آنلاین جنسی و غیراخلاقی پر شده است. در خاک «ایالاتمتّحده»، به تنهایی بیش از ۲۵ میلیون وبسایت هرزهنگاری و دیگر زیرگروههای مرتبط با آن موجود است؛ به گونهای نسبت به جمعیت آمریکا برای هر ۵ نفر، یک وبسایت هرزهنگاری وجود دارد. در بخش دیگر، شبکههای اجتماعی هستند که در آن افراد مشهور و کاربران پرطرفدار، از هرگونه رفتاری برای جذب مخاطب دست به هر رفتاری میزنند؛ از مصرف موادّ مخدر در ملأعام، تا برهنه شدن و پوششهایی نامناسب، و همچنین هک و تصویربرداری مخفیانه از آنها و پخش آن در فضای مجازی، میتواند از دیگر مثالها بر این فضا باشند.
بشریّت، مخلوقی است در عالم هستی که در بسیاری از جنبهها بر دیگر موجودات زنده، به ویژه حیوانات برتری دارد. جنبههایی چون عقل، شعور، تکلّم و دیگر جنبهها، که از فکر و قوّه عاقله ایجاد شدهاند. یکی از این جنبهها، اخلاقگرایی و اخلاقمداری و پایبندی وی به اصول اخلاقی است. اصولی که برخی در فطرت و وجود آدمی نهاده شده است؛ مانند علاقه و محبّت به کودک و نوزاد، عشق و محبّت به والدین، توجّه به درماندگان و… گاه این اصول در فرهنگ و عرف یک جامعه نهادینه شده است که تنوّع و گستره این اصول در فرهنگها و سرزمینهای مختلف بسیار زیاد است؛ به عنوان مثال در کشور و فرهنگ «ایران»، احترام به بزرگسالان و سالمندان در جامعه، تعارف و احترام در صحبتها و مراودههای روزمرّه، کمک به مستضعفان و فقیران، مراقبت و پاسداری از ناموس خود یا حتّی دیگران و بسیاری دیگر را میتوان از این دست اخلاقگراییهای شرعی برشمرد و بلأخره آن گروه از اصول اخلاقی است که در ساحت و قاموس دین و مذهب میگنجد. اصولی را که دین بیان میکند، از حراست و پاسداری و تقیّد بیشتری به آن، برخوردار است و پیروان آن از بایدها و نبایدهای مستحکمتر و جدّیتری باید تبعیت کنند. همانند دین اسلام که اعمال حلال، حرام، مستحبّ، مکروه و مباح را دارا میباشد، که بسیاری از آنها را در دو شقّ حلال و حرام در نظر میگیرند. حلال و حرامهایی که حتّی جدای از جنبههای روانی و اخلاقی، در ساحت فیزیکی و مادّی فرد و جامعه تأثیرگذارند.
حال جامعهای را در نظر بگیرید که اخلاقیات در آن مباح باشد. هر رفتار و خلقی چه پسندیده چه ناپسندیده، هیچگونه ارزشیابی اخلاقی نمیشود؛ بلکه همگی مباحند. نه حلالی مشروعیت دارد و نه حرامی. حتّی پایبندی به اصول اخلاقی عرفی نیز در اباحهگری هیچ جایگاهی ندارد. هر چیز مجاز است. نه رفتاری مذموم است و نه نکوهش میشود؛ مگر اینکه در مرزهای قانون موجود آن کشور نگنجد. قانونی که خود، ابتدا به ساکن، بر بنیانهای سیستم سکولار و لیبرال پیریزی شده است و مدّعیان آن همواره و در هر برهه زمان، به دنبال القا و الزام این سیستم به کشورهای دیگر، در هر نقطه جهان بوده است.
امّا بیایید برای درک بهتر این منجلاب اباحهگری نگاهی به جوامعی بیندازیم که لیبرالیسم و سکولاریسم در بطن آنها نهادینه شده است. آثار خسارتبار اباحهگری در این جوامع را میتوان در روابط اجتماعی، روابط خانوادگی، امنیّت اخلاقی فضای موجود درجامعه، جرم و جنایات و رسواییهای اخلاقی یافت.
در نظر بگیرید کودکی را که زیر بمباران موقعیتهایی است که از فحشا و بیاخلاقیها مملو است. فضای مجازی که جزو لاینفکّ زندگی مدرن شده است، تا سرحدّ ممکن از وبسایتهای هرزهنگاری، شبکههای آنلاین جنسی و غیراخلاقی پر شده است. در خاک «ایالاتمتّحده»، به تنهایی بیش از ۲۵ میلیون وبسایت هرزهنگاری و دیگر زیرگروههای مرتبط با آن موجود است؛ به گونهای نسبت به جمعیت آمریکا برای هر ۵ نفر، یک وبسایت هرزهنگاری وجود دارد. در بخش دیگر، شبکههای اجتماعی هستند که در آن افراد مشهور و کاربران پرطرفدار، از هرگونه رفتاری برای جذب مخاطب دست به هر رفتاری میزنند؛ از مصرف موادّ مخدر در ملأعام، تا برهنه شدن و پوششهایی نامناسب، و همچنین هک و تصویربرداری مخفیانه از آنها و پخش آن در فضای مجازی، میتواند از دیگر مثالها بر این فضا باشند.
در سطح زندگی غیرمجازی و اجتماعی، با بررسی آمار وحشتناک میزان روابط جنسی زنان و مردان پس از ازدواج (خیانت)، ولی با فردی غیر از همسرشان، نشاندهنده شدّت بیاخلاقی در افراد جامعه است. همباشی یا زندگیهای خارج از قاعده خانوادگی و ازدواج و عادی بودن و همینطور گرایش بیش از ۸۰% جامعه به این نوع زندگی، که بنیانهای زندگی زناشویی را متزلزل و ویران میکند، تعهد دو طرف به حفظ صیانت و مراقبت از خود و زندگی مشترک را نیز تا سطح بسیار کمیکاهش میدهد. از اینرو، در جوامع غربی، میزان خیانت زنان و مردان به یکدیگر در رتبه حیرتانگیزی قرار دارد. طوری که اگر زوجی دیده شود که در سنّ جوانی باهم ازدواج کرده و هیچگونه خیانت به یکدیگر و تزلزلی در زندگی نداشتهاند، موجب تعجّب و حیرت دیگران میشود.
همین عدم تقیّد به مبانی اخلاقی عرفی و شرعی، زمینه بروز رسواییهای اخلاقی وسیعی را فراهم میآورد؛ آنچنان که بسیار شنیدهاید که مقامات، مسئولان و افراد مشهور، روابط جنسی نامشروعشان به بیرون و رسانهها درز میکند.
یک اثر مخرّب دیگر که اباحهگری بر فرهنگ مردم و جامعه گذاشته است، جایگزینی واژه همسر، با دوستدختر یا پارتنر(شریک) است. در واقع مسئله اصلی جایگزینی ازدواج با همباشی است که یکی از آثار آن، همین نامأنوس شدن این واژه است. دیگر اثر این همباشی، بچّههای نامشروع است. بچّههایی که حاصل یک شریکند، بدون اینکه همسر یکدیگر باشند. شهوت که در نزد دین مسیحیت گناهی است کبیره، آنچنان ماهیّت بازدارندگی مذهبی خود را از دست داده است که امروز آن را نماد آزادی انسان و پاسخگویی به نیاز طبیعیاش میدانند؛ امّا نیازی که به درستی برطرف نشود، خود عاملی مخرّب خواهد بود.
رباخواری
بانک، اوّلین مکان رباخواری یهودیان شامل نیمکتهایی در شهر «ونیز» بود. مکانی که در آن یهودیان طمّاع وامهایی با بهرههای زیاد به مردم میدادند و آنها را مدّتها وامدار خود میکردند. حال، روح آن بانک، امروز در دو بدن یعنی بانک و بورس وجود دارد. جایی که طمع، یکی از مذمومترین و زیانبارترین گناهان کبیره مسیحیت، مأمن یافته و طمع را، نه در بطن و پیکره خود، بلکه بر پیکره و موجودیت جامعه تزریق میکند. اینکه چنین سازمانهایی ربا، یعنی جنگ با خدا را، در جامعه رواج میدهند و کمتر کسی به آن اعتراض میکند، نشاندهنده روح اباحهگرای حاکم بر جامعه است که حتّی در مواجهه با رباخواری، صرفاً منعتگرایی و سودگرایی را مورد نظر قرار میدهد و به جنبه گناهآلود و مخرّب آن، اهمّیت نمیدهد.
هر چه بیشتر و بیشتر در تاروپود جوامع لیبرال، سکولار یا همان اباحهگرا مینگریم، آثار مخرّب بیشتری را میبینیم که تمام جامعه را در برگرفته و تر و خشک را با هم میسوزاند.
از سوی دیگر، خداوند بارها در ادیان ابراهیمی این را بیان داشتهاند که جوامعی که در آنها، گناه رواج یابد، بر آنان عذابی عظیم نازل میشود. عذابی که فقط خداوند میداند چه خواهد بود و تنها راه در امان ماندن از خشم باریتعالی، رهاسازی خود و جامعه از این منجلاب بیقید و بندی و بازگشت به رعایت اصول اخلاقی و معنوی در آن میباشد. و به قول خداوند:
«إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِم؛
خداوند قومی را تغییر نخواهد داد؛ مگر آنکه خود مایل به تغییر باشند.»
فَبَشِّر عِبادَ الَّذین یَستَمِعونَ القَول وَ تَبِعون الأحسَن.