دوران غریبى است، دوران غیبت. امواج شبهه و فتنه از هر سو رو مى کند و تا به خود بیایى چون کشتى شکسته ها در دل دریاى بیکران، حیران و سرگردان دست و پا مى زنى که آیا دستگیرى هست؟ آیا فریادرسى هست؟ آیا کسى براى نجات این غریق بى پناه مى آید؟ اما همیشه روزنه امیدى هست. از میان تاریکى ها نورى مى درخشد و تو را به خود مى خواند که اى غریق دریاى فتنه ها و اى سرگردان در میان شبهه ها نجاتت را تنها از من بخواه!
آنچه گفته شد مقدمه اى بود براى حدیثى از امام صادق(ع).
عبداللَّه بن سنان، یکى از یاران امام صادق(ع) نقل مى کند که روزى آن حضرت خطاب به ما فرمود:
سفتفصفیفبکفم شفبَههف فَتَبقفونَ بلا عَلَمف یفرى ولا افمامف هفدى، لایَنجفو مفنها إلاّ مَن دعا بدفعاءفالغَریقف.
به زودى شبهه اى به شما روى خواهد آورد و شما نه پرچمى خواهید داشت که دیده شود و نه امامى که هدایت کند. تنها کسانى از این شبهه نجات خواهند یافت که »دعاى غریق« را بخوانند.
قفلتف: وَ کَیفَ دَعاءف الغَریقف؟
گفتم: دعاى غریق چگونه است؟
قال: تَقفولف: یا اللَّهف یا رَحمنف یا رحیمف یا مفقَلّفبَ القفلفوبف ثبّفت قَلبفى عَلى دفینکَ.۱
فرمود: مى گویى: اى خدا، اى بخشنده، اى بخشایشگر، اى کسى که قلبها را دگرگون مى سازى! قلب مرا بر دینت پایدار فرما.
بیایید دستهایمان را بلند کنیم و از خدا بخواهیم که تا ظهور حجتش قلبهاى ما را بر صراط مستقیم پایدار بدارد و از درافتادن در امواج فتنه ها و شبهه هاى آخرالزمان نگهدارد.
پى نوشت :
۱ . بحارالانوار، ج۹۲، ص۳۲۶.
ماهنامه موعود شماره ۳۷