افتتاحیه تونل گوتهارد / باطن کابالیستی غرب
در سال ۲۰۱۶ میلادی، در کنار افتتاح بزرگترین تونل جهان در سوئیس، یک مراسم افتتاحیهی عجیب برگزار شد. این مراسم که با حضور سران اروپا برگزار شد، مملو از نمادهای شیطانی-ماسونی بود. در بخشی از این مراسم، مرگ ادیان ابراهیمی اعلام شد. همچنین بافومت و انواع و اقسام موجودات شیطانی در این مراسم عرضاندام کردند.
سؤالی که پیش میآید این است که آیا این اتفاق، صرفاً یک مراسم نمادین بود، یا نشاندهندهی مسیر غرب و ترسیمکنندهی آیندهی مورد پسند سران کفر؟!
تصاویری از افتتاحیه شیطانی تونل گوتهارد
در ادامه با مرور اختلاط بین کابالا، فراماسونری و جادوگری، سعی میکنیم به باطن غرب امروز که بدون شک ظاهر غرب فردا است، برسیم.
کابالا، جادوگری و فراماسونری
در کتابهایی که پیرامون شناخت «کابالا» (Kabbalah) آمده است، معمولاً بخش زیادی از آن تعلّق به اوراد جادویی دارد. همچنین در کتابهای جادویی معمولاً سهم کابالا محفوظ است. گویی پیوند عمیقی بین این دو تفکر شیطانی وجود دارد. بهنوشته بریتانیکا، آگریپا (Agrippa)، کابالیست و جادوگر، در کتابش به تبیین جهان از طریق کابالا و واژگان عبری پرداخته و جادو را بهعنوان بهترین وسیله برای شناخت خداوند و طبیعت عنوان کرده است. او مینویسد:
همانطور که روح بشر بر جسد وی نفوذ و فرمانروایی دارد، «روح جهانی» نیز در سراسر عالم مادی نفوذ دارد و بر آن حکومت میکند. این منبع عظیم نیروی روحی را میتوان با مغزی که تهذیب اخلاقی یافته و با بردباری طرق جادوگری آموخته است به اختیار درآورد. مغزی که از این طریق کسب نیرو کرد، میتواند خواص پنهانی اشیاء، اعداد، حروف و کلمات را کشف کند، بر اسرار ستارگان پی برد و بر قوای زمین و شیاطین آسمان دست یابد. (۱)
همچنین در پیوند بین فراماسونری و جادوگری استاد عبدالله شهبازی در جلد چهارم کتاب زرسالاران یهودی و پارسی، توضیحات مفصّلی ارائه کرده است. از طرفی استاد خاطر نشان میکنند که فراماسونری را باید بهنوعی امتداد کابالیسم دانست. همچنین ذکر شده که جستوجوی سنگ کیمیا و اکسیر زندگی جاوید از مهمترین دانشهای اساسی برای ماسونها بوده است. (۲) قبلاً توضیح دادهایم که با پیدایش جنبشهای شبتای زوی، جادوگری تماماً جایگزین دین شد و رقعهها و تعویذهای جادویی، به محور عبادت مبدل گردید. (۳)
اسامی افرادی مانند گیوم پستل (Guillaume Postel) و پیکو دلا میراندولا (Giovanni Pico della Mirandola) با کابالیسم و جادوگری عجین شده است. پاراسلسوس (Paracelsus)، اولین گام برای یادگیری کیمیاگری را کابالا میداند (۴) و در کتاب «تاریخ جادوگری» گفته شده است که کابالای عملی چیزی جز جادو نیست که میخواهد از طریق کلام گفتاری، نتایجی معجزهآسا به بار بیاورد.
بنابراین ارتباط، اختلاط و حتی گاهی وحدت کابالا با جادوگری غیر قابل انکار است. فراماسونری نیز که بهعنوان امتداد کابالیسم در قرن هجدهم تشکیل شد، کاملاً ممزوج با جادوگری میباشد.
سؤالی که در اینجا پیش میآید آن است که اگر مجامع ماسونی تا امروز باقی ماندهاند (که ماندهاند) پس چرا ما خیلی ظهور و بروزی از آنها نمیبینیم؟! مگر تقسیم قدرت در غرب امروز حاصل شطرنج بین لژهای ماسونی نیست، پس چرا فرهنگ غرب، فرهنگ عقلی فسلفی بوده و اصلاً اثری از خرافات جادویی این فرقهها وجود ندارد؟!
در ادامه با بررسی امتداد فرقههای ماسونی در جهان امروز، سعی میکنیم به جواب مناسبی برسیم. (۵)
آلیستر کراولی
ادوارد الکساندر کراولی (Edward Alexander Crowley) معروف به آلیستر کراولی (Aleister Crowley)، جاسوس انگلستان در جنگ جهانی اول و دوم بود و البته شخصی زنباره. او عضو «انجمن هرمسی طلوع طلایی» (۶) بود. بخشی از تعالیم انجمن هرمسی از کابالا گرفته شده است. (۷)
آلیستر کراولی
کراولی در مصر تحت تأثیر پیامآوری از طرف «هوروس» (Horus) که آن را «آیواس» (Aiwass) نامید، «کتاب قانون» (The Book of the Law) را نوشت. وی در ۱۹۰۷ فرقه خودش بهنام «ستاره نقرهای» (۸) را بنیانگذاری کرد.
دو چاپ از چاپهای متعدد «کتاب قانون» نوشته «آلیستر کراولی»
کراولی در ریاضتهای جادویی خود در سال ۱۹۰۹ مدعی شد که بالاخره توانسته شیطانی به نام «کرونزون» (Choronzon) را احضار کند. او در ۱۹۱۲ رئیس فرقهای بهنام OTO یا «انجمن معبد اورینت» (۹) شد. این فرقه مشغول به اعمال جنسی-جادویی که از «شوالیههای معبد» باقی مانده بود، بودند.
هنگامی که کراولی در دِیر یا صومعهی «تِلِما» در ایتالیا با شاگردانش مشغول اعمال شنیع جادوگری بود، همسرش در یک افشاگری به روزنامهای اعلام کرد که علت مرگ پسری از فرقهی او بهدلیل خوردن خون یک گربه در مراسم قربانی بوده و نه آب آلوده. گرچه کراولی بعداً آن را انکار کرد.
آخرین کتاب کراولی، «کتاب تحوت» (The Book of Thoth) بود که در آن به کمک یکی از شاگردانش، یک سری جدید از کارتهای «تاروت» (Tarot) را طراحی کرده بود. البته کتابی از کراولی با عنوان «مجموعه نوشتههای کابالیستی کراولی» چاپ شده است که شامل بحثهایی در مورد «درخت حیات» که از نمادهای اصلی کابالا است، میباشد. (۱۰)
کراولی در آخرین سال عمرش با «جرالد گاردنر» رهبر فرقهی «ویکا» (Wicca) دیداری داشت و به او رهبری فرقهی «اوتو» را پس از مرگ او، پیشنهاد داد. اینکه گاردنر در کتاب مقدس فرقهاش بهنام «کتاب سایهها» چقدر از کراولی و تعالیمش بهره برده دقیقاً مشخص نیست. عدهای مدعیاند تمام کتاب را کراولی نوشته و عدهای دیگر میگویند کتاب گاردنر بر اساس نوشتههای فرقهی «اوتو» بوده است. البته کراولی در آثارش از جادو بهعنوان یک دین سخن نرانده است. کراولی را «شیطانپرست» میدانستند. او در کریسمس کارتهایی را با عنوان «Anti-Christ-mass» که اشاره به دجال یا ضد مسیح دارد، برای رفقایش میفرستاده است. همچنین او خود را «جانور ۶۶۶» میخوانده است.
آلیستر کراولی و جرالد گاردنر
گروه بیتلها (The Beatles) با اختصاص دادن عکس آلبوم خود در سال ۱۹۶۷ به کراولی، دوباره اسم او را بر سر زبان ها انداختند. (۱۱) جالب است که «مکگرگور مترز» (MacGregor Mathers)، فردی که خود را جانشین مادام بلاواتسکی بنیانگذار فرقه تئوسوفی دانست و ادعا کرد که با بزرگانی که مادام در هیمالیا ارتباط پیدا کرده بود، پس از مرگ مادام مرتبط شده و آنها را «رؤسای پنهان» مینامید، با کراولی درگیر شد و گفته شده بر اساس جادوی کراولی کشته شد! (۱۲)
آیین تلما
کراولی مدعی است که در قاهره (احتمالاً در اهرام مصر) توسط موجودی نادیدنی بهنام «آیواس»، به او وحی شد و نتیجهی ارتباط او با این جن شریر، «کتاب قانون» و مکتب شیطانی «تلما» (Thelema) شد. البته بعداً او ادعا کرد که آیواس نیز میتواند به جسم درآید و همچون ما انسانها صحبت کند.
«ششپر همگرا» معروفترین نماد «تلما»
کراولی در این مکتب بسیار تحت تأثیر تعالیم کابالایی است. حال سؤال اینجاست که آیا شیطان این تعالیم را به او آموخته است، که یعنی کابالا هم منشأ شیطانی دارد، یا سنخیت مطالب کابالایی با مکاتب شیطانی زیاد است که ردّ پای آن دائماً در فِرَق نهانروشِ شیطانگرا، پیدا میشود؟
کراولی مدعی است دانش آیواس از کابالا، از دانستههای خودش بیشتر بوده است. با اینکه او خود یک کابالیست بود. این مسأله میتواند نشانگر شیطانیبودن آیین کابالا باشد.
جادو در آیین شیطانی تلما
کراولی «جادو» را چنین تعریف میکند: «علم و هنرِ ایجاد تغییر برای منطبق شدن با اراده». اما «اراده» در اینجا به چه معناست؟ اراده در این متن به معنای ارادهی الهی نیست. از طرفی کراولی صراحتاً شعار خود را «هر چه خواهی، انجام بده»، قرار داده است. قانون اصلی «تلما» این است: «هر کاری که میخواهی بکن، این تمام قانون است». (۱۳)
«اراده» در اینجا به معنای «آزاد کردن تمام خواستههای شخص» و «پیروی از هوا و هوس» است. یعنی هیچ حدّ و مرزی را برای خودت قرار نده و هر آنچه را که میخواهی، انجام بده تا به هدف زندگیات برسی! یعنی همان مسألهای که در بحث «دین نوین جهانی»، هدف ترویج «پلورالیزم» را رسیدن به «هواپرستی» عنوان کردیم (۱۴)، آیین «تلما» هم دقیقاً بهدنبال حاکمیت «نفس انسانی» بر جهان است و جادو را با همین هدف دنبال میکند.
در پرتو همین نظام فکری مغشوش و شیطانی، کراولی در آیین خود، انواع «اعمال جنسی» را جزو مراسم جادویی میشمرد. تا جاییکه در کنار زنا، استمنا و همجنسبازی در مراتب بالای فرقه اوتو پیشنهاد میشود.
آلیستر کراولی در سال ۱۹۱۲
در جادوی کراولی، شخص باید تلاش کند تا با فرشته محافظ مقدس خود (بخوانید شیاطین باستانی) مستقیماً مرتبط شود تا از خواستهی حقیقی آنان مطلع شود. اینجاست که معنای اراده، بیشتر رخ مینمایاند. همچنین استفاده از مواد مخدر در مراسم شیطانی توسط کراولی کراراً گزارش شده است. (۱۵)
در آیین شیطانی «تلما»، رسومات مختلفی وجود دارد. از جمله در یکی از این مراسم، گفته میشود: من به مار و شیر (مار و شیرِ خاص) ایمان دارم، رازِ رازها، به نام بافومت. کراولی در «کتاب جادو» بخش ۴ (Magick) میگوید:
شیطان وجود ندارد، شیطان در طول تاریخ به خدایان دیگری که افراد دوست نداشتهاند، اطلاق شده است. آن افعی، (اشاره به شیطان در کتاب مقدس که برای اغوای حضرت آدم به شکل مار میآید) شیطان، دشمن انسانها نیست. او کسی است که خوب و بد را میشناسد و از نسل انسانها، خدایان را ساخته است. او (شیطان) ندا سر میدهد که ای انسان، خود را بشناس! او شیطانِ «کتاب تحوت» است (تاروتی که کراولی اختراع کرد) که نماد او بافومت است. او زندگی و عشق است ، نام او عَین است، یعنی چشم!
در این متن، تصریح کراولی به دو نماد «چشم جهانبین» و «بافومت» (۱۶) بهعنوان تصاویری از شیطان، جالب توجه است. در حالیکه در مسیحیت نیز در کتاب مکاشفات، شیطان بهصورت شاخدار (۱۷) ترسیم شده است.
بر اساس دایرةالمعارف جادوگری، کراولی بعدها فهمید که آیواس، خدای قوم سومر بهنام شیطان بوده است که به او وحی کرده و کراولی و فرقهاش او را میپرستیدند. (۱۸)
برای شناخت ادامهی خط شیطانی کابالایی-ماسونی در تاریخ، به بررسی شخصیت جرالد گاردنر، جانشین کراولی پس از مرگ او و دین خود ساختهی ویکا، می پردازیم.
جرالد گاردنر
جرالد گاردنر و آیین ویکا (۱۹)
جرالد گاردنر (Gerald Gardner) را احیاکننده جادوگری در قرن بیستم میدانند. بر اساس دایرةالمعارف ماسونی، کراولی و گاردنر هر دو تحت تأثیر فرقهای به رهبری سه ماسون بهنام «انجمن هرمسی طلوع طلایی» بودند. (۲۰) گاردنر عضو فرقهی «روزیکروشن کروتونا فلوشیپ» بوده که از شاخههای فرقهی «روزیکروسها» میباشد. (۲۱) او علاوه بر اینکه در فرقهی روزیکروسها عضو بود، ادعا کرد که با جادوگرانی برخورد کرده است که عضو فرقهی جادوگری پیشامسیحی هستند.
این فرقه خدای بُز را پرستیده و به الههای نیز ایمان داشتند. گاردنر پس از کراولی، رئیس فرقهی «اوتو» شد. وی در سال ۱۹۴۹ تعالیم خود را در قالب رمان، مکتوب کرد، چرا که در آن زمان جادوگری در انگلیس ممنوع بود. گاردنر معتقد بود جادوگری از تعالیم شوالیههای معبد نشأت گرفته است. (۲۲)
«خدای شاخدار» ویکا در «موزه جادوگری و جادو» در انگلیس
او پس از رمان اول، دو کتاب دیگر نیز در تبلیغ دین جدید خود نوشت. گفته شده است تعالیم وی در کنار استفاده از آلیستر کراولی، بر اساس آیینهای جادویی و فراماسونری (با توجه به اینکه عضو فرقه روزنکروسها بود) پایهریزی شده است.
او نام این دین نوظهور را «ویکا» (wicca) گذاشت. به پیروان این دین مجعول، «ویکان» گفته میشود. ویکا در یک کلام به معنای جادوگری به مثابه یک دین است. (۲۳)
طبق مستندی که در مورد گاردنر ساخته شده است، گاردنر «ماسون» بود. همچنین در این مستند بیان میشود که عدهای در انگلستان با حمایت وینستون چرچیل (که او هم ماسون بود) جادوگری را آزاد کردند و لذا امروز دیگر جادوگری در این کشور، غیرقانونی نیست. همچنین کارشناس برنامه میگوید که ویکا سریعترین رشد را در بین ادیان جهان دارا است. (۲۴)
طبق آمارهای رسمی از سال ۲۰۱۱ تا ۲۰۲۱، تعداد پیروان رسمی ویکا در انگلیس رشد ۵۰ درصدی داشته است. (۲۵) همچنین در آمریکا از دهه ۱۹۹۰ تا سال ۲۰۰۸، «پاگانیسم» (paganism)، که در دهه نود هیچ تابعی نداشته، در سال ۲۰۰۸ حدود ۳۴۲ هزار عضو رسمی دارد! دین ویکا هم از ۸ هزار به ۳۴۰ هزار نفر رسیده است. (۲۶) این آمارها از آن جهت اهمیت دارد که مجموع اعضای رسمی مشرکین، جادوگران و دینهای ناشناخته و غیررسمی در آمریکا، حدود دو میلیون نفر هستند در حالیکه مسلمانان آمریکا طبق این آمارها، حدود یک و نیم میلیون نفر هستند. (۲۷)
در کنار این موارد، آمارها حاکی از وجود حدود یک میلیون نفر مُشرک و کُفرکیش در آمریکا است که تعداد ویکانها بین ۲۵۰ تا ۵۰۰ هزار نفر تخمین زده شده است. (۲۸) کتاب اصلی این دین، «کتاب سایهها» (Book of Shadows)، اثر جرالد گاردنر است که تنها بخشی از آن در دسترس است و نسخهی اصلی آن بهدلیل ارزش میلیون دلاری، در صندوق امانات نگهداری میشود.
نسخه اصلی «کتاب سایهها» اثر «جرالد گاردنر»
برخی باورها و مناسک ویکا
رکن اصلی باور در ویکا، اعتقاد به وجود خدای شاخدار و الهه است. از جهت عملی نیز ویکانها در مراسمات خود در کنار دیگر خدایان، بیشتر به این دو خدا متوسل میشوند و از آنها کمک میخواهند. شایان توجه است که شاخههای امروزی ویکا، بیشتر بر پرستش الهه تاکید دارند و حتی بعضی از گروههای فمینیستی نیز تحت تأثیر تعالیم این کیش جدید هستند. عدهای ویکا را تنها دین بومی انگلیس میدانند. (۲۹)
ویکانها معتقدند که روح دو خدا در تمام طبیعت جاری و ساری است. (شباهت این اعتقاد با جملهی آگریپا که در ابتدای همین یادداشت ذکر شد، قابل توجه است.) آنها همچنین تمام طبیعت را ساخته شده از عناصر اربعه، آب و خاک و باد و آتش میدانند و برای هرکدام از این عناصر، ارواحی قائل هستند. در سایت رسمی ویکا آمده است که ویکا بهدنبال ارائهی یک «سبک زندگی سالم» برای مردم است! در همین راستا، کتابهای متعددی در آیین ویکا دربارهی انواع گیاهان و جوشاندهها، آشپزی، کریستالها، شمعها و… با تکیه بر خواص جادویی آنها، وجود دارد.
برخی از کتابهای پیرامون آیین ویکا
گاردنر در «کتاب سایهها» به ویکانها میگوید که برای جادوگری، از چوبدستی چوبی و کاغذهای پوستین (از پوست حیوانات) استفاده کنید. او همچنین بر استفاده از شمع تأکید بسیاری دارد. گاردنر به ویکانها توصیه میکند که یک نسخه از «کتاب سایهها» با دستخط خودشان رونویسی کنند تا هرکس نسخهی خود را داشته باشد و باعث گیر افتادن بقیه نشود. همچنین میگوید که اگر گیر افتادید، همهچیز را انکار کنید و بگویید که تحت تأثیر شیاطین اینها را نوشتید. مطالب را هم با قلم و دوات بنویسید تا راحت پاک شود. در آخر، به ویکانها دلگرمی میدهد که اگر هم دستگیر شدید، نگران نباشید چرا که ما نفوذ خود را داریم! (تجلّی کامل این نفوذ در آزاد شدن جادوگری با حمایت چرچیل در دهه شصت میلادی است.) (۳۰)
ویکا، مناسک جادویی مختلفی دارد، از جمله «شبات جادوگران» (Witches’ Sabbath) که همگی باید برهنه دور آتش برقصند و در هر مناسبت، اعمال خاصی را انجام دهند. گاردنر در طول سال، هشت شبات را توصیه کرده است (۳۱) که هر کدام شیوهی خاصی دارد. گفته شده است که در شبات جادوگران خود شیطان (بافومت) حضور داشته و جادوگران دور او رقصیده و برای او بچه قربانی میکردند و شیطان را میبوسیدند. (۳۲)
ویکانها در حال اجرای «جادوی محافظ» و «شبات جادوگران»
البته شبات سنّتی باید بهصورت برهنه اجرا شود!
در دایرةالمعارف بریتانیکا نوشته شده است که دین ویکا، شباهت زیادی به طرفداران LGBTQ دارد. همچنین گفته شده است که گاردنر میدانسته است که دو خدای شاخدار و الهه، هر دو مخلوق بودهاند، اما بر پرستش آنها و کمکخواستن از آنها اصرار داشته است. (۳۳)
این نکته هم قابل توجه است که پس از مرگ گاردنر، ویکا شاخههای مختلفی پیدا کرد. امروزه بعضی از شاخههای ویکا حتی به کتاب خاصی هم ارجاع نمیدهند، بلکه با تشویق شخص به ارتکاب اعمال جادویی، میگویند هر آنچه به دلت افتاد را در یک دفتر بنویس و این نوشتهها، همان کتاب مقدس تو خواهد بود!
بهطور کلی این فرقه معجونی از عقائد ماسونی-کابالایی است که میخواهد جادوگری و شیطانپرستی را بهعنوان یک دین و یک سبک زندگی ایدهآل به مردم معرفی کند. (۳۴)
مشرکین معاصر در حال اجرای مراسم شیطانی!
جمعبندی
معمولاً چهرهای که در مجامع آکادمیک کشور ما از «غرب» ارائه میشود، غرب فلاسفه است و نماد غرب کانت و دکارت و هگل و نیچه و هایدگر و… . در حالیکه حداقل از شروع قرن بیستویکم، غرب دیگر نه عقلگراست و نه تجربهگرا، بلکه غرب امروز (که مافیای پول و قدرت یهودی در پشت آن قرار دارد) در حال تبلیغ شیطانگرایی، شیطانپرستی و حمایت از بدنامترین افراد تاریخ است. این مسأله در رسانههای غربی مخصوصاً فیلم و سریالهای هالیوودی (که هم ویترین فرهنگ غرب است و هم ترسیمگر آینده و تربیتکنندهی مردم) متبلور است.
غرب در یک مراسم رسمی، با نشاندادن علنی مرگ ادیان ابراهیمی و سَروری بافومت و الههاش در قرن جدید، صراحتاً باطن شیطانی-کابالیستی-ماسونی خود را فریاد میزند. گرچه بدلیل اعتراضات شدید مردم و بعضی خبرگزاریها به این مراسم شیطانی، خبرگزاریهای دیگر سعی کردند تا این مراسم را زیر رادار رد کرده تا برای معرفی باطن حقیقی غرب، وقت بیشتری بخرند و در این حین با قدرت رسانهای خود، دست به عادیسازی هرچه بیشتر اعمال شنیعی همچون جادوگری و شیطانپرستی بزنند. (۳۵)
تصاویری از افتتاحیه شیطانی تونل گوتهارد
ان شاء الله در یادداشت بعدی به بررسی سینمای جادوگرا و شیطانی با محوریت سری فیلمهای هری پاتر میپردازیم.
اندیشکده مطالعات یهود
پینوشتها:
(۱) https://jscenter.ir/jewish-and-sects/freemasonry/7608/
(۲) https://jscenter.ir/jewish-and-sects/freemasonry/4983/
(۳) https://jscenter.ir/jewish-studies/kabbalah/351/
(۴) زرسالاران یهودی و پارسی، عبدالله شهبازی، ج۴، ص۱۰۰.
(۵) متأسفانه کتاب گرانقدر زرسالاران یهودی و پارسی که بدون شک از بهترین منابع شناخت مجامع مخفی یهودی است، پس از پرداختن به فرقه روزیکروسها، وعدهی معرفی مبسوط فرقه تئوسوفی را داده است، اما هنوز جلد ششم این کتاب به چاپ نرسیده است. لذا این یادداشت ما در واقع بهدنبال پیدا کردن سرنخهای ماسونها از روزیکروسها و تئوسوفی به بعد است تا شاید بتوانیم بخشی از امتداد فراماسونها را تا به امروز، پیدا کنیم.
(۶) سازمان هرمسی پگاه زرین (Hermetic Order of the Golden Dawn) سازمانی بود که در قرن ۱۹ و ۲۰ به مطالعهی متافیزیک و علوم خفیه میپرداخت. این سازمان که بهعنوان یک سازمان سحرآمیز شناخته میشد در انگلستان فعال بود. بسیاری از فلسفههای مدرن سحر نظیر «تلما» و «ویکا» از نوشتارهای پگاه زرین ناشی شدهاند.
(۷) The Encyclopedia of witches ,witchcraft and wicca, p191.
(۸) «ستاره نقرهای» (Argentium Astrum) یا «A∴A∴» سازمانی جادویی میباشد که در ۱۹۰۷ میلادی توسط آلیستر کراولی و جرج سسیل جونز پس از آنکه «سازمان هرمسی پگاه زرین» را ترک کردند، تأسیس شد.
(۹) «سازمان معبد شرق» (به لاتین: Ordo Templi Orientis) (به انگلیسی: Order of the Temple of the East) یا سازمان معبدیهای شرقی (Order of Oriental Templars) با نام اختصاری O.T.O. یک انجمن برادری جهانی است که در آغاز قرن بیستم تأسیس شدهاست. در اصل این سازمان شبیهسازی از روی فراماسونری میباشد، اما با رهبری «آلیستر کراولی» و با شریعت «تلما» بهعنوان اصول اعتقادی اصلی.
(۱۰) https://en.wikipedia.org/wiki/777_and_Other_Qabalistic_Writings_of_Aleister_Crowley
(۱۱) The witches Almanac, charles christian, P215-220
(۱۲) Ibid, P210 & 211
(۱۳) The Encyclopedia of witches ,witchcraft and wicca, p80
(۱۴) https://jscenter.ir/jews-and-the-media/jews-and-culture/19191/
(۱۵) https://en.m.wikipedia.org/wiki/Thelema#:~:text=Thelema%20(%2F%CE%B8%C9%99%CB%88l,%2C%20occultist%2C%20and%20ceremonial%20magician
(۱۶) «اِلیفاس لِوی» (Eliphas Levi) درس کشیشی در مسیحیت کاتولیک خوانده بود. او در حدود سال ۱۸۵۰ (حدود ۴۰ سالگی) به فرقههای نهانروش پیوست. لوی که یک ماسون بود در این دوران با عقائد کابالاییای که پیدا کرد، بر «مادام بلاواتسکی» (بنیانگذار فرقه تئوسوفی) و همچنین «انجمن هرمسی طلوع طلایی» (که آن هم فرقهای ماسونی بود) تأثیر گذاشت. وی معقتد بود که «ستارهی پنجپر» که دو پر آن پایین باشد، نشانگر جادوی سفید و اگر بالا باشد (ستاره برعکس) نشانگر جادوی سیاه است. او دربارهی «بافومت»، خدای سر بُزی، که توسط شوالیههای معبد پرستیده میشد، زیاد مینوشت. (بافومت همان شیطان در شبات جادوگران، شیطان در کارت تاروت و همچنین خدای شیطانپرستان مدرن است. متن از کتاب) سه پایهی اصلی جادوی لوی، نور ستارهای، اراده و تخیل است. گزارش شده است که او گاهی در نتیجهی آنچه از مراسم جادوگری خود مشاهده میکرد، ترسیده و غش میکرد. الیفاس لوی نقاش معروفترین تصویر از بافومت است.
(The Witches Almanak, P210)
(۱۷) https://en.wikipedia.org/wiki/Horned_deity
(۱۸) The Encyclopedia of witches ,witchcraft and wicca, p80
(۱۹) یکی از معانی «ویکا» در انگلیسی قدیم، جادوگر است. (The Encyclopedia of witches ,witchcraft and wicca, p372)
باید دقت شود که شناخت فرقههای نهانروش حتی پس از گذشت چند قرن از نابودی آنها، بسیار صعب است. لذا شناخت دقیق «ویکا» که دینی نوین و کاملاً زنده و رو به رشد است، چندین برابر سختتر و شاید غیرممکن است. با این احوال، مطالبی که برخی اعضای این فرقه بیان کردهاند، در کنار بررسی ریشههای آن، میتواند شناخت اجمالیای از این گروه را برای ما روشن کند. در واقع این فرقه مخلوطی از تعالیم کابالایی-ماسونی است و لذا شناخت کابالا و فراماسونری در کنار ادعاهای ویکانها، میتواند به شناخت بهتر دین ویکا، کمک کند.
(۲۰) https://www.freimaurer-wiki.de/index.php/En:Hermetic_Order_of_the_Golden_Dawn
(۲۱) https://en.wikipedia.org/wiki/Rosicrucian_Order_Crotona_Fellowship
(۲۲) The witches Almanac, charles christian,P244-247
(۲۳) https://wicca.com/wicca/what-is-wicca.html
(۲۴) https://youtu.be/M56-6XA3h2M
(۲۵) https://www.theguardian.com/uk-news/2022/nov/29/ten-things-weve-learned-from-the-england-and-wales-census
(۲۶) https://www.nbcnews.com/think/opinion/paganism-witchcraft-are-making-comeback-rcna54444
(۲۷) البته این جادوگران و کفرکیشان، در کنار بیدینان، شکگرایان و آتئیستها، مجموعاً ۳۴ میلیون نفر هستند.
(۲۸) https://www.pewresearch.org/religion/religious-landscape-study/
https://www.reuters.com/article/us-life-witches-factbox-idUSN3037474520061030
(۲۹) https://wicca.com/celtic/wicca/wicca.htm
(۳۰) https://www.sacred-texts.com/pag/gbos/gbos15.htm
(۳۱) جالب توجه است که در یهودیت هم هشت شبات مهم وجود دارد:
https://jscenter.ir/hebrew-calendar/13242/
(۳۲) The Encyclopedia of witches ,witchcraft & wicca, p337
https://www.sacred-texts.com/pag/gbos/index.htm
(۳۳) https://www.britannica.com/topic/Wicca
(۳۴) استفاده از کلمهی «دین» برای این فرق ضالّه، قطعاً کار درستی نیست، اما چون متأسفانه بر اثر ترجمهی کتب غربی در ایران، اصطلاح دینهای نوین جا افتاده است، لذا نگارنده نیز گاهی برای اشاره به این کُفرکیشیها، لفظ «دین» را بهکار برده است.
(۳۵) برای بررسی دقیقتر المانهای بهکار رفته در این مراسم، به گفتوگوی دکتر شاه حسینی و مرحوم نادر طالبزاده پیرامون افتتاحیه «تونل گوتهارد» (Gotthard Base Tunnel)، مراجعه فرمایید.
««« پایان »»»
آشنایی با رنگهای بهکار رفته در مقالهی فوق:
رنگ آبی برای تأکید بر کلمات کلیدی است.
رنگ قهوهای برای نقلقول استفاده میشود.
رنگ بنفش در تیترهای اصلی استفاده شده.
رنگ قرمز برای لینکدادن استفاده شده.