روزنه هاى امید در تاریکی های آخرالزمان

054de2f59c3ebad86e6205203db4705e - روزنه هاى امید در تاریکی های آخرالزمان

ابراهیم شفیعی سروستانی
در کنار روایت هاى فراوانی که در زمینه ویژگی های منفی آخرالزمان، بیان فتنه ها و آشوب های گسترده و فراگیر این دوران و نکوهش مردمان این عصر وارد شده است، با دو دسته از روایات برخورد می‌کنیم که بارقه ای از امید را در دل انسان روشن می‌کنند و راه گریزی از فتنه های گمراه کننده این دوران را در پیش روی آدمی می‌گشایند. در دسته نخست از این روایات، گرو هى از اهل آخرالزمان به شدت ستایش شده‌اند، تا جایى که از آنها به عنوان «برادران رسول خدا» یاد شده است و در دسته دوم، راه کارهایی برای در امان ماندن از فتنه های گمراه کننده این دوران ارائه شده است. در اینجا به نمونه هایی از این دو دسته روایات اشاره می‌کنیم.

 

الف. ستایش شدگان از اهل آخرالزمان
چنانکه گفته شد، در برخی از روایات از گرو هى از اهل آخرالزمان به خوبی یاد شده است؛ این گروه نیستند، مگر کسانى که با وجود همه سختى ها و دشوارى هاى این دوران و غیبت امام زمانشان، دین و ایمان خود را حفظ مى کنند و بر پیمان الهى خود ثابت قدم مى مانند. برخى از این روایت ها به قرار زیر است:

۱. ابوبصیر از ابوجعفر [امام محمدباقر ] که درود خدا بر او باد، نقل مى کند که فرمود:

قالَ رَسُولُ اللّه صلی الله علیه و اله و سلم ذاتَ یَوْمٍ وَ عِنْدَهُ جَماعَهٌ مِنْ أَصْحابِهِ: «أَللّهُمَّ لَقِّنِی إِخْوانِی» مَرَّتَیْنِ. فَقالَ مَنْ حَوْلَهُ مِنْ أَصْحابِهِ: أَما نَحنُ إِخوانُکَ یا رَسُولَ اللّه ؟ فَقالَ: لا، إِنَّکُمْ أَصْحابِی، وَ إِخوانِی قَوْمٌ فِی آخِرِ الزَّمانِ آمَنُوا وَ لَمْ یَرَوْنِی، لَقَدْ عَرَّفَنِیَهُمُ اللّهُ بِأَسْمائِهِم وَ أَسْماءِ آبائِهِمْ وَ أَرْحامِ أُمَّهاتِهِمْ. لَأَحَدُهُمْ أَشَدُّ بَقِیَّهً عَلى دِینِهِ مِن خَرطِ القُتادِ (۱) فِی اللَّیلَهِ الظَلْماء. أَو کَالقابِضِ عَلى جَمْرِ الغَضاءِ(۲) أُولئِکَ مَصابِیحُ الدُّجى، یُنْجِیهُمُ اللّهُ مِنْ کُلِّ فِتْنَهٍ غَبراءٍ مُظْلَمَهٍ.(۳)

روزى پیامبر خدا ـ درود خدا بر او و خاندانش باد ـ در حالى که عدّه اى از یارانش نزد او بودند، فرمود: خداوندا! برادران مرا به من بنما! ایشان این سخن را دو مرتبه تکرار کردند. در این هنگام گروهى از یاران که گرد آن حضرت بودند، گفتند: اى پیامبر خدا! آیا ما برادران شما نیستیم؟ فرمود: نه. شما یاران من هستید. برادران من قومى هستند [که] در آخرالزمان [خواهند آمد]. آنها به من ایمان مى آورند، در حالى که مرا ندیده‌اند. خداوند آنها را با نام هایشان و نام های پدران و مادرانشان شناسانده است. هر یک از آنها بر دین خود پایدار مى ماند، در حالى که این عمل از دست کشیدن بر خارهاى گون در شب تاریک و در دست گرفتن آتش برافروخته از درخت گز دشوارتر است. ایشان چون چراغى فروزان در دل تاریک شب مى درخشند. خداوند آنها را از همه فتنه هاى تیره و تار در امان نگه مى دارد.

