«ویل راجرز» در مقالهای با عنوان «انرژی آمریکا: تولید نفت چه ارتباطی به امنیت ملی دارد؟» در پایگاه اینترنتی اندیشکده امنیت جدید آمریکا منتشر شد، نوشت: انقلاب آمریکا در زمینه انرژی اندک اندک در کانون توجهات قرار میگیرد. بنا بر تازهترین بررسی صورت گرفته از دورنمای انرژی دنیا که توسط آژانس بینالمللی انرژی منتشر شده، پیشرفتهای فناوری در زمینه تولید گاز و نفت از سنگ نفت در حال تبدیل ایالات متحده به بزرگترین تولید کننده نفت خام دنیا تا اواخر دهه کنونی میلادی است. تجزیه و تحلیل صورت گرفته توسط این آژانس نشان میدهد که ایالات متحده میتواند تا سال ۲۰۳۵ حتی به یک صادر کننده عمده نفت تبدیل شود و در موقعیتی قرار گیرد که از دهه ۱۹۴۰ تاکنون سابقه نداشته است، یعنی زمانی که آمریکا هنوز از صنایع نفت پیشرفتهای برخوردار نبود.
* آمریکا استانداردهای پیشرفتهتری را برای بازدهی مصرف خودروها وضع کرده است
در عین حال، تقاضای آمریکا برای نفت خام در حال کاهش بوده و واردات نفت خام این کشور نیز روندی نزولی یافته است. استانداردهای پیشرفتهتر برای بازدهی سوختی در خودروهای آمریکا تا حدود فراوانی در کاهش تقاضا برای سوخت نقش داشته و بنا بر آمار ارایه شده توسط آژانس اطلاعات انرژی آمریکا، بین سالهای ۲۰۰۸ الی ۲۰۱۱ سهم واردات نفت از کل مصرف نفت در کشور از ۵۶ درصد به ۴۶ درصد رسیده است. بنا بر اعلام آژانس بینالمللی انرژی تا سال ۲۰۳۵ ایالات متحده تنها دو میلیون بشکه در روز وارد خواهد کرد و این بسیار پایینتر از بیش از ۸ میلیون بشکهای است که اکنون آمریکا در روز وارد میکند.
* منابع ارزانتر انرژی و برق مشاغل تولیدی را به آمریکا باز میگرداند
دورنمای در حال تغییر انرژی بطور حتم توجه افراد را به اقتصاد آمریکا جلب خواهد کرد. افزایش تولید نفت داخلی میتواند در ۴۶۰ میلیارد دلاری که مصرف کنندگان آمریکایی در هر سال برای نفت خارجی میپردازند، صرفهجویی کند و ضمن از بین بردن کسری بودجه کنونی موجب تقویت دلار آمریکا شود. در عین حال، عرضه بیش از تقاضای گاز تولید شده از سنگ نفت میتواند گاز ارزانتری به همراه داشته و برای مراکز تجاری آمریکا هزینههای کمتری به بار آورد. هزینههای کمتر برای برق و تولید مواد شیمیایی حاصل از گاز طبیعی در کنار هم می تواند راه را برای احیای برخی مشاغل تولیدی که اکنون به خاطر هزینهها به خارج از کشور منتقل شدهاند هموار کرده و این روند را تغییر دهد.
* طراحان امنیت ملی آمریکا پیشبینی خوشبینانه درباره آینده انرژی را به دیده تردید مینگرند
اما برخلاف فرصتهای اقتصادی که در حال حاضر در حال شکلگیری هستند، حرف چندانی درباره معانی شکوفایی انرژی آمریکا برای امنیت ملی و سیاست خارجی این کشور به میان نیامده است.
علت این امر تا حدودی این بوده است که به سختی میتوان معانی امنیتی را در زمانی ارزیابی کرد که آینده به هیچ عنوان مشخص نیست. در حفیقت، مانند همه پیش بینیهای صورت گرفته، طراحان امنیت ملی آمریکا حق دارند که به سناریوهای پیشبینی شده توسط آژانس بینالمللی انرژی به دید تردید بنگرند چرا که دشوار است که بتوان با اطمینان تمام آیندهای تا سال ۲۰۳۵ را پیشبینی کرد.
به عنوان مثال، برخی از پروژههای تولید نفتی در آمریکا تنها زمانی میتوانند از نظر اقتصادی توجیه پذیر باشند که قیمت نفت تا ۷۰ دلار در هر بشکه باقی بماند. برخی تحلیلگران پیشبینی میکنند که قیمتها در آینده به زیر ۵۰ دلار در هر بشکه میرسد که این امر میتواند سرمایهگذاران را از سرمایه گذاری در پروژههایی که برای اقتصادی بودن به نفت ۷۰ دلاری وابسته هستند، فراری داده و تخمینهای صورت گرفته درباره نفت را به هم بزنند.
* تحولات فناوری انرژی لزوماً به نفع منافع آمریکا نیست
با این حال، طراحان امنیت ملی و سیاست خارجی آمریکا میتوانند برخی فرضیات منطقی درباره معنی انقلاب انرژی آمریکا برای منافع ملی کشور داشته باشند. اگر من از طراحان امنیت ملی بودم، شکوفایی آمریکا در زمینه انرژی را به صورت زیر نگاه میکردم:
* تحولات جهانی تعیین کننده قیمت نفت هستند و فرقی نمیکند تولید کننده نفت کیست
– آمریکا همچنان در خاورمیانه سهم خواهد داشت.
با وجود تأکید برخی مبنی بر این که تولید نفت و گاز از سنگ نفت میتواند آمریکا را به سمت استقلال انرژی پیش ببرد، رسیدن به این هدف همچنان دور از تصور میرسد. نفت شاید پرتجارتترین کالای قابل جایگزین در دنیا باشد و قیمت آن برای هر بشکه به صورت جهانی تعیین میشود. مهم نیست که این نفت در آمریکا تولید میشود یا عربستان سعودی، مشتریان تقریباً یک قیمت برابر برای این نفت میپردازند.
البته، تفاوت آشکار و فزایندهای میان قیمت نفت خام تولید وست تگزاس و برنت وجود دارد (یعنی نفت تولیدی در آمریکا در قبال نفت تولیدی اروپا) و ناظران باید مراقب آن باشند. با این حال و با وجود تفاوت قیمتها، بروز بحران ژئوپلتیکی در خلیج فارس، نیجریه یا دیگر نقاط میتواند در تأمین انرژی دنیا تأثیر گذارد و متعاقب آن قیمت نفت وست تگزاس و برنت نیز متأثر از آن خواهد شد.
دلیل اصلی این است که قیمت نفت در آمریکا به آنچه که در بیرون از کشور اتفاق میافتد بستگی دارد. آمریکا همچنان در خاورمیانه سهم خواهد داشت و در ممانعت از بحرانهای ژئوپلتیکی که میتوانند قیمت جهانی نفت را افزایش دهند، منافعی دارد و این امر برای ایالات متحده و همپیمانانش معنیدار است.
* اگر قیمت نفت کم شود برخی از پادشاهیهای نفتی ممکن است با تغییرات انقلابی مواجه شوند
علاوه براین، شکوفایی انرژی آمریکا میتواند در بیثباتی بیشتر در کشورهایی که در منطقه به طور سنتی در زمره تولید کنندگان نفت هستند، سهم داشته باشد و سیاستگذاران آمریکایی لازم است که نسبت به آن جانب احتیاط را همچنان رعایت کنند.
با وجود آن که کارشناسان آژانس بینالمللی انرژی پیشبینی کردهاند که قیمت نفت تا آیندهای قابل پیشبینی بالای ۱۰۰ دلار در هر بشکه باقی بماند اما عکس آن غیرقابل تصور نیست. میتوان سناریویی را تصور کرد که در آن قیمت نفت بخاطر نفت تولیدی آمریکا به ۶۰ الی ۷۰ دلار تنزل پیدا کند.
وقتی نفت به این قیمت برسد، برخی از کشورهای پادشاهی وابسته به نفت مانند عربستان سعودی و کویت برای تأمین مخارج مورد نیاز برای برنامههای اجتماعی خود مانند پرداخت یارانههای سوخت به مشکل برخواهند خورد. اگر این دولتها مجبور به مهار هزینههای اجتماعی شوند، این امر برخی تنشهای اقتصادی-اجتماعی و سیاسی به همراه خواهد داشت که منجر به تغییرات انتقلابی در سراسر جهان عرب خواهد شد.
* صادرات گاز مایع آینده سیاست خارجی آمریکا را شکل خواهد داد
– تجارت انرژی در نقشی که در سیاست خارجی آمریکا بازی میکند دستخوش تغییرات اساسی خواهد شد
تجارت انرژی از مدتها پیش به عنوان عنصری در سیاست خارجی آمریکا بوده است. فقط کافی است نگاهی به خاورمیانه بیندازید که در آن نفت ارزان از عربستان سعودی یا دیگر کشورها اساس رابطه آمریکا با تولید کنندگان عمده نفت منطقه را تشکیل میدهد. اما نقش انرژی در سیاست خارجی زمانی که آمریکا خود به عنوان یکی از تاجران عمده نفت و گاز طبیعی در جهان تبدیل شود، تغییر خواهد کرد.
* آمریکا میتواند قانونی تصویب کند که گاز مایع فقط به شرکای آن صادر شود
شاید بزرگترین فرصت از صادرات گاز مایع الانجی حاصل شود که میتواند رابطه آمریکا با مصرف کنندگان انرژی در شرق آسیا را بهبود بخشد. به عنوان مثال، همزمان با فاصله گرفتن ژاپن از برق هستهای و افزایش سهم واردات نفت و گاز این کشور از کشورهای حاشیه خلیج فارس، فرصتی برای آمریکا پیش می آید تا رابطه راهبردی خود را در تجارت گاز مایع تقویت کند.
تدابیر احتیاطی در این راه این است که نیاز است آمریکا زیرساختهای لازم برای صادرات الانجی را فراهم کرده و قانونی را تصویب کند که صادرات الان جی تنها به کشورهایی صورت گیرد که رابطه تجارت آزاد با آمریکا دارند مگر این که وزارت انرژی مجوز صادراتی برای دیگر کشورها صادر کند و این هم به صورت موردی خواهد بود.
* تجارت آینده انرژی میتواند رابطه آمریکا و چین را بطور اساسی تغییر دهد
تجارت انرژی همچنین میتواند به مهمترین فرصت برای همکاریهای قویتر با چین بدل شود. چین همان آسیبپذیری آمریکا را در زمینه انرژی دارد بخصوص این که نفت خام خود را از خاورمیانه و شمال آفریقا تأمین میکند. ایالات متحده میتواند به یکی از همتایان تجاری معتبر چین در زمینه ال انجی بدل شود و شاید روزی هم در زمینه نفت اینگونه شود و این امر میتواند نقطه استراتژیک چین را به تنگه مالاکا تغییر دهد. این فرصتها میتواند بطور اساسی در روابط آمریکا و چین تغییر ایجاد کرده و آن را بهتر سازد.
* منابع جدید نفت و گاز مشکل گازهای گلخانهای را تشدید خواهند کرد
– تولید نفت و گاز از سنگ نفت امکان رسیدگی به تغییرات آبوهوایی را دشوارتر میسازد
اقتضای بازار ممکن است کشورها را مجبور به تشدید وابستگی خود به سوخت فسیلی کرده و از این رو کاهش آلایندهها و گازهای گلخانهای در سطح دنیا را با دشواری مواجه سازد. نفت وگاز تولیدی از سنگ نفت بعید است در چارچوب آمریکا باقی بماند. تقاضای موجود در بازار، ابزارها و فناوریها و زیرساختهای تولید نفت و گاز از سنگ نفت در شرق اروپا تا شرق آسیا گسترش خواهند یافت و به همراه خود پیامدهای زیست محیطی را خواهند آورد.
آژانس بینالمللی انرژی در بررسی خود از وضعیت آینده انرژی دنیا چنین آورده است که تا زمانی که هر چه سریعتر تلاشی جهانی برای کاهش آلایندههای گازهای گلخانهای صورت نگیرد، زیرساختهای انرژی کنونی تا سال ۲۰۱۷ دو درجه سیلسیون تغییرات دمای ایجاد خواهند کرد و این نقطهای بالاتر از آن چیزی است که دانشمندان برای افزایش فرکانس و شدت بلایای طبیعی ناشی از تغییرات آبوهوایی پیشبینی کردهاند از وقوع توفانهای سهمگین گرفته تا آتش گرفتن جنگها و خشکسالی.
* گاز ارزانتر امکان تلاش برای منابع انرژی تجدید پذیر را دشوار میسازد
در حالی که افزایش تولید گاز طبیعی میتواند جایگزین ذغال سنگ به عنوان سوخت عمده تولید برق در آمریکا و دیگر نقاط دنیا شود و به کاهش رشد آلایندههای کربنی کمک کند اما قیمت ارزانتر برای گاز طبیعی امکان تولید انرژیهای پاکتر و تجدیدپذیرتر را در این بازار رقابتی دشوار میسازد و فواید آبوهوایی ناشی از مصرف گاز طبیعی را از بین ببرد.
روزنامه نیویورک تایمز در این باره در اکتبر امسال گزارش داد که نیروگاه برق هستهای ویسکانسین شاید نخستین نیروگاهی باشد که بخاطر ارزان شدن تولید انرژی در آمریکا ناشی از استفاده از گاز طبیعی برای تولید برق، بسته شود. این خبر میتوانند منادی تحولاتی در جهت منابع تجدیدپذیر انرژی باشند و میتواند بر توانایی کشورها در کاهش گازهای آلاینده گلخانهای مؤثر باشد.
نقشه انرژی دنیا هنوز تکمیل نشده است و هنوز ابهامات فراوانی در راه است اما پیامدهای آن برای امنیت و سیاست خارجی در حال شکلگیری است و اکنون زمان است که مطابق با آن برنامهریزیهای لازم صورت گیرند.