اشاره: یکی از مهمترین موضوعاتی که به هنگام بحث از انقلاب جهانی امام عصر(عج) مطرح میشود این است که آن حضرت چگونه و با چه نیرویی در برابر نظام استکباری حاکم بر جهان میایستد و همه تمدنهای قدرتمند، امّا فاسد، را به زانو در میآورد؟ آیا ایشان با قدرت نظامی و با بهرهگیری از تسلیحات و تجهیزات پیشرفته و قدرتمند خود موفق به فروپاشی این تمدنها میشود، یا علل و عوامل دیگری در کار است؟ تردیدی نیست که حضرت مهدی(ع) با امدادهای غیبی همراهی میشود و همه قوای طبیعی و ماورای طبیعی در خدمت ایشان است؛ اما به نظر میرسد رمز اصلی پیروزی ایشان بر همه قدرتهای شیطانی حاکم بر جهان، حرکت ایشان در مسیر سنتهای الهی حاکم بر هستی و هماهنگی این سنتها با قیام رهایی بخش آن حضرت است. برای روشنتر شدن این موضوع لازم است که به بررسی سنتهای الهی حاکم بر عالم تکوین و تشریع بپردازیم.
جهان آفرینش که بر پایه نظام احسن شکل گرفته، بر سنتها و قانونمندیهای ثابت و تغییر ناپذیر استوار است. این قانونمندیها بر کلیه فعل و انفعالها و تغییر و تحوّلهایی که در جهان طبیعت رخ میدهد، اعم از تغییرات و فرایندهای شیمیایی، فیزیکی، زیست محیطی، نجومی و…، حاکم بوده و هیچ رویداد طبیعی خارج از چارچوب آنها واقع نمیشود. از همین روست که بشر در پی این برآمده که با ایجاد شاخههای مختلف علوم طبیعی، قانونمندیها و نظامهای حاکم بر جهان طبیعت را کشف و شناسایی کند، تا با شناخت این قانونمندیها و نظامها بتواند کلیه تغییر و تحولات عالم ماده را در اختیار خود گیرد و وقوع برخی از آنها را پیشبینی، از وقوع برخی از آنها جلوگیری و یا وقوع برخی از آنها را تسریع کند و در یک کلمه آنها را در جهت منافع خود مهار نماید.
همچنانکه تغییر و تحولات عالم طبیعت براساس قانونمندیهای ثابت و تغییرناپذیر صورت میگیرد، تغییر و تحولات اجتماعی نیز قانونمندیهای خاص خود دارد و کلیه فراز و فرودهایی که در جوامع بشری رخ میدهد بر اساس همین قانونمندیهاست.
استادشهید مرتضی مطهری در همین زمینه مینویسد:
قرآن کریم این گمان را که ارادهای گزافکار و مشیتی بی قاعده و بی حساب سرنوشتهای تاریخی را دگرگون میسازد به شدت نفی میکند و تصریح مینماید که قاعدهای ثابت و تغییرناپذیر بر سرنوشتهای اقوام حاکم است.
قرآن کریم از قانونمندیهای حاکم بر تغییرات اجتماعی، به عنوان «سنت خدا» تعبیر کرده و در موارد متعددی ضمن تأکید بر تغییر ناپذیری سنتهای الهی به برخی از این سنتها اشاره کرده است. در اینجا برای آشنایی بیشتر با سنتهای الهی حاکم بر جوامع بشری، ابتدا اصل تغییر ناپذیری سنتهای خدا را از دیدگاه قرآن مورد بررسی قرار داده و آنگاه به برخی از این سنتها اشاره میکنیم؛ اما پیش از آن، مروری اجمالی خواهیم داشت به معنای لغوی سنت:
۱. معنای لغوی سنت
«سنت» در لغت به معنای راه و روش، خوی، عادت، طبیعت و سرشت آمده و در ترکیبهای مختلف معانی دیگری نیز از آن اراده شده است.
راغب اصفهانی در معنای سنت مینویسد:
سنت پیامبر؛ یعنی راه و روشی که او برگزیده است. و سنت خدای تعالی به راه و روش حکمت او و راه و روش طاعت او اطلاق میشود.
ابن منظور نیز سنت را این گونه معنا میکند:
سنت به معنای صورت و آن قسمت از چهره است که به تو رو میکند… سنت خدا؛ یعنی احکام و امر و نهی او… و سنت به معنای سیره و روش ] نیز آمده است [ خواه پسندیده باشد و خواه ناپسند… در حدیث کلمه سنت و مشتقات آن فراوان تکرار شده و معنای اصلی آن راه و روش و سیره است.
فیّومی نیز سنت را به راه و روش و سیره معنا کرده است. بیشتر مفسران نیز همین معنا را برای سنت برگزیدهاند.
علاّمه طباطبایی معنای سنت را اینچنین بیان میکند:
کلمه «سنت» به معنای طریقه معمول و رایج است که به طبع خود غالباً یا دائماً جاری باشد.
۲. اصل تغییر ناپذیری سنتهای الهی
قرآن کریم تأکید فراوانی بر تغییر ناپذیری سنتهای الهی داشته و در آیات متعددی ضمن اشاره به برخی از رویدادهایی که در امتها و اقوام گذشته و یا در زمان پیامبر اکرم(ص) رخ داده آنها را از مصادیق سنتهای تغییرناپذیر خداوند دانسته است؛ که از جمله میتوان به آیات زیر اشاره کرد:
۱ـ۲. آیات 76 و ۷۷ سوره اسراء: در این آیات به توطئه و نیرنگ مشرکان برای بیرون راندن پیامبر از مکه اشارهکردهو هشدار میدهد که اگر آنها چنینکاری
را انجام داده بودند، بر اساس سنت تغییرناپذیر الهی سرنوشتی جز نابودی و هلاکت در انتظار آنها نبود :
وَإفن کَادفواْ لَیَسْتَففزّفونَکَ مفنَ الاَْرْضف لفیفخْرفجفوکَ مفنْهَا وَإفذًا لاَّیَلْبَثفونَ خفلَـ'فَکَ إفلاَّ قَلفیلاً * سفنَّهَ مَن قَدْ أَرْسَلْنَا قَبْلَکَ مفن رّفسفلفنَا وَلاَتَجفدف لفسفنَّتفنَا تَحْوفیلاً.
و چیزی نمانده بود که تو را از این سرزمین برکَنَند، تا تو را از آنجا بیرون سازند، و در آن صورت آنان ] هم [ پس از تو جز ] زمان [ اندکی نمیماندند؛ سنتی که همواره در میان ] امتهای [ فرستادگانی که پیش از تو گسیل داشتهایم ] جاری [ بوده است، و برای سنت ] و قانون [ ما تغییر نخواهی یافت.
۲ـ۲. آیات 62 ـ ۶۰ سوره احزاب: این آیات به منافقان هشدار میدهد که اگر از شایعه پراکنی و ایجاد فساد و اختلاف در مدینه باز نایستند، خداوند همان سنتی را که در مورد گذشتگان جاری بوده در مورد آنها نیز جاری خواهد ساخت.
لَـئـفن لَّمْ یَنتَهف الْمفنَـ'ففقفونَ وَالَّذفینَ ففی قفلفوبفهفم مَّرَضٌ وَالْمفرْجفففونَ ففی الْمَدفینَهف لَنفغْرفیَنَّکَ بفهفمْ ثفمَّ لاَیفجَاوفرفونَکَ ففیهَآ إفلاَّ قَلفیلاً * مَّلْعفونفینَ أَیْنََما ثفقفففو´اْ أفخفذفواْ وَقفتفّلفواْ تَقْتفیلاً * سفنَّهَ اللَّهف ففی الَّذفینَ خَلَوْاْ مفن قَبْلف وَلَن تَجفدَ لفسفنَّهف اللَّهف تَبْدفیلاً.
اگر منافقان و کسانی که در دلهایشان مرضی هست و شایعه افکنان در مدینه، ] از کارشان [ باز نایستند، تو را سخت بر آنان مسلّط میکنیم تا جز ] مدّتی [ اندک در همسایگی تو نپایند. از رحمت خدا دور گردیده و هر کجا یافته شوند گرفته و سخت کشته خواهند شد. درباره کسانی که در پیشتر بودهاند ] همین [ سنت خدا ] جاری بوده [ است؛ و در سنّت خدا هرگز تغییر نخواهی یافت.
علامه طباطبایی آیات یاد شده را اینگونه تفسیر میکند:
خدای سبحان میفرماید: این عذاب و نکالی که به منافقین و آن دو طایفه دیگر وعده دادیم و گفتیم که تبعیدشان میکنیم و خونشان را هدر میسازیم، سنتی است از خدا که در امتهای پیشین نیز جاری ساخته، هر وقت قومی به راه فسادانگیزی و ایجاد فتنه افتادند، و خواستند به منظور استفادههای نامشروع، در بین مردم اضطراب افکنند، تا در طغیان و سرکشی بی مانع باشند، ما آنان را به همین طریق گرفتیم، و تو هرگز دگرگونی درسنتخدانخواهییافت، پس در شما امت همان جاریمیشودکهدرامتهایقبلازشماجاریشد .
۳ـ۲. آیات 42 و ۴۳ سوره فاطر: قریش قبل از بعثت پیامبر سوگند یاد کرده بودند که اگر برای آنها پیامبری بیاید ـ برخلاف اهل کتاب که پیامبران خود را تکذیب میکردند ـ بهتر از همه امتها از پیامبر خود پیروی کنند؛ اما با برانگیخته شدن پیامبر اکرم (ص)، آنها از در نیرنگ و گردنکشی برآمدند. اینجاست که خداوند به آنها هشدار میدهد: بر اساس سنت تغییرناپذیر الهی، نیرنگ، نیرنگبازان جز به خود آنها برنخواهد گشت :
وَ اَقْسَموا بفاللّه جَهْدَ اَیْمانفهفمْ لَئفنْ ج'اءَهفم نَذیرٌ
لَیَکونَنَّ اَهْدی' مفنْ افحْدَی الافمَمف فَلَمّا ج'اءَ هفمْ نَذیرٌ مازادَهفم افلاّ نفففوراً * اسْتفکْبَارًا ففی الاَْرْضف وَمَکْرَ السَّیفّیءف وَلاَیَحفیقف الْمَکْرف السَّیفّیف إفلاَّ بفأَهْلفهف فَهَلْ یَنظفرفونَ إفلاَّ سفنَّتَ الاَْوَّلفینَ فَلَن تَجفدَ لفسفنَّتف اللَّهف تَبْدفیلاً وَلَن تَجفدَ لفسفنَّتف اللَّهف تَحْوفیلاً.
و با سوگندهای سخت خود به خدا سوگند یاد کردند که اگر هر آینه هشدار دهندهای برای آنان بیاید، قطعاً از هر یک از امتها ] ی دیگر [ راه یافتهتر شوند، و ] لی [ چون هشدار دهندهای برای ایشان آمد، جز بر نفرتشان نیفزود. ] انگیزه [ این کارشان فقط گردنکشی در ] رویف [ زمین و نیرنگ زشت بود؛ و نیرنگ زشت جز ] دامن [ صاحبش را نگیرد. پس آیا جز سنّت ] و سرنوشت شوم [ پیشینیان را انتظار میبرند؟ و هرگز برای سنّت خدا تبدیلی نمییابی و هرگز برای سنت خدا دگرگونی نخواهی یافت.
در تفسیر المیزان، مراد از عدم «تبدیل» و «تحویل» سنت خدا، چنین بیان شده است:
«تبدیل سنت خدا» به این است که: عذاب خدا را بردارند و به جایش عافیت و نعمت بگذارند، و «تحویل سنت» عبارت از این است که: عذاب فلان قوم را که مستحق آن میباشند، به سوی قومی دیگر برگردانند، و سنت خدا نه تبدیل میپذیردونهتحویل؛ برایاینکهخدایتعالیبرصراط مستقیم است، حکم او نه تبعیض دارد و نه استثنا. همچنانکهخدایتعالی مشرکان مورد نظر آیه را در جنگبدربهعذاب خود گرفت و همگی را کشت.
۴ـ۲.آیات22و۲۳سوره فتح: خداوند در این آیات به مؤمنانبشارتمیدهدکهکافران توان رویارویی با شما را ندارند و اگر به جنگ با شما هم برخیزند، براساس سنت الهی بییار و یاور شده و از پا در خواهند آمد :
وَلَوْ قَـ'تَلَکفمف الَّذفینَ کَفَرفواْ لَوَلَّوفاْ الاَْدْبَـ'رَ ثفمَّ لاَیَجفدفونَ وَلفیًّا وَلاَ نَصفیرًا * سفنَّهَ اللَّهف الَّتفی قَدْ خَلَتْ مفن قَبْلف وَلَن تَجفدَ لفسفنَّهف اللَّهف تَبْدفیلاً.
و اگر کسانی که کافر شدند، به جنگ با شما برخیزند، قطعاً پشت خواهند کرد، و دیگر یار و یاوری نخواهند یافت، سنت الهی از پیش همین بوده، و در سنت الهی هرگز تغییری نخواهی یافت.
۳. دعوت به مطالعه سنتهای الهی
قرآن کریم همه مردم را به مطالعه سنتها و قوانین الهی که بر امتهای پیشین جاری شده فراخوانده و از آنها خواسته است که برای بررسی آنچه برگذشتگان رفته است نسبت به سرانجام رفتار خود بیندیشند و از سرنوشت تکذیب کنندگان و کفرپیشگان عبرت گیرند.
برخی از آیاتی که انسانها را دعوت به مطالعه و شناختسرنوشتامتهایپیشینوچگونگیجریانسنتهای الهی در میان آنها نمودهاند، به شرح زیر است:
۱ـ۳. آیه 137 سوره آل عمران: در این آیه خداوند همه را به سیر و سیاحت در زمین به منظور آگاهی از سرانجام تکذیب کنندگان و آنچه بر آنها رفته است، فراخوانده، میفرماید:
قَدْ خَلَتْ مفن قَبْلفکفمْ سفنَنٌ فَسفیرفواْ ففی الاَْرْضف فَانظفرفواْ کَیْفَ کَانَ عَـ'قفبَهف الْمفکَذفّبفینَ.
قطعاً پیش از شما سنتهایی ] بوده و [ سپری شده است. پس، در زمین بگردید و بنگرید که فرجام تکذیب کنندگان چگونه بوده است؟
مؤلف تفسیر المیزان، در تفسیر این آیه مینویسند:
کلمه «سنن» جمع سنت است، که به معنای طریقت و روشی است که باید در مجتمع سیر شود، و این که امر فرموده در زمین سیر کنند برای این است که از سرگذشت امتهای گذشته عبرت بگیرند و سرانجام پادشاهان و فراعنه طاغی را ببینند که چگونه قصرهای رفیعشان به دردشان نخورد، و ذخیرههای موزه سلطنتیشان و تخت مزین به جواهرشان و لشکر و هوادارانشان سودی به آنان نبخشید، و خدای تعالی همه را از بین برد، و چیزی به جز سرگذشتی که مایه عبرت باشد از آنان باقی نماند، ولی فرو رفتگان در غفلت کجا؟ و عبرت کجا؟
۲ـ۳. آیات 10 و ۱۱ سوره محمد(ص) : در این آیه نیز سخن از لزوم سیر و سفر در زمین برای آگاهی از عاقبت کفرپیشگان است:
أَفَلَمْ یَسفیرفواْ ففی الاَْرْضف فَیَنظفرفواْ کَیْفَ کَانَ عَـ'قفبَهف
الَّذفینَ مفن قَبْلفهفمْ دَمَّرَ اللَّهف عَلَیْهفمْ وَلفلْکَـ'ففرفینَ أَمْثَـ'ـلفهَا * ذَ'لفکَ بفأَنَّ اللَّهَ مَوْلَی الَّذفینَ ءَامَنفواْ وَأَنَّ الْکَـ'ففرفینَ لاَمَوْلَی' لَهفمْ.
مگر در زمین نگشتهاند، تا ببینند فرجام کسانی که پیش از آنها بودند به کجا انجامیده است؟ خدا زیر و زبرشان کرد و کافران را نظایر ] همین کیفرها در پیش [ است؛ چرا که خدا سرپرست کسانی است که ایمان آوردهاند، ولی کافران را سرپرست ] و یاوری [ نیست.
بنابراین انسان باید همانطور که قوانین حاکم بر جهان طبیعت را مورد مطالعه قرار میدهد تا به رمز و راز تغییر و تحولات آن پیبرد و از آن در جهت منافع دنیوی خود استفاده کند، قوانین حاکم بر جوامع انسانی را نیز مورد مطالعه قرار دهد تا علل و عوامل تغییرات اجتماعی را بشناسد و از آنها در مسیر سعادت اخروی خود بهرهبرداری کند.
۴. برخی از سنتهای الهی حاکم بر جوامع انسانی
قرآن کریم در خلال بررسی سرگذشت امتهای پیشین و بیان فراز و فرودهایی که در این امتها رخ داده، به تحلیل رمز و راز این فراز و فرودها و تبیین سنتها و مقررات حاکم بر تغییرات اجتماعی پرداخته است. گفتنی است که برخی از این سنتها و قوانین، ناظر به تغییر و تحولات منفی جوامع؛ یعنی زوال و نابودی تمدنها، تباهی و اضمحلال جوامع و سقوط قدرتهایحاکم، هستندوبرخیدیگرناظربهتغییروتحولات مثبت؛ یعنیپیروزیمحرومانومستضعفان، رشدوتوسعه جوامعو به قدرت رسیدن صالحان. در اینجا به اختصار هر یک از این سنتها را مورد بررسی قرار میدهیم.
۱ـ۴. ظلم و بیدادگری عامل نابودی تمدنها
اقوام، ملل و تمدنهای گوناگونی در طول تاریخ قد برافراشتند، توسعه یافتند و به اقتدار رسیدند، امّا بسیاری از این اقوام، ملل و تمدنها پس از مدتی در سراشیبی سقوط قرار گرفتند و رفته رفته شکوه و جلال گذشته خود را از دست دادند و در موارد فراوانی همه به طور کلی از صحنه روزگار پاک شدند. حال این پرسش مطرح است که: چرا این تمدنها، با همه شکوه و جلال و همه قدرت و عظمتی که داشتند، یکباره نابود شدند و گاه حتی اثری هم از آنها باقی نمانده است؟ قرآن کریم در پاسخ به این پرسش، ظلم و بیدادگری را از مهمترین عوامل نابودی شهرها و تمدنها برشمرده است. البته این ظلم براساس فرهنگ قرآن هم شامل ظلم فرد نسبت به خود (کفر، فسق و فجور) و هم شامل ظلم فرد نسبت به دیگران (ستم و تجاوز) میشود.
استادمطهریدرزمینهمفهوم «ظلم» در قرآن مینویسد:
در اصطلاح قرآن، ظلم اختصاص ندارد به تجاوز فرد یا گروهی به حقوق فرد یا گروه دیگر؛ شامل ظلم فرد به نفس خود و شامل ظلم یک قوم به نفس خود نیز میشود. هر فسق و فجور و هر خروج از مسیر درست انسانیت ظلم است. ظلم در قرآن در حقیقت مفهوم اعمی دارد که هم شامل ظلم به غیر میگردد و هم شامل فسق و فجور و کارهای ضد اخلاقی. غالباً مورد استعمال این کلمه مصداقدوماست.آیاتیازقرآن که ظلم به معنی اعم را علت هلاکت یکقومشمردهبسیارزیاد است .
برخی از آیات قرآن که در آنها ظلم به معنای اعم، عامل نابودی تمدنها برشمرده شده به شرح زیر است:
۱ـ۱ـ۴. آیات 58 و ۵۹ سوره کهف: در این آیات در مقام تهدید کسانی که به دشمنی با پیامبر گرامی اسلام(ع) برخاسته بودند، میفرماید:
وَرَبّفکَ الْغَففورف ذفو الرَّحْمَهف لَوْ یفؤَاخفذفهفم بفمَا کَسَبفواْ لَعَجَّلَ لَهفمف الْعَذَابَ بَل لَّهفم مَّوْعفدٌ لَّن یَجفدفواْ مفن دفونفهفی مَوْئفلاً * وَتفلْکَ الْقفرَی'´ أَهْلَکْنَـ'هفمْ لَمَّا ظَـلَمفواْ وَجَعَلْنَا لفمَهْلفکفهفم مَّوْعفدًا.
و پروردگار تو آمرزنده ] و [ صاحب رحمت است. اگر به ] جرم [ آنچه مرتکب شدهاند، آنها را مؤاخذه میکرد، قطعاً در عذاب آنها تعجیل مینمود ] ولی چنین نمیکند [ بلکه برای آنها سررسیدی است که هرگز از برابر آن راه گریزی نمییابند. و ] مردم [ آن شهرها چون بیدادگری کردند، هلاکشان کردیم، و برای هلاکتشان موعدی مقرر داشتیم.
علاّمه طباطبایی در ذیل این آیه میفرماید:
] آیه [ در این مقام است که بفهماند تأخیر هلاکت کفار و مهلت دادن از خدای تعالی کار نوظهوری نیست، بلکه سنت الهی ما در امم گذشته نیز همین بوده که وقتی ظلم را از حد میگذراندند هلاکشان میکردیم، و برای هلاکتشان موعدی قرار میدادیم. از همین روشن میشود که عذاب و هلاکی که این آیات متضمن آن است عذاب روز قیامتنیست، بلکه مقصود عذاب دنیایی است.
۲ـ۱ـ۴. آیات 51 و ۵۲ سوره نمل: در این آیات با اشاره به عذابی که برقوم ثمود نازل شد، میفرماید:
فَانظفرْ کَیْفَ کَانَ عَـ'قفبَهف مَکْرفهفمْ أَنَّا دَمَّرْنَـ'هفمْ وَقَوْمَهفمْ أَجْمَعفینَ * فَتفلْکَ بفیفوتفهفمْ خَاوفیَهَ بفمَا ظَـلَمفو´اْ إفنَّ ففی ذَ'لفکَ لاََیَهً لفّقَوْمف یَعْلَمفونَ.
پس بنگر که فرجام نیرنگشان چگونه بود: ما آنان و قومشان را همگی هلاک کردیم. و این ] هم [ خانههای خالی آنهاست به ] سزای [ بیدادی که کردهاند. قطعاً در این ] کیفر [ برای مردمی که میدانند عبرتی خواهد بود.
۳ـ۱ـ۴. آیات 13 و ۱۴ سوره یونس: در این آیات نیز بر نابودی نسلهای پیشین به دلیل ظلم و تجاوزشان تأکید شده و به نسلهای بعد هشدار داده شده که مراقب اعمال خود باشند:
وَلَقَدْ أَهْلَکْنَا الْقفرفونَ مفن قَبْلفکفمْ لَمَّا ظَـلَمفواْ وَجَآءَتْهفمْ رفسفلفهفم بفالْبَیفّنَـ'تف وَمَا کَانفواْ لفیفؤْمفنفواْ کَذَ'لفکَ نَجْزفی الْقَوْمَ الْفمجْرفمفینَ * ثفمَّ جَعَلْنَـ'کفمْ خَلائفَ ففیالاَْرْضف مفن بَعْدفهفمْ لفنَنظفرَ کَیْفَ تَعْمَلفونَ.
و قطعاً نسلهای پیش از شما را هنگامی که ستم کردند به هلاکت رساندیم، و پیامبرانشان دلایل آشکار برایشان آوردند و ] لی [ بر آن نبودند که ایمان بیاورند. این گونه مردم بزهکار را جزا میدهیم. آن گاه شما را پس از آنان در زمین جانشین قرار دادیم تا بنگریم چگونه رفتار میکنید.
۴ـ۱ـ۴.آیات11 تا ۱۴ سوره انبیا: در این آیات سخن از مردمی است که عمری را با ظلم به خود، خوشگذرانی و زیادهروی در لذائذ و تنعمات دنیا به سر بردند، اما ناگهان با نزول عذاب الهی هیچ پناهی برای خود نیافتند:
وَکَمْ قَصَمْنَا مفن قَرْیَهف کَانَتْ ظَالفمَهً وَأَنشَأْنَا بَعْدَهَا
قَوْمًا ءَاخَرفینَ * فَلَمَّآ أَحَسّفواْ بَأْسَنَآ إفذَا هفم مفّنْهَا
یَرْکفضفونَ * لاَتَرْکفضفواْ وَارْجفعفو´اْ إفلَی' مَآ أفتْرففْتفمْ ففیهف وَمَسَـ'کفنفکفمْ لَعَلَّکفمْ تفسْـَلفونَ * قَالفواْ یَـ'وَیْلَنَآ إفنَّا کفنَّا ظَـ'ـلفمفینَ.
وچه بسیار شهرها را که ] مردمش [ ستمکار بودند در هم شکستیم، و پس از آنها قومی دیگر پدید آوردیم. پس چون عذاب ما را احساس کردند، بناگاه از آن میگریختند. ] هان [ مگریزید، و به سویآنچهدرآنمتنعمبودید و ] به سوی [ سراهایتان ب
ماهنامه موعود شماره 33
پی نوشتها:
۱. مطهری، مرتضی، قیام و انقلاب مهدی(ع) از دیدگاه فلسفه تاریخ (چاپ نوزدهم: تهران و قم، صدرا، ۱۳۷۷) ص 18.
۲. ر.ک: جفر، خلیل، فرهنگ لاروس (فرهنگ عربی به فارسی)، ترجمه سید حمید طیبیان (چاپ ششم: تهران، امیر کبیر، ۱۳۷۵) ج 2، ص 1221.
۳. الراغب الاصفهانی، معجم مفردات الفاظ القرآن، تحقیق ندیم مرعشلی، (دارالکتاب العربی، ۱۳۹۲ ق.) ص 251.
۴. ابن منظور، لسان العرب، تصحیح امین محمد عبدالوهاب، محمد الصادق العبیدی (چاپ اوّل: بیروت، دار احیاء التراث العربی، مؤسسهالتاریخالعربی، ۱۴۱۶ق.)، ج6، ص 398 ـ ۳۹۹.
۵. الفیّومی، احمدبن محمد بن علی، المصباح المنیر (چاپ اوّل: قم، دارالهجره، ۱۴۰۵ ق.)، ج 1، ص 292.
۶. ر.ک: الطبرسی، ابوعلی الفضل بن الحسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن (چاپ اوّل: بیروت، دارالمعرفه، ۱۴۰۶ ق.) ج 4، ص 833 (ذیل آیه 38 سوره انفال).
۷. طباطبایی، سید محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی (قم، دفتر انتشارات اسلامی، )، ج 16، ص 511.
۸. ر.ک: همان، ج 13، ص 174.
۹. همان، ج 16، ص 511.
۱۰. ر.ک: همان، ج 17، ص 58. 11. همان، ص 83.
۱۱. ر.ک: همان، ج 18، ص 287.
۱۲. همان، ج 4، ص 30.
۱۳.مطهری مرتضی، مقدمهای بر جهان بینی اسلامی، ج 5: جامعهوتاریخ(چاپهشتم، تهرانوقم، صدرا، ۱۳۷۵)، ص۲۳۷.
۱۴. طباطبائی، سید محمد حسین، همان، ج 13، ص 464.
۱۵. همان، ج 14، ص 357 ـ ۳۵۸.
۱۶. ر. ک: مطهری، مرتضی، قیام و انقلاب مهدی(ع)، ص 17.