با توجه به این روایت، به خوبى مى توان به مقام و جایگاه مؤمنان ثابت قدم در آخر الزمان پى برد.

۲. در روایت دیگری، امام صادق علیه السلام به واسطه اجداد طاهرین خود نقل می‌کند که پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم به امام علی علیه السلام فرمود:

یَا عَلِیُّ وَ اعْلَمْ أَنَّ أَعْجَبَ النَّاسِ إِیمَاناً وَ أَعْظَمَهُمْ یَقِیناً قَوْمٌ یَکُونُونَ فِی آخِرِ الزَّمَانِ لَمْ یَلْحَقُوا النَّبِیَّ وَ حَجَبَتْهُمُ الْحُجَّهُ فَآمَنُوا بِسَوَادٍ عَلَى بَیَاضٍ.(۴)

ای علی! بدان که عجیب ترین مردم از نظر ایمان و بزرگترین آنها از نظر یقین، قومی در آخرالزمان هستند که پیامبرشان را درک نکرده و حجتشان هم از دیدگان آنها پوشیده شده است، ولی آنها به نوشته ای بر روی کاغذ ایمان آورده‌اند.
۳. در روایتى که از امام سجادعلیه السلام نقل شده است، آن حضرت با پیش بینى دوران غیبت دوازدهمین امام از سلسله جانشینان پیامبر اکرم۹، کسانى را که در زمان غیبت، امامت این امام را پذیرا مى شوند و در انتظار او به سر مى برند، برترین مردم همه زمان ها معرفى مى کند. امام سجادعلیه السلام، دلیل این برترى را این مى داند که براى آنها غیبت و حضور هیچ تفاوتى ندارد و همان وظایفى را که در زمان حضور باید انجام دهند، در زمان غیبت انجام مى دهند:

ثُمَّ تَمتَدُّ الغَیبَهُ بِوَلیِّ اللّه ـ عَزَّ وَ جَلَّ ـ اَلثانِیَ عَشَرَ مِن أَوصیاءِ رَسولِ اللّه ۹ وَ الأَئِمَّهِ مِن بَعدهِ. یا أَبا خالِدِ! إِنَّ أَهلَ زَمانِ غَیبَتِهِ، القائِلینَ بِإِمامَتِهِ وَ المُنتَظِرینَ لِظُهورِهِ أَفضَلُ مِن أَهلِ کُلَّ زَمانٍ؛ لِأَنّ اللّه ـ تَبارکَ و تَعالى ـ أَعطاهُم مِن العُقولِ وَالأَفهامِ وَالمَعرِفَهِ ما صارَت بِهِ الغَیبَهُ عِندَهُم بِمَنزِلَهِ المُشاهَدَهِ وَ جَعَلَهُم فِی ذلکَ الزَمانِ بِمَنزِلَهِ الُمجاهِدینَ بَینَ یَدىِ رَسولِ اللّه ۹ بِالسَّیفِ. أولئِکَ الُمخلِصونَ حَقَّا وَ شَیعَتُنا صِدقا وَ الدُّعاهِ إِلى دینِ اللّه ـ عَزَّ وَ جَلَّ ـ سِرّا وَ جَهْرا.(۵)

غیبت دوازدهمین ولىّ خداوند صاحب عزت و جلال از سلسله جانشینان رسول خدا ـ درود خدا بر او و خاندانش باد ـ و امامان پس از او به درازا مى کشد. اى اباخالد! آن گروه از مردم که در زمان غیبت او امامتش را پذیرفته و منتظر ظهور اویند، برترین مردم همه زمان ها هستند؛ زیرا خداوند که گرامى و بلندمرتبه است، چنان خِرَد، درک و شناختى به آنها ارزانى داشته که غیبت [و حضور نداشتن امام] براى آنها همانند مشاهده [و حضور امام] است. خداوند، مردم این زمان را مانند کسانى قرار داده است که با شمشیر در پیش گاه رسول خدا ـ درود خدا بر او و خاندانش باد ـ جهاد مى کنند. آنها مخلصان واقعى، شیعیان راستین ما و دعوت کنندگان به سوى دین خدا در پنهان و آشکار هستند.

بنابراین، اگر «انتظار» را از مکتب شیعه بگیریم، تفاوت چندانى میان این مکتب و دیگر مکتب ها باقى نخواهد ماند. البته انتظار به همان مفهوم درست آن؛ یعنى امید داشتن به ظهور و قیام عدالت گستر دوازدهمین امام معصوم از خاندان پیامبر اکرم۹، همو که در حال حاضر، حجت خدا، واسطه فیض الهى، زنده و شاهد و ناظر اعمال شیعیان خود و فریادرس آنها در گرفتارى ها است.

۴. در چهارمین روایت، امام صادق علیه السلام از دوران غیبت به عنوان «نزدیک ترین حالت بندگان به خدا» یاد کرده و می فرماید:

أَقْرَبُ ما یَکُونُ الْعِبادُ مِنَ اللّهِ ـ جَلَّ ذِکْرُهُ ـ وَ أَرْضى ما یَکوُنُ عَنْهُمْ إِذا افْتَقَدُوا حُجَّهَ اللّهِ ـ جَلَّ وَ عَزَّ ـ وَ لَمْ یَظْهَرْ لَهُمْ وَ لَمْ یَعْلَمُوا مَکانَهُ وَ هُمْ فِی ذلِکَ یَعْلَمُونَ أَنَّهُ لَمْ تَبْطُلْ حُجَّهُ اللّهِ ـ جَلَّ ذِکْرُهُ ـ وَ لا مِیثاقُهُ، فَعِنْدَها فَتَوَقَّعُوا الْفَرَجَ صَباحا وَ مَساءً، فَإِنَّ أَشَدَّ ما یَکُونَ غَضَبَ اللّهُ عَلى أَعْدائِهِ إِذا افْتَقَدُوا حُجَّتَهُ وَ لَمْ یَظْهَرْ لَهُمْ، قَدْ عَلِمَ أَنَّ أَوْلِیائَهُ لایَرْتابُونَ، وَلَوْ عَلِمَ أَنَّهُمْ یَرْتابُونَ ما غَیَّبَ حُجَّتَهُ عَنْهُمْ طَرَفَهَ عَیْنٍ….(۶)

 

نزدیک ترین حالت بندگان به خدا و رضایت بخش ترین وضعیت آنان، هنگامى است که ایشان حجّت خدای عزّ و جلّ را از دست بدهند و نه بر آنان آشکار شود و نه از جاى او باخبر شوند، در حالی که باور دارند که حجّت خدا هست و پیمان خدایى استوار است. در چنین روزگارى (روزگار غیبت) هر صبح و هر شام منتظر فرج باشید. چون به هنگامى که حجّت غایب باشد، خشم خدا بر دشمنان خود بیشتر است و خدا مى دانست که اولیاى او درباره حجّت او [اگر چه غایب باشد و غیبت او طولانى گردد] شک نمى کنند؛ اگر مى دانست که شک مى کنند، یک چشم به هم زدن، حجّت خود را غایب نمى داشت….(۷)

از این روایت استفاده مى شود که آخرالزمان و دوران غیبت در عین حالى که مى تواند دوران هجران و نماد دورى از محبوب باشد، مى تواند فرصتى براى تقرّب بیشتر بندگان و کسب رضایت بیشتر خداوند باشد، ولى مشروط به آنکه ما در اعتقادمان ثابت قدم باشیم و در طریق کسب معرفت حجّت خدا بیشتر قدم نهیم.

