جبرئیل ملک در طول حیات اهل بیت(ع) بارها بر ایشان نازل شده و به مأموریّتهای محوّل شده به خود میپرداخت که در اینجا به برخی از آنها اشاره میکنیم:
۱. حضرت علی(ع) و حضرت زهرا(س)
علاوه بر ماجرای ازدواج حضرت علی(ع) و حضرت زهرا(س)، در مقاطعی دیگر نیز جبرئیل(ع) را در زندگی امیرالمؤمنین(ع) میتوان مشاهده نمود. در ماجرای بدر، هنگامیکه مسلمانان تشنه شده بودند، حضرت علی(ع) برای آوردن آب به سر چاهی میروند و هنگامیکه بر سر چاه بودند سه وزش باد شدید را احساس میکنند. بعد از برگشت، پیامبر اکرم(ص) به ایشان میفرمایند: «باد اوّل جبرئیل(ع) با هزار ملک و باد دوم میکائیل و سومی اسرافیل هرکدام به همراه هزار ملک دیگر بودهاند که آنان همگی بر تو سلام کردند و مددرسان ما هستند و ابلیس با دیدن آنان عقبنشینی کرد».۱
به تصریح امام مجتبی(ع) در خطبهای که پس از شهادت امیرمؤمنان(ع) در «مسجد کوفه» ایراد نمودند، میکائیل ملک به هنگام تشییع جنازه ایشان در سمت راست تابوت آن حضرت حرکت مینموده است و ایشان اجازه نداشتهاند تابوت امیر المؤمنین(ع) را به غیر از جبرئیل و میکائیل بسپارند.۲
۲. امام حسین(ع)
مشهورترین ماجرای نسبت جبرئیل(ع) با سیّدالشّهدا(ع) به هنگام ولادت ایشان و درباره فُطُرس ملک رخ داده که ماجرای آن از این قرار است: از صادق آل محمّد(ص) شنیدم که میفرمود:
«وقتی حضرت حسین بن علی(ع) متولّد شد خدای حکیم به جبرئیل دستور داد با هزار ملک به زمین هبوط کند و از طرف خدا و خویشتن به حضرت رسول اعظم(ص) تهنیّت و تبریک بگوید. هنگامیکه جبرئیل متوجّه زمین شد، به جزیرهای از جزیرههای دریا عبور کرد، در آن جزیره، ملکی بود که وی را فطرس میگفتند و از ملائکه حاملین عرش به شمار میرفت، خدای حکیم او را به دنبال امری فرستاده بود، وی در انجام آن سستی کرده بود، خدای توانا پرهای او را شکسته و وی را در آن جزیره انداخته بود. مدّت هفتصد سال بود که او خدا را در آن جزیره میپرستید تا اینکه امام حسین(ع) متولّد شد، آن ملک به جبرئیل گفت: کجا میروی؟ گفت: خدای رحمان و رحیم یک نعمتی به حضرت محمّد(ص) عطا کرده، من مأمور شدم که از طرف خدا و خودم به آن بزرگوار تهنیّت بگویم.
گفت: ای جبرئیل! مرا نیز به همراه خود ببر، شاید حضرت محمّد(ص) درباره من دعا کند! جبرئیل او را با خود آورد.
هنگامیکه جبرئیل به حضور پیغمبر معظّم(ص) مشرّف شد و از طرف خدا و خویشتن به پیامبر اعظم(ص) تبریک گفت و داستان فطرس را شرح داد، رسول اکرم(ص) فرمود: «به فطرس بگوجسد خود را به [بدن] این مولود مسعود بمال و به سوی مکان خویشتن باز گرد. فطرس پس از اینکه بدن خود را با حضرت حسین(ع) تماس داد و پرواز نمود، گفت: یا رسول الله! امّت تو به زودی حسین تو را میکشند، حسین(ع) این حق را به گردن من دارد که هر کس آن بزرگوار را زیارت نماید، من زیارت وی را به عرض آن حضرت برسانم و هر کسی که به آن حضرت سلام کند، من سلامش را به آن بزرگوار برسانم و هر کسی که درود بر آن حضرت بفرستد، من درود او را به امام حسین میرسانم. این بگفت و پرواز نموده، بالا رفت».۳
حضرت صادق(ع) فرمودند:
کربلا را زیارت کنید و آن را ترک نکنید زیرا این سرزمین بهترین فرزندان آدم(ع) را در خود گرفته، بدانید و آگاه باشید هزار سال قبل از اینکه جدّم حسین(ع) در آن ساکن گردد، فرشتگان این سرزمین را زیارت کردهاند و شبی منقضی نمیشود، مگر آنکه جبرئیل و میکائیل این مکان را زیارت میکنند، بنا بر این ای یحیی! (مقصود «یحیی» پدر «فضل» میباشد) سعی کن این مکان از تو فوت نشود و از دستت نرود.»۴
پی نوشت:
- کتاب التفسیر، ج۲، ص ۶۵.
- کافی، ج۱، ص۴۵۷.
- بحار الأنوار، ج۴۳، ص ۲۴۳ به نقل از امالی.
- کامل الزّیارات، ص ۲۶۹