امتحان اگر به معنی به کار بردن میزان و مقیاس برای کشف مجهولی باشد درباره خداوند صحیح نیست، بلکه امتحان خدا به این معناست که به وسیله آن هر کسی را به کمالی که لایق آن است می رساند.
این سوال ابتدا به ذهن هر کسی می آید که چگونه لطف و محبت و رضایت خداوند از کسی اقتضا میکند که او را با شداید و مشکلات مواجه کند؟ لازمه مهر و محبت فراهم کردن موجبات خوشی و آسایش است نه موجبات سختی و عدم آسایش. باز یک نوع تعبیر دیگری در زبان قرآن و سنت هست که سوال دیگری پیش می آورد و آن تعبیر امتحان است.
خداوند بندگان را به وسیله شداید و بلایا امتحان میکند یعنی چه؟ مگر خداوند از باطن مردم بی خبر است که می خواهد با امتحان چیزی را بفهمد؟ مگر نه این است که در قرآن مجید آمده که هیچ ذره ای و هیچ حرکتی و جنبشی بالاخره هیچ امر کوچک و بزرگی درعالم هستی نیست مگر آنکه معلوم و مکشوف حق متعال است؟ پس امتحان یعنی چه؟
یک وقت چیزی را مورد امتحان قرار می دهند برای اینکه مجهولی را تبدیل به معلوم کنند. برای این کار شیئی را به عنوان میزان و مقیاس به کار میبرند. مثل اینکه متاعی را در ترازو میگذارند تا بفهمند که وزن واقعی آن چقدر است. ترازو فقط وسیله توزین است اثرش فقط این است که وزن واقعی جسم را معلوم میکند. ترازو خود تاثیری در زیاد کردن یا کم کردن آن جسم ندارد.
امتحان اگر فقط به معنی به کار بردن میزان و مقیاس برای کشف مجهولی باشد، البته درباره خداوند صحیح نیست. امتحان معنی دیگر هم دارد و آن از قوه به فعل آوردن و تکمیل است. خداوند که به وسیله بلایا و شداید امتحان میکند به معنی این است که به وسیله اینها هر کسی را به کمالی که لایق آن است می رساند. فلسفه شداید و بلایا فقط سنجش وزن و درجه نیست. همچنین زیاد کردن وزن و بالا بردن درجه و افزایش دادن به کمیت است.
خداوند امتحان نمیکند که وزن واقعی و حدود درجه معنوی و اندازه شخصیت کسی معلوم شود؛ امتحان میکند یعنی در معرض بلایا و شداید قرار می دهد که بر وزن واقعی و درجه معنوی و حد شخصیت آن بنده افزوده شود. امتحان نمیکند که بهشتی واقعی و جهنمی واقعی معلوم میشود امتحان میکند و مشکلات و شداید به وجود می آورد که آنکه می خواهد به بهشت برود، در خلال همین شداید خود را شایسته و لایق بهشت کند و آن که لایق نیست سرجای خود بماند.
امیر المومنین علی (علیه السلام) فرمود: نگویید خدایا به تو از فتنه ها و مایه گرفتاریها پناه میبرم زیرا هیچ کس نیست که با گرفتاری ها مواجه نباشد؛ بگویید خدایا از فتنه های گمراه کننده، از جنبه های گمراه کننده فتنه ها به تو پناه میبرم.فلسفه بلایا و شداید و سختیها و اثر آنها در وجود آدمی معلوم میشود؛ معلوم شود که به حکم قانون و ناموس خلقت بسیاری از کمالات است که جز در مواجهه با سختیها و شداید جز در نتیجه تصادمها و اصطکاک های سخت جز در میدان مبارزه و پنچه نرم کردن با حوادث جز در روبرو شدن با بلایا و مصائب حاصل نمیشود. نه این است که اثر شداید و سختیها تنها ظاهر شدن و نمایان شدن گوهر واقعی است به این معنی که هر کس یک گوهر واقعی دارد که رویش پوشیده است.
منبع:مهر