به گزارش موعود، بحث مهدویت و عناصر وابسته به آن، جاذبههای فرهنگی و اجتماعی فراوان دارد و خصوصاً در کشورهای اسلامی، همچون ایران و برخی کشورهای دارای فرهنگ شرقی، مانند هند مورد توجه خاص قرار گرفته، مدعیان دروغین مهدویت و نیابت نیز از این ظرفیت و گرایش عمومی سوء استفاده کردهاند.
ازسوی دیگر در سالهای اخیر با توجه به گسترش فضای معنوی که به برکت انقلاب اسلامی ایران حاصل شده و توجه خاص ملت ایران به مباحث ظهور و انتظار فرج، مدعیان جدید با ترفندهایی ویژه و با استفاده از امکانات و فنآوری روز، مانند ماهواره، اینترنت و مطبوعات به تحریک احساسات عمومی میپردازند.
ضمناً با توجه به اهمیت اتحاد ملی و انسجام اسلامی در سالیان اخیر، درمییابیم که اگر کارنامه همین مدعیان دو قرن اخیر را مدنظر قرار دهیم، پر از تفرقه افکنی، خسارت به جان و مال مردم، استقلال کشور و تضعیف اعتقادات عمومی است.
انبیاء الهی اولین هشدار دهنده در برابر انحرافات
نخستین هدایتگران و راهنمایان انسان، پیامبران بودند. کتابهای آسمانی و عقول دینی پیش از تمام متفکران و نظریه پردازان، راههای سعادت را به انسان نمودهاند، لذا اولین هشدار دهندهها و تبیین کنندههای انحرافها و عوامل سقوط انسانها نیز اولیای الهی بودند.
به طور خاص، آیات فراوانی در قرآن به علل انحراف افراد و جوامع انسانی پرداخته، زمینههای گرایش انسانهای گمراه و متمایل به شیطان و شیطان صفتان را معرفی میکند.
آیا مدعی مهدویت، به صراحت میگوید من امام عصر هستم؟
اگر به تاریخ مدعیان دو قرن اخیر مراجعه شود ابتدا به بحث ادعای نیابت خاص خواهیم رسید. اول میگویند من نائب خاص امام زمانم. این نکته بهتر است توجه شود که مدعیان نیابت خاص امام زمان که از شیخیه کرمانیه بروز کردهاند و نیز مدعیان نیابت در فرقه بابیه، و داعیهداران مهدویت مربوط به قادیانیه همگی در فاصله سالهای ۱۱۶۶ تا ۱۲۶۶ پیدایی یافتهاند که در آن دوران بحثهای مردم شناسی در تاریخ مد نظر قرار نمیگرفت.
ازسوی دیگر، فضای استبدادی و استعماری آن سالیان که مقارن عصر قاجار و نیز حکومتهای دست نشانده استعماری در هند و … بوده است.
لذا معمولاً نویسندگان و تحلیل گران، این حوادث را از جنبه مردمی و گرایشهای عمومیبررسی نکردهاند، زیرا عموماً در تاریخ نویسی مرسوم آن زمان، تنها شاهان و حکومتها، محور تاریخ و مبدأ و مقصد آن بودند.
متاسفانه در مورد مدعیانی که کمی قبل و بعد از انقلاب بروز کردهاند، پژوهشی در زمینه گرایش احتمالی مردم به آنان منتشر نشده است.
عوامل کسب موفقیت های مدعیان مهدویت
رشد انحراف و خرافات علل متعددی دارد؛ یکی بحرانهای اخلاقی، روحی و معنوی در دنیای صنعتی و ماشینی اخیر است. براساس گزارشها، فرقههای شبه عرفانی از اواسط دهه هفتاد در کشور، شکل گرفته، در سال ۱۳۸۱ به اوج رسیدهاند و پس از سالیانی سکون نسبی، مجدداً فعالیت خود را آغاز کردهاند.
ازسوی دیگر اغلب عارف نمایان، خود را رابط بین مردم و امام زمان معرفی میکنند، حال آن که عرفای واقعی و بزرگ شیعه چنین ادعایی نکردهاند.
فرقهها و آیینهای ابداعی و شخصی محدود در آمریکا در حدود ۲۵۰۰ فرقه تخمین زده میشود.
فرقههای عرفانی یهودی نظیر کابالا نیز ظهور کردهاند و رد پای تعالیم و افکار آنها در تولیدات هنری هم دیده میشود.
بسط و گسترش اندیشههای جادویی، پیش گویی، طالع بینی، فال گیری، و حتی جادوگری سیاه (ارتباط با شیطان برای کسب علم و قدرت از وی) از این نمونه است.
بازگشت ویژه مردم به معنویات و نیز امور رمزدار نشان میدهد که آنان به دنبال نجات خود از مشکلات هستند.
در این فضا توجه و گرایش مردم به مدعیان مهدویت نیز بیشتر خواهد بود، همانگونه که حتی در زمان حضور ائمه هدی با توجه به فشار و سختیهای فراوان سیاسی و اقتصادی و اعتقادی، گرایش مردم به مدعیان دروغین مهدویت، غلات و منحرفین وجود داشت.
تلفیق عرفانهای کاذب با ادعای نیابت، عامل فریب مردم میشود. یکی از ویژگیهای مشترک در مدعیان مهدویت و نیابت آن است که برنامه خود را با نوعی عرفان کاذب همراه میکنند و از سوی دیگر اغلب عارف نمایان ادعای ارتباط با امام زمان را دارند لذا بررسی علل گرایش به عرفانهای سکولار میتواند راهنمای خوبی در زمینه گرایش مردم به مدعیان دروغین باشد.
شکست در زندگی، یکی دیگر از عوامل گرایش به مدعیان مهدویت
بنبستها و شکستهای زندگی پیروان نیز از علل انحراف مردم است. از طرفی مدعیان فرقهها نیز راهحلهایی آسان و فوری برای مشکلات زندگی مردم ارائه میکنند لذا آنها به سادگی به مدعیان میگرایند.
دشمنان، مدعیان دروغین را تقویت میکنند
نقش دشمنان اسلام در پیدایش رشد و تقویت مدعیان امری انکار ناپذیر است. فرستادن جاسوسهای خاص برای زندگی در دنیای اسلام و سوء استفاده از آموزههای مورد اختلاف مسلمانان و تشکیل فرقهها و تفرقه در دنیای اسلام از راهکارهای همیشگی دشمنان بوده است.
مراکز فرهنگی استعمارگران غربی نقش به سزایی در ترویج خرافات داشتهاند. علاوه بر جریان دامنهدار سینمای هالیوود که در بسیاری از تولیدات خود به تخریب موعود حقیقی میپردازند، حتی در نمایشنامههایی که به کشورهای اسلامی و از جمله ایران نفوذ کرده نیز میتوان رد پای تحقیر و تمسخر آموزههای مهدویت را یافت.
پی نوشت:
قسمت هایی از سخنان حجتالاسلام جواد اسحاقیان، استاد مرکز تخصصی مهدویت حوزه علمیه قم پیرامون شرح ویژگیهای مدعیان دروغین مهدویت.
منبع: شبستان