رسالت فردى و شخصى انسان منتظر

على اوسط خانجانى
از جمله موضوعاتى که در دستگاه‌اندیشه شیعى جایگاه مهم و تعیین کننده‏اى دارد، انتظار دولت آرمانى و حکومت عادلانه سلیمان اقلیم وجود و قطب و قلب عالم امکان، ذخیره خدا و خاتم الاوصیاء امام مهدى (ع) است .
این مسئله دلواپسى مقدس هر شیعه بصیر و آرمانگرا و رمز پویایى و پایائى مکتب »تشیع« و پشتوانه کارآمدى دین به طور اعم و »اسلام« عزیز به طور اخصّ در اداره زندگى انسان است .
هدف این مقاله تبیین رسالت و مسؤولیت انسان منتظر در دوران غیبت امام (ع) است که با چند پیش فرض ارایه مى‏گردد.

پیش فرض‏ها
۱. اندیشه مهدویت حاصل رویکردى منطبق با غایتمند بودن نظام آفرینش نسبت به فرجام بشریت است. بر اساس این دیدگاه بشریت غایت و سر انجامى دینى دارد. به عبارتى روشن‏تر سرانجام دین است که مدیریت جوامع انسانى را بر عهده مى‏گیرد. فیلسوف متأله استاد شهید مطهرى (اعلى الله مقامه) در این باره مى‏نویسد: »اندیشه پیروزى نهایى نیروى حق و صلح و عدالت بر نیروى باطل و ستیز و ظلم، گسترش جهانى ایمان اسلامى، استقرار کامل و همه جانبه ارزش‏هاى انسانى، تشکیل مدینه فاضله و جامعه ایده‏آل و بالاخره اجراى این ایده عمومى و انسانى به وسیله شخصیتى مشخص و عالیقدر که در روایات متواتر اسلامى از او به »مهدى« تعبیر شده است؛ اندیشه‏اى است که کم و بیش همه فرق و مذاهب اسلامى با تفاوت‏ها و اختلاف‏هایى بدان مؤمن و معتقدند. این اندیشه بیش از هر چیز مشتمل بر عنصر خوشبینى نسبت به دوران کلى نظام طبیعت و سیر تکاملى تاریخ و اطمینان به آینده و طرد عنصر بدبینى نسبت به پایان کار بشر است .
۱ قرآن کریم با طرح پیروزى نهایى دین خدا و بشارت به مسلمانان در مورد آینده جهان به شکل غیر مستقیم از مهدى (عج) یاد مى‏کند. برخى از آن آیات عبارتند از:
الف) و لقد کتبنا فى الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادى الصالحون
۲ یعنى: ما در زبور داود از پس ذکر (تورات) نوشته‏ایم که سرانجام زمین را بندگان شایسته ما میراث برند و صاحب شوند.
ب) و نرید ان نمن على الذین استضعفوا فى الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین
۳ یعنى: ما مى‏خواهیم تا به مستضعفان زمین نیکى کنیم و آنان را پیشوایان و میراث بران زمین گردانیم .
ج) هو الذى ارسله رسوله بالهدى و دین الحق لیظهره على الدین کله و لو کره المشرکون
۴ یعنى: او همان خدایى است که رسول خوبش را با دین حق به هدایت خلق فرستاد تا آن را بر همه ادیان عالم برترى دهد هر چند کافران ناراضى و مخالف آن باشند.همچنین آیات ۵۴ از سوره مبارکه مائده، ۵۶ از سوره مبارکه نور، ۳۳ از سوره مبارکه اسراء، ۸۶ از سوره مبارکه هود، ۵۸ از سوره مبارکه انعام و… با توجه به روایاتى که در تفسیر اهل سنت و شیعه از معصومان (ع) در تفسیر این آیات رسیده است، بر امام زمان (ع) و انقلاب آن حضرت براى استقرار عدالت در عرصه جهان دلالت دارد.
اعتقاد به دینى بودن فرجام بشر و ظهور مصلح کل به حوزه فکرى اسلام محدود نمى‏شود بلکه بخش قابل توجهى از آموزه‏هاى ادیان پیش از اسلام مانند: زردشت، یهود و مسیحیت را تشکیل مى‏دهد »در دین زردشت موعودهایى معرفى شده‏اند که آنان را »سوشیانت« مى‏نامند. این موعودها سه تن بوده‏اند که مهمترین آنان آخرین ایشان است و او »سوشیانت پیروزگر« خوانده شده است«.
۵ یهودیان که خود را پیروان حضرت موساى کلیم (ع) مى‏دانند نیز منتظر موعودند. در آثار دینى و اسفار تورات و دیگر کتاب‏هاى آنان همواره به »موعود« اشاره شده است. استاد محمد رضا حکیمى در این باره مى‏نویسد: »اگر در مجموع آنچه که در آثار مقدس یهودى آمده است، تامل شود، چهره سه موعود در آنها ترسیم مى‏شود. حضرت مسیح (ع)، حضرت محمد(ص) و حضرت مهدى (ع) و چون این قوم به حضرت مسیح (ع) و نه به حضرت محمد (ص) به هیچ کدام نگرویدند باید در برابر مسئله موعود و انتظار حساس و نگران باشند.
۶ »در آئین مسیحیت و کتاب‏هاى مقدس این آئین نیز بشارت‏هاى بیشتر و روشن‏ترى در باره موعود آخر الزمان رسیده است و علت آن یکى قرب زمان است؛ زیرا با ظهور حضرت مسیح (ع) زمان در مقیاس کلى به ظهور حضرت مهدى (ع) نزدیک‏تر شده است و دیگر، تحریف کمتر آثار مسیحیت است. البته در آئین هندى و بودائى نیز سخن از موعود و نجات دهنده نهایى آمده است .
۷ علاوه بر این در پژوهش‏هاى اندیشمندان جهان که تفکّر ایدئولوژیک ندارند مى‏توان نکاتى را یافت که حاکى از دینى بودن آینده و فرجام بشر است. از جمله »ویکتور هوگو« گفته است:
