هرگاه دیدی کارهای بد آشکار شده و از آن نهی نمیشود و بدکاران بازخواست نمیشوند:
پر کن!
نگران چه هستی؟ قدم هایت را کوتاه تر بردار تا عابران بیشتری بهره مند شوند. کوچه و خیابان را پر از عطر تند و تیزت کن. بگذار همه بدانند تو هرماه قسمت زیادی از درآمدت را صرف خرید عطر گران قیمتت میکنی. نه برای خودت. برای عابران بخت برگشته ای که با این عطر، سر بگردانند و تو را ببینند.
تو کارت را بکن، عشقت را بکن، جوانی ات را بکن…
زل بزن!
توی صف عابر بانک بایست و صاف زل بزن به صفحه ی مانیتور…که فلانی چه دکمه ای را فشار داد و چقدر برداشت کرد، که کجا اشتباه کرد و تو برای آن که نشان دهی چیزی در چنته داری سریع جلو بپری و بگویی این دکمه نه، آن دکمه!
خوب طرف راضی باشد که به حریمش سرک کشیده ام یا نباشد، من که خودم را راضی کرده ام!
بگو!
نظرت را راحت و بدون تعارف به همکارت بگو. بگو رنگ جدید موهایش چقدر برازنده است و جوان ترش کرده. بگو کم خوری های این ماه عجب هیکلی از او ساخته، فرم جدید ناخنش کمی دقت بیشتری می خواهد و کفش اسپرت خوش تیپ ترش میکند.
دم غروب هم که به خانه می رسی، خستگی و اوقات تلخی ات را با زن و فرزندانت تقسیم کن، از گرانی بگو، از نداری و ول خرجی، تو که با دیگری خندیده ای؛ نعره بکش و مردانگی ات را نشان بده.
دقت کن!
درانتخاب عکس هایت وسواس بیشتری به خرج بده.
هرچه باشد، قرار است زیر نگاه های تیزبین اهالی فیس بوک برود و لایک بگیرد. قرار است کلی آدم درمورد تو و ژست های مختلفت نظر بدهند، درمورد خنده ات، اخمت، لباست، آرایش مو و گره تنگ کراواتت!
چند دروغ هم درمورد موقعیت و تحصیلات و خانواده ات چاشنی اش کن. به دنیای مجازی عادت کن. حتما دلخوشی خوبی ست وقتی نقش یکی دیگر را بازی میکنی و از هر رهگذری یک کارت صد آفرین و هزارآفرین میگیری.
خیالت راحت! دیگر کسی تو را سین جیم نمیکند و پشت هرکدام از کارهایت یک “چرا” نمیگذارد.
به این برهه از تاریخ خوش آمدی! برهه ای که نامش آخرالزمان است و نه از کارهای بد نهی میشود و نه بدکاران را بازخواست میکنند.
عطیه پاک آئین
منبع: مستور