امسال هم گذشت ودلى شعله ور نشد
باران به چشم مردم ما محترم نبود
امسال هم شبیه همان سال هاى پیش
مهتاب هر شب از سر این قریه مى گذشت
پایان نداشت فاصله ما وآسمان
امسال نیز عاشقى انگار کفر بود
من ماندم وروایت تاریک این غزل
چشمى براى غربت آیینه تر نشد
گل در میان کوچه ما معتبر نشد
یک شاخه شوق در دل من بارور نشد
از این همه ستاره کسى با خبر نشد
این راه باز یک دو قدم بیشتر نشد
دردى درون سینه کس منتشر نشد
خورشید روى دفتر من جلوه گر نشد
حسین مبشر