»آینده از آن هیچ کس نیست، آینده از آن خداست و تنها کارى که از ما ساخته است آن است که خود را براى آن آینده حتمى آماده کنیم و خود را براى اجراى آنچه‏آبنده از ما چشم دارد، مهیّاسازیم «.
۲. »دین« به عنوان منشور هدایت تشریعى انسان در مسیر فطرت، آمیزه‏اى از تکالیف تجزیه‏ناپذیر فردى و اجتماعى در عرصه‏هاى مختلف زندگى است و به عنوان یک جریان سیال و پویا هیچگاه فصلى و زمانى نبوده و وقفه‏بردار نیست. بنابراین عصر غیبت، دوران تعطیل شدن تکالیف و افول و توقف رسالت و مسؤولیت انسان دیندار نیست بلکه در عصر غیبت نیز همانند دوران حضور امام (ع) البته با تعریف و شیوه مناسب و مقبول دین و عقل مى‏بایست تربیت دینى در سطح فرد و سیاست و سیاست دینى در سطح اجتماعى عملى گردد. هم فرد بر مبناى دین تربیت شود و هم جمع و جمهور بر اساس آموزه‏هاى دینى اداره شود و این هدف جز از طریق تشکیل حکومت‏هاى هم سنخ با حکومت معصوم (ع) ممکن نیست. زیرا تربیت انسان دینى و ساختمان جامعه‏اى با سازوکار دینى تنها از طریق داشتن یک نظام سیاسى دینى یعنى حکومت امکان‏پذیر است کما اینکه در اندیشه شیعى این هدف با نظریه »ولایت فقیه« تأمین مى‏گردد.
۳- در روزگار کنونى به اعتراف ارباب معرفت رشد یکسویه تکنولوژى مبتنى بر عقل ابزارى در قرون اخیر از یک سو و مغفول ماندن حقیقت انسان که غایت خلقت است از سوى دیگر، سر از کویر هستى سوز اومانیسم و توالى طبیعى آن یعنى لیبرالیسم، سکولاریسم و مدرنیزم درآورده و این جریان خطرناک بشریت را اسیر بحران هویت نموده است. به گونه‏اى که متفکران واقع نگر و حقیقت گراى دنیاى امروز همچون مارکوزه و دیگران تنها راه نجات بشر۸ را رجوع و بازگشت به مقوله‏هاى معنوى و روى آوردن به آسمان مى‏دانند. در چنین شرایطى »انتظار« در شکل منطقى، سازنده و پویا، مبشر تجدید حیات معنوى بشر و پیام آور بازگشت به خویشتن ملکوتى است.
۴- از روایات مأثوره استنباط مى‏شود که انقلاب اسلامى ایران پیش درآمد نهضت جهان شمول حضرت ولى عصر (عج) است .
حافظ، ابوعبدالله گنجى شافعى، محدث معروف اهل سنت، باب پنجم از کتاب خود در باره مهدى (ع) یعنى »البیان فى اخبار صاحب الزمان« را به بیان یارى رساندن مردم مشرق زمین به حضرت مهدى (عج) نام گذارده است.
وى در این باب از پیامبر اکرم (ص) نقل مى‏کند که آن حضرت فرمود: »یخرج آناس من المشرق فیوطئون للمهدى سلطانه
۹ یعنى مردمى از مشرق قیام مى‏کنند و زمینه حکومت مهدى (عج) را فراهم مى‏سازند.
حافظ، ابوعبدالله گنجى پس از نقل این حدیث مى‏گوید: »این حدیث صحیح و حسن است و آن را راویان موثق و عالمان حجت روایت کرده‏اند. این حدیث در سنن ابن ماجه نیز آمده است. {mospagebreak}
۵- از آیات قرآن و روایات رسیده از معصومان (ع) استنباط مى‏شود که ظهور و قیام موعود امم امام مهدى (عج) اولاً و بالذات براى نجات اهل حق یعنى دیندارانى است که مظلوم و مستضعف هستند و نه براى نجات »حق و دین« از دست رفته. به عنوان نمونه آیات ۵ از سوره مبارکه قصص، ۱۰۵ از سوره مبارکه نساء و ۵۶ از سوره مبارکه نور و چند آیه دیگر که بیشتر بدان استناد شده است. ناظر بر همین مطلب یعنى بر پیروزى نهایى مستضعفان و اهل حق است. بنابراین ظهور امام مهدى (عج) حلقه‏اى است از حلقات مبارزه اهل حق با اهل باطل که به پیروزى حق منتهى مى‏شود. آیات فوق الاشاره حکایت از آن دارند که ظهور مهدى موعود منتى بر مستضعفان و لطفى است در حق آنان و زمینه‏اى است براى پیشوایى و رهبرى جهان توسط آنان. ظهور مهدى موعود تحقق بخش وعده‏اى است که خداوند متعال از قدیم‏ترین زمانها در کتب آسمانى به صالحان و متقیان مظلوم و مستضعف داده است .
استاد شهید علامه مطهرى در شرح حدیث معروف »یملا الله به الارض قسطاً و عدلاً بعد ما ملئت ظلماً و جوراً« مى‏نویسد: »در این حدیث نیز تکیه بر روى ظلم شده است و سخن از گروه مظلوم است و مى‏رساند که قیام مهدى (عج) براى حمایت مظلومانى است که استحقاق حمایت دارند بدیهى است که اگر گفته شده بود »یملا الله به الارض ایماناً و توحیداً و صلاحاً بعد ما ملئت کفراً و شرکاً و فساداً« مستلزم این نبود که لزوماً گروهى مستحق حمایت وجود داشته باشد. در آن صورت استنباط مى‏شد که قیام مهدى (عج) براى نجات حق از دست رفته و به صفر رسیده است، نه براى گروه اهل حق و لو به صورت یک اقلیت.
۱۰
رسالت انسان منتظر

