زنده کننده اسلام


داود الهامى

یکى از رسالتهاى مهم «مهدى موعود»،علیه‏السلام، احیاى قرآن و زنده کردن تعالیم اسلام است زیرا مى‏دانیم آن حضرت هنگامى ظهور خواهد کرد که از قرآن جز اثرى و از اسلام جز اسمى باقى نماند. ممکن است کسى بگوید مگر اسلام و قرآن مى‏میرد که امام زمان،علیه‏السلام، آن را زنده مى‏کند؟ با اینکه امام صادق،علیه‏السلام، در یکى از سخنان ارزشمند خود، جاوید بودن «قرآن‏» را به دوام و استمرار نوامیس حیرت‏انگیز طبیعت تشبیه کرده و فرموده است:

«ان‏القران حى لم یمت و انه یجرى کما یجرى‏اللیل والنهار و کما یجرى‏الشمس والقمر»

قرآن کتاب زنده‏اى است که مرگ و نیستى در آن راه نمى‏یابد و مانند شب و روز و آفتاب و ماه سارى و جارى است. (۱)

البته حقایق دینى و اصول کلى که دین ذکر کرده است مردنى نیست و هرگز نمى‏میرد. چیزى در اجتماع قابل مردن و یا منسوخ شدن است که یک اصل بهترى جاى آن را بگیرد. مثلا «هیات بطلمیوس‏» به عنوان یک اصل علمى مدتى در دنیا زنده بود، بعد حقایق و اصول دیگرى در هیات و آسمان‏شناسى پیدا شد و هیات بطلمیوس را از بین برد اما این معنى درباره اسلام با توجه به خاتمیت آن صادق نیست.

پس اینکه در روایات وارد شده است که «قرآن یا سنت مى‏میرد باید کسى یا کسانى باشندکه آن را زنده کنند»، به چه معنى است؟

على،علیه‏السلام، در نهج‏البلاغه از دوستان و یاران با وفاى خویش چون عمار و ابن‏تیهان‏وذوالشهادتین به این صفت‏یاد کرده است که آنها دین را زنده کردند.

«واحیواالسنه و اماتواالبدعه‏»

آنها سنت پیامبر را زنده کردند و بدعت را میراندند. (۲)

و درباره امام زمان،علیه‏السلام، با این تعبیر فرموده است که:

«و یحیى میت‏الکتاب والسنه‏» قرآن و سنت مرده را زنده مى‏کند. (۳)

پس آنچه مى‏میرد حقیقت دین نیست، بلکه غرض آن است که دین در میان مردم مى‏میرد. آرى وقتى که به دستورات دین در جامعه عمل نشود و قوانین آن پیاده نگردد، مى‏توان گفت که دین در آن جامعه مرده است. چرا که مردن یک قانون متروک شدن آن است و اینکه امام زمان،علیه‏السلام، آن را زنده مى‏کند به این معنى است که تعالیم اسلام و قوانین متروکه قرآن را به جریان مى‏اندازد و آن را در جامعه پیاده مى‏کند. به عبارت دیگر آنقدر وصله‏ها و پیرایه‏ها و بدعتها به دین بسته مى‏شود که حقیقت آن زیر پرده‏هاى ضخیم اوهام پنهان مى‏گردد و غبار کهنگى بر چهره‏اش مى‏نشیند و آن را فرسوده مى‏سازد. یکى از اقدامات اساسى حضرت ولى امر پیراستن اسلام از این وصله‏ها، پیرایه‏ها، بدعتها، خرافات و تحریفها و تفسیرهاى نادرست و تلقى‏هاى غلطى است که به مرور زمان در اسلام پدید آمده و مى‏آید.

بنابراین ایشان اسلام را تجدید بنا مى‏کنند و لباس نو بر قامت آن مى‏پوشانند و گرد فرسودگى و کهنگى را از سیماى آن مى‏زدایند و سنتهاى مرده و فراموش شده را احیاء مى‏نمایند و مجموع این نوسازى‏آنچنان‏وسیع‏ودگرگون‏کننده خواهد بود که در برخى از روایات از آن به «دین جدید» تعبیر شده است و سپس با پیاده کردن تعالیم اسلام در جامعه، فکر دینى را در میان مردم زنده مى‏کنند و در نتیجه دین مردم زنده مى‏شود و آنها نیز دین را زنده نگه مى‏دارند و بدعت را مى‏میرانند.

آیا با این همه اختلاف اهوا و تشتت آرا و تعدد اسباب انحراف، قرآن که اساسى‏ترین‏پایه‏اسلام‏است‏اساسش به خطر نخواهد افتاد؟ و احکام آن متروک نخواهد شد؟ و مسلما هر فرقه و گروهى آن را مطابق عقیده و سلیقه خود تاویل و توجیه خواهند کرد و عقاید باطل خود را به اسلام و دین منتسب خواهد کرد. پس با اینهمه اختلاف مذهبها و مسلکها و فرقه‏ها از قرآن چه باقى خواهد ماند مسلما همان روزى خواهد بود که على،علیه‏السلام، آن را پیش‏بینى کرده و فرموده: عصرى از پرده زمان رخ مى‏نماید که در آن از قرآن و اسلام جز اسم و رسم چیزى باقى نمى‏ماند.» (4)

ناگفته نماند هرچند وجود قرآن – طبق وعده الهى – از تحریف و تفسیر مصون مانده و تا حدودى جلو این دگرگونیها را گرفته است ولى باید اعتراف کرد که بسیارى از مفاهیمش نزد گروه کثیرى از مسلمانان چنان مسخ و واژگون شده که مى‏توان گفت چندان شباهتى به اسلام اصیل عصر پیامبر، صلى‏الله وعلیه‏وآله، ندارد.

در چنین زمانى است که مهدى موعود، علیه‏السلام، قیام مى‏کند و تمام بدعتها و تحریفها و رسومات جاهلى را از بین مى‏برد و زنگار تفسیرهاى نادرست را مى‏زداید. گرد و غبار کهنگى و فرسودگى را از آن پاک مى‏کند و دستهاى آلوده مغرضان و منحرفان را از آن کوتاه مى‏نماید و احکام خدا را همان طورى که صادر شده، جارى مى‏سازد.

پس عمل آن حضرت در بیان و تبلیغ دین دو صورت پیدا مى‏کند:

یکى از بین بردن بدعتها و احیاى سنتهاى متروکه و دعوت جدید به اسلام و قرآن خواهد بود.

دوم اظهار حقایق و تاویلات و تنزیلات قرآن که تا آن زمان بیان نشده است.

در هردو صورت مردم چون تعالیم وى را بر خلاف عقاید و عادات خود مى‏بینند، آن را «دین جدید» مى‏نامند در صورتى که کتاب ایشان همان قرآن است و دعوت ایشان نیز به اسلام و قرآن خواهد بود.

اکنون روایاتى که دراین‏باره رسیده است، نقل مى‏شود تا حقیقت موضوع کاملا روشن گردد.

۱. امام صادق،علیه‏السلام، فرمود:

«اذا خرج‏القائم یقوم بامر جدید و کتاب جدید و سنه جدیده و قضاء جدید…»

هنگامى که قائم خروج کند امر تازه و کتاب تازه، روش تازه و داورى تازه‏اى با خود مى‏آورد. (۵)

۲. و نیز آن حضرت، علیه‏السلام، فرمود: هرگاه قیام کند:

«جاء بامر جدید کما دعا رسول‏الله، صلى‏الله علیه‏وآله، فى بدوالاسلام‏»به امر جدید خواهد آمد چنانکه پیامبر اکرم در ابتداى امر به امر جدید دعوت کرد. (۶)

۳. امام باقر،علیه‏السلام، مى‏فرماید: «فوالله لکانى انظر الیه بین‏الرکن والمقام یبایع‏الناس بامر جدید و کتاب جدید و سلطان جدید من‏السماء…»

به خدا قسم گویا مى‏بینم او را که در بین رکن و مقام از مردم بیعت مى‏گیرد به امر تازه و کتاب تازه که بر عرب سخت است و سلطنتى تازه از آسمان.

۴. و در روایتى دیگر از امام صادق، علیه‏السلام، مى‏خوانیم که فرمود: «اذا خرج‏القائم جاء بامر جدید کما دعى رسول‏الله فى بدءالاسلام الى امر جدید»

هنگامى که قائم ظهور مى‏کند آئین جدیدى با خود مى‏آورد، همچنان‏که رسول خدا در آغاز اسلام، مردم را به آیین جدید دعوت مى‏کرد. (۷)

ناگفته پیداست که تازه بودن امر نه به این معنى است که مذهب جدیدى با خود مى‏آورد بلکه آنچنان اسلام را از میان انبوه خرافات و تحریفها و تفسیرهاى ناروا، بیرون مى‏آورد که کاملا به صورت نو جلوه مى‏کند.

و همچنین جدید بودن کتاب نیز به این معنى نیست که آن حضرت با کتاب جدید آسمانى سواى قران ظاهر مى‏شود زیرا امام حافظ دین است نه پیامبر و آورنده دین و کتاب جدید. بلکه قرآن اصیل فراموش شده را چنان از زنگار تحریفها و تفسیرهاى نادرست پاک مى‏کند که کاملا به نظر تازه مى‏نماید.

شاهد این مطلب علاوه بر صراحت قرآن و احادیث فراوان درباره ختم نبوت و مصون بودن قرآن از هر گونه تحریف، احادیث متعددى است که در آنها تصریح شده است که امام زمان با همان روش پیامبر اسلام و کتاب و سنت و آیین او قیام خواهد کرد.

۵. یکى از دوستان امام صادق، علیه‏السلام، به نام «عبدالله بن عطا» مى‏گوید: از آن حضرت پرسیدم سیره و روش مهدى چگونه است؟ فرمود:

«یصنع ما صنع رسول‏الله صلى‏الله و علیه و آله، یهدم ما کان قبله کماهدم رسول‏الله، امرالجاهلیه و یستانف الاسلام جدیدا»

همان کارى را که رسول خدا انجام داده انجام مى‏دهد، بدعتهاى موجود را ویران مى‏کند همچنان‏که رسول خدا اساس جاهلیت را ویران ساخت و اسلام را نوسازى مى‏نماید. (۸)

۶.امام‏صادق، علیه‏السلام، فرمود:

«اذا قام‏القائم دعاالناس الى‏الاسلام جدیدا و هداهم الى امر قدثر و ضل عنه‏الجمهور و انما سمى‏القائم مهدیا لانه یهدى الى امر مضلول عنه و سمى‏القائم لقیامه بالحق‏»

وقتى قائم قیام کند مردم را از نو به اسلام فراخواند و آنان را به امرى که پوشیده شده، رهنمون شود و عامه مردم از او به گمراهى افتاده‏اند و از آن جهت قائم مهدى نامیده شده که راهنمایى مى‏کند به امرى که از مردم گمشده است و بدین جهت قائم نامیده شده است که قیام و به حق است. (۹)

این حدیث صراحت دارد به اینکه دعوت او به اسلام است ولیکن از نو دعوت مى‏کند زیرا که بسیارى از امور از مردم پوشیده و از دست آنها خارج شده است. به این معنى گرد فرسودگى و کهنگى را آنچنان از سیماى اسلام مى‏زداید و تعالیم واقعى اسلام را از نو زنده مى‏کند که گویا آن حضرت مردم را به آیین جدید فرا مى‏خواند.

۷. نعمانى در کتاب الغیبه از ابوبصیر و او از کامل از امام باقر، علیه‏السلام، روایت کرده که فرمود: «ان قائمنا اذاقام دعى‏الناس الى امر جدید کما دعى‏الیه رسول‏الله و ان‏الاسلام‏بداغریباو سیعود غریبا کما بدا فطوبى للغرباء»

وقتى قائم ما قیام مى‏کند مردم را به امر تازه‏اى دعوت مى‏نماید چنانکه پیغمبر،صلى‏الله‏وعلیه‏وآله، مردم را بدینگونه دعوت نمود، اسلام در حال غربت ظاهر شد و به زودى مانند روز اول غریب مى‏شود، پس خوش به حال غربا. (۱۰)

۸. و نیز در آن کتاب از ابوبصیر روایت نموده که امام صادق، علیه‏السلام، فرمود:

«الاسلام بدا غریبا و سیعد غریبا کما بدا فطوبى للغرباء»

اسلام با غربت ظاهر شد و به زودى نیز غریب مى‏شود چنان که بود، پس خوشا به حال غرباء.

راوى مى‏گوید: عرض کردم آقا این مطلب را براى من شرح دهید، فرمود: «یستانف‏الداعى منادعاء جدیدا کما دعى رسول‏الله، صلى‏الله و علیه و آله‏»

دین و احکام اسلامى روزى چنان غریب و بى‏ارزش مى‏شود و بر اثر سلطه دشمنان و جعل قوانین بشرى در برابر آن، طورى از نظر مى‏افتد که مانند روز نخست مردم از آن بى‏خبر مى‏شوند، پس خوشا به حال غریبان، یعنى عمل‏کنندگان به اسلام در آن روزگار، سپس قائم آل محمد و دعوت‏کننده اهل بیت قیام کرده با احیاء و تجدید معالم دین، احکام قرآن و دستورات تعطیل شده و از نظر افتاده اسلام مجددا مردم را به اسلام دعوت مى‏کند و تبلیغ اسلام را از سر مى‏گیرد، مثل جدش پیغمبر که هنگام ظهورش تمام دستورات دینى سابق فراموش شده بود و او مردم را به اسلام و دین خدا دعوت مى‏نماید. (۱۱)

۹. و در روایتى از رسول خدا، صلى‏الله و علیه‏وآله، آمده است که: «و ان‏الثانى عشر من ولدى یغیب حتى لا یرى … یاذن‏الله تبارک و تعالى له بالخروج فیظهرالاسلام به و یجدد الدین‏»

دوازدهمین فرزندم از نظرها پنهان مى‏گردد و دیده نمى‏شود و زمانى بر پیروان من خواهد آمد که از اسلام جز نام و از اسلام جز نقشى باقى نماند. در این هنگام خداوند بزرگ به او اجازه مى‏دهد و اسلام را با او آشکار و تجدید مى‏کند. (۱۲)

۱۰. فضل‏بن‏یسار از امام صادق، علیه‏السلام، روایت نموده که فرمود: «ان قائمنا اذا قام‏استقبل من جهله‏الناس ممااستقبله رسول‏الله من جهال‏الجاهلیه‏»

هنگامى که قائم ما قیام مى‏کند با مردم نادانى روبرو مى‏گردد که در نفهمى از جهال جاهلیت که پیغمبر با آنها مواجه بود، بدترند.

عرض کردم چطور؟ فرمود: وقتى پیغمبر مبعوث شد مردم بتهایى از سنگ و صخره‏ها و چوبهاى تراشیده پرستش مى‏کردند و زمانى که قائم قیام مى‏کند مردم کتاب خدا (قرآن) را به میل خود تاویل نموده و به آن استدلال مى‏کنند، آنگاه فرمود آگاه باشید به خدا قسم عدل قائم (چنان گسترش مى‏یابد که) مانند سرما و گرما به داخل خانه‏هاى مردم نفوذ مى‏کند. (۱۳)

۱۱. پیامبر اکرم، صلى‏الله علیه‏وآله، درباره سیرت و روش کلى او فرمودند:

«القائم من ولدى اسمه اسمى و کنیه کنیتى و شمائله شمائلى و سنه سنتى یقیم‏الناس على ملتى و شریعتى و یدعوهم الى کتاب‏الله عزوجل‏»

قائم از فرزندان من، همنام و هم کنیه من است، خوى او خوى من سیرت او سیرت من مى‏باشد. مردم را بر ملت و دین من وادار مى‏نماید و آنان را به سوى کتاب خدا (قرآن) فرا مى‏خواند. (۱۴)

۱۲. در روایتى از امام‏صادق، علیه‏السلام، آمده است:

«اذا قام‏القائم سار بسیره رسول‏الله الاانه یبین‏آثار محمدصلى‏الله و علیه‏وآله‏»

وقتى قائم قیام کرد به سیرت رسول خدا رفتار مى‏کند ولیکن آثار محمد، صلى‏الله و علیه و آله، را تفسیر و بیان مى‏نماید. (۱۵)

۱۳. شیخ طوسى در کتاب تهذیب با سند خود از محمدبن مسلم روایت مى‏کند که گفت: «از امام باقر، علیه‏السلام، پرسیدم قائم چگونه در میان مردم رفتار مى‏کند؟ فرمود: «یسیر بسیره ما سار به رسول‏الله حتى یظهرالاسلام‏»

به روش پیامبر عمل مى‏نماید تا اینکه اسلام را آشکار مى‏سازد.

عرض کردم: روش پیامبر چگونه بود؟ فرمود:

«ابطل ما کانت فى‏الجاهلیه و استقبل الناس بالعدل و کذلک‏القائم اذا قام یبطل ما کان فى‏الهدنه مما کان فى ایدى‏الناس و یستقبل بهم‏العدل‏»

پیامبر آثار کفر جاهلیت را از میان برد با مردم به عدالت رفتار کرد قائم هم موقعى که قیام مى‏کند هر اعمال نامشروع و بدعتى را که هنگام صلح و سازش با بیگانگان اسلام درمیان مسلمین مرسوم گشته از میان مى‏برد و مردم را به عدالت‏گسترى رهبرى مى‏نماید. (۱۶)

این احادیث کاملا دلالت دارند بر اینکه آن حضرت اسلام را از نو تجدید خواهد کرد و سنتهاى مرده و فراموش شده را از نو بازسازى خواهد نمود و از این روایات استفاده مى‏شود، مهدى دست‏به یک انقلاب وسیع دینى و فرهنگى خواهد زد و تمام بدعتها و انحرافاتى را که به مرور زمان در اسلام پدید آمده است از بین خواهد برد و اسلام را از نو زنده خواهد کرد و تخریب بعضى از بناها ومساجد هم طبق همین اصل انجام خواهد گرفت.

۱۴.امام‏صادق، علیه‏السلام، مى‏فرماید: «القائم‏یهدم‏المسجدالحرام حتى یرده الى اساسه و مسجدالرسول الى اساسه و یردالبیت الى موضعه و اقامه على اساسه‏»

قائم مسجدالحرام و مسجدالنبى را خراب کرده و بر اساس اول مى‏سازد در خانه خدا را در جاى خود بنا مى‏کند و در جاى خود برپا مى‏دارد. (۱۷)

۱۵. ابوبصیر از امام باقر، علیه‏السلام، در یک حدیث طولانى روایت مى‏کند که فرمود:

«اذا قام‏القائم سارالى‏الکوفه فهدم بااربعه مساجد ولم یبق مسجد على وجه‏الارض له شرف الا هدمها وجعلهاجماءوسع‏الطریق‏الاعظم‏»

هنگامى که امام قائم قیام کند به کوفه رود و در آنجا چهار مسجد را ویران کند و مسجد کنگره‏دارى در روى زمین نباشد جز این که حضرت آن را خراب و هموار سازد و راههاى بزرگ (شاهراهها) را وسیع گرداند و هر بالکنى که از خانه‏ها به کوچه آمده باشد، خراب کند و سر در خانه‏ها و ناودانهایى که در کوچه‏هاست از میان بردارد و هیچ بدعتى به جاى نگذارد جز این که از میان ببرد و سنتى به جاى ننهد جز اینکه آن را بپا دارد… (۱۸)

۱۶.امام‏حسن‏عسکرى، علیه‏السلام، فرمود:

«اذاقام‏القائم‏امربهدم‏المنار والمقاصیرالتى فى‏المساجد»

هنگامى که قائم قیام کند دستور مى‏دهد مناره‏ها و اتاقهایى را که در مساجد مى‏سازند، خراب نماید.

راوى مى‏گوید، با خود گفتم: چرا قائم چنین کارى مى‏کند؟ ناگاه امام حسن عسکرى،علیه‏السلام، روکرد به جانب من و فرمود:

«معنى هذا انها متحدثه مبتدعه لم‏یبنها نبى و لاحجه‏»

معنى این کار این است که اینها چیز تازه و بدعتى است که پیغمبر و امام آن را نساخته است.

یعنى تمام انحرافاتى که در زمینه‏هاى مختلف در تعالیم‏اسلامى به وجود آمده است و پیرایه‏هایى که به اسلام بسته شده است همه را از بین مى‏برد و اسلام را از نو تجدیدبنا مى‏نماید.

این احادیث صراحت دارد به اینکه امام قائم اسلام را دوباره تازه مى‏کند و احکام و سنتهاى مرده و فراموش‏شده را زنده مى‏نماید و قرآن را با تفسیر و تاویل و تنزیل اصلى خود انتشار مى‏دهد و منظور از کتاب جدید و سنت جدید همین معنى است نه اینکه کتاب تازه و دین تازه مى‏آورد چنانکه برخى از فرق ضاله این اخبار را براى خود مستمسک قرار داده‏اند.

۱۷. چنانکه امام‏باقر، علیه‏السلام، فرمود: «لاتذهب‏الدنیا یبعث‏الله رجلا منا اهل‏البیت‏یعمل بکتاب‏الله‏»

دنیا به آخر نخواهد رسید تا اینکه خداوند از ما اهل‏بیت مردى را برانگیزاند که عمل به کتاب خدا (قران) کند. (۱۹)


پى‏نوشتها:


۱. الخویى، السیدابوالقاسم، تفسیرالبیان، چاپ نجف.

۲. نهج‏البلاغه، شرح وترجمه فیض‏الاسلام، خطبه ۱۸۲.

۳. نهج‏البلاغه، شرح وترجمه فیض‏الاسلام، خطبه ۱۳۸.

۴. المجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۹۰.

۵.الحرالعاملى، محمدبن‏الحسن، اثبات‏الهداه، ج‏3، ص ۵۴۲، ح ۵۲۱ .

۶. المفید، محمدبن‏محمدبن نعمان،ارشاد، خطبه‏343.

۷. المجلسى، محمدباقر، همان، ج ۵۲، ص ۳۳۸.

۸. همان، ص ۳۵۲.

۹. المفید، محمدبن‏محمدبن نعمان، الارشاد، ص‏343.

۱۰. النعمانى، محمدبن ابراهیم، الغیبه، ص‏172; المجلسى، محمدباقر، همان، ج ۵۲، ص‏366.

۱۱. الصافى الگلپایگانى، لطف‏الله، منتخب‏الاثر، ص ۹۸.

۱۲. المجلسى، محمدباقر، همان، ج‏36، ص‏283.

۱۳. الحرالعاملى، محمدبن الحسن، همان، ج‏3، ص ۴۸۲.

۱۴. المجلسى، محمدباقر، همان، ج ۵۲، ص‏352.

۱۵. الطوسى، محمدبن‏الحسن، تهذیب الاحکام، ج ۲، ص ۵۲; الحرالعاملى، محمدبن الحسن، همان، ج‏3، ص ۴۵۴; المجلسى، محمدباقر، ج ۵۲، ص ۳۸۱.

۱۶. المجلسى، محمدباقر، همان، ج ۵۲، ص‏332.

۱۷. المفید، محمدبن محمدبن نعمان، همان، ص ۳۴۴.

۱۸. کتاب‏الغیبه،ص ۱۳۱.

۱۹. الحرالعاملى، محمدبن الحسن، همان، ج‏3، ص ۵۸۸.

 

ماهنامه موعود شماره ۵

همچنین ببینید

من مهدى هستم‏

سيد جمال الدين حجازى‏اين ماجرا مربوط به شخصى است كه «حسن عراقى» نام داشت. او در زهد و معنويت به جايى رسيد كه همرديف بزرگان عصر خويش قرار ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *