فتهای نیست که در آن خبر ادعایی جدید در این باره طرح نشود. شبیهسازی، رحمهای مصنوعی، استفاده از تخمک و اسپرم مردهها در تولید فرزند، احیای جنینهای سقط شده و… همه و همه حکایت از آن دارد که نسل جدید تکنولوژیستهای فعال در عرصه زاد و ولد، به آستانه خدایی کردن رسیدهاند. اگرچه بسیاری از ادعاهای این طبقه در مرحله نظری باقی ماندهاست، اما بسیاری از زیستشناسان در این مرحله نیز نسبت به مخاطرات آن همچون اختلالات ژنتیکی و یا نقصهای مادرزادی نگرانند
چکیده:
دهها سال است که داعیه داران علم نوپای ژنتیک، به طرح وعدههایی حیرتآور و بعضاً غیرقابل باور مشغولند. اگرچه بسیاری از این وعدهها و ادعاها در مرحله نظری باقی مانده است، اما بسیاری از این موارد نیز تحقق یافته است. تحقق این گونه وعدهها حکایت از آن دارد که ظاهراً پایانی بر بلندپروازیها و جاهطلبیهای بشر جدید وجود ندارد و ادامه چنین روندی است که میتواند بشر، طبیعت و حیات را در این قرن جدید با چالشی بس عظیم روبرو سازد.
بیشک، عصر موعود ژنتیک و یا حداقل عصر وعدههای علم ژنتیک تحقق یافته است. هفتهای نیست که در آن خبر ادعایی جدید در این باره طرح نشود. شبیهسازی، رحمهای مصنوعی، استفاده از تخمک و اسپرم مردهها در تولید فرزند، احیای جنینهای سقط شده و… همه و همه حکایت از آن دارد که نسل جدید تکنولوژیستهای فعال در عرصه زاد و ولد، به آستانه خدایی کردن رسیدهاند. اگرچه بسیاری از ادعاهای این طبقه در مرحله نظری باقی ماندهاست، اما بسیاری از زیستشناسان در این مرحله نیز نسبت به مخاطرات آن همچون اختلالات ژنتیکی و یا نقصهای مادرزادی نگرانند.
یقیناً تحقق احتمالات و ادعاهایی از این دست، میتواند با چنان مخاطراتی عظیم شبیهسازی، رحمهای مصنوعی، استفاده از تخمک و اسپرم مردهها در تولید فرزند، احیای جنینهای سقط شده و… همه و همه حکایت از آن دارد که نسل جدید تکنولوژیستهای فعال در عرصه زاد و ولد به آستانه خدایی کردن رسیدهاند!
همراه شود که همین مخاطرات میتواند خود به عنوان مهمترین عامل محدودکننده چنین شیوههایی به کار گرفته شود. یکی از پیامدهای غیرقابل پیشبینی انقلاب ژنتیک، سؤالاتی از این دست خواهد بود: به راستی من کیستم؟ والدین واقعی من چه کسانی هستند؟ و…
بیشک در عصر ژنتیک، هویت ژنتیکی به مسألهای بسیار جدی و با اهمیت تبدیل میشود. به عنوان نمونه، تصور مشکلات پیش روی کودکی که دریابد، محصول تخمک بارور شده جنین مرده و یا اسپرم منجمدی ناشناس است، چه خواهد بود. بیشک، چنین مشکلات و پیامدهایی، به بحثهایی انتزاعی خلاصه نمیشود.
از دیگر پیامدهای اخلاقی این پدیده آن است که این امکانات جدید میتواند گشاینده تکنولوژیهای جدید به عرصه حیات و تطبیق بشر با آنها گردد. اما جدای از آن، مشکلات رشدی و روانی این تکنولوژیها هم بیشک جدی خواهد بود. به عنوان مثال، اگرچه در کشوری چون انگلستان محدودیتهایی در مورد تعداد جنینهای پیوندی وجود دارد، اما در آمریکا که حداقل میتواند به عنوان پیشرفتهترین کشور در عرصه تکنولوژی شناخته شود، هیچ مقرراتی در این باره وجود ندارد. این تفاوت قوانین است که میتواند به پدیدهای با عنوان «توریسم تولید مثل» یا همان روی آوردن مردم مرفه ساکن کشورهای با قوانین سفت و سخت، به کشورهایی که در این زمینه قوانین و محدودیتهایی ندارند، بینجامد.
مسلماً ژنتیک و پیامدهای آن فراتر از عناوین رسانهای خواهد بود و روز به روز هم در سایه کمکهای مالی دولت و شرکتهای فعال در عرصه بیوتکنولوژی، بر دامنه نفوذ آنها بر حیات ما افزوده میشود. تنها در انگلستان، میزان سرمایهگذاری در انجمن پزشکی برای تأسیس یک بانک زیستی ـ ژنتیکی، شش میلیون پوند بوده است.
هم اینک نظارهگر روندی هستیم که در آن یک کودک به نحوی فزاینده در حال تبدیل به یک کالاست؛ کالایی با مشخصههای تولید و کنترل کیفی که عدم رعایت برخی استانداردها، آن را به جنین بد و یا ژن نامطلوب مبدّل میسازد. چنین روندی هم اینک نظارهگر روندی هستیم که در آن یک کودک به نحوی فزاینده در حال تبدیل به یک کالاست؛ کالایی با مشخصههای تولید و کنترل کیفی که عدم رعایت برخی استانداردها، آن را به جنین بد و یا ژن نامطلوب مبدّل میسازد.
بیشک فعالیت پزشکانی را که به جای ملاحظات بازار، به کار حرفهای خود میپردازند، با مشکلاتی همراه میسازد.
خلاصه این که، توریسم زاد و ولد و پوشش خبری رسانهها بر این فنآوریها، درسهایی متعدد به ما خواهد داد. ژنتیک و بیوتکنولوژی گزینههایی را برای نسل بشر خلق خواهد نمود که مشکلات بیشمار پیشروی آدمی، محصول آن خواهد بود. هم اینک تعداد زیادی از نشریات برجسته، خود را وقف چنین تکنولوژیهایی نمودهاند و خود را سخت طرفدار فعالیت ژنتیکی بر نسل بشر نمودهاند؛ فعالیتهایی که به یکی از بزرگترین چالشهای قرن بیست و یکم مبدّل خواهد شد.
منبع: www.guardian.co.uk
هیلاری و استون رز
نشریه سیاحت غرب شماره ۲۲