از آنچه در پیش فرض‏ها آمد دانسته شد که :
اولاً، انقلاب جهانى موعود امم امام مهدى (ع) سنت تغییرناپذیر پروردگار و وعده حتمى خداى متعال به صالحان است.
ثانیاً، احکام الهى به عنوان منشور هدایت تشریعى انسان در مسیر فطرت چه در دوران حضور امام (ع) و چه در زمان غیبت آن حضرت تعطیل نمى‏شود.
ثالثاً، معنویت نیاز واقعى امروز و فرداى دنیاى انسان‏مدار است .
رابعاً، انقلاب اسلامى ایران پیش درآمد انقلاب جهانى حضرت مهدى (ع) است .
پس از طرح این مطالب مى‏توان نتیجه گرفت جوهره انتظار را آمادگى تشکیل مى‏دهد و دوران غیبت امام فرصتى است تا دینداران با احساس هر چه بیشتر تکلیف در صیانت از باورهاى دینى ظرفیت‏هاى شناختى و قابلیت‏هاى عملى را بارور و شکوفا نمایند و همان گونه که جبهه ظلم و جور زمینه‏هاى سلبى ظهور را فراهم مى‏کند، آنان نیز با کسب صلاحیت‏هاى لازم فردى و اجتماعى و عینیت بخشیدن به تربیت‏هاى دینى زمینه‏هاى ایجابى »ظهور« را تدارک نمایند و به عنوان منتظران صالح و بصیر به انتظار دولت کریمه مصلح کل بنشینند.
آرى عصر غیبت، عصر آمادگى و انتظار شعار پایدارى و درفش بیدارى است .
جامعه منتظر چونان کلاسى است که آموزگارش به طور موقت کلاس را ترک نموده است در این زمان دانش‏آموزان باید با خود تعلیمى و خودتمرینى بر اساس آموزه‏هاى استاد خلاء وجود او را جبران نمایند و قابلیت خود را براى دریافت درس‏ها و آموزه‏هاى جدید پس از بازگشت آموزگار بروز دهند.
دوران غیبت دوران تحرک و پویایى و انتظار منشور سترگ و تابناک حرکت و درس مبارزه است. دوران غیبت دوران ابتلاء دینداران و انتظار مهمترین پرسش از ایمان مؤمنان و هم گواهى نامه رستگارى صالحان و سرافرازى آنان است .
و این اعتقاد عمیق و ژرف همه زندگى انسان متعهد و بصیر را در بر مى‏گیرد و در فکر و ذکر و عملش در عواطف و احساساتش تجلى دارد تا آنجا که این آمادگى نهادینه در ذات مؤمنان در قالب قیام یعنى برخاستن از جا به هنگام شنیدین یا ادا نمودن نام قائم آل محمد (ع) به عنوان یک عمل نمادین که بیانگر آمادگى است در مى‏آید.
مفسر ژرف اندیش قرآن آیت الله سید محمود طالقانى در این باره مى‏گوید:
»این دستور قیام، شاید براى احترام نباشد و الا باید براى خدا و رسول و اولیاى مکرم دیگر هم به احترام قیام کرد؛ بلکه دستور آمادگى و فراهم کردن مقدمات نهضت جهانى و در صف ایستادن براى پشتیبانى این حقیقت است«.
۱۱ استاد محمد رضا حکیمى مى‏نویسد: »هنگامى که به ماهیت دین و تعلیم‏ها و تکلیف‏هاى دینى مى‏اندیشیم و وقتى که به زندگى و تکلیف با شناخت‏هاى درست فکر مى‏کنیم به این نتیجه مى‏رسیم که روزگار انتظار نه تنها روزگار سستى و رهایى و بى‏تفاوتى و تحمل و ظلم پذیرى نیست بلکه دوران انتظار دوران حساس »حضور تکلیفى« است هم در ابعاد تکالیف فردى و هم در ابعاد تکالیف اجتماعى
۱۲
ابعاد آمادگى
اکنون که دریافتیم دوران غیبت امام (ع) دوران آمادگى است شایسته است ابعاد این آمادگى نیز شناخته شود. به نظر مى‏رسد این آمادگى در سه حوزه زیر نمود مى‏یابد:
۱. حوزه معرفت (اندیشه)
۲. حوزه محبت (عاطفه)
۳. حوزه مقاومت (فیزیک) یا (جسم)
هر کدام از سه حوزه فوق الاشاره اقتضائات و مختصات ویژه خود را دارد.
اقتضاى آمادگى در حوزه معرفت: تلاش و کوشش در اسلام‏شناسى است. یعنى هر شیعه منتظر باید بکوشد که از اسلام آگاهى‏هاى تخصصى کسب نماید تا در مقام دفاع، از پشتوانه علمى برخوردار باشد و خصم را مجاب نماید. در این بخش بیشترین مسؤولیت متوجه عالمان دین است. بر آنان است که دانش و شناختشان از دین را به روز نموده با آگاهى از مکاتب فکرى به ویژه مکاتب جدید در مقام هدایت عالمانه جامعه از یک سو و در جایگاه پاسخگویى منطقى و صحیح به شبهه‏ها و سؤالات از سوى دیگر، به تکلیف سترگشان جامه عمل بپوشانند. شناخت مفاهیم دینى در هر زمان ضرورى است. ولى در عصر غیبت این کار اهمیت و حساسیت بیشترى دارد.
زیرا به تعبیر امام الموحدین على (ع)… الا و لا یحمل هذا العلم الا اهل البصر و الصبر و العلم بمواضع الحق .
۱۳ انسان منتظر صالحى که در قالب دعا، رغبت و آرزویش را تشکیل دولت کریمه حضرت ولى عصر (عج) مى‏داند و از خدا مى‏خواهد تا در آن دولت از مبلغان، مروجان و علمداران دین باشد.
لازم است در دوران غیبت به تسبیح فکرى و تجهیز اعتقادى بپردازد.
اقتضاى آمادگى در حوزه محبت پالایش روح و تصفیه باطن و تطهیر درون و نیز انس منطقى با ادعیه و اذکارى است که از ناحیه معصومان (ع) رسیده و رمز ارتباط حبى و باطنى میان شیعه و امام (ع) خود است.
در این عرصه انسان منتظر با درک این نکته که »امام (ع) اگر چه ظاهر نیست امّا حاضر است«، باید از یک سو همواره از خویشتن مراقبت کند واز گناه دورى نماید تا مشمول ادعیه زکیه امامش باشد واز سوى دیگر باید به فضاى قدیمى دعا و ذکر راه یابد و از این طریق »انتظار« را که به طور طبیعى سخت و تاب سوز و طاقت گیر است، لطیف و زیبا نماید. بر اوست که از رهگذر انس با دعاى ندبه، عهد و ادعیه دیگر توجه خود را به امام جلب نماید و در قلمرو محبت امام قرار گیرد.
اقتضاى آمادگى در حوزه مقاومت نیز چالاکى، شادابى و نشاط جسمى است. انسان منتظر یک قیام بزرگ که دامنه نفوذ آن همه جهان است و به طور قطع دنیاى استکبار را به چالش در بعد نظامى و جنگ مى‏کشاند، چگونه مى‏تواند هیچگونه آمادگى فیزیکى براى حضور در این درگیرى بزرگ را نداشته باشد؟
در اینجا آموزه‏اى خورشید گون را از فروغ هدایت گستر امام جعفربن‏محمد (ع) صادق آل محمد(ع) نقل مى‏کنیم تا تاییدى متقن بر این مطلب باشد. امام (ع) دراین آموزه درخشان منتظران امام مهدى (عج) را فرا مى‏خواند تا همواره نیرومند و مسلح باشند. آن آموزه چنین است:
»لیعدن احدکم لخروج القائم و لو سهما«
یعنى: »باید هر یک از شما براى نهضت و انقلاب مهدى (قائم آل محمد(ع)) اسلحه تهیه کنید اگر چه یک نیزه باشد«
آرى! انسان منتظر، انسانى است دین دار و دین باور و شخصیتى است فرهیخته که به طور مستمر به تحکیم پایه‏هاى نظرى و فکرى اعتقادش مى‏پردازد و مدام با نیایش و دعا که موسیقى شورانگیز و عاطفه ساز مبارزه است؛ روحش را تصفیه و پالایش مى‏کند و با مراقبت دائمى از حوزه فیزیکى وجودش خود را براى مبارزه در رکاب موعود امم، امام مهدى (ع)، آماده مى‏سازد. و با اینچنین آمادگى است که انتظار تداوم بعثت، تجلى غدیر و تداعى عاشورا خواهد شد .
 


پى نوشت‏ها:

۱. مطهرى، مرتضى، قیام و انقلاب مهدى، تهران، انتشارات صدرا، ص ۶ و ۷ .
۲. سوره انبیاء، آیه ۱۰۵ .
۳. سوره قصص، آیه ۵.
۴. سوره توبه، آیه ۳۳.
۵. حکیمى، محمد رضا، خورشید مغرب، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، تهران سال ۱۳۶۰، ص ۶۷.
۶. همان، ص ۷۰ .
۷. همان، ص ۷۰ .
۸. مجله سخن، دوره ۲ ص ۱۲۶ .
۹. به کتاب انسان تک ساحتى نوشته مارکوزه مراجعه شود.
۱۰. البیان فى اخبار صاحب الزمان، بحارالانوار، ج ۱۵، ص ۸۷. این حدیث در کتاب »البرهان« متقى هندى نیز نقل شده است.، ص ۱۴۷.
۱۱. قیام و انقلاب مهدى از دیدگاه فلسفه تاریخ، ص ۶۶.
۱۲. مجله مجموعه حکمت شماره ۱ و ۲ سال سوم .
۱۳. خورشید مغرب، ص ۳۵۳.
۱۴. نهج البلاغه، خطبه ۱۷۳، ترجمه: »این پرچم را جز افراد هوشمند، پایدار و آگاه از مواضع حق به دوش نمى‏کشد.«
۱۵. مجلسى، محمد باقر، بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۶۶.

ماهنامه موعود شماره ۳۰

همچنین ببینید

فرج صالحان‏

بسيارندمردان و زنانى كه در ميانه درد و رنج وابتلا، آنگاه كه احساس مى كردند ديگر هيچ روزنه اميدى نيست دست نياز وتوسل به سوى ائمه معصومين، ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *