انتظارمنجی در ادیان مختلف
امروزه شاید نتوانید حتی یک دین، جماعت دینی یا فرقه ای را پیدا کنید که در انتظار مجدد دینی و منجی خود نباشند . پیروان همه ی ادیان جهان اعتقاد دارند روزگاری می آید که جهان پر از فساد و انحراف اخلاقی و بحران خواهد شد. مردم جهان در آن زمان به مسافرانی شبیه هستند که در بیابان سوزان، تشنه عدالت و حقیقت هستند و این زمان، خود علامت و نشانه ظهور منجی بزرگ عالم خواهد بود. منجی ای که با قدرت الهی می اید تا بر مادی گری پیروز شود و به دنبال آن، دین حق، پاکی و عدالت را بر زمین بگستراند.
این اعتقاد را می توانیم در تورات و دیگر کتاب های عهد عتیق یهودیان ونیز در انجیل مسیحیان مشاهده کنیم. برهمنیان و پیروان دین بودا ونیز پیروان دین زرتشت در کتاب های مقدس خود ظهور مجدد بزرگ ادیان در آخرالزمان را بشارت می دهند. هر یک از این ادیان تفسیر و نشانه ها و نام های مخصوصی برای منجی خود دارند. مسیحیان و یهودیان او را به نام «مسیح بزرگ» میشناسند و نزد زرتشتیان نام او سوشیانت۲ است – یعنی سود رساننده – ولی مسلمانان معتقدند او از قبیله ی «بنی هاشم» و از فرزندان پیامبر اسلام(ص) میباشد.
آن چه در این جا باید تأکید شود این است که امام مهدی(عج) محدود به مسلمانان نیست، هر چند از آغوش اسلام می آید و همچنین قیام او مربوط به یک قوم یا ملت خاص نیست، در حالی که می دانیم پیامبران الهی در گذشته به سوی قوم خاصی فرستاده میشدند. او می اید تا با هر نوع تبعیض مبارزه کند: تبعیض نژادی، تبعیض دینی، تبعیض فرقه ای و …..
بنابراین، او مهدی تمام جهان است . او رهایی بخش و منجی همه ی انسان هایی است که به خدای یکتا ایمان دارند. پیروزی او پیروزی نهایی تمام پیامبران الهی وعدالت خواهان زمین میباشد. اواحیا کننده ی دین ابراهیم حنیف(ع)، موسی(ع) و عیسی(ع) است که آنان به نوبه ی خود مبشر ظهور آخرین فرستاده ی الهی، محمد مصطفی(ص) بودند. به تعبیر دیگر، او تمامی ادیان آسمانی را در بهترین پرتو و تحت عنوان واحد اسلام تحقق خواهد بخشید.
اشکال و جواب
شاید کسی اشکال کند که: چطور ممکن است پیامبران الهی در طول تاریخ (افزون از ۱۲۰ هزار نفر بودند) به زمین بیایند، ولی هیچکدام این سعادت رانداشته باشند که بر تمام کره ی زمین مسلط شوند؟ آیا ممکن است کسی به چنین توفیقی دست یابد؟
البته این اشکال وارد نیست چرا که با کمی تحلیل و بررسی جریان تاریخ خواهیم دید نسل هایی که در طول تاریخ پشت سر هم می آمدند همواره در مقایسه با نسل های گذشته از تمدن و پیشرفت قابل ملاحظه ای برخوردار بودند. برای مثال زندگی انسان های اولیه در حد اجتماعات خانوادگی بود، لیکن در مرحله ی بعد انسان ها به اجتماع اولیه و فراتر از خانواده ها در آمدند واز آن پس قبیله ها و طوایف به وجود آمد و ….. به طوری که امروزه ملت ها و اقوام مختلفی وجوددارد.
بنابراین، در آن زمان ممکن نبود مثلاً حضرت نوح(ع) پیامبر تمامی مردم جهان باشد، زیرا ارتباط و داد و ستد میان قبایل محدود بود. به همین دلیل است که مشاهده میکنیم در آن زمان چند پیامبر الهی رسالت واحدی را در یک زمان، اما در مکان های مختلف انجام می دادند، مانند: لوط و ابراهیم؛ شعیب و موسی و پس از آن یحیی و عیسی ….. (ع)
گفتنی است که تنها یهودیان بیش از هزار فرستاده ی الهی میان خود داشتند و این که یک پیامبر الهی این طرف کوه و دیگری آن طرف کوه زندگی کند، پدیده ی نادری نبوده است. پیامبران الهی به دلیل پایین بودن سطح آگاهی و علم مردم آن زمان، معمولاً با نشان دادن معجزه، مردم را به سوی دین حق دعوت میکردند، ولی وقتی از آخرین فرستاده ی الهی خواسته شد معجزه ای بیاورد او جواب داد: معجزه ی من قرآن است.
کتاب های آسمانی آن زمان در مقایسه با قرآن که کتاب جهانی میباشد از حجم کمتر و مطالب ساده تری برخوردار است. بدیهی است حضرت محمد(ص) به عنوان آخرین فرستاده ی الهی بر زمین، دارای رسالت جهانی است و همه ی مردم جهان مخاطب اویند، در حالی که پیامبران الهی قبل از ایشان قبیله یا قوم خویش را مخاطب قرار می دادند . با توجه به این که شخص پیامبر اسلام(ص) در زمانی زندگی میکرد که هنوز برخی از خشکی های زمین کشف نشده بود، پس دین اسلام در آن زمان نمی توانست جهانی و عالم گیر شود.
با مراجعه به قرآن کریم، در چند آیه، وعده های الهی را در این زمینه میبینیم:
«و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون»3
«وعد الله الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات لیستختلفنهم فی الارض کما استخلف الذین من قبلهم …..»4
با توجه به این آیه ها، نتیجه میگیریم که حتماً زمانی خواهد رسید که دین مبین اسلام بر تمام کره ی زمین مسلط خواهد شد.
این وعده به دو دلیل در زمان پیامبر اسلام(ص) امکان تحقق نداشت:
۱- پایین بودن سطح تمدن بشری؛
۲- پایین بودن دانش و فن آوری بشر؛
بنابراین، با تحقق دو شرط اساسی، این وعده ها عملی خواهد شد:
الف) از جهت ارتباطات، جهان به گونه ای به هم متصل شود که مانند دهکده ی جهانی باشد.
ب) مردم جهان بالقوه در سطحی از اخلاق قرار گیرند که قادر به حمل سنگین قوانین الهی باشند.
می توان گفت در عصر اینترنت و با روند فعلی جهانی سازی تمام بخش های زندگی بشر بر روی کره ی زمین، شرط اول تا حدودی تحقق یافته است. ولی در باره ی شرط دوم ( که مهمتر میباشد) باید گفت در این عصر فساد وانحراف عمومی، هنوز راه بشر برای تحویل تحفه بزرگ الهی؛ یعنی خلافت خدا بر روی زمین، خیلی طولانی است. هنگامیکه میان شرط های بیرونی و درونی جامعه ی بشری توازن و هماهنگی برقرار شود، همان گونه که در تدبیر و برنامه های آخرین فرستاده ی الهی هم بوده است، فرزند او، حضرت مهدی(عج) ظهور میکند و رسالت او را به اتمام می رساند.
آمادگی جهان برای پذیرش نمایندگی خدا
اگر کسی اشکال کند که با توجه به روند جهانی سازی از سوی قدرت های بزرگ جهان و در رأس آنان لابی یهودیان، بدیهی است که با گذشت زمان، جهان نه تنها اصلاح نخواهدشد، بلکه بدتر و فاسدتر نیز خواهد شد، لذا این سؤال پیش می آید که چه زمانی جهان از جهت اخلاقی برای پذیرش نمایندگی خدا بر روی زمین اعلام آمادگی خواهد کرد؟
آری، اشکال تا حدودی وارد است؛ یعنی احتمالاً مردم جهان با گذشت زمان به مراحل پایین تر فساد و انحراف سقوط خواهند کرد، ولی اوضاع تا چه زمان این گونه خواهد بود؟ تا زمانی که خود شر هم از شر بودن خود خسته شود. در وافع بشر امروز بسیاری از پیامدهای نظام های مبتنی بر معیارهای انسانی (و نه الهی) را تجربه کرده است.
گرایش افراطی به استعمارگری، نژادپرستی و کمونیسم، فقط در برخی ساخته های بشری قرن بیستم به ما نشان میدهد حدود دویست میلیون قربانی از خود بر جای گذاشته است. به یاد آورید که توده ی مردم چگونه با اشتیاق به سوی کمونیسم و سوسیالیسم شتافتند (که در بین آنها برخی ازکشورهای اسلامی هم بودند) و آن گاه به یاد آوریم جهان ساختگی مارکس و لنین چگونه و در یک شب از بین رفت. کالینوسکی چنین میگوید: «بزرگترین گمراهی قرن بیستم»!
این اواخر شاهد هستیم که چگونه لابی یهودی – مسیحی آخرین مرتبه ی خود؛ یعنی دمکراسی را به عنوان الهه ی جدید به جهانیان عرضه کردند. همگی از یکدیگر سبقت میگیرند تا هر چه زودتر صفت «دمکرات گرا» را به خود نسبت دهند. از سوی دیگر، هر که با نظام دمکراسی مخالفت نماید عنوان «مرتجع» را به وی می دهند. اما در این میان، اگر کسی به عنوان مسلمان بخواهد از کشوری مبتنی بر قوانین الهی (شریعت) تبلیغ کند، به او «بنیادگرا» گفته میشود که مترادف «تروریست» قلمداد میشود. در این جو جهانی، هر مسلمان ولو کمیبه دین خود پای بند باشد، مجرم بالقوه است. البته این طبیعی است، زیرا فقط اسلام می تواند انحصار طلبان جهانی را که در اقلیت محض هستند – ولی با کمک رسانه های جهانی که در دست دارند، اندیشه ی اکثریت مردم جهان را به سوی منافع خود هدایت میکنند – از پای در آورد. این وافعیتی است که آنان نیز به خوبی می دانند. همان گونه که فرعون به خوبی می دانست شخصی از بنی اسرائیل او را از پای در می آورد، لذا دستور داد تمامی نوزادان پسر را از بین ببرند تا شاید بر دشمن خود پیروز شود، ولی دشمن خود (حضرت موسی) را در خانه خود پروراند. البته مسلمانان تا زمان ظهور منجی خود، تلفات زیادی خواهند داد. همان طور که از ده نقطه ی ناآرام در جهان، نه نقطه در کشورهای مسلمان و از هر ده نفر کشته، نه نفر مسلمان هستند.
به زودی بشر به این حقیقت پی خواهد برد که نظام دمکراسی مبتنی بر اصول سکولاریسم چیزی جز یکی دیگر از گمراهی های بشر نیست، و این مطلب وقتی آشکار میشود که سخن از حل مشکلات کلیدی جامعه جهانی به میان می آید . این نظام در حال حاضر نیز مشکلات اساسی و شکاف های بزرگی از خود نشان می دهد و همچنان به تعمیق شکاف میان طبقه ی ثروتمند و فقیر می پردازد. درحالی که چهل سال قبل نصف ثروت جهان در دست سی درصد مردم جهان بود، امروز در اثر تعمیق این شکاف این ثروت در دست پانزده درصد مردم جهان است.
{mospagebreak}
فن آوری نوین وخلأ معنوی
فن آوری های پیشرفته مبتنی بر خلأ معنوی بیشتر شبیه به بمبی است که در دست کودکی قرار دارد. مشکلات زیستی محیطی و گرم شدن زمین، این کره ی خاکی را با ناهماهنگی های بزرگی مواجه می سازد. مواد مخدر جوانان را از بین میبرد، انحراف های جنسی خانواده را از هم می پاشد.
آنچنانکه قرآن خبر می دهد، زمانی فرعون با تمامی تکبر خود، فریاد بر می آورد که: «ای هامان! خشتی در آتش، پخته و از آن برایم قصری بلندپایه بساز تا ا زخدای موسی اطلاع یابم»5 و امروز هم فرعون مدرن فریاد می زند و به هامان خود دستور می دهد: «برایم مهندسی ژنتیک بساز تا با تغییر دادن مخلوقات و وضع نظام خود بر روی زمین، به استقلال از خدای انجیل برسم». این نظام امروزی که انسان در آن نه تنها خود را از خدا مستغنی می داند، بلکه می خواهد کار خدا را هم به عهده گیرد در نهایت به فاجعه ای جهانی منتهی میشود.
امام جعفر صادق(ع) می فرماید: «منجی عالم که در پس پرده ی غیبت به سر میبرد، ظهور نمیکند مگر این که نه نفر از ده نفر بر روی زمین از بین رفته باشد».6
فقط در آن زمان است که مردم جهان سیستم ارزشی مبتنی بر عقل بشری را از خود دور میکنند و البته این کار به یک باره رخ نمی دهد. همانطور که مردم زیر یوغ کمونیسم، یک باره راه خدا را اختیار نکردند و به جای گمراهی اول،به گمراهی دیگری یعنی به دمکراسی مبتنی بر سکولاریسم پناه بردند. به این ترتیب، عقل های بشری دوباره نظام نوینی بنا میکند که قهراً به بن بست خواهد رسید و این دور ادامه پیدا میکند تا بشر کاملاً خسته شود، آن گاه اکثر مردم جهان از مصلحت اندیشی های انسانی سیر میشوند و جامعه ی بشر که از میان آنان بیشتر ستم دیدگان خواهند بود آرزوی رسیدن به حق و عدالت میکنند، ولی چون آن را در زمین نخواهندیافت تمام، امیدشان به آسمان معطوف میشود و این حالت بشر در آن روز، همان تحقق شرایط ظهور منجی بزرگ عالم، یعنی مهدی موعود(ع) میباشد.
تا چه زمان باید منتظر بود؟
سؤالی که مطرح میشود این است که آیا باید همچنان منتظر او باشیم در حالی که شرارت در حال افزایش است؟
بشر باید تا زمانی منتظر او باشد که همه ی مدل های خود را تجربه کرده باشد و بفهمد که قوانین ساخت بشر، ناقص و ناتمام است و او را به هلاکت هدایت میکند و نیز دریابد که یگانه راه نجات و پناه او در الگوی الهی است. علاوه بر این، خدا می خواهد بهانه ی کسانی را که – اگر امام مهدی(ع) پس از اولین بحران ظهور میکرد – میگفتند : ما هم این کار را می توانستیم انجام دهیم، دفع کند.۷
مگر خدا موسی(ع) را به یهودیان پس از اولین استغاثه آنان فرستاد؟ خیر! خدا آنان را به امتحان های طولانی و بزرگ مبتلا ساخت و آنان چنان به خفقان و ناامیدی رسیدند که دیگر راهی جز توجه به خدا نداشتند، این جا بود که حضرت موسی(ع) به سوی آنان فرستاده شد. بعد از این خدای متعال آنان را بر تمامی اقوام جهان برتری داد. از آسمان برایشان غذا نازل میکردو پیامبران زیادی برای هدایتشان فرستاد، اما آنان ازخود ناسپاسی و بی عدالتی نشان دادند و آن نعمات الهی به نفرین تبدیل شد.
ظهور حضرت مهدی(ع)
در مفطع زمانی نزدیک به ظهور منجی عالم، حضرت مهد(ع) جهان در غل و زنجیر ابرقدرت ها و انحصار طلبان مختلفی خواهد بود و مردم آن زمان، مانند قوم موسی(ع) آرزوی عدالت و نجات را خواهند داشت، ولی هیچ راهی برای خلاصی از آن وضع اسف بار نخواهند یافت.
البته ظهور مهدی(ع) باعث نمیشود به خودی خود آن وضع از بین برود. هیچ کس حاضر نیست امتیازاتی که دارد با اختیار خود از دست بدهد و آن طور که از روایات استفاده میشود. حضرت مهدی(ع) همراه با ۳۱۳ نفر از یاران خود (یعنی به عدد سربازان جنگ بدر)۸ مسلحانه قیام میکنند تا ستم گران جهانی را از پای در آورند. بعد از این قیام، بسیاری از مسلمانان (که طبق نقل روایات بیشتر اهل یمن هستند) به لشکر امام ملحق میشوند. با کشتار و خونریزی زیاد، جای جای گیتی به دست سپاه امام مهدی(ع) می افتد و تنها بعد از هشت ماه، ۹ برای اولین بار در تاریخ تمام کره ی زمین به زیر پرچم اسلام در می آید. همه ی آن کسانی که به مخالفت با نظام وحدت الهی برخیزند کشته میشوند که بیشتر این مخالفان این نظام در بین یهودیان خواهند بود. به این ترتیب شرور در زمین به طور ریشه ای قطع خواهد شد و مقدمات شکوفایی کامل تمدن بشری در تمام ابعاد و نیز شرایط توسعه ی علم و دانش بشری تا مرزهای غیر قابل پیش بینی فراهم میشود.
امام جعفر صادق(ع) می فرماید: «علم به ۲۷ قسم (حرف) تقسیم شده است که تنها دو قسم از آن تا ظهور امام مهدی(ع) کشف میشود، ولی هنگامیکه مجدد ما که در پس پرده غیبت به سر میبرد ظهور کرد بقیه ۲۵ قسم علم را آزاد میکند و دراختیار بشر قرار می دهد.»10
سطح علمیبشر امروز در مقایسه با آن چه در زمان امام مهدی(عج) خواهد آمد، به منزله ی عصر حجر است. برخی تفاسیر نشان می دهد مردم آن روز به آسانی خواهند توانست میان کرات آسمانی سفر کنند (در حالی که امروز نمی توانند حتی پس از چند ماه تلاش سربازان مرده روسی را از زیر دریایی در حدود صد متری عمق دریا، بیرون آورند). همه ی اینها با منطق قرآن که می فرماید: «خدای متعال آسمان و زمین را به خاطر انسان خلق کرد و مسخر او ساخت»11 سازگار است و اگر انسان قادر نباشد فراتر از کره ماه رود پس معنای این حقیقت که افلاک آسمانی به تسخیر انسان در آمدهاند چه خواهد بود؟
بنابر توصیف روایات از آن زمان، مردم آن زمان مهربان و دلگرم و با هم با عطوفت و اخلاص رفتار میکنند. در آن روز همه جا امنیت و آرامش حکم فرما است؛ زیرا هیچ کس آرزوی آزار دیگری را نیز در ذهن خود پرورش نخواهد داد. اوضاع اقتصادی جهان بهبود اساسی خواهد یافت. باران بهاندازه کافی بر همه جای زمین خواهد بارید. لذا زمین پر از انواع خوردنی ها و میوه و سبزی خواهد شد.۱۲
اختراعات مهمی در زمینه ی کشاورزی به عرصه ی ظهور خواهد رسید و ارتباط بین مناطق مختلف زمین بسیار گسترده تر خواهد شد. مردم بیشتر به سوی خدا تمایل پیدا میکنند تا به سوی گناه.
«یوزف مارفی» روان شناس آمریکایی، اخیراً در کتاب خود به نام «قدرت وجدان» تفسیر جالبی از امکانات بالقوه ی دانش بشری ارائه کرده است. او با تأکید میگوید انسان هنوز از امکانات بالقوه وهنگفتی که در سمت راست مغز خود دارد استفاده نکرده است. طبق نظر او امکان استفاده ی عمومی مدرم از این قسمت مغز منوط به دستیابی آنها به سطح معینی از عدالت وصداقت است.
نتیجه گیری
با توجه به این که طبق قانون کلی الهی، ماده تحت نفوذ روح است، معلوم میشود جامعه ی بشری تا به کمال روحی خود نرسیده باشد نمی تواند به کمال زندگی مادی برسد. پس ظاهر حکایت از درون دارد، اگر در درون خرابی و ناهماهنگی باشد بیرون نیز خراب خواهد بود.
ابراهیم آود یچ
مترجم: مرصاد حاج آلیچ
پی نوشت ها:
۱- Saosijant.
۲- الانبیاء : ۲۱ / ۱۰۵ .
۳- النور : ۲۴ / ۵۵ .
۴- القصص : ۲۸ / ۳۸ .
۵- المجلسی، (العلامه) محمد باقر، بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۴۴ .
۶- عن الصادق(ع): «ما یکون هذا الامر حتی لا یبقی صنف من الناس الا و قد ولوا علی الناس حتی لا یقول قائل انا لو ولینا لعدلنا ثم یقوم القائم بالحق و العدل» (النعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبه، ص ۲۷۴، ح ۵۳).
۷- عن رسول الله(ص) : «یا علی ان قائمنا اذا خرج بجتمع الیه ثلاثمأه و ثلاثه عشر رجلاً عدد رجال بدر» (الخزاز القمی، علی بن محمد، کقایه الاثر، ص ۲۶۳).
۸- عن علی(ع): «لا یعطیهم الا السیف یضع السیف علی عاتقه ثمانیه عشر هرجاً حتی یقولوا والله ما هذا من ولد فاطمه(س) لو کان من ولدها لرحمنا» (ابن حماد المروزی، الفتن، ج ۱، ص ۳۵۰، ح ۱۰۱۱).
۹- المجلسی، (العلامه) محمدباقر، بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۳۶ .
۱۰- العنکبوت : ۲۹ / ۶۱ .
۱۱- امام علی(ع) : «و لو قد قام قائمنا لانزلت السماء فطرها و لاخرجت الارض نباتها و لذهبت الشحناء من قلوب العباد و لمصطلحت السباع و البهائم حتی تمشی المرأه بین العراق الی الشام لا تضع قدمیها الا علی النبات وعلی رأسها زینتها و لا یهیجها سبع و لا تخافه» (الصدوق، (الشیخ) محمد بن علی بن بابویه القمی، الخصال، ص ۶۲۶، ح ۱۰).