کتاب «بدانید من فاطمه هستم» به بررسی نقش و جایگاه حضرت زهرا (س) از قبل تولد تا پس از شهادت ایشان میپردازد که شامل سرگذشت، شخصیت، اسرار زندگی و جایگاه حضرت فاطمه زهرا (س) می شود و در سیزده فصل نگاشته شده است.
این کتاب با هدف شناخت بخش کوچکی از جنبههای شخصیتی و مقام والای «حضرت فاطمه (س)» و روشنگری درباره بسیاری شبهات و مجهولات مربوط به ایشان نگاشته شده است.
«شخصیت حضرت زهرا (س) در کلام وحی»، «ولایت حضرت فاطمه (س)»، «اسرار و آثار حضرت فاطمه زهرا (س)»، «کرامات و معجزات حضرت فاطمه (س)» و «دفاع حضرت فاطمه (س) از امامت و امام خویش»، از جمله محورهای اصلی مطالعه شده در کتاب است.
«إِعْلَمُوا أَنّی فاطِمَۀ؛ بدانید من فاطمه هستم!» بر اساس حکمت الهی، تولد دختری که تکمیل کننده موضوع نبوت و پایهگذار مسئله امامت است و به القاب امابیها و اُمُومَۀ الائمّه (همان) مزین شده، نیازمند مقدماتی است که در صورت فراهم نشدن مقدمات، کار به سرانجام نمیرسد و به هدف نائل نمیشود. اما در زمینه مقدمات تولد حضرت فاطمه (س) در زمان حیات پیامبر اکرم (ص) اختصاصاً مواردی وجود دارد که بسیار قابل تأمل است.
حضرت فاطمه (س) از نسل فردی است که خداوند درباره او فرموده است: «خلقت الاشیاء لاجلک و خلقتک لاجلی؛ همۀ چیزها را برای تو و تو را برای خودم آفریدم.» در این بیان نورانی، عظمت وجودی پیامبر اکرم (ص) به تصویر کشیده شده است؛ هرچند عقول ما از درک کنه آن ناتوان و عاجز است.
بر کسی پوشیده نبود که سخنران، آن روز در مسجد مدینه و در حضور بزرگان از مهاجران و انصار، فاطمه زهرا (س)، دختر نبی اکرم (ص) است. او نیازمند آن نبود تا نام خود را در گوش جماعتی بخواند که او را نمیشناسند. فاطمه (س) جماعتی را که سودای قدرت، آنان را از درک و تصدیق حقایق ناتوان ساخته و از جاده حق و صراط مستقیم منحرف شده و به مسیر باطل در غلتیدهاند، یادآور حجت آشکاری میکند که میتواند کجی و ناراستی قول فعل همگان را معلوم سازد و عوام و عموم مردم را که مبتلای غفلت از حجت حضرت حق شدهاند، به مسیر حق ببرد.»
او نیازمند هیچ حجت و دلیلی برای اثبات صحت و حقانیت کلام خود نیست، زیرا استقرار در مقام عصمت و احراز رتبه ولایت تامه از سوی حضرت حق، جل و علا برای او کافی است که برای جمله خلایق حجت موجه باشد، بلد و راهنمایی در صراط حق که کلامش عین کلام حق و ارادهاش عین اراده حق است و در طرفۀالعیتی هر خواستهای را به اجابت مینشیند. از همین روست که آن طاهره مطهره، موسوم به صدیقه کبری (س) شده است.
در بخشی از کتاب « بدانید من فاطمه هستم» میخوانید:
در روزهای آخر عمر حضرت زهرا (س) هنگامی که آن دو با اجازۀ امام علی (ع) به ملاقات آن بانوی بزرگوار رفتند، آن حضرت صورت خود را به سوی دیوار برگرداند و از آنان پرسید:
«شما را به خدا سوگند میدهم، آیا شنیدهاید که رسول خدا (ص) فرمودند:
«فاطِمَۀُ بَضْعَۀٌ مِنّی، مَنْ آذاها فَقَدْ آذانی، رِضا فاطِمَۀَ مِنْ رِضایَ وَ سَخَطُ فاطِمَۀَ مِنْ سَخَطی.
فاطمه پارۀ تن من است. هر کس او را بیازارد، مرا آزرده است. رضایت فاطمه از رضایت من و خشم فاطمه از خشم من است؟»
گفتند: آری شنیدیم.
حضرت فرمودند:
«فَاِنّی أُشْهِدُ اللهَ وَ مَلائِکَتَهُ اَنَّکُما اَسْخَطْتُمانی وَ ما اَرَضَیْتُمانی وَ لَئِن لَقیتُ النَّبِیَّ صلّی الله علیه و آله لاََشْکُوَنَّکُما اِلَیهِ؛ خدا و فرشتگانش را به شهادت میگیرم که شما دو نفر مرا به خشم آوردید (و آزار دادید) و موجبات خشنودی مرا فراهم نکردید. اگر با (پدرم) رسول خدا (ص) ملاقات کنم، شکایت شما را نزد او خواهم برد.»
گفتنی است کتاب «بدانید من فاطمه هستم» به تالیف و تدوین واحد پژوهش موسسه فرهنگی موعود عصر(ع) است.