انقلاب‌های عربی با چالش سلفی‌گری چه کنند؟

اکنون در تونس و یمن به صورت مشخص، در مصر و لیبی به صورت کمتر و در سوریه به گونه‌ای دیگر پدیده سلفی‌گری، آن هم به گونه‌ای که رهبران و عناصر آن بسیار باانگیزه هستند، به عنوان چالش و رقیبی برای انقلاب‌های عربی در حال فعالیت هستند.

ظهور سلفی‌گری و نمود چشمگیر آن در کشورهای مختلف عربی که شاهد انقلاب بوده‌اند، این سوال را پیش آورده است که در دوره گذار، این کشورها با این پدیده که غالبا با خشونت توام است، باید چه کنند؟ انقلاب های عربی تاکنون دو وجه مختلف داشته‌اند؛ بخشی از آن مبتنی بر مبارزه مسالمت آمیز با دیکتاتورهای حاکم مانند آنچه در یمن، مصر و تونس اتفاق افتاد، بود که در مصر و تونس توانست به پیروزی نهایی برسد و در یمن تا حد زیادی توانست اهداف خود را پیش ببرد.

اما نوع دوم که نمونه آن انقلاب مردم لیبی علیه رژیم قذافی بود، ‌ در ابتدا به صورت مسالمت آمیز آغاز شد، اما با مقاومت و خشونت رژیم حاکم مواجه شده و انقلابیون برای رسیدن به هدف شان دست به سلاح بردند.در بحران سوریه این امر نمود متفاوت تری یافت و برخی گروه ها برای ایجاد تغییر در ساختار سیاسی و حاکمیت، از همان ابتدا دست به خشونت و نظامی‌گری زده و درخواست های مسالمت آمیز برای انجام اصلاحات را کنار گذاشتند.

اکنون در تونس و یمن به صورت مشخص، در مصر و لیبی به صورت کمتر و در سوریه به گونه ای دیگر پدیده سلفی گری، آن هم به گونه ای که رهبران و عناصر آن بسیار باانگیزه هستند، به عنوان چالش و رقیبی برای انقلاب های عربی در حال فعالیت هستند.اخیرا اسلام گرایان حاکم بر تونس و در راس آنها حزب النهضه به شدت زبان به شکایت از خشونت هایی گشوده‌اند که گروه های سلفی عامل آن هستند و این خشونت ها باعث ایجاد چالش های امنیتی از یک سو و چالش های سیاسی از سوی دیگر شده است.

چالش سیاسی از آن جهت است که برخی از سکولارها و چپ گرایان در این کشور که منتقد اسلام گرایان معتدل هستند، این امر را بهانه ای کرده‌اند برای آنکه بگویند در قانون اساسی جدید تونس باید دین از سیاست جدا باشد و حتی از النهضه انتقاد می‌کنند که چرا فضای مناسبی برای فعالیت گروه های اسلام گرا ایجاد کرده‌اند تا سلفی های تندرو از آن استفاده کنند.

در این میان داستان جهادی ها و سلفی های منطقه سینا در مصر به گونه دیگری است؛ گروه های سلفی این منطقه پتانسیل آن را دارند که تقابل های خشونت آمیز با ارتش را متوقف کنند و این همان چیزی است که می تواند باعث ایجاد گفت و گو میان این گروه ها و دولت مصر شود که البته شرط اساسی آن بهبود سطح زندگی ساکنان سینا است.

در کشور یمن خسارات ناشی از سلفی گری برای حرکت انقلابی مردم به سوی ایجاد دولت دموکراتیک به مراتب بیشتر از موارد قبلی است؛ چرا که تاکنون خونریزی های ناشی از درگیری نیروهای ارتش و گروه های وابسته به القاعده موانع زیادی برای رسیدن به اهداف انقلاب ایجاد کرده است.در اینجا نیز به نظر می رسد هیچ راهی بهتر از گفت و گو نیست، حتی در نامه ای که گفته می‌شود بن لادن پیش از وقوع انقلاب یمن و پیش از مرگ خود به ناصر الوحیشی ‌از رهبران القاعده در یمن نوشته است، عنوان کرده که بهتر است بزرگان و شیوخ قبایل تاثیرگذار در یمن برای مذاکره میان القاعده و علی عبدالله صالح میانجیگری کنند؛ چرا که این برای مصالح ما و آنان بهتر است.

همین زمینه در لیبی نیز وجود دارد، در حالی که برخی گروه ها سلاح را زمین گذاشته و با روش های مسالمت آمیز وارد عرصه سیاسی شده‌اند، برخی گروه ها نیز همچنین به استفاده از سلاح می پردازند و حتی از آن در جهت اهداف القاعده استفاده می‌کنند که همین امر می تواند مانع توسعه لیبی شده و بدتر از آن بهانه مداخلات نظامی آمریکا در این کشور را فراهم آورد، چنانکه در یمن این اتفاق افتاده است.در این میان عبدالحکیم بلحاج، رهبر حزب وطن لیبی و یکی از رهبران اصلی سلفی در این کشور که گفته می‌شود مورد حمایت قطری ها نیز هست، با زمین گذاشتن سلاح بعد از پیروزی انقلاب موافق است.

نکته ای که نباید از آن غافل شد، این است که انقلاب های عربی که در آنها انقلابیون ناگزیرند از سلاح استفاده کنند، ‌ هدف اصلی نظامی‌گری و جنگ نبوده است، بلکه هدف انقلاب آزادی و دموکراسی بوده است و گروه های اسلام گرا نیز به دنبال آن بوده‌اند که برای اقناع مردم جامعه مسلمان خود در مورد برنامه هایشان تلاش کنند، اما این گروه ها باید بدانند که اصرار بر ادامه استفاده از سلاح و جزم گرایی این هدف را بر باد می دهد.گروه های سلفی می توانند با نگاهی به گذشته به این نتیجه برسند که آنان نیز مانند پیشینیان خود نمی توانند در استفاده از خشونت برای رسیدن به اهداف خود موفق باشند.

سلفی های نوظهور باید توجه کنند که استفاده از خشونت علیه دشمن خارجی و دور از دسترس که منجر به خشونت داخلی می‌شود، معقول نیست و حتی در برخورد با دشمن خارجی نیز تا جایی که مصالح اجازه می دهد، نباید دست به خشونت زد.توجیه و تبیین عقلانی تفکر سلفی که اکنون عناصر آن به بازیگران مهمی در جهان عرب و اسلام تبدیل شده‌اند، ‌ باید از طریق مذاکره با رهبران و گردانندگان آن صورت گیرد، البته باید مدنظر داشت که سلفی گری در شرایط کنونی جهان اسلام دارای مزایایی بوده است؛ از جمله اینکه سلفی ها از مهمترین عوامل شکست آمریکا در جنگ عراق بوده‌اند.

منبع:خبرگزاری دانشجو به نقل از از الجزیره

همچنین ببینید

ماهنامه موعود شماره 280 و 281

شماره ۲۸۰ و ۲۸۱ مجله موعود منتشر شد

با امکان دسترسی سریع دیجیتال ؛ شماره ۲۸۰ و ۲۸۱ مجله موعود منتشر شد ماهنامه …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *