دعا موجب نابودی یا تضعیف کبر و غرور می شود

در همه عالم تمام امور بر طبق قضا و قدر الهی جریان پیدا می‌کند به گونه ای که جزئی ترین کارهایی که صورت می‌گیرد تحت ربوبیت مطلق خداوند و در ید قدرت اوست.

 

خدایی که هیچ کس در برابر قدرت و اراده او تاب مقاومت ندارد، کلید تمام امور، حوادث، ثروت ها، و گنج های خویش را به انسان سپرده و اراده کرده است که انسان اراده و طلب کند تا بسیاری از امور محقق شود چنانکه حضرت علی (ع) می فرمایند: خداوند کلید گنجینه های آسمان و زمین را در اختیار تو نهاده چرا که به تو اجازه درخواست و دعا داده است.

پس باید توجه داشت که دعا، همان طلب و خواستن و اراده قلبی و فطری انسان است به طوری که امام خمینی (ره) دعا را درخواست به زبان استعداد می خواند و معتقد است فیض خداوند کامل و فوق کامل است و اگر فیض ظاهر نمی‌شود، پذیرنده، استعداد و آمادگی پذیرش را ندارد.

پس سوالی که مطرح است این است که چرا انسان نیاز به دعا دارد؟ در پاسخ باید گفت: علل و عواملی برای این سوال وجود دارد.

اولین و مهمترین آن این است که دعا کردن پاسخ به نیاز فطری انسان است. انسانی که فطرتا نیکی را می ستاید و زیبایی را می پسندد. در برابر زیبایی و کمال مطلق از خود بی خود می‌شود و قلب و زبانش به ستایش مشغول می‌گردد.

در تمام مراحل زندگی باید دقت کرد که چون هر لحظه انسان در آزمایش و امتحان است پس هر لحظه باید با دعا از خدا بخواهد که او را از آزمایش سربلند بیرون بیاورد.

مکانیسم دعا، موجب نابودی یا تضعیف کبر و غرور می‌شود زیرا خداوند در قرآن، دعا نکردن را استکبار و بزرگی طلبی از سوی انسان خوانده است. “ادعونی استجب لکم! ان الذین یستکبرون عن عبادتی سیدخلون جهنم اخرین”.

خداوند برای تداوم رابطه خود با بنده اش اختیار ویژه ای به انسان بخشیده است. اگر بخواهیم این اختیار را تعریف کنیم باید گفت اختیار داشتن کلید تمام گنجینه های الهی، به تعبیری دیگر دعا سیر و سلوک در خود تلاش برای بازشناسی خویش و کشف قدرت بی انتها نهفته در روح انسان است.

بنا بر قول اکثر علما و فلاسفه وقتی برای چیزی دعا می‌کنیم در این صورت ذهن انسان بیشتر متوجه آن می‌شود و با تمرکزی که روی آن می‌کند آن چیز اهمیت ویژه ای پیدا می‌کند.

پس هنگامی‌که انسان دعایی می‌کند و مستجاب نمی‌شود علتی دارد و آن علت این است که وقتی روی یک مسئله تفکر و دعا می‌کنیم و همراه آن تمرکز می آید پس اگر در این هنگام هر اندیشه ای که در سر جای می‌گیرد همان اندیشه بنای زندگی روزمره انسان می‌شود.

مثلا اگر انرژی حیاتی خود را بر این بگذاریم که من می دانم این دعا مستجاب نخواهد شد قطعا چنین خواهد شد زیرا انسان بر یک کاستی تمرکز کرده و انرژی هایی دریافت می‌کند که کائنات آن را پس می زنند و در دین اسلام همین جملات را جور دیگری بیان می‌کنند و آن اینکه وقتی انسان می‌گوید من می دانم دعایم مستجاب نخواهد شد این طرز تفکر از القائات شیطان است و ناامیدی موجب شکست او خواهد بود.

پس هر دو جملات مثل هم بود به طوری که اولی از نظر علمی ثابت شده و دومی در روایات آمده است. اکثر فلاسفه غربی نیز به این نتایج رسیده‌اند و تمام دعاها و خواسته هایی که انسان از خداوند می خواهد همه از انرژی هایی است که از تفکرات خود فرد صورت می‌گیرد.

در روایات داریم که وقتی استجابت دعا طول می‌کشد و یا به تاخیر می افتد سبب اجر بیشتر برای دعا کننده و نزدیکی و قرب بیشتر او به خدا می‌شود. پس در اینجا متوجه دوستی خداوند با بنده اش می‌شویم.

دعا کردن یکی از نیازهای فطری است که تمام افراد چه مسلمان، چه غیر مسلمان که در تمام زندگی حتی بدون آنکه خود متوجه شود انجام می‌گیرد که استجابت آن بنابر مصلحت خداوند صورت می‌گیرد. پس هدف از دعا، اجابت دعا نیست، بلکه دعا تنها بهانه ارتباط و قرب است.

در حقیقت دعا رابطه حضوری و بی واسطه بین بنده و آفریننده است، دعا و خواندن خدا و خواستن از خدا، تحقق توحید و یگانه دانستن و یکی دیدن خداست.

همچنین ببینید

ماهنامه موعود شماره 280 و 281

شماره ۲۸۰ و ۲۸۱ مجله موعود منتشر شد

با امکان دسترسی سریع دیجیتال ؛ شماره ۲۸۰ و ۲۸۱ مجله موعود منتشر شد ماهنامه …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *