عموم ملل (پیروان ادیان توحیدی) و حتّی فرق و نحلهها، در وقت گفتوگو از آخرالزّمان و ظهور منجی موعود، نشانهها و علایمی را برشمرده و مشاهده وقایع پیشگویی شده را نشان نزدیک بودن واقعه ظهور معرفی میکنند. در میان روایتها و اخبار آخرالزّمانی رسیده از حضرات معصومان(ع) نیز به مناسبتهای مختلف سخن از این نشانهها به میان آمده است.
نشانهها و علائم، محدود به وقایع و حوادثی که در میان مناسبات و معاملات فردی و اجتماعی انسانها رخ میدهند، نمیشوند؛ بلکه بسیاری از نشانهها و وقایع پیشگویی شده در صحنه طبیعت و در میان رخدادهای طبیعی واقع میشوند.
غالب مردم، در جستوجو و مطالعه نشانههای بیان شده سر در پی کشف نزدیکترین زمان به واقعه اصلی و شریف ظهور دارند؛ امّا باید پرسید: آیا بیان نشانهها و علائم صرفاً برای کشف نزدیکترین زمان به واقعه است یا دلایل و حکمتهای دیگر نیز برای آن قابل شناسایی است.
در روایتها، زمان مشخّصی برای ظهور حضرت بقیّهالله(ع) تعیین نشده و کسانی را که برای ظهور، زمان مشخّصی تعیین نمایند، دروغگو معرفی کردهاند؛ تا آنجا که گفته شده است: «و امّا زمان ظهور، زمان ظهور دست خداست و تعیینکنندگان وقت برای ظهور، دروغگویند.»۱
امام صادق(ع) نیز، در پاسخ به سؤال مهزم در مورد زمان ظهور، فرمودند:
«یا مهزم! کذّب الوقّاتون؛
ای مهزم! تعیینکنندگان وقت دروغ میگویند.»۲
سؤالی که در اینجا ممکن است برای بسیاری ایجاد شود، آن است که فایده و کارکرد علائم ظهور چیست و چرا صدها روایت راجع به نشانههای ظهور از سوی معصومان(ع) بیان شده است؟
مطالعه قریب به دو هزار خبر و نشانه جزئی و کلّی مندرج در روایتهای آخرالزّمانی نشان میدهد که فواید و نقشهای مختلفی مترتّب بر بیان این علائم است که به اختصار، آنهم در چند دسته قابل بیان و شناساییاند:
۱. بخشی از علائم و نشانههای ذکر شده، بیانکننده موقعیّت بشر به طور کلّی و جامعه مسلمانان به نحو خاص در عرصه تاریخند. به عبارتی، مطالعه آنهمه، شنونده را متذکّر موقعیّت عمومی و کلّی بشر و شرایط ویژه تاریخیای که آن را تجربه میکند، میشود.
۲. گروه دیگری از روایتها، بیان کننده علائم و نشانهها، نقش تنبیهی دارند. هشدارها و تذکّراتی که میزان دوری از حقایق دینی یا نزدیکی به وقایع اصلی قبل از ظهور را مینمایانند. به عبارتی، نشانههای پیشگویی شده، به سان تابلوهای راهنمای جادّهها، مسافر و سالک کوی انتظار را متذکّر میشوند که به چه میزان از مبدأ اوّلیه (حقایق دینی) فاصله گرفته و به چه میزان به مقصد معهود و موعود اعلام شده، نزدیک شده است.
۳. گروه دیگری از این علائم و پیشگوییها، حامل تذکارهایی خاص، برای آماده شدن و بار سفر بستن هستند.
علائم حتمیّه همچون خروج سفیانی یا ندای آسمانی که روایتهای حضرات معصومان(ع) بدانها اشاره کردهاند، مؤمنان را متوجّه و متذکّر قریبالوقوع بودن واقعه ظهور و آمادگی جدّی برای استقبال از امام مبین میکنند.
۴. دستهای دیگر از علائم، کارکرد ویژه شناسایی و ردیابی دارند. بدین معنی که این علائم، چونان تابلوهای راهنمایی، خطرها و تهدیدها را متذکّر میشوند، کمینگاهها را مینمایانند و پرده از سیمای دشمنان برمیافکنند یا چهره صالحان و مؤمنان را معرفی میکنند.
به مدد این دسته از پیشگوییها، میتوان همراهان و رفیقان را شناسایی و از نامحرمان پرهیز کرد. روایتهایی که از مردان و زنان آخرالزّمانی، حاکمان و فقیهان آخرالزّمانی و… یاد میکنند، هر انسان سالک و مؤمن بی غرضی را در شناسایی ناصالحان و بازشناسی ناصالحان مدد میدهند.
۵. بخش دیگر از کارکرد این نشانه ها، زدودن یأس و نومیدی از چهره مردم و امیدوار ساختن آنها در میان طوفان بلا و ابتلا است.
بیشک در هجمه حوادث و بلاها، گامهای مردم روی به سستی و ضعف میگذارد و نومیدی آنان را از پای درمیآورد. روایتها و اخبار رسیده، با بیان وقایع، نشان دادن نتایج و دلگرم ساختن مردم به فردای روشن، مانع از بروز ضعف و انفعال شده و دیگر بار آنان را برای برپا ایستادن، مجاهده کردن و آماده شدن تشویق میکنند.
۶. گروه دیگری از روایتها و اخبار آخرالزّمانی رسیده از خانه وحی، بیانکننده تکلیف مؤمنان و وظایف آنها در شرایط مختلف است. به همان سان که برخی از تابلوهای نصب شده در جادّهها، رانندگان را مکلّف به رعایت سرعتی خاص میکنند و گاه آنان را متوجّه سراشیبیها و حرکت با دنده سنگین میسازند.
البتّه شناخت علائم ظهور، از جمله وظایف شیعیان در زمان غیبت میباشد و همانگونه که عالم بزرگوار، موسوی اصفهانی(ره) در کتاب «مکیالالمکارم» بدان اشاره نموده است، شناخت حضرت ولیّ عصر(ع) از جمله تکالیف واجب میباشد و چون شناختن علائمیکه مقارن با ظهور آن حضرت یا نزدیک به آن است، مقدّمه شناخت آن بزرگوار میباشد، دانستن و شناخت این نشانهها نیز لازمه شناخت آن حضرت و ضروری محسوب میشود.
امام محمّد باقر(ع) خطاب به جابر جعفی فرمودهاند:
«ای جابر! بر زمین بنشین و دست و پایی نجنبان (فعّالیتی نکن) تا نشانهای را که برایت یاد میکنم، ببینی.»۳
بنابراین، تردیدی نیست که علم به ظهور آن حضرت، در گرو آشکارشدن علامتهای حتمی ظهور آن بزرگوار میباشد؛ امّا شناخت خود آن حضرت، با بیانها و معجزههایی که برای بینندگان و حاضران در خدمتش انجام میگیرد، حاصل خواهد شد.
ائمّه اطهار(ع)، نشانههای ظهور را برای اصحاب و شیعیان خویش بیان فرمودهاند تا آنها با مراجعه به آن حدیثها، در کوران فتنهها دچار شک و تردید نشده و در دین خود ثابتقدم بمانند و همچنین راستگویان از مدّعیان و دروغگویان متمایز گردند. با تمام این وصفها، در مطالعه علائم ظهور، به این حقیقت امیدوارکننده برمیخوریم که ظهور امام عصر(عج)، لزوماً در گرو تحقّق نشانههای یاد شده و موقوف به وقوع علائم نیست. داوودبنقاسم از امام جواد(ع) پرسید: یابنرسولالله! آیا خداوند در امور حتمی، مانند علائم حتمی ظهور امام عصر(عج)، تغییری ایجاد میکند؟ آن حضرت در پاسخ فرمودند:
«آری؛ خداوند ممکن است در علائم ظهور، حتّی اگر حتمیباشند، طبق صلاحدید خود و برای آزمایش مردمان، تغییر ایجاد نماید.»
داوود میگوید: به آن حضرت عرض کردم: ترس آن دارم که خداوند در امر ظهور حضرت حجّت نیز تغییری حاصل کند و اصلاً ظهوری انجام نشود و فرجی در کار نباشد!
حضرت در پاسخ فرمودند:
«ظهور او از جمله وعدههای الهی میباشد، [و طبق قرآن کریم] خداوند متعال هیچگاه در وعده خود تخلّف نمینماید.»۴
در روایتها آمده است که:
«یصلح الله امره فی لیله؛
خداوند، امر ظهور آن حضرت را در یک شب اصلاح میفرماید.»۵
همچنین در احادیث متعدّدی، به شیعیان توصیه شده است که هر صبح و شام منتظر فرج باشند؛ بنابراین باید دائماً برای فرج آن حضرت دعا کنیم و از خداوند متعال، تسریع در امر فرج را طلب نماییم و تنها منتظر وقوع علائم نباشیم؛ زیرا خداوند تبارک و تعالی بر هر کاری تواناست و قطعاً میتواند ظهور امام عصر(عج) را بدون وقوع علائم حتمی و غیرحتمی محقّق فرماید.
پینوشتها
۱. «غیبت»، شیخ طوسی، ص ۱۷۶.
۲. «اصول کافی»، ج ۱، ص ۳۶۸.
۳. «غیبت»، نعمانی، باب ۱۴، ح ۶۷.
۴. همان، باب ۱۸، ح ۱۰.
۵. «بحارالانوار»، ج ۳۶، ص ۱.
الهام رحیمی