ادبیات

حیرت آینه ها

حیرت آینه ها

بیا که با تو بهاران ز راه می‌آید سوار توسن مهر و پگاه می‌آید تو از عشیرة آب و گیاه و خورشیدی در آسمان خیالم چو مهر و ناهیدی هنوز حرف دل شاعران امروزی هنوز مثل چراغ سپیده می‌سوزی نگاه آینه‌ها هم به حیرت افتاده است ز حسن روی تو …

بیشتر بخوانید »

همه خوبی‌ها برای او

همه خوبی‌ها

هزاران مرتبه قلب‌ها و عکس‌العمل‌های بی‌شیله پیله جوانان را تجربه کرده‌ام،  , همه خوبی‌ها برای اوست …  از همان روزها که در میان بچه‌های روستاهای «ده‌نو»، «کمال‌آباد»، «مهارلو»، «کوهنجان» و بسیاری جاهای دیگر درس می‌دادم تا به امروز. من و شما و همه موعودیان، دل به مردی بسته‌ایم که با …

بیشتر بخوانید »

بهار چمن‏

كاش مى ‏آمدى و با تو جهان گل مى‏ كرد      از گلستان رخت گلشن جان گل مى‏ كردمى‏شكفت از قدمت خنده به لب‏هاى زمين  با تماشاى حضور تو زمان گل ...

بیشتر بخوانید »