این درحالی است که تا چهار یا پنج سال پیش، هر سال، قریب به ۳۰ عنوان کتاب جدید را به دست چاپخانه میسپردیم. امروزه، این تعداد به چهار یا پنج عنوان تقلیل پیدا کرده و جمع تعداد نسخههای سالانه کتب از یکصد و پنجاه هزار نسخه به دو هزار نسخه رسیده است.
وضع کنونیِ مهمترین، فعّالترین و تحقیقاتیترین مؤسّسه فرهنگی هنری مهدوی کشور، زنگ مرگ فرهنگ و معارف را به صدا درآورده است.
سر در پی کشف عوامل مؤثّر در این واقعه دهشتناک نگذاردهایم؛ اگرچه همه را میشناسیم؛ امّا وظیفه خود میدانیم شیعیان اهل ولایت را مخاطب قرار داده و ضمن اتمام حجّت به آنان، صمیمانه عرض کنیم: أین تذهبون؟
به قول شاعر معاصر محمّدرضا شفیعی کدکنی:
به کجا چنین شتابان؟
گون از نسیم پرسید.
دل من گرفته زینجا.
هوس سفر نداری، ز غبار این بیابان؟
شاید تعجّب کنید اگر مطّلع شوید که قیمت تمام شده هر نسخه از مجلّه موعود، با این کیفیت، هفت هزار تومان است؛ آن هم بدون محاسبه هزینههای هیئت تحریریه و گروه اجرایی.
طیّ ماههای اخیر هم، تنها لطف خداوند متعال، مساعدتهای جناب آقای سیّد مهدی خاموشی، رئیس محترم سازمان تبلیغات اسلامی و همراهی چاپخانه «سپهر» باعث عرضه نشریه موعود بوده است.
کلام آخر اینکه، برای ادای تکلیف خویش، در پیشگاه حضرت مولانا صاحب الزّمان، ارواحنا لتراب مقدمه الفداء، بشتابید!
برای سرپا نگه داشتن مجموعهای شریف، مهدوی و سالم، پیراسته از هرگونه شائبه و آلودگی مادّی و معنوی قیام کنید.
برای نجات از مرگ جاهلی، در این عصر و زمان، در میان خود و خانوادههای خود، لجنههایی برای نشر معارف مهدوی و تهذیب اخلاق و اعتقادات خود ایجاد کنید و دیگران را هم متذکّر ابتلائات سوء آخرالزّمانی شوید.
سایتهای موعود، تلفنهای ما و بقیهالسیف محصولات، همواره برای همراهی با شما آماده است.
سردبیر
پینوشتها:
۱. سوره طه، آیه ۸۲.
۲. کلینی، محمّد بن یعقوب، «الکافی»، تهران، اسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق. ج ۱، ص ۳۹۲.
۳. ابنبابویه، محمّد بن علی، «علل الشّرایع»، چاپ اوّل، ۱۳۸۵، ج ۲، ص ۴۲۴.
۴. حضرت فرمودند: «یَظْهَرُ فِی آخِرِ الزَّمَانِ وَ اقْتِرَابِ السَّاعَهِ وَ هُوَ شَرُّ الْأَزْمِنَه؛ در آخرالزّمان ظاهر میشود و قیام و ظهور نزدیک میگردد و آن زمان (آخرالزّمان) شرّترین زمانهاست.» (ابن بابویه، محمّد بن علی، «من لا یحضره الفقیه»، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرّسین حوزه علمیّه قم، چاپ دوم، ۱۴۱۳ ق.، ج ۳، ص ۳۹۰.)