ذبح کودکان علوی، تجاوز به نوامیس حامیان نظام، تیرباران سربازان ارتش از فاصله نزدیک و سلاخی پیکرهای کشتهشدگان، اگرچه از جمله اقدامات میانمدت “جبهه النصره لأهل الشام” است اما برپایی خلافت اسلامیبه مرکزیت پایتخت بنیامیه، هدف درازمدت این گروه تروریستی سلفی به شمار میآید.
ذبح کودکان علوی، تجاوز به نوامیس حامیان نظام، تیرباران سربازان ارتش از فاصله نزدیک و سلاخی پیکرهای کشتهشدگان، اگرچه از جمله اقدامات میانمدت “جبهه النصره لأهل الشام” است اما برپایی خلافت اسلامیبه مرکزیت پایتخت بنیامیه، هدف درازمدت این گروه تروریستی سلفی به شمار میآید.
تا همین چند ماه پیش، نیروهای معارض سوری تأکید میکردند که حضور گروههای جهادی تکفیری بین صفوف نیروهای معارض مسلح آن گونه که در رسانهها از آن سخن گفته میشود نیست و دوگانگی بسیاری در اینباره وجود دارد و مبالغه و گزافهگوییهای زیادی در این خصوص انجام شده است و واقعیت امر این است که این نظام سوریه است که در پس گروههای تروریستی بهویژه جماعت “جبهه نصرت (یاری)” قرار دارد اما اکنون با روشنشدن واقعیات، پشت پرده این گروهها در حال فاششدن است.
ماهیت واقعی “جبهه یاری” چیست؟
در پاسخ به این پرسش باید گفت که “جبهه یاری” یک گروه “سلفی ـ تروریستی” است که اواخر سال ۲۰۱۱ میلادی در بحبوحه حوادث و بحران سوریه شکل گرفت. تا پیش از آن، این جبهه شناختهشده نبود و در نخستین بیانیه که در ژانویه ۲۰۱۲ میلادی منتشر کرد، مردم سوریه را به “جهاد” و “برداشتن و حمل سلاح” علیه نظام سوریه دعوت و هدف خود از این اقدام را “باز گرداندن حاکمیت خدا بر روی زمین و حمایت از ناموسهای هتکشده و خونهای ریختهشده و لبخندهای محوشده روی لبان نوزادان شیرخواره و زنان بیوهشده” بیان کرد.
از زمان آغاز شکلگیری “جبهه یاری”، این جبهه حملات و بمبگذاریهای متعددی را انجام داده و در جریان آنها مراکز امنیتی، نظامی، غیرنظامی و مناطق مسکونی را به ویژه در شهرهای حلب، در شمال سوریه و دمشق، پایتخت این کشور هدف گرفته و با انتشار فیلمها و تصاویری از این عملیاتها نحوه و چگونگی اجرای عملیات را توضیح داده و به نمایش گذاشته است.
در این خصوص سرهنگ فراری ارتش سوریه “مالک الکردی”، معاون وقت فرمانده گروه تروریستی معروف به “ارتش آزاد سوریه” توضیح میدهد که “جبهه یاری با ورود بحران سوریه به مرحله مسلحانه و به دست گرفتن سلاح توسط معارضان پای به عرصه امنیتی و میدانی سوریه گذاشت”.
وی در ادامه میافزاید: “جامعه سوریه در پایه و اساس جامعهای مرکب و پیچیده است، به این معنا که در آن گروههای مختلفی از تمام خط مشیها و مکاتب و جریانهای فکری و مذهبی دیده میشوند”.
اما این سرکرده ارتش آزاد سوریه خاطر نشان میکند “حمایت مالی و نظامیکه از معارضان مسلح در سوریه صورت میگرفت، اساساً متوجه گروههایی میشد که تندروتر و افراطیتر از مابقی گروههای مسلح بودند”.
الکردی در ادامه میافزاید که “فرماندهی ارتش آزاد سوریه از همان ابتدا نسبت به اینگونه تعاملها و رفتارها هشدار داده بود”، اما اعتراف میکند که “جبهه یاری از همان ابتدا از حمایت اطلاعاتی سازمانیافتهای از سوی بسیاری از کشورها برخوردار بود”.
از حلقه خانوادگی تا بزرگترین گروه فعال در عرصه میدانی
این سرهنگ فراری ارتش سوریه توضیح میدهد که “در ابتدای شکلگیری این جماعت، تمام کسانیکه به نوعی تمایل داشتند از خانوادههای خود دفاع کنند به این جبهه ملحق میشدند و دلیل این امر دسترسی آسان و بهرهمندی راحت آنها از حمایتهای نظامی و مادی بود”.
الکردی در ادامه میگوید: “به این ترتیب هوز مدت زمان از تاسیس این جبهه نگذشته بود که به یکی از بزرگترین گروههای معارض مسلح تبدیل شد و همان طور که مشاهده میکنید، جبهه یاری هم اکنون یکی از بزرگترین گروههای فعال در عرصه میدانی و امنیتی سوریه است”.
در همین راستا منابع آگاه در میان معارضان سوریه ادعا میکنند که “بیشتر عناصر و افراد جبهه یاری از سوریها تشکیل میدهند، اما آنها سوریهایی هستند که دارای دیدگاهها و عقاید سلفی بوده و پیشتر در زمان جنگ عراق، افغانستان و چچن در این کشورها حضور داشتند و بر این باور بودند که در این کشورها به “جهاد” مشغول هستند.
این منابع میگویند: “وجود همین عناصر است که موجب شده تا جبهه یاری هم اکنون قدرتمندترین گروه از حیث سازمانی و در اختیار داشتن تسلیحات نظامی در سوریه باشد”.
چرا جنگجویان به جبهه یاری ملحق میشوند؟
برخلاف اذعان بزرگترین گروههای معارض سوری به اینکه “جبهه یاری” از ایدئولوژی افراط گرایی تبعیت میکند و آن را یک گروه تندرو میخوانند، با این حال این گروهها به شدت به اقدام کاخ سفید در درج این گروه در فهرست گروههای تروریستی اعتراض کرده و این جبهه یاری را به اصطلاح بخشی از انقلاب خویش برشمردند.
در این خصوص سرهنگ فراری ارتش سوریه الکردی تأکید میکند که “جبهه یاری داری ایدئولوژی افراطی است، اما ادعا میکند که این جبهه در سوریه پای خود را از حد و حدود مشخص شده فراتر نمیگذارد، همان طور که در عرصه بین المللی نیز تاکنون مرتکب اقدامیبر خلاف قوانین بینالمللی نشده است.
الکردی در ادامه اظهارات خود میگوید که “جبهه یاری یک حقیقت انکارناپذیر در خاک سوریه است که به هیچ وجه نمیتوان آن را نادیده گرفت و هم اکنون این جبهه در تمام شهرها و مناطق درگیری حضور دارد، اما بیش از همه میتوان حضور آن را در دمشق و حلب ملاحظه کرد.
از سوی دیگر نکته قابل توجه آن است که جماعت “اخوان المسلمین” سوریه از جمله نخستن گروههای معارضی بود که به تصمیم آمریکا در قرار دادن جبهه یاری در لیست گروههای تروریستی اعتراض کرد و “ملهم الدروبی” یکی از رهبران این جماعت در مصاحبه با پایگاه خبری لبنانی “النشره” اشاره میکند که اخوان المسلمین در این مرحله یک دشمن دارد و آن “بشار اسد”، رئیس جمهوری سوریه است و خاطرنشان میکند که گروههای معارض باید از یکدیگر حمایت کنند و لازم نیست توافقی مکتوب و ثبت شده بین همه گروههای معارض وجود داشته باشد.
به اعتقاد الدروبی اینها امور و مسائلی است که پس از سقوط نظام در سوریه قابل حل و فصل هستند و در ادامه از این باور خود سخن میگوید که “سوریه آینده، سوریهای آزاد و دمکراتیک خواهد بود و دلیل این مدعا این است که مردم علیه نظام به پا خاستند”.
وی توضیح میدهد که گفتوگو و مذاکره مهمترین گزینه بین تشکلات معارض سوری در آینده خواهد بود و همه این جریانها و تشکلها باید سر خود را در برابر صندوقهای رأی پایین بیاورند.
ارتباط جبهه یاری با اخوانالمسلمین در هاله ابهام
اما ظاهرا الدروبی فراموش کرد که توضیح دهد، آیا جبهه یاری واقعا وابسته به جماعت اخوان المسلمین نیست، چون کسانیکه از تاسیس و شکلگیری “جبهه یاری” آگاه هستند، سخنانی را که درباره وابستگی این جنبش به سازمان القاعده بر زبان آورده میشود، به سخره میگیرند و با اینکه “ایمن الظواهری”، مرد شماره یک القاعده در نوار صوتی که شبکه قطری الجزیره آن را منتشر کرد، آن را به رسمت شناخت و از حمایت خود از آن را اعلام کرد و موجب شد، برای بسیاری تداعی شود که این جبهه شاخه القاعده در سوریه است، اما این منابع تأکید میکنند که هسته شکلگیری “جبهه یاری” در ترکیه توسط رهبران جماعت اخوان المسلمین و زیر نظر یک شورای نظامی تأسیس شد که فرماندهی آن را فردی به نام “فاروق طیفور”، معاون ناظر کل جماعت اخوان المسلمین سوریه برعهده داشت که در حال حاضر رهبر فعلی جماعت به شمار آمده و از رهبران نبرد “حماه” در سال ۱۹۸۱ میلادی به شمار میآید.
ابر تأکید این منابع آگاه “جبهه یاری” دستورات و فرمانهای خود را از دفتری دریافت میکنند که طیفور برای خود در استانبول تدارک دیده و همچنین اتاق عملیاتی که این جبهه در مرزهای ترکیه و سوریه دایر کرده و بنابر اظهار هفته نامه فرانسوی “لوکانارد آنچینه” افسران فرانسوی و آمریکایی و قطری و ترک را در خود جای داده است.
منابع آگاه درباره “جبهه یاری” و انتساب آن به سازمان القاعده میگویند که جماعت اخوان المسلمین سوریه به سه دلیل تمایل دارند که ماهیت واقعی این جبهه پنهان بماند و از انتساب این جبهه به جماعت اخوان المسلمین جلوگیری به عمل آید که مهمترین دلیل آن فجایع و کشتارها و عملیاتهای وحشیانهای است که این گروه تروریستی دست به آن زد و انتقاد و محکومیت دوست و دشمن را به دنبال داشت.
به همین دلیل آنان تاکید میکنند: انتساب این جبهه به جماعت اخوان المسلمین لطمه و ضربهای بزرگ به حیثیت و جایگاه آن در سوریه وارد خواهد کرد و موجب انزجار مردم سوریه از آن و طرد جماعت از سوریه خواهد شد، به همین دلیل رهبران جماعت ترجیح دادند که باور وابستگی جبهه یاری به القاعده دست نخورده در اذهان مردم باقی بماند، اما در عین حال آنها به خوبی میدانستند که برای گرفتن انتقام از نظام و تثیبت و تحکیم به اصطلاح پایههای خود در مناطق و شهرها و روستاهای مختلف سوریه نیاز به تشکلی چون جبهه یاری دارند.
به همین دلیل است که درباره اقداماتی که جبهه یاری تاکنون در سوریه دست به آن زده است، الدروبی تنها به گفتن این نکته اکتفا میکند که
“وقتی مسئولان امر [نظام سوریه] از وظایف خود سرباز میزنند، نباید دیگران را سرزنش کنند” تا به صورت تلویحی و ضمنی حمایت خود از اقدامات جنایتکارانه جبهه یاری را اعلام کرده باشد و جامعه بین المللی را به خاطر محکوم کردن این جبهه سرزنش کند.
ابتکار عمل سیاسی آمریکا
این اقدام آمریکا بیم و هراسهای بسیاری را بین گروههای معارض مسلح سوری موجب شد. چون آنها دریافتند که آمریکا در هرجا تنها منافع خود را در نظر میگیرد و هرآنچه برخلاف آن است، باید از پیش رو براشته شود، مشابه آنچه درباره جبهه یاری شاهد آن بودند.
به اعتقاد الکردی جامعه بین المللی “منافق” و “دو رو” است. از یک چیز سخن میگوید و به چیز دیگر عمل میکند. جامعه بین المللی میگوید که از میانهروی حمایت و با افراط گرایی مبارزه میکند، اما در عمل چنین امری مشاهده نمیشود و بر این باور است که درباره حوادث جاری در سوریه جهتگیریهای خاصی در عرصه بین المللی مشاهده میشود که تاکنون ماهیت واقعی و جزئیات آن برای معارضان شناخته شده نیست.
اما هرآنچه از “جبهه یاری” گفته شد، سخنان و اظهاراتی از جانب مسؤولان و سرکردگان معارضان درباره این جبهه بود، بیمناسبت نیست درباره این گروه تروریستی از زبان عناصرش نیز سخن گفته شود تا ببینم عناصر این گروه چه دیدگاهی نسبت به آن داشته و آن را چگونه معرفی میکنند.
در این ارتباط به یکی از گزارشهای مجله آمریکایی “تایم” استناد میشود که با یکی از سرکردگان داخلی این جبهه به گفتوگو نشسته است.
فردی که خود را “ابو عدنان” معرفی میکند و علاوه بر اینکه یکی از علمای مذهبی این جماعت تلقی میشود، سرکردگی یکی از گروههای جبهه یاری در شهر حلب را در دست دارد، قرار دادن این جبهه در فهرست گروههای تروریستی توسط آمریکا را این گونه به سخره میگیرد و میگوید: “ما غرب و شیوههای سرکوبگرانه آن را بهخوبی میشناسیم و به دروغهای جامعه بینالمللی و یاوهسراییهای شورای امنیت خو گرفتهایم، بنابراین قرار دادن این جبهه در فهرست گروههای تروریستی برای ما چندان عجیب نبود.”
ابو عدنان درباره جبهه یاری میگوید که این جبهه تفاوت چندانی با دیگر گروههای سنی فعال در سوریه ندارد، تنها وجه تمایز این جبهه بر دیگر گروهها این است که عناصر خاصی را به درون خویش میپذیرد.
ممنوعیت ورود سیگاریها به جبهه
وی میگوید: به عنوان مثال ما افراد سیگاری را به داخل جبهه نمیپذیریم و هرکس که بخواهد به این جبهه ملحق شود، باید دست کم ۱۰ روز تحت آموزش مذهبی و دینی قرار گیرد تا اطمینان حاصل شود که فهم درست و کاملی از دین به دست آورده است و پس از آن ۱۵ تا ۲۰ روز در معرض آموزشها و تمرینهای فشرده نظامی قرار میگیرد.
ابو عدنان در ادامه گفتههای خویش میافزاید: آمریکا ما را تروریست خوانده و توصیف کرده است، چون معتقد است که برخی از تاکتیکهای ما مشابه تاکتیکهای سازمان القاعده در عراق است، مانند بمبگذاری در خودرها، اما در واقع ما نه مانند سازمان القاعده در عراق هستیم و نه وابسته به آنها میباشیم.
و سرانجام اینکه آخرین اطلاعات منتشر شده از جماعت تروریستی “جبهه یاری” گزارشی مربوط به نشریه “اینتلجنس آنلاین” که به طور معمول اطلاعات خود را از منابع اطلاعاتی غرب به دست میآورد.
“اینتلجنس آنلاین” درباره جبهه یاری افشا کرده است که سازمان اطلاعات رژیم سعودی به ریاست بندر بن سلطان بن عبدالعزیز آل سعود مسؤول تاسیس “جنبش النصره” است.
بر پایه این گزارش، سازمان اطلاعات رژیم سعودی پس از تماسهای گسترده با گروههای تروریستی مسلح در عراق، تأسیس گروه مسلحی شبیه این گروهها و تحت عنوان “جبهه یاری” را در سوریه به عنوان جنبشی جهادی در دستور کار قرار داد.
هدف: حکومت خلافت
این نشریه فرانسوی با افشای اینکه مهمترین هدف “جبهه یاری” تاسیس امارتی اسلامی در سوریه موسوم به “حکومت خلافت” است، مینویسد: به لطف حمایتهای مالی دستگاه اطلاعات رژیم سعودی و پشتیبانی همپیمانان این دستگاه اطلاعاتی در کشور لبنان و بالطبع چهرهها و شخصیتهایی همچون “سعد الحریری” نخستوزیر سابق این کشور، جبهه یاری به سرعت به تسلیحات نظامی دست پیدا کرد و توانست خیلی زود عملیاتهای خود علیه نیروهای مسلح و ارتش سوریه را آغاز کند.
اینتلیجنسآنلاین گزارش خود را این گونه ادامه میدهد: از آنجا که شماری از اعضای این جبهه از عراق به آن ملحق شده بودند، بنابراین تجارب بسیاری در عملیاتهای انفجاری و انتحاری داشتند و این موجب شد تا جبهه یاری موفقیتهای مهمی در اینگونه عملیاتها در سوریه به ظن خویش به دست آورد که از آن جمله جمله به پایگاه “شیخ سلیمان” در هشتم دسامبر سال گذشته میلادی در حلب و تصرف آن و حمله به اردوگاه پناهندگان فلسطینی “برموک” در جنوب دمشق، پایتخت سوریه است.
پیشتر چندین پایگاه اطلاع رسانی و خبری اینترنتی در گزارشهایی از جبهه یاری از اطلاعات بسیار محرمانه و “اسناد محرمانه فاش شده” وزارت کشور رژیم سعودی سخن گفته بودند که در آنها اظهار شده بود، یک مسئول نظامی سعودی مسئولیت ارسال پول و سلاح به گروههای مسلح تروریستی فعال در سوریه از جمله جبهه یاری را برعهده دارد.
این درحالی است که یکی از همین پایگاه اطلاعرسانی و خبری چندی پیش از بخشوده شدن احکام صدها مجرم و جنایتکار محکوم به اعدام به دلیل ارتکاب جنایاتی مانند قاچاق مواد مخدر و قتل و تجاوز در یکی از کشورهای عربی حوزه خلیج فارس خبر داد و اظهار کرد که مسؤولان این کشور عربی به این جنایتکاران پیشنهاد دادهاند، در صورت داوطلبشدن جهت اعزام به سوریه و مبارزه با نظام این کشور، جرم آنها بخشوده و راهی سوریه خواهند شد.
سرکرده اصلی جبهه یاری
یکی از این پایگاههای خبری و اطلاعرسانی شاهزاده “بندر بن سلطان”، رئیس دستگاه اطلاعاتی رژیم سعودی را گرداننده اصلی جبهه یاری معرفی و تأکید کرد که هدف از تشکیل این جبهه توسط بندر بن سلطان، تأسیس “خلافت اسلامی” در سوریه بیان شده است.
این نکتهای است که توسط “ابومحمد الجولانی” سرکرده جبهه یاری مورد تأیید قرار گرقته بود و او در این اواخر در گفتوگو با شبکه قطری الجزیره خطاب به پیروان خود گفته بود که “جبهه یاری در صدد تأسیس حکومت خلافت و شورا در سوریه است”.
منبع: مشرق