انسان برای اینکه به مقولهای اعتقاد صحیح داشته باشد، ابتدا باید جایگاه آن را بداند. هر گاه انسان نسبت به موضوعی اعتقاد درستی نداشته باشد، رفتار مناسبی نیز در قبال آن موضوع نخواهد داشت. بنابراین در مکتب تشیّع که امامت از اصول آن به شمار میرود، بایستی ما ابتدا شأن امامان معصوم(ع) را در نظام عالم به طور صحیح بدانیم تا بتوانیم رفتاری درست در قبال ایشان پیشه نماییم. در جامعه که نگاه میکنیم، تشتّت آرا را در این باره مییابیم؛
انسان برای اینکه به مقولهای اعتقاد صحیح داشته باشد، ابتدا باید جایگاه آن را بداند. هر گاه انسان نسبت به موضوعی اعتقاد درستی نداشته باشد، رفتار مناسبی نیز در قبال آن موضوع نخواهد داشت. بنابراین در مکتب تشیّع که امامت از اصول آن به شمار میرود، بایستی ما ابتدا شأن امامان معصوم(ع) را در نظام عالم به طور صحیح بدانیم تا بتوانیم رفتاری درست در قبال ایشان پیشه نماییم. در جامعه که نگاه میکنیم، تشتّت آرا را در این باره مییابیم؛ چه در میان عوام و چه در میان خواص. در مجموع، منظر واحدی در این مورد وجود ندارد. از منابع به دست میآید که اصل وجود اهل بیت عصمت و طهارت(ع) غیرقابل وصف است و تنها میتوان بالاترین جنبههای قابل وصف ایشان را توصیف نمود. بهترین مثال برای روشن شدن جایگاه اهل بیت(ع) مثال عبور نور خورشید از پنجره است. در این مثال واضح است که پنجره از خود نوری ندارد؛ بلکه هر آنچه از نور از طریق پنجره عبور میکند، تماماً نور خورشید است و هنر پنجره به این است که مانند دیوارِ کنارِ خود، حجاب نیست؛ بلکه مجرای گذر نور میباشد. اهل بیت(ع) در قبال خداوندی خدا اینگونهاند؛ یعنی فضایی هستند که نور خدایی خداوند از طریق آن به عالم میتابد. اهل بیت(ع) میفرمایند: «نحن باب الله الّذی منه یؤتی؛ ما «باب الله» هستیم که از طریق از آن خدایی خداوند اعمال میشود»؛ یعنی خداوند از باب الله وجود اهل بیت(ع) میآفریند، روزی میدهد، ثواب و عقاب مینماید و … در این منظر، فاعل، خداست و او از مجرای باب الله، فعل انجام میدهد. بنابراین از آنجا که همه افعال به خداوند نسبت داده میشود، تفویض (با معنای واگذاری امور) و غلو کردن در مورد اهل بیت(ع) جایگاهی نخواهد داشت.
برای توضیح منظر صحیح نسبت به اهل بیت(ع) با یک مثال آغاز میکنیم: انسانی را فرض کنید که در اتاقی که هیچ راه خروجی نداشته و کاملاً تاریک است، قرار دارد. شخص درون این اتاق هیچ چیزی را نمیتواند، ببیند؛ در حالی که بیرون از این اتاق، خورشید همه جا را روشن کرده است و این دیوارهای اتاق هستند که مانع تابش نور خورشید به درون میشوند. حال اگر در این اتاق پنجرهای تعبیه شود، درون اتاق روشن میگردد و آن شخص میتواند برای بهره بردن از نور خورشید، به سوی این پنجره بیاید. او برای در معرض نور خورشید قرار گرفتن، در مقابل دیوار نمیایستد؛ چون میداند که دیوار برای نور، حجاب است؛ امّا پنجره به دلیل لطیف بودن میتواند نور را از خود عبور دهد. بنابراین او روبهروی پنجره قرار میگیرد. نکتهای که در اینجا وجود دارد، این است که نوری که از طریق پنجره به درون اتاق میتابد، از آنِ پنجره نیست؛ یعنی پنجره از خود نور ندارد؛ بلکه هر چه نور است، پرتوهای خورشید است که به واسطه پنجره به درون اتاق میتابد. هنر پنجره به این است که مانند دیوار حجاب نیست؛ بلکه مجرایی برای عبور نور است. پنجره در این مثال، یعنی آن جایی که دیوار نیست.
با در نظر داشتن این مثال، به نظام عالم توجّه میکنیم. دنیا همان طور که از نامش پیداست، در عمق عالم هستی قرار دارد (دنیا=پایینترین، پستترین) و به سان طبقه همکف ساختمان جهان هستی است. نور خدایی خداوند برای اینکه به اعماق عالم، یعنی دنیا بتابد باید از حجابهای بسیاری عبور کند؛ امّا چگونه؟ آیا خداوند در عالم، پنجرههایی را برای عبور نور خدایی خود از طبقات عالم هستی و رسیدن به اعماق عالم در نظر گرفته است؟ در روایتی از معصوم(ع) نقل شده است که: «نحن باب الله؛ ۱ ما باب الله هستیم.» باب یعنی چارچوب۲. به عبارت دیگر در عالم، آنجایی را که دیوار نیست، باب میگوییم؛ یعنی فضایی که نور خدایی خدا میتواند از درون آن عبور کرده و به عمق بتابد. اهل بیت(ع) میفرمایند: «نحن باب الله الّذی منه یؤتی؛ ما هستیم آن باب اللّهی که از طریق آن «أتی»های خداوندی جاری میگردد.» این «أتی»ها شامل همه صادرههای خداوند در عالم هستی است؛ یعنی هر چیزی که خداوند در عالم جاری میکند، از درون این چارچوب و این فضا جاری میسازد. اگر خداوند برای بندهای خیری را اراده کند، آن را از این چارچوب بر او جاری کرده و به او میرساند و برعکس اگر عذاب را برای فردی مشیّت نماید، آن عذاب را از طریق این چارچوب بر وی جاری میکند؛
خداوند، خود این سازوکار را قرار داده است و فرموده: «أبی الله ان یجری الاشیاء الا باسباب».
خداوند اینطور خواسته است که نور خدایی خود را از طریق یک سری مجاری به عالم بتاباند؛ همانگونه که نور خورشید از طریق پنجره به درون اتاق میتابد. باب الله از خود چیزی ندارد و هر چه از طریق آن میآید، از جانب خداوند متعال است. باب الله، شخص نیست که اعمال نظر کند یا شیء نیست که حجابی در مسیر نور خدا باشد؛ بلکه قیمت باب الله به این است که فضا و چارچوب به قدری لطیف میباشد که مجرای نور خداوندی خدا به سمت اعماق عالم است؛ همانگونه که هنر پنجره به این است که رقیقتر از دیوار کنار خود است و نور خورشید میتواند از طریق آن، اتاق را روشن کند.
اگر اهل بیت(ع) میفرمایند: «اذا شئنا شاء الله؛ هنگامیکه ما مشیّت کنیم خداوند مشیّت کرده است»، فقط با منظر باب اللّهی میتوان آن را به درستی توجیه نمود؛ یعنی همان گونه که نوری که پنجره از خود عبور میدهد، همان نور خورشید است، آنچه که اهل بیت(ع)
میخواهند، همان است که خداوند مشیّت نموده است.۵ به عبارت دیگر اگر ما که در عمق عالم، یعنی دنیا هستیم، بخواهیم، بدانیم که خواست خداوند چیست، باید نزد اهل بیت(ع) رفته و خواست ایشان را جویا شویم که خواست اهل بیت(ع) همان خواست خداست که وجود اهل بیت(ع) در باب الله جریان دارد.
خداوند طریق دیگری برای اثرگذاری خود در عالم قرار نداده است و فقط از طریق این باب الله است که خدایی خود را در عالم اعمال میکند. وقتی خداوند رزق را بر مخلوقات جاری میسازد، آن روزی از طریق بابالله به مخلوقات میرسد. بنابراین گفته میشود «و بِیُمنِه رُزِقَ الوری».
اگر خداوند خالق است، نور قدرت خداوندی از مجرای بابالله به عالم میتابد و موجودات را خلق میکند؛ یعنی خداوند ابتدا بابالله را که مجرای اثرگذاری او در عوالم است، ایجاد میکند۶ و پس از آن از مجرای باب الله، عالم و موجودات درون آن را خلق مینماید. بنابراین در حدیث است که «نَحنُ صَنایِعُ رَبِنا و الخَلقُ بعدُ صَنایِعُنا».۷ با همین ساز و کار است که میبینیم امام رضا(ع) در جواب آن زندیق نزد مأمون عبّاسی با اشارهای که مینمایند، تصویر شیر بر پردهای که در آنجا آویخته است، تبدیل به شیری واقعی شده، از درون پرده بیرون میآید و آن زندیق را تکّه و پاره میکند.۸ در توضیح این مطلب با توجّه به مطلب یاد شده باید گفت که خداوند از باب الله وجود امام رضا(ع) در همان لحظه شیری را خلق نمود.
حال برای بیشتر در معرض نور خدایی خدا قرار گرفتن و تقرّب جستن به او و رشد و کمال باید چگونه رفتار کنیم؟ به عنوان مثال اگر گیاهی را در کنار پنجره قرار دهیم، پس از مدّتی میبینیم که ساقهها و برگهای آن گیاه به سمت پنجره متمایل شده است؛ چرا که دیوار مقابل آن، حجاب است؛ امّا پنجره مجرای خورشید است. با این کار، گیاه میتواند در معرض نوری که از آن پنجره میتابد، قرار گیرد، از آن بهره ببرد، تغذیه شود و نور، آن را رشد دهد. ما نیز که در دنیا قرار داریم، باید به جایگاهی که مجرای تابش نور خدایی خدا به دنیا است، توجّه کنیم و به آن سو برویم تا بتوانیم بیشتر در معرض نور خدایی خداوند قرار گیریم، از آن بهره ببریم و توسط آن نور رشد داده شویم. بنابراین خداوند در «قرآن کریم» میفرماید: «وَابتَغُوا اِلَیه الوَسیلَه؛ باید برای حرکت به سوی خداوند وسیله جست.» سازوکاری که خداوند در عالم قرار داده، اینگونه است. در حدیث، مصداق این وسیله اهل بیت(ع) معرفی شدهاند.۹ فقط از طریق وسیله است که میتوان به سوی خدا تقرّب جست و غیر از آن راه دیگری وجود ندارد.۱۰ بنابراین رفتار عاقلانه این است که ما در عمق عالم قرار گیریم و برای تقرّب به خداوند و نیل به کمال، به مجرای نور خدایی خدا توجّه و به آن سو حرکت کنیم. شدّت توجّه شیعیان به اهل بیت(ع) با در نظر گرفتن این مهم معنی مییابد.
آنچه که در برخی احادیث به عنوان تفویض وارد شده و در جامعه مطرح است، بدین معنی نیست که خداوند تمام امور را به اهل بیت(ع) واگذار کرده و خود استراحت میکند! بلکه «تفویض» به این مفهوم است که کلّیه امور را خداوند انجام میدهد؛ امّا از مجرای وجود اهل بیت(ع). منظر باب اللّهی نسبت به
اهل بیت(ع) کاملاً توحیدی است و آنچه در جامعه تحت عنوان غلو کردن درباره ائمّه معصومان(ع) مطرح میشود موضوعیت ندارد؛ چرا که طبق این دیدگاه، همه چیز به الله نسبت داده میشود و غلو کردن در مورد خداوند بیمفهوم است. بنابراین اهل بیت(ع) میفرمایند: «در مورد ما هر فضلی را که میخواهید، قائل باشید»؛ امّا یک مورد را استثنا میکنند و از اینکه به ایشان نسبت داده شود، برائت میجویند و آن ربوبیت است؛ یعنی اهل بیت(ع) از اینکه پرستیده شوند، مردم را بر حذر میدارند و تأکید میکنند که ما را مخلوق قرار دهید. سپس هر چه میخواهید در فضل ما بگویید؛ البتّه باید اقرار نمود اصل وجودی اهل بیت(ع) و اوج فضایل این بزرگواران را احدی نمیشناسد؛ چرا که حقیقت اهل بیت(ع) همانطور که خود فرمودهاند، غیرقابل وصف است۱۱ و مطالبی که در این مقاله تحت عنوان باب الله بودن اهل بیت(ع) مطرح شد، مربوط به جنبههای قابل وصف ایشان است. در پایان از خداوند مسئلت میکنیم که منّت نهاده و معرفت ما را بیش از پیش نسبت به خلفایش، اهل بیت عصمت و طهارت(ع) افزون گرداند.
پینوشتها:
۱. أَینَ بابُ الله الذی منه یُؤتَى أَینَ وَجهُ اللهِ الذی یَتَوَجهُ إلیهِ الأَولیاء أَینَ السَبَبُ المُتَصِلُ بَینَ الأَرضِ و السَماء أَینَ صاحِبُ یَومِ الفَتحِ و ناشِرُ رایَهِ الهُدَى (بحارالأنوار، ج ۹۹، ص ۱۰۶، دعای ندبه)
فنَحنُ بابُ اللهِ الذی یُؤتَى منه (بحارالأنوار، ج ۲۵، ص ۲، ج ۲۶، ص۳۴۶، ج ۳۹، ص ۳۰۶؛ تأویل الآیات الظاهره، ص ۴۹۷؛ فضائل الشیعه، ص ۸.)
فَإِنَّ رَسُولَ اللهِ ص بَابُ اللهِ الَّذِی لَا یُؤْتَى إِلَّا مِنْهُ وَ سَبِیلُهُ الَّذِی مَنْ سَلَکَهُ وَصَلَ إِلَى اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ کَذَلِکَ کَانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ(ع) (بحارالأنوار، ج ۱۶، ص ۳۵۸؛ الکافی، ج ۱، ص ۱۹۷.)
۲. در کتب لغت در معنی باب به «درب، دروازه و دریچه» اشاره شده است که مفهوم «چارچوبه» به وضوح از این معانی به دست میآید.
۳. قال أبوجعفر(ع) … و بِنا أَثابَ من أَثاب و بِنا عاقَبَ من عاقَب (بحارالأنوار، ج ۲۵، ص ۲۰.)
امام باقر(ع) فرمودند: «و خداوند هر که را ثواب میدهد، به توسط ما ثواب میدهد و هر که را عقوبت میکند، به توسط ما عقوبت مینماید.»
بِنا یُعَذِّبُ اللهُ عِبادَه و بِنا یُثِیبُ (بحارالأنوار، ج ۲۶، ص ۵.)
معصوم(ع): خداوند بندگانش را توسط ما عذاب میکند و به وسیله ما ثواب میدهد.
جعفر بن محمّد معنعنا عن المفضّل بن عمر قال قال أبوعبدالله(ع) …. یا مفضّل سَبَقَت عَزِیمَهٌ من الله أنه لا یَتَقَبَّلُ مِن أحدٍ إلّا بنا و لا یُعَذِّبُ أحَدَاً إلّا بنا فنحن بابُ اللهِ و حُجَّتُهُ و أُمَنَاؤُهُ على خَلقِه و خُزَّانُهُ فی سَمائِه و أرضِه (بحارالأنوار، ج ۲۶، ص ۲۵۶، ح ۳۲؛ تفسیر فرات الکوفی، ص ۵۲۹.)
امام صادق(ع) فرمود: «ای مفضّل! همانا خداوند از کسی [عملی را] قبول نکند؛ مگر به واسطه ما و احدی را عذاب ننماید؛ مگر به وسیله ما، که ما هستیم باب الله و حجّت خداوند و اُمَنای او بر خلقش و خُزّان او در آسمان و زمین.»
۴. عِدَّهٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ صَغِیرٍ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ رِبْعِیِّ بْنِ عَبْدِ اللهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ(ع) أَنَّهُ قَالَ أَبَى اللهُ أَنْ یُجْرِیَ الْأَشْیَاءَ إِلَّا بِأَسْبَابٍ فَجَعَلَ لِکُلِّ شَیْءٍ سَبَباً وَ جَعَلَ لِکُلِّ سَبَبٍ شَرْحاً وَ جَعَلَ لِکُلِّ شَرْحٍ عِلْماً وَ جَعَلَ لِکُلِّ عِلْمٍ بَاباً نَاطِقاً عَرَفَهُ مَنْ عَرَفَهُ وَ جَهِلَهُ مَنْ جَهِلَهُ ذَاکَ رَسُولُ اللهِ ص وَ نَحْنُ (الکافی ج۱ ص۱۸۳ ح۷ – بحارالأنوار ج۲ ص۹۰ ح۱۴و۱۵، ج۲ ص۱۶۸ ح۱ – بصائرالدرجات ص۶ ح۱ و۲، ص۵۰۵ ح۲ – عوالیاللآلی ج۳ ص۲۸۶ ح۲۷)
امام صادق(ع) فرمود: «اِبا نمود خداوند از اینکه اشیاء را جاری سازد؛ مگر توسط اسبابی…»
۵. و نحن إذا شِئنَا شاء اللهُ و إذا أَرَدْنَا أَرادَ اللهُ (بحارالأنوار، ج ۲۶، ص ۱۴.)
و ما هنگامیکه مشیّت کنیم، خداوند مشیّت کرده است و هنگامیکه اراده کنیم، خداوند اراده نموده است.
و نحن إذا شِئنَا شاء اللهُ و إذا کَرِهْنا کَرِهَ اللهُ الوَیْلُ کُلَّ الوَیْلُ لِمَن أنکرَ فضلَنا و خصوصیتَنا و ما أعطانَا اللهُ ربنا لأنَّ مَن أنکرَ شیئاً مِمَّا أَعطانَا اللهُ فقد أنکرَ قُدرهَ اللهِ عزّ و جلّ و مَشیّتَهُ فینا (بحارالأنوار، ج ۲۶، ص ۷.)
معصوم(ع): و ما هنگامیکه مشیّت کنیم، خداوند مشیّت کرده است و هنگامیکه چیزی را کراهت داشته باشیم، خداوند کراهت دارد. وای بر کسی که فضل ما و خصوصیّت ما و آنچه را که خداوند به ما بخشیده انکار کند؛ چرا که هر کس که چیزی را از آنچه خداوند به ما عطا نموده، انکار کند، همانا قدرت خداوند عزّوجلّ و مشیّت او در مورد ما را انکار نموده.
قُلوبُنا أَوعِیَهٌ لِمَشیّهِ اللهِ فإذا شاءَ شِئنا و اللهُ یقولُ وَ ما تَشاؤُنَ إِلَّا أَنْ یَشاءَ اللهُ
(بحارالأنوار، ج ۲۵، ص ۳۳۶؛ ج ۵۲، ص ۵۰؛ الخرائج و الجرائح، ج ۱، ص ۴۵۸؛ الغیبه طوسی، ص ۲۴۶؛ کشف الغمّه، ج ۲، ص ۴۹۹؛ منتخب الأنوار المضیئه، ص ۱۳۹.)
قلبهای ما ظرفی است برای مشیّت خدا. پس هنگامیکه خداوند مشیّت کند ما مشیّت میکنیم و خداوند میفرماید: «وَ ما تَشاؤُنَ إِلَّا أَنْ یَشاءَ اللهُ».
۶. و بإسنادهِ مرفوعاً إلى جابرِ بن یزیدِ الجعفی قال قال أبو جعفر محمد بن علی الباقر(ع) یا جابر کان اللهُ و لا شیء غیره و لا معلوم و لا مجهول فأوّل ما ابْتَدَأَ من خلق خلقه أن خلق محمدا ص و خلقنا أهل البیت معه من نوره و عظمته (بحارالأنوار، ج ۲۵، ص ۱۷، ح ۳۱.)
و من ذلک ما رواه ابن بابویه مرفوعا إلى عبدالله بن المبارک عن جعفر بن محمد عن أبیه عن جده عن أمیر المؤمنین(ع) أنه قال إن الله خلق نور محمد ص قبل المخلوقات بأربعه عشر ألف سنه و خلق معه اثنی عشر حجابا و المراد بالحجب الأئمه(ع) (بحارالأنوار ج۲۵ ص۲۱ ح۳۶)
امام صادق(ع) از قول امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند: «خداوند نور محمد را خلق نمود چهارده هزار سال قبل از مخلوقات و همراه او دوازده حجاب آفرید، و مراد از حجابها ائمه(ع) هستند».
۷. نحنُ صَنائِعُ رَبِّنا و الخَلقُ بَعْدُ صَنَائِعُنَا ( بحارالأنوار ج۵۳ ص۱۷۸ – الاحتجاج ج۲ ص۴۶۶ – الصراطالمستقیم ج۲ ص۲۳۵ – الغیبهللطوسی ص۲۸۵ – منتخبالأنوارالمضیئه ص۱۱۸ )
امام زمان(عج): خداوند ابتدا ما را آفرید و سپس خداوند هر چیز دیگر را بواسطه ما آفرید.
۸. بحارالانوار ج۴۸ ص۴۱ ح۱۷ – الامالی للصدوق ص۱۴۸ ح۱۹ – المناقب ج۴ ص۲۹۹
۹. و قالَ أمیرُ المؤمنین وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَهَ أنا وسیلتُهُ و أنا و ولدی ذریته (المناقب ج۳ ص۷۵)
امیرالمؤمنین(ع) در مورد آیه «وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَهَ» فرمود: من وسیله خداوند هستم.
۱۰. الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جُمْهُورٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الصَّلْتِ عَنِ الْحَکَمِ وَ إِسْمَاعِیلَ ابْنَیْ حَبِیبٍ عَنْ بُرَیْدٍ الْعِجْلِیِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ(ع) یَقُولُ بِنَا عُبِدَ اللهُ وَ بِنَا عُرِفَ اللهُ وَ بِنَا وُحِّدَ اللهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى… (الکافی ج۱ ص۱۴۵)
امام باقر(ع) فرمود: توسط ما خداوند عبادت میشود و بوسیله ما شناخته میگردد و بواسطه ما یگانه داشته میشود…
بنا عُرِفَ اللهُ و بنا عُبِدَ اللهُ و نحن السبیلُ إلى الله (بحارالأنوار ج۴۶ ص۲۰۱ – کفایهالأثر ص۲۹۸)
خداوند بوسیله ما شناخته میگردد و توسط ما عبادت میشود و ما سبیل بسوی خدا هستیم.
بنا عُرِفَ اللهُ و بنا عُبِدَ اللهُ نحن الأَدِلّاءُ على الله و لولانا ما عُبِدَ اللهُ (بحارالأنوار ج۲۶ ص۲۶۰ ح۳۹ – التوحید ص۱۵۲)
خداوند بوسیله ما شناخته میشود و توسط ما عبادت میگردد. ما بر راه خداوند راهنما هستیم و اگر ما نبودیم خداوند عبادت نمیشد.
بنا یُعبَدُ اللهُ و بنا یُطَاعُ اللهُ و بنا یُعصَى اللهُ فمن أطاعنا فقد أطاعَ اللهَ و من عَصَانا فقد عَصَى الله سبقت طاعتنا عزیمه من الله إلى خلقه إنّه لا یقبل عملا من أحد إلا بنا و لا یرحم أحدا إلا بنا و لا یعذب أحدا إلا بنا فنحن باب الله و حجته … (تفسیرفراتالکوفی ص۵۲۹ – بحارالأنوار ج۲۶ ص۲۵۶ ح۳۲ – دعائمالإسلام ج۱ ص۵۷)
توسط ما خداوند عبادت میگردد و بواسطه ما اطاعت میشود و بوسیله ما معصیت میشود(در صورت عدم اطاعت ما). پس هر کس از ما اطاعت کند خداوند را اطاعت کرده و هر کس ما را معصیت کند خداوند را معصیت نموده است. بدرستیکه خداوند عملی را از احدی قبول نمیکند مگر توسط ما وهیچ کس را مرحمت نمیکند مگر بوسیله ما و کسی را عذاب نمی نماید مگر بواسطه ما، پس ما هستیم باب الله و حجت خدا…
فُرَاتُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ الْکُوفِیُّ فِی تَفْسِیرِهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الزُّهْرِیِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْفَضْلِ الْقُرَشِیِّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ سَالِمٍ الْأَنْصَارِیِّ عَنْ أَبِیهِ وَ عَاصِمٍ وَ الْحُسَیْنِ بْنِ أَبِی الْعَلَاءِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ(ع) فِی حَدِیثٍ أَنَّ رَسُولَ اللهِ ص قَالَ لِعَلِیٍّ(ع) یَا عَلِیُّ أَنَا مَدِینَهُ الْعِلْمِ وَ أَنْتَ بَابُهَا فَمَنْ أَتَى مِنَ الْبَابِ وَصَلَ یَا عَلِیُّ أَنْتَ بَابِیَ الَّذِی أُوتَى مِنْهُ وَ أَنَا بَابُ اللهِ فَمَنْ أَتَانِی مِنْ سِوَاکَ لَمْ یَصِلْ إِلَیَّ وَ مَنْ أَتَى اللهَ مِنْ سِوَایَ لَمْ یَصِلْ إِلَى اللهِ (بحارالأنوار ج۴۰ ص۲۰۳ – وسائلالشیعه ج۲۷ ص۷۶ ح۳۳۲۴۲)
امام صادق(ع) فرمود: رسول الله(ص) به علی(ع) فرمودند: یا علی! من شهر علم هستم و تو درب آن شهر. پس هر کس از درب آن وارد شود به شهر میرسد. یا علی! تو درب من هستی که از آن درب وارد شوند، و من درب خداوند هستم. پس هر کس از غیر طریق تو به سوی من آید به من نرسد و هر کس از غیر من به سوی خداوند بیاید به خدا نرسد.
۱۱. لا تسمونا أربابا و قولوا فی فضلنا ما شئتم فإنکم لن تبلغوا من فضلنا کنه ما جعله الله لنا و لا معشار العشر لأنا آیات الله و دلائله و حجج الله و خلفاؤه… (بحارالأنوار ج۲۶ ص۵)
ما را پروردگار نخوانید و سپس هر چه میخواهید در فضل ما بگویید. چرا که شما در فضل ما به کنه آنچه خداوند برای ما قرار داده است نخواهید رسید…
یا أبا ذر أنا عبد الله عز و جل و خلیفته على عباده لا تجعلونا أربابا و قولوا فی فضلنا ما شئتم فإنکم لا تبلغون کنه ما فینا و لا نهایته فإن الله عز و جل قد أعطانا أکبر و أعظم مما یصفه واصفکم أو یخطر على قلب أحدکم فإذا عرفتمونا هکذا فأنتم المؤمنون(بحارالأنوار ج۲۶ ص۱)
ای اباذر! من بنده خداوند عزوجل و خلیفه او بر بندگانش هستم. ما را پروردگار قرار ندهید و سپس هرآنچه میخواهید در فضل ما بگویید. چراکه شما به آنچه در کنه ما هست و نهایت آن نمیرسید. همانا خداوند عزوجل بزرگتر و عظیمتر از آنچه را که وصف کند وصف کننده شما، یا به قلب هر کس از شما خطور کند به ما عطا نموده است. پس زمانی که اینچنین ما را شناختید در آنصورت شما مؤمن هستید.
إیاکم و الغلو فینا قولوا إنا عبید مربوبون و قولوا فی فضلنا ما شئتم (بحارالأنوار ج۱۰ ص۹۲، ج۲۵ ص۲۷۰ ح۱۵ – تحفالعقول ص۱۰۴ – غررالحکم ص۱۱۸ ح ۲۰۵۳ – الصراطالمستقیم ج۱ ص۹۵)
درباره ما غلو نکنید بلکه بگویید ما بنده و تربیت شده هستیم و سپس هرآنچه خواستید در فضل ما بگویید.
عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ رِبْعِیٍّ عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ(ع) قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ إِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَا یُوصَفُ … وَ إِنَّ النَّبِیَّ ص لَا یُوصَفُ …. وَ إِنَّا لَا نُوصَفُ …(الکافی ج۲ ص۱۸۲ ح۱۶ – بحارالأنوار ج۷۳ ص۳۰ – المؤمن ص ۳۰)
امام باقر(ع) فرمود: به درستی که خداوند عزوجل قابل وصف نیست…بدرستیکه پیامبر(ص) قابل وصف نیست…بدرستیکه ما قابل وصف نیستیم.