روایتی تکان دهنده از رسول خدا(ص) درباره قیامت

علامه سید محمد حسین حسینی تهرانی در کتاب معادشناسی (جلد چهارم) به بیان روایتی عجیب و تکان دهنده از رسول مکرم اسلام (ص) پرداخته که مطالعه آن را در روز میلاد مسعود آن یگانه خلقت، بی هیچ مقدمه ای به همه مسلمانان توصیه میکنیم.

 

علیّ بن‌ إبراهیم‌ میگوید: 
 
‎ حدیث‌ کرد برای‌ من‌ پدرم‌ (إبراهیم‌ بن‌ هاشم‌) از سلیمان‌ بن‌ مسلم‌ خَشّاب‌ از عبدالله‌ بن‌ جَریح‌ مکّی‌ از عطاء بن‌ أبی‌ ریاح‌ از عبدالله‌ بن‌ عبّاس‌ که‌ او گفت‌: ما با رسول‌ خدا صلّی‌ الله‌ علیه‌ و آله‌ و سلّم‌ در حجّه‌ الوداع‌ به‌ حجّ مشرّف‌ شدیم‌.
 
رسول‌ خدا حلقۀ درِ خانۀ خدا را گرفت‌ و رو به‌ ما نموده‌ و با سیمای‌ مبارکش‌ ما را مخاطب‌ قرار داد.
 
فَقَالَ: أَلَا أُخْبِرُکُمْ بِأَشْرَاطِ السَّاعَهِ؟ وَ کَانَ أَدْنَی‌ النَّاسِ مِنْهُ یَوْمَئِذٍ سَلْمَانُ رَضِیَ اللَهُ عَنْهُ، فَقَالَ: بَلَی‌ یَا رَسُولَ اللَهِ!
 
«و گفت‌: آیا میخواهید من‌ شما را به‌ علائم‌ و نشانه‌های‌ قیامت‌ باخبر کنم‌؟
 
و در آن‌ هنگام‌ نزدیک‌ترین‌ افراد به‌ رسول‌ خدا سلمان‌ بود، و گفت‌: ای‌ رسول‌ خدا! بله‌ ما میخواهیم‌ ما را باخبر کنی‌!»
 
فَقَالَ صَلَّی‌ اللَهُ عَلَیْهِ وَ ءَالِهِ وَ سَلَّمَ: إنَّ مِنْ أَشْرَاطِ الْقِیَامَهِ، إضَاعَهَ الصَّلَوهِ، وَ اتِّبَاعَ الشَّهَوَاتِ، وَ الْمَیْلَ مَعَ الاهْوَآءِ، وَ تَعْظِیمَ الْمَالِ، وَ بَیْعَ الدِّینِ بِالدُّنْیَا؛ فَعِنْدَهَا یُذَابُ قَلْبُ الْمُؤْمِنِ وَ جَوْفُهُ کَمَا یَذُوبُ الْمِلْحُ فِی‌ الْمَآءِ، مِمَّا یَرَی‌ مِنَ الْمُنْکَرِ فَلَا یَسْتَطِیعُ أَنْ یُغَیِّرَهُ.
 
«پس‌ از آن‌ رسول‌ خدا صلّی‌ الله‌ علیه‌ و آله‌ و سلّم‌ فرمود: بدرستیکه‌ از علامات‌ قیامت‌ آن‌ است‌ که‌ مردم‌ نماز را خراب‌ می‌کنند، و از شهوات‌ پیروی‌ می‌نمایند، و تمایلشان‌ بسوی‌ هوای‌ نفسانی‌ است‌، مال‌ را بزرگ‌ می‌شمرند، و دین‌ را به‌ دنیا میفروشند.
 
و در چنین‌ شرائط‌ و موقعیّتی‌، همانطور که‌ نمک‌ در آب‌ حلّ میشود، دل‌ مؤمن‌ و اندرون‌ او آب‌ میشود و حلّ میگردد؛ چون‌ منکرات‌ را در برابر دیدگان‌ خود می‌بیند، و قدرت‌ تغییر و اصلاح‌ آنها را ندارد.»
 
قَالَ سَلْمَانُ: وَ إنَّ هَذَا لَکَآئِنٌ یَا رَسُولَ اللَهِ؟ قَالَ صَلَّی‌ اللَهُ عَلَیْهِ وَ ءَالِهِ وَ سَلَّمَ: إی‌ وَ الَّذِی‌ نَفْسِی‌ بِیَدِهِ!
«سلمان‌ گفت‌: اینها از اموری‌ است‌ که‌ حتماً تحقّق‌ می‌یابد؟ رسول‌ خدا صلّی‌ الله‌ علیه‌ وآله‌ وسلّم‌ فرمود: آری‌، سوگند به‌ آن‌ کسی‌ که‌ جان‌ من‌ در دست‌ اوست‌!»
 
یَا سَلْمَانُ! إنَّ عِنْدَهَا یَلِیهِمْ أُمَرَآءُ جَوَرَهٌ، وَ وُزَرَآءُ فَسَقَهٌ، وَ عُرَفَآءُ ظَلَمَهٌ، وَ أُمَنَآءُ خَوَنَهٌ.
«ای‌ سلمان‌! در آن‌ وقت‌ افرادی‌ که‌ بر مردم‌ حکومت‌ دارند و زمام‌ آنها را در دست‌ داشته‌ و بر آنها ولایت‌ و سیطره‌ دارند عبارتند از حاکمانی‌ که‌ همۀ آنها ستمکار و ظالمند، و وزرائی‌ که‌ فاسقند، و حکّام‌ و استانداران‌ و فرماندارانی‌ که‌ همه‌ اهل‌ جور و ستم‌ هستند، و امین‌هائی‌ که‌ همه‌ اهل‌ خیانتند.»
 