ب. راه کارهای در امان ماندن از فتنه های آخرالزمان
آخرالزمان بر اساس بسیاری از روایات، دوران غلبه فتنه های گمراه کننده و تزلزل ایمان هاست. اما امامان معصوم برای در امان ماندن پیروان خود از این فتنه ها و تثبیت ایمان آنان راه کارهایی ارائه داده‌اند که در اینجا به برخی از آنها اشاره می‌کنیم:

۱. عبدالله بن سنان، یکى از یاران امام صادق علیه السلام نقل مى کند که روزى آن حضرت خطاب به ما فرمود:

سَتُصِیبُکُمْ شُبْهَهٌ فَتَبقُونَ بِلا عَلَمٍ یُرى وَ لا إِمامٍ هُدىً، لایَنْجُو مِنْها إِلاّ مَن دَعا بِدُعاءِ الْغَریقِ.

به زودى شبهه اى به شما روى خواهد آورد و شما نه پرچمى خواهید داشت که دیده شود و نه امامى که هدایت کند. تنها کسانى از این شبهه نجات خواهند یافت که «دعاى غریق» را بخوانند.
عرض کردم: دعاى غریق چگونه است؟

قال: تَقُولُ: یا اَللّهُ یا رَحْمنُ یا رَحیمُ یا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلى دِینِکَ.(۸)

فرمود: مى گویى: «اى خدا، اى بخشنده، اى بخشایشگر، اى کسى که قلب ها را دگرگون مى سازى! قلب مرا بر دینت پایدار فرما».
آرى، در آخرالزمان و در دوران غریب غیبت، امواج شبهه و فتنه از هر سو رومى کند و انسان تا به خود بیاید، چون کشتى شکسته در دل دریاى بیکران، حیران و سرگردان دست وپا مى زند، ولى همیشه روزنه امیدى هست که این غریق بى پناه را از میان دریاى فتنه و شبهه ها نجات بخشد. آن روزنه امید چیزى نیست جز درخواست عاجزانه از خداى تعالى براى هدایت و رستگارى و تمسک خالصانه به ولایت امامان معصوم: .

۲. بر اساس روایتى که زراره بن اعین از امام صادق علیه السلام نقل مى کند، آن حضرت پس از پیش گویى غیبت قائم علیه السلام در پاسخ این پرسش زراره که: «اگر آن زمان را درک کردم، چه عملى را پیشه خود سازم؟» مى فرماید:

یا زُرارَهُ إِنْ أَدْرَکْتَ ذلِکَ الزَّمانَ فَأَدِمْ هذا الدُّعاءَ: «أَللّهُمَّ عَرِّفْنی نَفْسَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی نَفْسَکَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِیَّکَ، أَللّهُمَّ عَرِّفْنی رَسُولَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی رَسُولَکَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَکَ، أَللّهُمَّ عَرِّفْنی حُجَّتَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی حُجَّتَکَ، ضَلَلْتُ عَنْ دینی».(۹)

اى زراره! اگر آن زمان را درک کردى پیوسته این دعا را بخوان: «بار الها! خودت را به من بشناسان؛ که اگر خودت را به من نشناسانى، پیامبرت را نخواهم شناخت. بار الها! فرستاده ات را به من بشناسان؛ که اگر فرستاده ات را به من نشناسانى، حجت تو را نخواهم شناخت. بار الها! حجت خود را به من بشناسان؛ که اگر حجتت را به من نشناسانى، از دینم گمراه مى شوم.

این دعا با اندک تفاوتى، در یکى از توقیعات امام عصر علیه السلام نیز آمده است. (۱۰)
از این روایت نیز به خوبی استفاده می‌شود که تنها راه برون رفت از فتنه های گمراه کننده آخرالزمان و نگهداشت ایمان و اعتقاد از دستبرد شیاطین جن و انسی که برای غارت ایمان و اعتقاد راستین پیروان اهل بیت: در کمین نشسته‌اند، توجه به خداوند متعال و درخواست خالصانه از او برای شناخت امام زمان و حجت دوران است.

۳. امام حسن عسکرى علیه السلام نیز دعا براى تعجیل فرج را شرط رهایى از فتنه هاى دوران آخرالزمان و عصر غیبت دانسته است و مى فرماید:

وَ اللّهِ لَیَغیبَنَّ غَیْبَهً لایَنْجُو فیها مِنَ الْهَلَکَهِ إِلاّ مَنْ ثَبَّتَهُ اللّهُ عَلَى الْقَولِ بِإِمامَتِهِ وَ وَفَّقَهُ [فیها]للدُّعاءِ بِتَعْجیلِ فَرَجِهِ.(۱۱)

به خدا سوگند، [ او] غیبتى خواهد داشت که در آن تنها کسانى از هلاکت نجات مى یابند که خداوند آنها را بر قول به امامتش ثابت قدم داشته و در دعا براى تعجیل فرجش موفق کرده است.

این روایت ضمن هشدار به همه پیروان اهل بیت: و گوشزد نمودن امکان هلاکت و گمراهی در دوران آخرالزمان و عصر غیبت، همگان را به دعا برای تعجیل فرج امام عصرعج به عنوان تنها راه-کار نجات از هلاکت و گمراهی در این دوران فرا می خواند.

امیدواریم خداوند متعال از سر فضل و کرم بی انتهای خود به همه ما توفیق عمل کردن به رهنمودهای ارزشمند حضرات معصومین: برای در امان ماندن از فتنه های آخرالزمان را عطا فرماید.

 

پی نوشت

۱ . «خرط القتاد» کنایه از سختى و دشوارى کارى است. «خرط» به معناى دست کشیدن از بالاى شاخه تا پایان آن و «قتاد» به معناى گیاه گَوَن است که داراى خارهاى بسیار است. چون دست کشیدن بر شاخه هاى این گیاه و درآوردن خارهاى آن بسیار سخت و طاقت فرساست، عرب هر کار سختى را به این عمل تشبیه کرده و این جمله به صورت یک ضرب المثل درآمده است که مى گویند: «دون هذا الأمر خرط القتاد؛ دست کشیدن بر شاخه هاى گَوَن از این کار آسان تر است.» ر. ک: علی¬اکبر دهخدا، لغت نامه دهخدا، ماده خرط؛ فرهنگ لاروس (عربى ـ فارسى)، ماده «خرط» و «قتاد».
۲ . «جمر الغضاء» نیز کنایه از مشکل بودن کارى است. «جمر» به معناى اخگر و شعله هاى آتش و «غضاء» به معناى درخت شوره گز است. چوب این درخت بسیار سخت و آتش آن بسیار سوزان است و ازاین رو عرب، کارهاى بسیار سخت و دشوار را به در دست گرفتن آتش برافروخته از چوب گز، تشبیه مى کند. ر.ک: همان، ماده «غضا».
۳ . محمد¬باقر مجلسی، بحارالأنوار، ج ۵۲، صص۱۲۳ و ۱۲۴، ح ۸.
۴ . شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج ۱، باب ۲۵، ص‌۲۸۸، ح ۸؛ بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۱۲۵، ح ۱۲.
۵ . کمال الدین و تمام النعمه، ج ۱، ص‌۳۲۰؛ بحارالأنوار، ج ۵۲، ص‌۱۲۲، ح ۴.
۶ . محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص‌۳۳۳، ح ۱؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، باب ۳۳، ص‌۳۳۹، ح ۱۶.
۷ . ترجمه با استفاده از: محمدرضا حکیمى، خورشید مغرب غیبت، انتظار، تکلیف، چاپ اول: تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، ۱۳۶۲، ص‌۱۰۹.
۹ . کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، باب ۳۳، صص۳۵۱ و ۳۵۲، ح ۴۹.
۹ . همان، صص۳۴۲ و ۳۴۳، ح ۲۴.
۱۰ . ر.ک: همان، باب ۴۵، ص‌۵۱۲، ح ۴۳.
۱۱ . همان، ج ۲، ص‌۳۸۴.

 

همچنین ببینید

مهدى تك سوار دشت عشق و ما …

«موعود» به همراه نسيم بهارى، بسان بادصبا از همه كوچه ها و لابلاى درخت ها گذشت و وارد صحن اطاق محقرمان شد. همه گوشه ها و زواياى آن را گرفت، ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *