شوالیه‌های جنگ سرد

عبدالله شهبازی

 

«جنگ سرد» به دوران تاریخی اطلاق می شود که از اواسط دهه ۱۹۴۰م. با پایان جنگ دوم جهانی، آغاز شد و تا سال ۱۹۹۱ و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، یعنی حدود ۴۵ سال، دوام آورد.
شاخص این دوران، رقابت و نبرد آشکار و پنهان سیاسی، اقتصادی، تسلیحاتی، اطلاعاتی و فرهنگی بلوک غرب، به رهبری ایالات متحده آمریکا، و بلوک شرق، به رهبری اتحاد شوروی، بود. این نبرد در تمامی دوران طولانی فوق سایه سنگین و سیاه خود را بر فضای بین المللی گسترد و سرنوشت بشریت را رقم زد. در این دوران، روشنفکران نیز به دو جبهه اصلی کمونیست و ضد کمونیست تقسیم شدند و اگر مواضع روشنفکران مستقل و میانه رو با نگرش یکی از این دو جبهه اصلی روشنفکری تعارض می یافت به وابستگی به جبهه دیگر متهم می شد. فضای قطب بندی شده ای بود که لمس آن برای نسل جدید دشوار است. طبعاً، سرویسهای اطلاعاتی هر دو بلوک، شرق و غرب، نیز، در این حوزه روشنفکری فعال بودند.
در سالهای اخیر، با فروپاشی اتحاد شوروی و پایان یافتن جنگ سرد، توجه به نقش سرویسهای اطلاعاتی، به ویژه آژانس مرکزی اطلاعات آمریکا (سیا)، در حوزه های روشنفکری در دوران فوق افزایش چشمگیری یافته است. پژوهشهایی که در این زمینه صورت گرفته، ثابت می کند که در دوران جنگ سرد در عرصه های روشنفکری نیز، مانند سایر عرصه ها، این نبرد به شدت جریان داشت. این پدیده ای است که «جنگ سرد فرهنگی» نام گرفته است. اینک، در غرب، نسلی پرشور و دقیق از محققان پدید آمده اند که، بر پایه اسناد علنی شده سیا، گروهی از برجسته ترین نظریه پردازان و مبلغان لیبرال دمکراسی را به همکاری با سیا و اینتلیجنس سرویس بریتانیا متهم می کنند. این جنجالی است که برخی مطبوعات آن را «بحران روشنفکری لیبرال پس از جنگ سرد» نامیده‌اند.

جنجال کتاب خانم ساندرس
مهم ترین این تحقیقات، کتاب خانم «فرانسس ساندرس»، پژوهشگر و روزنامه نگار انگلیسی است که چاپ اول آن در سال ۱۹۹۹ در لندن منتشر شد و غوغایی به پا کرد. چاپهای بعدی این کتاب با عنوان: جنگ سرد فرهنگی: سیا و جهان هنر و ادب.
«ویلارد منس»، منتقد، کتاب خانم ساندرس را «یکی از حیرت آورترین و افشاگرترین» کتابهایی خوانده که تا کنون درباره سرویس اطلاعاتی ایالات متحده منتشر شده است. خانم ساندرس نشان می دهد که «کورد مه یر»، رئیس بخش عملیات بین المللی سیا، و دوست او، «آرتور شلزینگر» (پسر)، طبق طرحی که «ملوین لاسکی» ارائه داد. حرکتی را آغاز کردند که به ایجاد شبکه فرهنگی غول آسایی در سراسر جهان انجامید. خانم ساندرس این شبکه را «ناتوی فرهنگی» می نامد. بودجه این عملیات در سال ۱۹۵۰، یعنی در زمان دولت ترومن، ۳۴ میلیون دلار بود. سیا در چارچوب عملیات جنگ سرد فرهنگی شبکه مطبوعاتی جهان‌شمولی ایجاد کرد که از ایالات متحده تا لندن و اوگاندا و خاورمیانه و آمریکای لاتین گسترش داشت، و در تمام این دوران مطبوعات روشنفکری متنفذی مانند پارتیزان ریویو، کنیان ریویو، نیولیدر، انکاونتر، درمونات، پرووه، تمپو پرزنته، کوادرانت و … از سیا کمکهای مالی مستقیم یا غیر مستقیم دریافت می کردند.

وزارت فرهنگ بلوک غرب
به تعبیر خانم ساندرس، سیا در مقام «وزارت فرهنگ بلوک غرب» عمل می کرد. مثلاً از «جکسون پولاک» و نقاشی «آبستره» به شدت حمایت می کرد با این هدف که، در عرصه هنر، رئالیسم سوسیالیستی را شکست دهد.
در هالیوود، مأموران سیا کارگردانان را ترغیب می کردند که در فیلمهای خود سیاه‌پوستان را هر چه بیشتر نمایش دهند، آنان را آراسته و خوش لباس به تصویر کشند و از این طریق ایالات متحده را جامعه ای آزاد و دمکرات بنمایانند. فیلم «مزرعه حیوانات» جرج ارول با سرمایه سیا تهیه شد. فیلم ۱۹۸۴ ارول نیز با بودجه سیا ساخته شد.
بسیاری از کتب کمپانی «پراگر» با بودجه سیا چاپ می شد. کتاب طبقه جدید «میلوان جیلاس» با بودجه سیا در شمارگان بالا منتشر شد و در سراسر جهان توزیع گردید. سیا ۵۰ هزار نسخه از یکی از کتابهای « ایروینگ کریستول» را برای توزیع مجانی در سراسر جهان خریداری کرد، سیا در سال ۱۹۵۰ با ده میلیون دلار بودجه رادیوی اروپای آزاد را تأسیس کرد و موارد فراوانی از این قبیل.
طبق تخمین خانم ساندرس، در دوران جنگ سرد حدود هزار عنوان کتاب به وسیله سیا و در زیر نام بنگاههای انتشاراتی تجاری و دانشگاهی، فقط در ایالات متحده آمریکا منتشر شد.

سیا و کنگره آزادی فرهنگی
مهم ترین اقدام سیا، تأسیس «کنگره آزادی فرهنگی» بود که در ژوئن ۱۹۵۰ با حضور بیش از یکصد نویسنده از سراسر جهان در برلین گشایش یافت. در این اجلاس روشنفکران برجسته ای چون: «آرتور کوستلر»، «سیدنی هوک»، «ملوین لاسکی»، «ایناتسیو سیلونه» و «جرج ارول» شرکت کردند. «کوستلر» در نطق خود اعلام کرد:
دوستان، آزادی تهاجم خود را آغاز کرده است!.
«آرتور کوستلر» رابطه‌ای نزدیک با سیا داشت و راهنماییهای او در فعالیتهای سیا در میان روشنفکران بسیار مؤثر بود. «سیدنی هوک» در ۱۹۴۹ به مقامات آمریکایی گفته بود:
به من یکصد میلیون دلار و یکهزار انسان مصمم بدهید؛ تضمین می کنم که چنان موجی از ناآرامیهای دمکراتیک در میان توده ها، بلکه حتی در میان سربازان امپراتوری استالین، ایجاد کنم که برای مدتی طولانی تمامی دغدغه وی به مسائل داخلی معطوف شود.
یکی از اولین اقدامات کنگره، صرف پولهای کلان برای ایجاد نشریات روشنفکری در پاریس، برلین و لندن بود. هدف اولیه آنها تقویت چپ گرایان غیر کمونیست و مارکسیستهای مخالف شوروی بود و هدف دوم، مقابله با روحیات ضد آمریکایی در میان روشنفکران اروپای غربی با ارائه تصویری زیبا از ایالات متحده آمریکا به عنوان اوج شکوفایی تمدن غرب.
هدایت کنگره آزادی فرهنگی را «مایکل یسلسون»، کارمند واحد جنگ روانی سیا، به عهده داشت که بعدها به نویسنده ای سرشناس بدل شد. دستورات به شکل رمز از واشنگتن به آپارتمان محل زندگی او و همسرش در پاریس انتقال می یافت. این سازمان تا زمان انحلال (۱۹۶۷) دهها میلیون دلار پول از سیا دریافت کرد.

سیا و نهادهای دانشگاهی
تعدادی از دانشگاههای سرشناس ایالات متحده، مانند: کلمبیا و استانفورد و نیویورک و هاروارد، در زیر نفوذ مستقیم سیا بود. مثلاً، «بنیاد فارفیلد»1 در دانشگاه کلمبیا از مهم‌ترین مراکزی بود که بودجه عملیات فرهنگی سیا از طریق آن به نهادهای فرهنگی انتقال می یافت. ظاهراً این بنیاد را یک ثروتمند یهودی به نام «جولیوس فلیشمن» ایجاد کرده بود ولی در واقع با بودجه سیا تأمین می شد. هدایت این بنیاد را «جک تامپسون»، مأمور سیا و استاد دانشگاه کلمبیا، به دست داشت.
«دیوید گیبس» در مقاله‌اندیشمندان و جاسوسان: سکوتی که فریاد می زند از رسوایی بزرگی سخن می گوید که به دلیل فاش شدن اسناد ارتباط سیا با نهادهای آکادمیک در دوران جنگ سرد پدید آمده است.
گیبس به رابطه تنگاتنگ سیا با نهادهای علوم اجتماعی ایالات متحده اشاره می کند.

جنگجویان فرهنگی سیا
با انتشار کتاب خانم ساندرس و تحقیقات مشابه، نام گروهی از سرشناس ترین روشنفکران جهان غرب در فهرست «شوالیه های جنگ سرد فرهنگی» ثبت شده است. در فهرست این جنگجویان فرهنگی نامهای بزرگی دیده می شود:
سر کارل پوپر، توماس کوهن، آرتور شلزینگر (پسر)، سر آیزایا برلین، والت ویتمن روستو، جیمز برنهام، دانیل بل، ریمون آرون، حنا آرنت، ایروینگ کریستول، سیدنی هوک، آرتور کوستلر، هنری لوس، رینهولد نیبور، رابرت کانکوئست و ….
اینان اندیشمندانی بودند که در دوران جنگ سرد روشنفکران مخالف کمونیسم را در سراسر جهان تغذیه فکری می کردند. مثلاً، توماس کوهن، کتاب ساختار انقلابهای علمی خود را، که یکی از نامدارترین و متنفذترین کتب سده بیستم به شمار می رود، به سفارش «جیمز بریان کانانت»، رئیس دانشگاه هاروارد، نوشت و کتاب را به او اهدا کرد. کانانت شیمیدان برجسته و از طراحان بمب اتمی ایالات متحده بود و با زرسالاران وال استریت و سرویس اطلاعاتی پیوندهای استوار داشت.

شوالیه های معصوم
نقش سیا در هدایت این فعالیتهای فرهنگی در زمان خود چندان پوشیده نبود. در دهه ۱۹۶۰ در محافل روشنفکری اروپا این شوخی رواج یافته بود که هر نهاد خیریه یا فرهنگی آمریکایی که در نام خود از واژه های « آزاد» یا «خصوصی» استفاده می کند وابسته به سیا است. به نوشته دیوید گیبس، اندیشمندان اجتماعی و سیاسی فوق کاملاً به رابطه خود با سیا واقف بودند؛ کسانی مانند «رابرت جرویس» استاد دانشگاه کلمبیا و رئیس سابق انجمن علوم سیاسی آمریکا، «جوزف نی» استاد دانشگاه هاروارد، «برادفورد وستر فیلد» استاد دانشگاه ییل و دیگران.
خانم ساندرس نیز با ادله و اسناد محکم ثابت می کند که برخی از این روشنفکران برجسته، از جمله «سر آیزایا برلین» و «سر استفن اسپندر» و «آرتور کوستلر»، از همکاری خود با سیا کاملاً مطلع بودند.

سیا و قتل روشنفکران
این ترویج «فرهنگ آزاد» همپای سیاست ترور و کشتار روشنفکران دگراندیش در تمامی دوران جنگ سرد جریان داشت. طبق برخی تخمینها، سیا در این دوران حداقل یکصد و پنجاه هزار آموزگار، استاد دانشگاه، رهبر اتحادیه کارگری و کشیش و روحانی را به قتل رسانید. برخی تخمینها این رقم را تا سیصد هزار نفر نیز افزایش می دهد.
در دوران جنگ سرد و در زمانی که روشنفکران همکار سیا از مواهب فراوان برخوردار بودند، بسیاری از روشنفکران ایالات متحده قربانی جنون ضد‌کمونیستی بودند. حدود ۳۰ هزار عنوان کتاب در ردیف لیست سیاه قرار گرفت و از کتابخانه ها به عنوان «کتاب مضره» خارج شد. «لیست سیاه» سیا شامل کتب نویسندگانی می شد که متهم به هواداری از کمونیسم بودند. در این فهرست اسامی نویسندگان نامداری چون « داشیل هامت»، «لنگستون هیوز»، «جان رید» و «هرمن ملویل» دیده می شود.

روشنفکران یهودی و جنگ سرد فرهنگی
عجیب تر اینکه اکثریت مطلق این شوالیه های جنگ سرد فرهنگی یهودی بودند. «پل بوهل»، استاد تاریخ جنبشهای رادیکال در دانشگاه براون، مقاله ای با عنوان سیا و لیبرالهای یهودی۳ در مجله تیکون (مه – ژوئن ۲۰۰۰) منتشر کرده است. تیکون یک نشریه روشنفکری یهودی است که در ایالات متحده آمریکا چاپ می شود. بوهل به نقش فائقه روشنفکران یهودی در جنگ سرد فرهنگی سیا توجه می کند و خصوصیت دوم این روشنفکران یهودی را پیشینه چپ ایشان می یابد. او می نویسد:
وجه اشتراک جنگ‌جویان فرهنگی سیا این است که «تقریباً تمامی آنها جدا شدگان از چپ هستند.».. اکثر آنها تروتسکیستهای سابق و اعضای حلقه ای بودند که به «روشنفکران نیویورک» معروف است.

میراثی که به نومحافظه کاران رسید
جریانی که به عنوان نو‌محافظه کاری در سالهای اخیر در ایالات متحده آمریکا سر بر کشیده و سیاستهای نظامی گرایانه دولت جرج بوش دوم را تغذیه و هدایت می کند، ادامه مستقیم همان کانونی است که عملیات فرهنگی سیا را در دوران جنگ سرد هدایت می کرد. از «ایروینگ کریستول»، روشنفکر سرشناس یهودی و تروتسیکست سابق، به عنوان بنیانگذار جریان نومحافظه کاری نام می برند.

هم اکنون، پسر او، «ویلیام کریستول»، از رهبران سرشناس نومحافظه کاران است.
ویلیام کریستول به صراحت می نویسد:
آینده بشریت منوط به یک سیاست خارجی راسخ، آرمان گرا و خوش بنیان از سوی ایالات متحده آمریکاست… آمریکا نه تنها باید پلیس و کلانتر جهان شود، بلکه باید راهنمای آن نیز باشد.
«ویلیام باکلی»، نظریه پرداز متنفذ نومحافظه کار دیگر، در زمانی که دانشجوی دانشگاه «ییل» بود، به وسیله استادش، «جیمز برنهام» (جامعه شناس معروف)، به سیا معرفی شد و به عضویت این سازمان درآمد.
نشریه ویلیام باکلی، «نشنال ریویو»، نیز به کمک برنهام تأسیس شد و در اوائل کار نام برنهام به عنوان دبیر ارشد تحریریه در آن درج می شد. «دانیل پایپز»، روزنامه نگار جنجالی نومحافظه کار، پسر «ریچارد پایپز» استاد هاروارد و از جنگجویان سرشناس جنگ سرد فرهنگی است. دانیل پایپز از کسانی است که در سالهای اخیر مفهوم «توهم توطئه» را رواج دادند و آن را به ابزاری تبلیغاتی برای تخطئه پژوهشهای تاریخی درباره نقش کانونهای استعماری بدل کردند. نمونه های دیگری نیز می توان ذکر کرد.
مایکل پایپز در مقاله محافظه کار امپریالیستها دولت بوش را اداره می کنند۴ از ویلیام کریستول به عنوان عامل «روپرت مردوخ» نام می برد. کریستول سردبیر روزنامه ویکلی استاندارد است که مالکیت آن به روپرت مردوخ تعلق دارد. مردوخ به عنوان چهره علنی شبکه زرسالاران یهودی روچیلد، برونفمن و اوپنهایمر شناخته می شود.
برخی مطبوعات آمریکا این سه خانواده را، به همراه خانواده مردوخ، باند چهار میلیاردر می نامند.

تهاجم فرهنگی و تولید فرهنگی
با توجه به آنچه گفته شد، من به پدیده ای به نام «تهاجم فرهنگی» باور دارم؛ به این معنا که کانونهای قدرتمند سلطه گر جهانی و سرویسهای اطلاعاتی غرب برای فروپاشی نظام سیاسی یک جامعه یا تحمیل طرحهای سیاسی و اقتصادی – مالی و فرهنگی خود بر آن جامعه، عملیات روانی و فرهنگی و تبلیغاتی معینی را سازمان دهند. این پدیده ای است که در مقابله با اتحاد شوروی و ایدئولوژی مارکسیسم رخ داد و کتاب خانم ساندرس، و سایر تحقیقات جدیدی که در این زمینه منتشر شده، گواه این مدعاست.

پی‌نوشت‌ها:
۱. Farfield Foundation
۲. لس‌آنجلس تایمز، ۲۸ ژانویه ۲۰۰۱.
۳. مجلّه تیکون، مه و ژوئن ۲۰۰۰.
۴. امریکن فری پرس، ۲۳ مارس ۲۰۰۳.
۵. The Billionaire Gang of four

 

ماهنامه موعود شماره ۵۲

Check Also

عربستان سعودی در یمن

جنگ دیگر عربستان سعودی در یمن

به گزارش موعود دخالت عربستان سعودی در یمن  و اقتصاد آن در همه ابعاد چندین …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *