ادبیاتدولت کریمهرجعت و راجعون

یک فروغ روى او

    غم مخور ایام هجران، به روزگار وصل مى انجامد.
     در ناامیدى، امید دیدن باقى است.
     پایان شب سیه، سپیده آمدن توست.
     یارب! به که شاید گفت، ما دلشدگان کوى اوییم.
     اندک اندک، فصل ظهور نزدیک مى شود.
     رهرو آن نیست که، بى ردّ و نشانى از تو قدم بردارد.
     با یک گل؛ فقط با یک گل بهار مى شود.
     گر صبر کنى، طعم فرج را خواهى چشید.
     مرد آخربین، شیعه مخلص توست.
     آب روشنایى است، و تو از آب روشن ترى.
 

موعود شماره ۴۰

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا