بیا که با تو بهاران ز راه میآید سوار توسن مهر و پگاه میآید تو از عشیرة آب و گیاه و خورشیدی در آسمان خیالم چو مهر و ناهیدی هنوز حرف دل شاعران امروزی هنوز مثل چراغ سپیده میسوزی نگاه آینهها هم به حیرت افتاده است ز حسن روی تو …
بیشتر بخوانید »همه خوبیها برای او
هزاران مرتبه قلبها و عکسالعملهای بیشیله پیله جوانان را تجربه کردهام، , همه خوبیها برای اوست … از همان روزها که در میان بچههای روستاهای «دهنو»، «کمالآباد»، «مهارلو»، «کوهنجان» و بسیاری جاهای دیگر درس میدادم تا به امروز. من و شما و همه موعودیان، دل به مردی بستهایم که با …
بیشتر بخوانید »آقا شیخ مرتضی زاهد
محمد حسن سيفاللهي...
بیشتر بخوانید »شعر و ادب
...
بیشتر بخوانید »امير قافله عشق
...
بیشتر بخوانید »بيا كه عشق ببارد
...
بیشتر بخوانید »شكايت گنجشك پيش خدا از خراب شدن خانه اش
روزها گذشت و گنجشك با خدا هيچ نگفت. فرشتگان سراغش را از خدا گرفتند و خدا هر بار به فرشتگان اينگونه مى گفت: مى آيد، من تنها گوشى هستم كه ...
بیشتر بخوانید »انتظار
...
بیشتر بخوانید »بهار چمن
كاش مى آمدى و با تو جهان گل مى كرد از گلستان رخت گلشن جان گل مى كردمىشكفت از قدمت خنده به لبهاى زمين با تماشاى حضور تو زمان گل ...
بیشتر بخوانید »برداشتى از دعاى فرج
م. نجفىخدايا!طوفان بلا از هر سو برخاسته است، و امواج فتنه از هر طرف زبانه مى كشد.سايبانهاى نجابت فرو افتادهاند،و ساقه هاى توسل ...
بیشتر بخوانید »