فَقَالَ سَلْمَانُ: وَ إنَّ هَذَا لَکَآئِنٌ یَا رَسُولَ اللَهِ؟ قَالَ صَلَّی‌ اللَهُ عَلَیْهِ وَ ءَالِهِ وَ سَلَّمَ: إی‌ وَ الَّذِی‌ نَفْسِی‌ بِیَدِهِ!
«سلمان‌ گفت‌: و اینها از امور مسلّمه‌ای‌ است‌ که‌ پیدا خواهد شد؟ رسول‌ خدا صلّی‌ الله‌ علیه‌ و آله‌ و سلّم‌ فرمود: آری‌ سوگند بخدائی‌ که‌ جان‌ من‌ در دست‌ اوست‌!»
 
یَا سَلْمَانُ! إنَّ عِنْدَهَا یَکُونُ الْمُنْکَرُ مَعْرُوفًا؛ وَ الْمَعْرُوفُ مُنْکَرًا، وَ ائْتُمِنَ الْخَآئِنُ؛ وَ یُخَوَّنُ الامِینُ، وَ یُصَدَّقُ الْکَاذِبُ؛ وَ یُکَذَّبُ الصَّادِقُ.
«ای‌ سلمان‌! در آن‌ موقعیّت‌ کارهای‌ بد و ناپسند در بین‌ مردم‌ بصورت‌ کارهای‌ شایسته‌ و پسندیده‌ در آید؛ و کارهای‌ پسندیده‌ و نیکو به‌ صورت‌ کارهای‌ نکوهیده‌ و ناپسند جلوه‌ کند. و مردمان‌ خیانت‌ پیشه‌ مورد وثوق‌ و امانت‌ واقع‌ شوند؛ و به‌ افراد امین‌ و درستکار نسبت‌ خیانت‌ داده‌ شود و مرد دروغگو را تصدیق‌ کنند و به‌ دروغ‌های‌ او مُهر صحّت‌ و درستی‌ بنهند؛ و مرد راستگو و درست‌ را دروغگو شمارند و به‌ گفتار او ترتیب‌ اثر ندهند.»
 
قَالَ سَلْمَانُ: وَ إنَّ هَذَا لَکَآئِنٌ یَا رَسُولَ اللَهِ؟ قَالَ صَلَّی‌ اللَهُ عَلَیْهِ وَ ءَالِهِ وَ سَلَّمَ: إی‌ وَ الَّذِی‌ نَفْسِی‌ بِیَدِهِ!
«سلمان‌ گفت‌: و اینها مسلّماً واقع‌ خواهد شد ای‌ رسول‌ خدا؟ رسول‌ خدا صلّی‌ الله‌ علیه‌ وآله‌ وسلّم‌ فرمود: آری‌ سوگند به‌ آن‌ کسی‌ که‌ جان‌ من‌ در دست‌ اوست‌!»
 
یَا سَلْمَانُ! فَعِنْدَهَا إمَارَهُ النِّسَآءِ، وَ مُشَاوَرَهُ الاء مَآءِ، وَ قُعُودُ الصِّبْیَانِ عَلَی‌ الْمَنَابِرِ، وَ یَکُونُ الْکِذْبُ طُرَفًا، وَ الزَّکَوهُ مَغْرَمًا، وَ الْفَیْی‌ُ مَغْنَمًا، وَ یَجْفُو الرَّجُلُ وَالِدَیْهِ، وَ یَبِرُّ صَدِیقَهُ، وَ یَطْلُعُ الْکَوْکَبُ الْمُذَنَّبُ.
«ای‌ سلمان‌! در آن‌ هنگام‌ زنان‌ بر مردان‌ حکومت‌ می‌کنند، و با کنیزان‌ مشورت‌ می‌نمایند. (یعنی‌ در امور سیاسی‌، کنیزان‌ که‌ در خانه‌های‌ آنها هستند مورد مشورت‌ قرار میگیرند.) و بچّه‌ها ـ که‌ کنایه‌ از افراد بی‌بصیرت‌ و بی‌دانش‌ باشد ـ بر منبرها بالا میروند و برای‌ مردم‌ خطبه‌ میخوانند، و زمام‌ امور تبلیغاتی‌ مردم‌ را این‌ افراد کم‌تجربه‌ و کم‌ خرد در دست‌ میگیرند. و دروغگوئی‌ و دروغپردازی‌ از کارهای‌ طُرفه‌ و فکاهی‌ و ظریف‌ شمرده‌ میشود. و دادن‌ زکوه‌ مال‌ را ضرر و غرامت‌ می‌پندارند، و هر گونه‌ دسترسی‌ به‌ بیت‌ المال‌ و ربودن اموال‌ عامّه‌ را غنیمت‌ و بهره‌ می‌شمارند. مردم‌ با پدر و مادر خود جفا می‌کنند و به‌ آنها بی‌اعتنائی‌ نموده‌ آنان‌ را سبک‌ می‌شمرند و از اداء حقوق‌ واجبه‌ و مستحسنۀ آنها بر نمی‌آیند ولیکن‌ با دوستان‌ خود احسان‌ و نیکوئی‌ می‌نمایند و ستارۀ دنباله‌دار در آسمان‌ طلوع‌ میکند.»
 
قَالَ سَلْمَانُ: وَ إنَّ هَذَا لَکَآئِنٌ یَا رَسُولَ اللَهِ؟ قَالَ صَلَّی‌ اللَهُ عَلَیْهِ وَ ءَالِهِ وَ سَلَّمَ: إی‌ وَ الَّذِی‌ نَفْسِی‌ بِیَدِهِ!
«سلمان‌ گفت‌: و این‌ امور مسلّماً به‌ وقوع‌ می‌پیوندد ای‌ رسول‌ خدا؟ رسول‌ خدا صلّی‌ الله‌ علیه‌ وآله‌ وسلّم‌ فرمود: آری‌ سوگند به‌ آن‌ خدائی‌ که‌ جان‌ من‌ در دست‌ قدرت‌ اوست‌!»
 
یَا سَلْمَانُ! وَ عِنْدَهَا تُشَارِکُ الْمَرْأَهُ زَوْجَهَا فِی‌ التِّجَارَهِ، وَ یَکُونُ الْمَطَرُ قَیْظًا، وَ یُغَیَّظُ الْکِرَامُ غَیْظًا، وَ یُحْتَقَرُ الرَّجُلُ الْمُعْسِرُ، فَعِنْدَهَا یُقَارَبُ الاسْوَاقُ، إذَا قَالَ هَذَا: لَمْ أَبِعْ شَیْئًا وَ قَالَ هَذَا: لَمْ أَرْبَحْ شَیْئًا، فَلَا تَرَی‌ إلَّا ذَآمًّا لِلَّهِ.
«ای‌ سلمان‌! در آن‌ زمان‌ زنان‌ با شوهرانشان‌ در امور خارج‌ از منزل‌ مانند تجارت‌ شرکت‌ می‌کنند. و باران‌ در تابستان‌ می‌بارد و مردمان‌ بزرگ‌ و بزرگوار پیوسته‌ مورد خشم‌ و غضب‌ و غیظ‌ قرار میگیرند و مردم‌ بی‌چیز و تنگدست‌ مورد اهانت‌ و تحقیر قرار میگیرند. در آن‌ زمان‌ بازارها به‌ هم‌ نزدیک‌ میشوند. و در صورتی‌ که‌ محلّ خرید و فروش‌ بسیار است‌ همۀ مردم‌ از کار و کسب‌ خود در گله‌ و شکوه‌ هستند، یکی‌ میگوید: من‌ چیزی‌ نفروختم‌، و دیگری‌ میگوید: سودی‌ نبردم‌؛ و در آن‌ وقت‌ می‌نگری‌ که‌ تمام‌ مردم‌ در مقام‌ گلایۀ از خدا و مذمّت‌ او هستند.»
 
قَالَ سَلْمَانُ: وَ إنَّ هَذَا لَکَآئِنٌ یَا رَسُولَ اللَهِ؟ قَالَ صَلَّی‌ اللَهُ عَلَیْهِ وَ ءَالِهِ وَ سَلَّمَ: إی‌ وَ الَّذِی‌ نَفْسِی‌ بِیَدِهِ!
«سلمان‌ گفت‌: ای‌ رسول‌ خدا! چنین‌ اموری‌ واقع‌ میشود؟ رسول‌ خدا صلّی‌ الله‌ علیه‌ وآله‌ وسلّم‌ فرمود: آری‌ سوگند به‌ آنکه‌ جان‌ من‌ در دست‌ اوست‌!»
 
یَا سَلْمَانُ! فَعِنْدَهَا یَلِیهِمْ أَقْوَامٌ إنْ تَکَلَّمُوا قَتَلُوهُمْ، وَ إنْ سَکَتُوا اسْتَبَاحُوهُمْ لِیَسْتَأْثِرُوا بِفَیْئِهِمْ، وَ لِیَطَؤُنَّ حُرْمَتَهُمْ، وَ لِیَسْفِکُنَّ دِمَآءَهُمْ، وَ لِیَمْلَؤُنَّ قُلُوبَهُمْ رُعْبًا، فَلَا تَرَاهُمْ إلَّا وَجِلِینَ خَآئِفِینَ مَرْعُوبِینَ مَرْهُوبِینَ.
«ای‌ سلمان‌! در آن‌ زمان‌ بر مردم‌ حکومت‌ می‌کنند کسانی‌ که‌ اگر مردم‌ برای‌ دفاع‌ از حقوق‌ خود و برای‌ حقّ اوّلیّۀ خود و کوچکترین‌ مطلبی‌ که‌ در آن‌ شائبۀ سیادت‌ و حرّیّت‌ و آزادی‌ فکر باشد، سخن‌ گویند، آنها را می‌کُشند، و اگر مردم‌ سکوت‌ هم‌ اختیار کنند آنان‌ اموال‌ و نفوس‌ و أعراض‌ ایشان‌ را مباح‌ می‌شمرند، و برای‌ استفاده‌ از کار و زحمت‌ و دسترنج‌ آنها از خوردن‌ خون‌ آنها دریغ‌ نمی‌کنند، و زنان‌ و دختران‌ ایشان‌ را به‌ بیگاری‌ میبرند و اعمال‌ منافی‌ عفّت‌ انجام‌ میدهند و احترام‌ آنها را پایمال‌ می‌کنند، و خون‌ مردم‌ بیچاره‌ و ضعیف‌ را بی‌محابا و بدون‌ پروا میریزند، و در دل‌هایشان‌ از خوف‌ و دهشت‌ و هراس‌ به‌ اندازه‌ای‌ وارد می‌کنند که‌ هیچکس‌ حقّ نفس‌ کشیدن‌ ندارد. ای‌ سلمان‌! در آن‌ زمان‌ تمام‌ مردم‌ رعیّت‌ ترسناک‌ و خائف‌ و وحشت‌زده‌ و هراسناک‌ خواهند بود.»
 
قَالَ سَلْمَانُ: وَ إنَّ هَذَا لَکَآئِنٌ یَا رَسُولَ اللَهِ؟ قَالَ صَلَّی‌ اللَهُ عَلَیْهِ وَ ءَالِهِ وَ سَلَّمَ: إی‌ وَ الَّذِی‌ نَفْسِی‌ بِیَدِهِ!
«سلمان‌ گفت‌: ای‌ رسول‌ خدا! آیا این‌ امور واقع‌ شدنی‌ است‌؟ رسول‌ خدا صلّی‌ الله‌ علیه‌ و آله‌ و سلّم‌ فرمود: آری‌، سوگند به‌ آن‌ کسی‌ که‌ نفس‌ من‌ در دست‌ اوست‌!»
 
یَا سَلْمَانُ! إنَّ عِنْدَهَا یُؤْتَی‌ بِشَیْءٍ مِنَ الْمَشْرِقِ وَ شَیْءٍ مِنَ الْمَغْرِبِ یُلَوَّنُ أُمَّتِی‌؛ فَالْوَیْلُ لِضُعَفَآءِ أُمَّتِی‌ مِنْهُمْ، وَ الْوَیْلُ لَهُمْ مِنَ اللَهِ؛ لَا یَرْحَمُونُ صَغِیرًا، وَ لَا یُوَقِّرُونَ کَبیرًا، وَ لَا یَتَجَاوَزُونَ عَنْ مُسِی‌ءٍ. أَخْبَارُهُمْ خَنَآءٌ. جُثَّتُهُمْ جُثَّهُ الادَمِیِّینَ، وَ قُلُوبُهُمْ قُلُوبُ الشَّیَاطِینِ.
«ای‌ سلمان‌! در آن‌ زمان‌ چیزی‌ را از طرف‌ مشرق‌ برای‌ مردم‌ می‌آورند و چیز دگری‌ را از طرف‌ مغرب‌ و بدینوسیله‌ امّت‌ مرا رنگ‌ می‌کنند؛ پس‌ ای‌ وای‌ بر ضعیفان‌ امّت‌ من‌ از دست‌ این‌ ستمگران‌، و ای‌ وای‌ بر ایشان‌ از خدا؛ به‌ افراد کوچک‌ و زیردست‌ رحم‌ نمی‌آورند، و بزرگان‌ را توقیر و احترام‌ نمی‌کنند و از خطاکار و شخصی‌ که‌ در امور شخصی‌ بدی‌ کند در نمیگذرند و او را مورد عفو و اغماض‌ خود قرار نمیدهند. گفتار آنان‌ همه‌ فحش‌ و زشتی‌ است‌. هیکل‌ آنان‌ هیکل‌ آدمی‌ است‌ ولی‌ دلهای‌ آنها دلهای‌ شیاطین‌ است‌.»
 
قَالَ سَلْمَانُ: وَ إنَّ هَذَا لَکَآئِنٌ یَا رَسُولَ اللَهِ؟ قَالَ رَسُولُ اللَهِ صَلَّی‌ اللَهُ عَلَیْهِ وَ ءَالِهِ وَ سَلَّمَ: إی‌ وَ الَّذِی‌ نَفْسِی‌ بِیَدِهِ!
«سلمان‌ گفت‌: ای‌ رسول‌ خدا! آیا این‌ از امور مسلّمۀ واقع‌ شدنی‌ است‌؟ رسول‌ خدا صلّی‌ الله‌ علیه‌ و آله‌ و سلّم‌ فرمود: آری‌، سوگند به‌ آنکه‌ جان‌ من‌ در دست‌ اوست‌!»
 
یَا سَلْمَانُ! وَ عِنْدَهَا یَکْتَفِی‌ الرِّجَالُ بِالرِّجَالِ، وَ النِّسَآءُ بِالنِّسَآءِ، وَ یُغَارُ عَلَی‌ الْغِلْمَانِ کَمَا یُغَارُ عَلَی‌ الْجَارِیَهِ فِی‌ بَیْتِ أَهْلِهَا. وَ تَشَبَّهُ الرِّجَالُ بِالنِّسَآءِ، وَ النِّسَآءُ بِالرِّجَالِ، وَ یَرْکَبْنَ ذَوَاتُ الْفُرُوجِ السُّرُوجَ؛ فَعَلَیْهِنَّ مِنْ أُمَّتِی‌ لَعْنَهُ اللَهِ!
«ای‌ سلمان‌! در آن‌ وقت‌ مردها به‌ مردها اکتفا می‌کنند، و زنها به‌ زنها اکتفا می‌نمایند. و در آن‌ زمان‌ همانطور که‌ زن‌ در خانۀ شوهرش‌ مورد حفظ‌ و حراست‌ واقع‌ میشود که‌ کسی‌ به‌ او تعدّی‌ نکند و در استمتاعات‌ اختصاص‌ به‌ مرد خود داشته‌ باشد، همینطور افرادی‌، جوانان‌ تازه‌ به‌ سنّ رسیده‌ و أمرد را به‌ خود اختصاص‌ داده‌ در اعمال‌ نامشروع‌ مورد حراست‌ و حفظ‌ خود قرار میدهند تا کسی‌ دیگر به‌ آنها توجّهی‌ نکند. مردها خود را شبیه‌ به‌ زنان‌ می‌کنند، و زنان‌ خود را شبیه‌ به‌ مردان‌ می‌نمایند. و افرادی‌ که‌ دارای‌ رَحِم‌ هستند و برای‌ تولید مثل‌ آفریده‌ شده‌اند که‌ منظور زنان‌ می‌باشند، سوار بر زین‌ها میشوند؛ پس‌ بر آن‌ زنان‌ از امّت‌ من‌ لعنت‌ خدا باد.»
 
قَالَ سَلْمَانُ: وَ إنَّ هَذَا لَکَآئِنٌ یَا رَسُولَ اللَهِ؟ فَقَالَ صَلَّی‌ اللَه عَلَیْهِ وَ ءَالِهِ وَ سَلَّمَ: إی‌ وَ الَّذِی‌ نَفْسِی‌ بِیَدِهِ!
«سلمان‌ گفت‌: ای‌ رسول‌ خدا! اینها از امور واقع‌ شدنی‌ هستند؟ رسول‌ خدا صلّی‌ الله‌ علیه‌ و آله‌ و سلّم‌ فرمود: آری‌ سوگند به‌ آن‌ کسی‌ که‌ جان‌ من‌ در دست‌ اوست‌!»
 
یَا سَلْمَانُ! إنَّ عِنْدَهَا تُزَخْرَفُ الْمَسَاجِدُ کَمَا تُزَخْرَفُ الْبِیَعُ وَ الْکَنَآئِسُ، وَ تُحَلَّی‌ الْمَصَاحِفُ، وَ تُطَوَّلُ الْمَنَارَاتُ، وَ تَکْثُرُ الْصُّفُوفُ بِقُلُوبٍ مُتَبَاغِضَهٍ وَ أَلْسُنٍ مُخْتَلِفَهٍ.
«ای‌ سلمان‌! در آن‌ وقت‌ مساجد را زینت‌ می‌کنند همچنانکه‌ معبدهای‌ نصاری‌ و یهود را زینت‌ می‌کنند، و قرآن‌‌ها را به‌ زیور و شکل‌ و نقّاشی‌ها آراسته‌ و پیراسته‌ می‌کنند، و مناره‌ها و مأذنه‌های‌ مساجد را بلند می‌سازند تا إشراف‌ بر خانه‌های‌ اطراف‌ پیدا میکند، و صف‌های‌ نماز جماعت‌ بسیار میشود و مردم‌ در این‌ نمازها زیاد شرکت‌ می‌کنند ولی‌ با دلهائی‌ پر از کین‌ و حسد و عداوت‌ با یکدیگر، و با زبانهائی‌ منافقانه‌ و سخن‌هائی‌ مزوّرانه‌ و آلوده‌ به‌ نیّت‌های‌ فاسده‌.»
 
قَالَ سَلْمَانُ: وَ إنَّ هَذَا لَکَآئِنٌ یَا رَسُولَ اللَهِ؟ قَالَ صَلَّی‌ اللَهُ عَلَیْهِ وَ ءَالِهِ وَ سَلَّمَ: إی‌ وَ الَّذِی‌ نَفْسِی‌ بِیَدِهِ!
«سلمان‌ گفت‌: ای‌ رسول‌ خدا! آیا اینها واقع‌ میشوند؟ رسول‌ خدا صلّی‌ الله‌ علیه‌ و آله‌ و سلّم‌ فرمود: آری‌ سوگند به‌ آنکه‌ نفس‌ من‌ در دست‌ قدرت‌ اوست‌!»
 
وَ عِنْدَهَا تَحَلَّی‌ ذُکُورُ أُمَّتِی‌ بِالذَّهَبِ، وَ یَلْبَسُونَ الْحَرِیرَ وَ الدِّیبَاجَ، وَ یَتَّخِذُونَ جُلُودَ النُّمُورِ صَفَاقًا!
«در آن‌ وضعیّت‌، مردان‌ امّت‌ من‌ خود را به‌ طلا زینت‌ می‌کنند، و لباس‌ حریر و دیبا می‌پوشند، و پوست‌ پلنگ‌ را برای‌ خود جامه‌ می‌کنند.»
 
قَالَ سَلْمَانُ: وَ إنَّ هَذَا لَکَآئِنٌ یَا رَسُولَ اللَهِ؟ قَالَ صَلَّی‌ اللَهُ عَلَیْهِ وَ ءَالِهِ وَ سَلَّمَ: إی‌ وَ الَّذِی‌ نَفْسِی‌ بِیَدِهِ!
«سلمان‌ گفت‌: آیا اینها از امور واقع‌ شدنی‌ است‌ ای‌ رسول‌ خدا؟ رسول‌ خدا صلّی‌ الله‌ علیه‌ وآله‌ وسلّم‌ فرمود: آری‌ سوگند به‌ آنکه‌ جان‌ من‌ در دست‌ قدرت‌ اوست‌!»
 
یَا سَلْمَانُ! وَ عِنْدَهَا یَظْهَرُ الرِّبَا، وَ یَتَعَامَلُونَ بِالْغَیْبَه وَ الرُّشَی‌. وَ یُوضَعُ الدِّینُ، وَ یُرْفَعُ الدُّنْیَا.
«ای‌ سلمان‌! در آن‌ موقع‌ رباخوری‌ در بین‌ مردم‌ ظاهر و آشکارا میگردد، و مردم‌ با یکدگر با غیبت‌ و رشوه‌ معامله‌ می‌کنند. و دین‌ در نزد مردم‌، ضعیف‌ و به‌ درجات‌ نازلی‌ پائین‌ می‌آید، ولیکن‌ دنیا قویّ و به‌ درجات‌ عالی‌ در بین‌ مردم‌ بالا میرود.»
 
قَالَ سَلْمَانُ: وَ إنَّ هَذَا لَکَآئِنٌ یَا رَسُولَ اللَهِ؟ فَقَالَ صَلَّی‌ اللَهُ عَلَیْهِ وَ ءَالِهِ وَ سَلَّمَ: إی‌ وَ الَّذِی‌ نَفْسِی‌ بِیَدِهِ!
«سلمان‌ گفت‌: ای‌ رسول‌ خدا! آیا اینها از امور واقع‌ شدنی‌ است‌؟ رسول‌ خدا صلّی‌ الله‌ علیه‌ وآله‌ وسلّم‌ فرمود: آری‌ سوگند به‌ آنکه‌ جان‌ من‌ به‌ دست‌ اوست‌!»
 
یَا سَلْمَانُ! وَ عِنْدَهَا یَکْثُرُ الطَّلَا قُ، فَلَا یُقَامُ لِلَّهِ حَدٌّ؛ وَ لَنْ یَضُرَّ اللَهَ شَیْئًا.
«ای‌ سلمان‌! در آن‌ زمان‌ طلاق‌ زیاد واقع‌ میشود، و حدّ الهی‌ جاری‌ نمیگردد؛ و اینها ابداً به‌ خداوند ضرری‌ نمیرساند.»
 
فَقَالَ سَلْمَانُ: وَ إنَّ هَذَا لَکَآئِنٌ یَا رَسُولَ اللَهِ؟ قَالَ صَلَّی‌ اللَهُ عَلَیْهِ وَ ءَالِهِ وَ سَلَّمَ: إی‌ وَ الَّذِی‌ نَفْسِی‌ بِیَدِهِ!
«سلمان‌ گفت‌: ای‌ رسول‌ خدا! آیا این‌ مسلّماً واقع‌ میشود؟ رسول‌ خدا صلّی‌ الله‌ علیه‌ وآله‌ وسلّم‌ فرمود: آری‌ سوگند به‌ آنکه‌ جان‌ من‌ در دست‌ اوست‌!»
 
یَا سَلْمَانُ! وَ عِنْدَهَا تَظْهَرُ الْقَیْنَاتُ وَ الْمَعَازِفُ، وَ یَلِیهِمْ أَشْرَارُ أُمَّتِی‌.
«ای‌ سلمان‌! در آن‌ زمان‌ زنان‌ آوازه‌خوان‌ در بین‌ مردم‌ به‌ هم‌ میرسد، و استعمال‌ آلات‌ موسیقی‌ رواج‌ پیدا میکند، و بر مردم‌ شریرترین‌ افراد از امّت‌ من‌ حکومت‌ می‌کنند.»
 
قَالَ سَلْمَانُ: إنَّ هَذَا لَکَآئِنٌ یَا رَسُولَ اللَهِ؟ قَالَ صَلَّی‌ اللَهُ عَلَیْهِ وَ ءَالِهِ وَ سَلَّمَ: إی‌ وَ الَّذِی‌ نَفْسِی‌ بِیَدِهِ!
«سلمان‌ گفت‌: ای‌ رسول‌ خدا! آیا این‌ امر واقع‌ میشود؟ رسول‌ خدا صلّی‌ الله‌ علیه‌ و آله‌ و سلّم‌ فرمود: آری‌ سوگند به‌ آنکه‌ جان‌ من‌ در دست‌ اوست‌!»
 
یَا سَلْمَانُ! وَ عِنْدَهَا یَحُجُّ أَغْنِیَآءُ أُمَّتِی‌ لِلنُّزْهَهِ، وَ یَحُجُّ أَوْسَاطُهَا لِلتِّجَارَهِ، وَ یَحُجُّ فُقَرَآؤُهُمْ لِلرِّئَآءِ وَ السُّمْعَهِ. فَعِنْدَهَا یَکُونُ أَقْوَامٌ یَتَعَلَّمُونَ الْقُرْءَانَ لِغَیْرِاللَهِ، وَ یَتَّخِذُونَهُ مَزَامِیرَ. وَ یَکُونُ أَقْوَامٌ یَتَفَقَّهُونَ لِغَیْرِاللَهِ. وَ یَکْثُرُ أَوْلَا دُ الزِّنَآءِ. وَ یَتَغَنَّوْنَ بِالْقُرْءَانِ. وَ یَتَهَافَتُونَ بِالدُّنْیَا.
«ای‌ سلمان‌! در آن‌ زمان‌، اغنیاء و ثروتمندان‌ امّت‌ من‌ که‌ به‌ حجّ میروند برای‌ تفریح‌ و تفرّج‌ است‌، و حجّ متوسّطین‌ از امّت‌ برای‌ تجارت‌ و خرید و فروش‌ است‌، و حجّ فقراء از امّت‌ من‌ برای‌ خودنمائی‌ و صیت‌ و شهرت‌ است‌.
در آن‌ هنگام‌ بسیاری‌ از افراد مردم‌ قرآن‌ را برای‌ غیر خدا یاد میگیرند، و قرآن‌ را به‌ صورت‌ آهنگ‌ موسیقی‌ در مزمار و آلات‌ موسیقی‌ می‌نوازند. و دستجات‌ و گروه‌هائی‌ هستند که‌ برای‌ غیر خدا به‌ دنبال‌ علوم‌ دینیّۀ اسلامیّه‌ میروند و برای‌ فقاهت‌ تلاش‌ می‌کنند. و اولاد زنا در بین‌ مردم‌ بسیار پدید می‌آید. و قرآن‌ را به‌ صورت‌ لهو و با صوت‌ تغنّی‌ غیر مشروع‌ میخوانند. و همگی‌ مردم‌ برای‌ رسیدن‌ به‌ دنیا و شؤون‌ دنیا کوشش‌ می‌کنند و مسابقه‌ میدهند، و سعی‌ می‌کنند تا بتوانند در امور دنیا از یکدیگر پیشی‌ گیرند.»
 
قَالَ سَلْمَانُ: وَ إنَّ هَذَا لَکَآئِنٌ یَا رَسُولَ اللَهِ؟ قَالَ صَلَّی‌ اللَهُ عَلَیْهِ وَ ءَالِهِ وَ سَلَّمَ: إی‌ وَ الَّذِی‌ نَفْسِی‌ بِیَدِهِ!
«سلمان‌ گفت‌: ای‌ رسول‌ خدا! آیا اینها از امور حتمیّه‌ است‌؟ رسول‌ خدا صلّی‌ الله‌ علیه‌ وآله‌ وسلّم‌ فرمود: آری‌ سوگند به‌ آن‌ کسی‌ که‌ نفس‌ من‌ در دست‌ اوست‌!»
 
یَا سَلْمَانُ! ذَاکَ إذَا انْتُهِکَتِ الْمَحَارِمُ، وَ اکْتُسِبَتِ الْمَـَاثِمُ، وَ سُلِّطَ الاشْرَارُ عَلَی‌ الاخْیَارِ، وَ یَفْشُو الْکِذْبُ، وَ تَظْهَرُ اللَجَاجَهُ، وَ تَفْشُو الْفَاقَهُ، وَ یَتَبَاهَوْنَ فِی‌ اللِبَاسِ، وَ یُمْطَرُونَ فِی‌ غَیْرِ أَوَانِ الْمَطَرِ، وَ یَسْتَحْسِنُونَ الْکُوبَهَ وَ الْمَعَازِفَ وَ یُنْکِرُونَ الامْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ، حَتَّی‌ یَکُونَ الْمُؤْمِنُ فِی‌ ذَلِکَ الزَّمَانُ أَذَلَّ مَنْ فِی‌ الامَّهِ، وَ یُظْهِرُ قُرَّآؤُهُمْ وَ عُبَّادُهُمْ فِیمَا بَیْنَهُمُ التَّلَاوُمَ. فَأُولَئِکَ یُدْعَوْنَ فِی‌ مَلَکُوتِ السَّمَوَاتِ: الارْجَاسَ وَ الا نْجَاسَ.
«ای‌ سلمان‌! در آن‌ زمان‌ پردۀ عصمت‌ مردم‌ پاره‌ میشود، و محرّمات‌ الهیّه‌ به‌ جای‌ آورده‌ میشود، و حریم‌ عفاف‌ دریده‌ میگردد، و معصیت‌های‌ خدا رائج‌ میگردد، و بدان‌ و اشرار بر اخیار و خوبان‌ تسلّط‌ پیدا می‌کنند، و دروغ‌ علناً رائج‌ و در بین‌ تودۀ مردم‌ شایع‌ میشود، و لجاج‌ و خودسری‌ و استکبار ظاهر میگردد، و نیازمندی‌ و احتیاج‌، همۀ توده‌ها را فرا میگیرد. مردم‌ به‌ لباس‌ خود بر یکدیگر فخریّه‌ و مباهات‌ می‌کنند، و باران‌های‌ فراوان‌ در غیر فصل‌ باران‌ پیدا میشود، و اشتغال‌ به‌ لهو و لعب‌ از قبیل‌ بازی‌ کردن‌ با باطل‌ و تار و آلات‌ موسیقی‌ را امری‌ پسندیده‌ و نیکو می‌شمرند و امر به‌ معروف‌ و نهی‌ از منکر را گذشته‌ از آنکه‌ به‌ جای‌ نمی‌آورند امر نکوهیده‌ و ناپسند میدانند.
زمانه‌ و وضعیّت‌ محیط‌ در آن‌ زمان‌ به‌ قدری‌ انحطاط‌ پیدا میکند که‌ مردمان‌ مؤمن‌ و استوار با ایمان‌ راستین‌ در آن‌ زمان‌ از تمام‌ افراد امّت‌ پست‌تر و حقیرتر و ذلیل‌تر خواهند بود. و در بین‌ زهّاد و عبّاد و همچنین‌ در بین‌ علماء و قُرّائشان‌ حسّ بدبینی‌ و بدخواهی‌ ظهور نموده‌ و پیوسته‌ در صدد عیب‌جوئی‌ و ملامت‌ از یکدگر بر می‌آیند.
اینچنین‌ افرادی‌ با چنین‌ روحیّه‌ و عادتی‌ و با چنین‌ ملکات‌ و صفاتی‌ در ملکوت‌ آسمانها به‌ أرجاس‌ و أنجاس‌ یعنی‌ موجودات‌ پلید و کثیف‌ و نجس‌ خوانده‌ میشوند.»
 
قَالَ سَلْمَانُ: وَ إنَّ هَذَا لَکَآئِنٌ یَا رَسُولَ اللَهِ؟ فَقَالَ رَسُولُ اللَهِ صَلَّی‌ اللَهُ عَلَیْهِ وَ ءَالِهِ وَ سَلَّمَ: إی‌ وَ الَّذِی‌ نَفْسِی‌ بِیَدِهِ!
«سلمان‌ گفت‌: ای‌ رسول‌ خدا! آیا اینها واقع‌ شدنی‌ است‌؟ رسول‌ خدا صلّی‌ الله‌ علیه‌ و آله‌ و سلّم‌ فرمود: آری‌ سوگند به‌ آن‌ خدائی‌ که‌ جان‌ من‌ در دست‌ اوست‌!»
 
یَا سَلْمَانُ! فَعِنْدَهَا لَا یَخْشَی‌ الْغَنِیُّ إلَّا الْفَقْرَ، حَتَّی‌ أَنَّ السَّآئِلَ لَیَسْأَلُ فِیمَا بَیْنَ الْجُمُعَتَیْنِ، لَا یُصِیبُ أَحَدًا یَضَعُ فِی‌ یَدِهِ شَیْئًا.
«ای‌ سلمان‌! در آن‌ هنگام‌ افراد ثروتمند و متموّل‌ بیش‌ از همه‌ کس‌ از فقر نگرانند، به‌ فقراء و ضعفاء کمکی‌ نمی‌شود و کسی‌ بر آنان‌ رحمت‌ نمی‌آورد، حتّی‌ افراد سائل‌ در طول‌ مدّت‌ یک‌ هفته‌ که‌ از این‌ جمعه‌ تا آن‌ جمعه‌ باشد سؤال‌ می‌کنند و کسی‌ پیدا نمی‌شود که‌ در دست‌ آنان‌ چیزی‌ گذارد.»
 
قَالَ سَلْمَانُ: وَ إنَّ هَذَا لَکَآئِنٌ یَا رَسُولَ اللَهِ؟ قَالَ صَلَّی‌ اللَهُ عَلَیْهِ وَ ءَالِهِ وَ سَلَّمَ: إی‌ وَ الَّذِی‌ نَفْسِی‌ بِیَدِهِ!
«سلمان‌ گفت‌: ای‌ رسول‌ خدا! آیا اینها شدنی‌ است‌؟ رسول‌ خدا صلّی‌ الله‌ علیه‌ وآله‌ وسلّم‌ فرمود: آری‌ سوگند به‌ خدائی‌ که‌ نفس‌ من‌ در دست‌ قدرت‌ اوست‌!»
 
یَا سَلْمَانُ! عِنْدَهَا یَتَکَلَّمُ الرُّوَیْبِضَهُ. فَقَالَ: وَ مَا الرُّوَیْبِضَهُ یَا رَسُولَ اللَهِ فِدَاکَ أَبِی‌ وَ أُمِّی‌؟
قَالَ صَلَّی‌ اللَهُ عَلَیْهِ وَ ءَالِهِ وَ سَلَّمَ: یَتَکَلَّمُ فِی‌ أَمْرِ الْعَآمَّهِ مَنْ لَمْ یَکُنْ یَتَکَلَّمُ. فَلَمْ یَلْبَثُوا إلَّا قَلِیلاً حَتَّی‌ تَخُورَ الارْضُ خَوْرَهً، فَلَا یَظُنُّ کُلُّ قَوْمٍ إلَّا أَنَّهَا خَارَتْ فِی‌ نَاحِیَتِهِمْ، فَیَمْکُثُونَ مَا شَآءَ اللَهُ ثُمَّ یُنْکَتُونَ فِی‌ مَکْثِهِمْ، فَتُلْقِی‌ لَهُمُ الارْضُ أَفْلَا ذَ کَبِدِهَا.
قَالَ: ذَهَبٌ وَ فِضَّهٌ، ثُمَّ أَوْمَأَ بِیَدِهِ إلَی‌ الاسَاطِینِ، فَقَالَ: مِثْلُ هَذَا.
فَیَوْمَئِذٍ لَا یَنْفَعُ ذَهَبٌ وَ لَا فِضَّهٌ. فَهَذَا مَعْنَی‌ قَوْلِهِ: فَقَدْ جَآءَ أَشْرَاطُهَا. 
«ای‌ سلمان‌! و در آن‌ موقعیّت‌ «رویبضه‌» تکلّم‌ میکند و سخن‌ میگوید:
سلمان‌ گفت‌: فدایت‌ شود پدرم‌ و مادرم‌ ای‌ رسول‌ خدا! مراد از رویبضه‌ چیست‌؟
رسول‌ خدا صلّی‌ الله‌ علیه‌ و آله‌ و سلّم‌ فرمود: در امور اجتماعی‌ مردم‌ و اوضاع‌ عامّه‌ کسی‌ تکلّم‌ میکند و ارشادات‌ مردم‌ را به‌ عهده‌ دارد که‌ شأن‌ او ارشاد و هدایت‌ و ولایت‌ بر مردم‌ نیست‌.
چون‌ این‌ قضایا واقع‌ گردد و این‌ علائم‌ تحقّق‌ یابد دیگر مدّت‌ درازی‌ به‌ طول‌ نمی‌انجامد، بلکه‌ درنگ‌ نمی‌کنند مردم‌ مگر زمان‌ اندکی‌ که‌ ناگهان‌ زمین‌ صیحۀ عجیبی‌ می‌کشد، و این‌ صدا و صیحه‌ بطوری‌ تمام‌ بسیط‌ زمین‌ را فرا میگیرد که‌ هر کس‌ چنین‌ می‌پندارد که‌ این‌ صیحه‌ در ناحیه‌ و موطن‌ او واقع‌ شده‌ است‌. و پس‌ از صیحه‌ به‌ قدری‌ که‌ خداوند اراده‌اش‌ تعلّق‌ گیرد باز مردم‌ در روی‌ زمین‌ درنگ‌ می‌کنند، و در این‌ اقامت‌ و درنگ‌ دچار گرفتاری‌ها و مشقّات‌ و تکان‌ها میگردند.
و زمین‌ پاره‌های‌ جگر خود را بیرون‌ میریزد، و منظور از پاره‌های‌ جگر طلاها و نقره‌هاست‌.
حضرت‌ رسول‌ اکرم‌ در این‌ حال‌ با دست‌ خود اشاره‌ کردند به‌ ستون‌هائی‌ که‌ در آنجا نصب‌ شده‌ بود و فرمودند: پاره‌های‌ جگر زمین‌ و قطعات‌ طلا و نقره‌ مثل‌ این‌ ستون‌ها.
امّا در آن‌ روز دیگر طلا و نقره‌ فائده‌ای‌ ندارد، و اینست‌ معنای‌ گفتار خدای‌ تعالی‌: فَقَدْ جَآءَ أَشْرَاطُهَا: 
پس‌ به‌ درستی‌ که‌ حقّاً علائم‌ قیامت‌ بوقوع‌ پیوسته‌ است‌.»

همچنین ببینید

ماهنامه موعود شماره 280 و 281

شماره ۲۸۰ و ۲۸۱ مجله موعود منتشر شد

با امکان دسترسی سریع دیجیتال ؛ شماره ۲۸۰ و ۲۸۱ مجله موعود منتشر شد ماهنامه …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *